-
گفت و شنود
دوشنبه 10 بهمنماه سال 1390 20:37
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA دیشب که با تـو گفت و شنودی نداشتم می ســــــوختم درآتش و دودی نداشتم بــودم گــــرفته خاطر و لبریز ازملال برلب زشور و شوق ، سرودی نداشتم ماننـــدِ نــاله هــــای نهان درگلوی نی ازراه مانـــــده ، اوج و فرودی نداشتم یک چشم،غرق اشک و دگرچشم،پُرزخون می ســـاختم به چشمه که...
-
یک پست تکراری ....
یکشنبه 9 بهمنماه سال 1390 17:33
"همه ما در حال نقاب زدن هستیم. همه ما از همان ابتدای زندگی، یاد می گیریم که چطور نقاب به چهره بزنیم و در مقابل دیگران ظاهر شویم. نقاب می زنیم تا نقش بازی کنیم و خودمان را آن طور نشان بدهیم که نیستیم. اما این فقط یک روی این سکه است، به نظر من نقاب زدن، یکی از مهمترین بخشهای زندگی ماست. بیایید با هم به دنیای هراس...
-
سایه همسایه
جمعه 7 بهمنماه سال 1390 21:05
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA به نام حضرت دوست راستی , دلت چقدر آرزوی واژه های تازه داشت دوست گل ات رسید واژه را کنار واژه کاشت واژه ها کتاب شد . دوستت , همان دعای توست آخرش , دعای تو مستجاب شد ( عرفان نظر آهاری ) ساعت هفت شب جمعه هفتم بهمن ماه نود , نشسته ام پای لپ تاپ و نیایش کنارم . حدود دو ساعت...
-
عاشقم بر رنج خویش و درد خویش ...
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1390 21:08
این عاشقانه ها را از زبان خواهرم زهرا بشنوید : 1- محبوب ندیده ام! امروز واکنون بیشترازهمیشه دوست میدارمت بدون هیچ دلیل وعلتی،چرا که دوست داشتن دل می خواهد ،نه دلیل دل دلایلی دارد که عقل از آن آگاه نیست دوستت دارم، حتی ...اگر این روزها دستگاه دلم شورترین ساز خودش را بنوازد ...اگر دردهای عزیزترینم دوباره عود کرده باشد...
-
یک عاشقانه ....
سهشنبه 4 بهمنماه سال 1390 15:29
1- خداوند تو را که آفرید و دستت را که در دستانم گذاشت , چیزی در دلم فرو ریخت که نمیدانستم چیست و حسی که آشنایم نبود . با تو بودم در بهشت خداوندگار , آزاد و رها ... هزاران میوه شیرین , جوی های شیر و عسل , سایه های روان ! بهشت , همانگونه که بود , همانقدر خواستنی , همانقدر آرامش بخش , همانقدر اطمینان آور. که او بود ,...
-
ای تو مسیح خستگان
یکشنبه 2 بهمنماه سال 1390 15:00
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA بی تو به جان رسیده ام ، حال مرا نظاره کن کار ز دست مــی رود ، نبض مرا شماره کن ای تومسیح خستگان! راحتِ روح وجان جان گرکه شفا نمی دهی ، مـــرگ مرا نظاره کن زهرفراق خورده را ، شربتِ وصل هم بده چون شده ای طبیب من،دردببین وچاره کن پلک به هـــم نمی زند ، چشم امیدواری ام...
-
شکفتن
شنبه 1 بهمنماه سال 1390 09:30
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA غنچه با دل گرفته گفت : زندگی لب زخنده بستن است , گوشه ای درون خود نشستن است گل به خنده گفت : زندگی شکفتن است , با زبان سبز راز گفتن است ! و من اکنون به مفهوم شکفتن می اندیشم و راز سبزی که زندگی ام را شکل می دهد . به راستی شکفتن چیست و چه مفهومی دارد ؟ آیا شکفتن در زمان و...
-
همزبان محرم
پنجشنبه 29 دیماه سال 1390 11:45
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA نخواهی کاست گرباوصلِ خود،بارغم مارا خدا افــــزون کند درهجرتو ، صبرکم مارا عدم فرسوده جانی از وجودِ ما به جا مانده سیه کن جامه، گرخواهی گرفتن ماتم مارا تومی گویی مرا،درلحظه بایدزندگی کردن ولی هجــــرتومرگ اندود دارد هردم مارا اگرزلف پریشان تو خواهـد سرکشید ازمن که سامان می...
-
یک مژده خوب
چهارشنبه 28 دیماه سال 1390 10:02
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA شک ندارم واسه همه شما , مثل من , پیش اومده وقتهایی که از آدم بودن خودتون پشیمون و ناراحت بودید . عجب جمله ای شد واسه آغاز یک پست , که قراره هدیه بشه به یه دوست خوب ! شرمنده م , اما خب باید بگم دیگه ! یه وقتایی , هر چی به دوروبرت نگاه میکنی , کمتر نشانی از انسانیت , از...
-
زیباترین هدیه
دوشنبه 26 دیماه سال 1390 19:27
سفر بودیم . سفری که از شهریور ماه , برای بهره بردن از مناظر زیبای پاییزی کناره دریای خزر , برای نیمه های آذر ماه برنامه ریزی شده بود . دخترهای من عادت دارند سفر هم که میخوان برن , کتاب و دفتر جزء کوله بارشون هست . نیایش کلی کتاب رنگ آمیزی و مداد رنگی و کتاب داستان برداشته بود . با مشورت باباش , شد دو سه تا کتاب و یک...
-
مشق عشق
یکشنبه 25 دیماه سال 1390 17:38
1- تکلیف هر شبم « مشق نامِ تو صد بار پیش از خواب» نسخه ای است که دلم تجویز کرده؛ به این بهانه که شاید برای لحظه ای از خوابم گذر کنی اما... زهی خیال باطل، بعد از تو خواب کجا بود؟ که تو بخواهی به خوابم بیایی... یک دوست عزیز , با قلم قشنگشون , یه وبلاگ قشنگتر راه انداختند تا از دلنوشته هاشون ما رو بی بهره نگذارند . شما...
-
گل شاداب بوستانی من ...
یکشنبه 25 دیماه سال 1390 13:07
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA گاه پرسم ز خود چرا با عشق , طی نشد دوره جوانی من ؟ از چه این سیل در سر پیری , زیر و رو کرد زندگانی من ؟ گر چه دادم ز چشم خود آبش , نخل قدت به بر نمی آید می گزم پشت دست و می گویم ,...
-
وجودی که منم ...
پنجشنبه 22 دیماه سال 1390 20:06
حتما برای شما هم مثل من بارها پیش آمده که نقایص و اشکالات رفتاری و فکری خودتان را به گردن خانواده و یا اجتماع بیندازید . این البته در صورتی ست که آنقدر با خود صادق باشیم که ایرادات وجودی مان را ببینیم و قبول کنیم . که گام اول همین شناخت خود و دریافت کاستی ها و همینطور مزایای وجودی ماست . مثلا بارها دیده ایم کسی را که...
-
آنچه بر من گذشت ...
چهارشنبه 21 دیماه سال 1390 11:50
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 مهتاب گفت : در هر کدام از ما کمی از نرگس هست ! و من می گویم : از هر کدام شما , دنیایی , در نرگس نهفته است ! بیستم دی ماه نود هم گذشت . اولین سطر از این صفحه دفتر عمرم با مهربانی شما دوستان , رنگهای قشنگی از عشق و مهر و انسانیت گرفته که بی نظیر است ....
-
سی و هفتمین برگ انتظار
دوشنبه 19 دیماه سال 1390 21:56
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 این گل نرگس هدیه دوستانم هست و اینم کیک تولدی که زحمتش رو کشیدند ! سی و شش برگ ورق خورد . گامی دیگر برداشته شد به سمت مقصد . مقصدی که منتهاست , اما انتها نیست . که انتهایش حضور آن لایتناهی ست و چه زیبا می شود اگر مقصد و مقصودمان از ورق خوردن برگهای...
-
آیینه خانه ی دل
یکشنبه 18 دیماه سال 1390 21:48
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA توخــود قدم نگذاری به خانه ی دل من مگـــردل تــــــو بگیرد بهانه ی دل من به هرطرف نگرم،جلوه ی پریزاد است خیـــــال ِکیست در آیینه خانه ی دل من؟ نشان تیرتوچون شد ،ز چشم من گم شد مگـــر ز خاک بپرسی نشانه ی دل من خـــدا کنـــــد نشود طبع نازک تو ملول چــوبشنـــوی گله ی...
-
قسمی از جنس شیطان
شنبه 17 دیماه سال 1390 08:59
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 کودکی بودم در روی زمینی که تو آفریدی . در جمع جنیان زندگی می کردم و از ظلم و ستم و فسادی که در بین هم جنسانم موج می زد به ستوه آمده بودم . سنی نداشتم اما تمام تلاشم این بود که با یاد تو سالم بمانم و غرقه در گرداب فساد اطرافم نگردم . روزی به درگاه تو...
-
مست دیدار
پنجشنبه 15 دیماه سال 1390 10:57
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA خــون زغفلت دررگم افسرد ، هشیارم کنید خواب من سنگین ترازکوه است،بیدارم کنید بی دم ِجان بخش ِجانان،تنگ شد برمن نفس ای عزیزان! ازهـــوای تـــازه سرشارم کنید ظلمت جــــاوید دارد کلبـــه ی بی نـــورمن روی آن مهپــــاره را شمـــع شب تارم کنید من به عشق او،جهان رادوست دارم...
-
آلبوم عکس بچگانه !
سهشنبه 13 دیماه سال 1390 19:37
1- یگانه جون ( یک سالگی ) 2- نیایش ( هفت ماهگی ) این پست رو تقدیم میکنم به حمید عزیز , به خاطر عشق فراوانش به بچه ها ! بقیه عکسها را در ادامه مطلب ببینید . راستی , بجز بعضی عکسها که صاحبش مشخص است , دیگر عکسها را هم حدس بزنید متعلق به کیست ؟ ۳- بارانم ( باباش بگه چند ماهگی ؟!) ۴- یگانه ( دقیقا تولد سه سالگی ) ۵- باران...
-
ای کاش سنگ بودم
دوشنبه 12 دیماه سال 1390 21:10
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA اندوهِ خلق خوردن ، می کاهد از وجودم نازکدلی مراکُشت ، ای کاش سنگ بودم گردند تا سبکبار ، خوردم غم ِعزیزان هرروز ، بار ِدیگر بردوش ِدل فزودم یک دانۀ امیدم ، سـر برنکرد از خاک حسرت به جای ِحاصل ، ازکشتِ خود درودم کم نیست پیری ازمرگ ، برجان چرابلرزم؟ بی دولتِ جوانی ، ازعمرچیست...
-
عشق در سه سکانس
یکشنبه 11 دیماه سال 1390 11:54
۱- تازه سر ِ خط بودیم اما نمی دانم چطور هنوز شروع نشده به آخر رسیدیم .گفتند: "تمام شد". به همین راحتی اما برای من وتو راحت نبود چطور راحت باشدوقتی تو تمام منی ومن تمام تو چطور می شود " آ " را بدون سرکشش تصور کرد. تو سر منی ومن تن ِ تو. ما بدون هم نمی شویم مثل بقیه حروف الفبا نیستیم ما فقط بهم می...
-
لنگه کفش عاشق ...
شنبه 10 دیماه سال 1390 08:07
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA یکی بود یکی نبود . غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA یک روز لنگه کفش مردانه رفت خواستگاری لنگه کفش دیگر که مثل خودش نبود حتی در سایز . به لنگه کفش زنانه گفت:هرچه بخواهی برایت فراهم می کنم , حتی اگرتمام دنیارابخواهی! لنگه کفش زنانه...
-
انتظار
پنجشنبه 8 دیماه سال 1390 10:41
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA دیشب تمــــــــام ِشب را ، درانتظاربودم درعین ِنـــــاامیـــــدی، امّیـــــــدواربودم دستی به دستِ شادی،دستی به گردن ِغم گه خنــــده بـــــرلبم بود، گه اشکباربودم با آنکــــــه آسمان بود ازماه نـــورباران مــــن درزمین به...
-
چشم انتظار
دوشنبه 5 دیماه سال 1390 16:55
بی تابم و چشمم به در , کی خواهی آمد ؟ ای قبله اهل نظر , کی خواهی آمد ؟ کردم مدارا با دل دیوانه یکچند ترسم شود دیوانه تر , کی خواهی آمد ؟ گر دوست می داری مرا روزی دو بر خود هموار کن رنج سفر , کی خواهی آمد ؟ ای رفته بال افشان ز هر برجی فراتر پیش من بی بال و پر , کی خواهی آمد ؟ شبها شده دلگیر و نتوانم زدن دم ای خوش نفس...
-
بودن یا نبودن ....مساله این است ؟!
شنبه 3 دیماه سال 1390 20:10
من نمی توانم ابرها را برایت به چنگ آورم و یا به خورشید برسم من هرگز آن کسی نبودم که تو می خواستی ... متاسفم ازا ین که رویای تو را تعبیر نکردم , من تنها برایت آوازی خواندم و گذشتم ... این تنها کاری بود که از دستم برمی آمد مرا ببخش !... شل سیلور استاین امروز دوباره شرایطی پیش اومد که به سر بودن یا نبودنم در بین آدمها...
-
کعبه کویت
جمعه 2 دیماه سال 1390 15:16
اگر مانده از این عاشق ترین در خاطرت نامی ز راه لطف , گاهی یاد کن از او به پیغامی تبه شد عمر من در بی سر و سامانی و گویم مگر پیرانه سر عشقت مرا بخشد سرانجامی ز پشت پرده گیسو , شود هرگه عیان رویت بدان ماند که خیزد صبح روشن از دل شامی لبت می بینم و شرمم زخواهش باز می دارد ندارم بخت آن , کز بوسه ات شیرین کنم کامی نمی...
-
کوتاه نوشته های یلدایی
چهارشنبه 30 آذرماه سال 1390 18:46
1- بر سردر خانه نوشته شده بود : هیچ غریبه ای اینجا را نمی خواند ! غریبه بود ، صفحه را بست ... فردا هم ... باز هم ... باز هم ... آنقدر تکرار کرد که صفحه برایش آشنای آشنا شد . حالا با خیال راحت مطالب را خواند . از اول صفحه تا به آخر .... 2- مسافران محترم پرواز 762 به مقصد .... به خروجی شماره 3 مراجعه نمایند ... - خانم ،...
-
از تبار جنون ...
سهشنبه 29 آذرماه سال 1390 15:13
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 فریب خورده امیدوار مانده منم خلاف دیده در انتظار مانده منم به وعده های تو باور نداشتن , بهتر زساده لوحی خود شرمسار مانده منم خلاف وعده رمانده , هزار یار از تو در آن میانه یکی از هزار مانده , منم کنی ز جلوه دیدار مست آینه را به خاطرت نرسد در خمار...
-
چرا یادم نمی آید ... ؟
یکشنبه 27 آذرماه سال 1390 20:40
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 چرا یادم نمی آید آخرین بار , کی و کجا چایی ام را با نعلبکی خورده ام و لواشک و تمبر و آلوچه , یا بستنی قیفی را در خیابان ؟ کی تخمه ژاپنی را با پوست جویده ام ؟ کی سوار تاب و سرسره شده ام ؟ کی به نانوایی رفته ام ؟ کی بر روی پشت بام , یا درحیاط روی...
-
وای دل ...
شنبه 26 آذرماه سال 1390 17:00
همچو نی می نالم از سودای دل آتشی در سینه دارم جای دل من که با هرداغ پیدا ساختم سوختم از داغ ناپیدای دل همچو موجم یک نفس آرام نیست بس که طوفانزا بود دریای دل دل اگر از من گریزد وای من غم اگر از دل گریزد , وای دل ... ما ز رسوایی بلند آوازه ایم نامور شد هر که شد رسوای دل خانه مور است و منزلگاه بوم آسمان با همت والای دل...