فروغ صبح ز شام سیاه پیدا کن
به شاهراه ،ره از کوره راه پیدا کن
به خضر نیز مکن اعتماد در ره عشق
به دستیاری دل ،ره ز چاه پیدا کن
بکش به سایه خم ،رخت از بد ایام
به جنگ سنگ مرو ،سر پناه پیدا کن
اگر که یار نگوید سخن ،مشو نومید
سواد خواندن رمز نگاه پیدا کن
به کار عشق که تعطیل را در آن ره نیست
چو شور ناله فرو مرد ،آه پیدا کن
اگر که دختر رز پرده از رخ اندازد
بگیر جامی و ذوق گناه پیدا کن
اگر که عشق به گردن نهد ترا صد جرم
به جای حرف ،لب عذرخواه پیدا کن
به یاد عهد جوانی بجوش با پیری
هر آنچه شب ز تو گم شد ،پگاه پیدا کن
مرا که گمشده چشم دل سیاه توام
به روشنایی برق نگاه پیدا کن
محبت ها وقتی از دل برآیند ، بر عمق جان می نشینند . آنگاه چگونه می توان با زبانی قاصر پاسخگوی آن همه صفای برآمده از دل بود ؟ گاه دلها راه صد ساله را یک شبه طی می کنند . دوستان مهربانم ، مهربانان عزیزتراز جان ، از همراهیتان ممنونم . امید که عشق همراه هر لحظه زندگیتان باشد و جز آن در زندگی نبینید . خداوند مهربانی ها پاسخگوی قلب و جان پاکتان باشد .
این پست را تقدیم می کنم به مهربانی دوستان نهاوندیم ، سمیرای نازنین ، آقا بزرگ عزیز ، اردک بزرگوار ، یلدای مهربان ، حمید و منیژه دوست داشتنی ، فائزه پرشور و دیگر همشهریان خوبشان . دوستی با این عزیزان ،افتخار من است .
از همه شما ممنونم . آنقدر لطفتان شامل من و این خانه شده که زبان تشکرم قاصر است . از بودنتان خوشحالم و با کوله باری از محبت شما دوستان و تجربیات قشنگی که در این فضای مجاز آموخته ام وارد دهه دیگری از زندگی می شوم که امیدوارم برای همگی مان پربار باشد .
نوشته های لحظه ای من در مورد وبلاگهایتان ، نمی تواند آن حس واقعی درونم را بیان کند . چرا که من با واژه ها غریبه ام . اما تنها حس آن لحظه من است . به بزرگواری خودتان ببخشید . برای دیدن آنها به ادامه مطلب مراجعه نمایید . این نوشته ها به ترتیب کامنتها است . برای دیدن نظرات دوستانم نیز به بخش نظرات بازی مراجعه فرمایید . باز هم از همگی تان سپاسگزارم .
پی توضیح نوشت :
لازم به توضیح دانستم خدمت دوستان عرض کنم ، این نوشته ها فقط در مورد دوستانی است که در بازی من شرکت نمودند . اگر نه بنده نسبت به همه دوستان غایب هم ارادت بی نهایت دارم .
ادامه مطلب ...
سلام بر همه دوستان خوبم . نظرات را تایید نکردم تا احیانا نظر دیگران در نوشته شما تاثیری نداشته باشد . شرمنده محبت همگی تان شده ام . در اولین فرصت با نوشته خودم در مورد وبلاگ شما به روز می شوم . تا آن موقع منتظر نظرات قشنگتان در مورد وبلاگ خودتان و خانه مجازی خودم هستم .
ممنون از محبت همیشگی شما .برای نظر به پست بازی مراجعه فرمایید .
در کنجی از این آسمان پرستاره ،در گوشه ای از دب اکبر ، ستاره کوچکی یافتم و در آن خانه کوچکتری بنا نهادم تا بشود سایه سار زندگی ام . خانه ای که بنایش از دوستی است و وسعتش را از دلهای مهربان شما گرفته است . خانه ای که اگر عطر یاد و حضور دوست را از آن بگیری ،به خرابه ای بیش مانند نخواهد بود . سایه ساری که ایجاد شد تا لختی آرامش را ودوستی و محبت را هدیه بگیرد و هدیه بدهد در این زمانه آشوبها و نامردیها و نامرادیها !
گهگاهی در آن زمزمه ای می کنم با شما ، یا از هفت توهای درونم یا از سطحی ترین لایه های وجودم . گاهی از زمین می گویم ،گاه از آسمان !گاه غزلهای زیبای نازنین پدر بزرگوارم معطر می کند اینجا را ، گاه دلنوشته ای از بزرگواری دیگر ! تلاشم این است که خانه ام معطر باشد به عطر گلهای نرگس و مریم و یاسمن ! از لحظه های نیایشم به آن یگانه هستی برایتان می گویم و رضایم را از آنچه برایم مقدر نموده بیان می کنم . اما یادم هست و یادتان باشد که من زمینی ام و از خاک . به دنبال بالهای گمشده ام هستم اما پرم از خطا و اشتباه ! تا پرواز را بیاموزم ، بسیار به زمین خورده ام و خواهم خورد ، اما هر بار با امیدی نو برخواهم خاست . و من به لطف شمایان در چشم پوشی از این خطاها امیدوارم ،همانگونه که از آن ستارالعیوب رحمان همین را می بینم .در این آخرین روزهای مانده از دهه هشتاد ،قبل از شروع دهه دیگری از زندگی بر همه ما ، کدورت ها را از این خانه و از خانه دلم زدوده ام و سعی کرده ام آن را تنها با محبت آراسته نمایم . دوستان عزیزم ،بدانید که امواج دلتنگی و ناآرامیهای شما از آن سوی این کهکشان بی نهایت هم که باشد ، بر من و خانه ام می تابد و دلتنگم می کند . به شادیتان شادم و از غمهایتان غمگین می شوم . پس یادتان باشد که جایی ، در گوشه ای از این آسمان پرستاره ، که گاهی ابری می شود و گاه غبار آلود ، خانه ای هر چند کوچک هست که می توانید غمهایتان را و حتی شادیهایتان را در آن سهیم شوید و اندکی - اگر بشود - آسودگی را به تجربه بنشینیم در پناه مهربانی ها و دوستی ها - اگر که دل بدهیم به محبت لایزال مهربانترین هستی - . همیشه منتظر قدوم معطر و مهرانگیزتان هستم . به خانه آرامش من خوش آمدید .
پی درخواست نوشت :
دوستان خوبم ، به عنوان یکی از بازیهای آخر سال از شما می خواهم در چند جمله خانه مجازی خودتان و مرا به رشته کلام در آورید . آگاه شدن از نظرات شما در مورد این خانه و فهمیدن دلیلتان برای بودن در این فضای مجاز برایم بسیار جالب است . از خودم شروع کردم تا شما هم ادامه بدهید . من هم برایتان خواهم گفت از خانه ای که متعلق به شماست . سخت نگیرید . به جایش قلم را در دستانتان بگیرید و شروع نمایید . منتظرتان هستم و پیشاپیش از حضورتان سپاسگزارم .
دور و دراز ، افتاده راهی پیش پایم
تو درکجایی نازنین ، من درکجایم ؟
شد قیمت من آن قدر نازل که بینم
همچون هوا در چشم مردم بی بهایم
از شرم ، سر بالا نیارم کرد ای عشق
از عهده شکرت اگر بیرون نیایم
از بس که بالا بردم و سودی نبخشید
کم کم ز بازو خشک شد دست دعایم
ای زخمه تو بر سرم دست نوازش !
ساز توام مگذار بی شور ونوایم
پیش تو لب وا می کنم بهر شکایت
اما نیاید از گلو بیرون ، صدایم
بر روی من بگذار هر نامی که خواهی
شهزاده ام خوان ، یا که درویش و گدایم
می آید از دستم که در پای تو افتم
چون سایه ، در ظاهر اگر بی دست و پایم
کی می رود بی غمگسار از دل برون غم
می گویم ای فریاد ، من بی تو چرایم ؟
استاد محمد قهرمان
رابطه ها ، البته آنهایی که برایتان ارزشمندند ، برای شکل گرفتن و قوام یافتن ، از مراحل گوناگونی عبور می کنند . صرف آشنایی در هر شکلی که باشد ، برای ادامه یک ارتباط کافی نیست . وقتی دو روح در طول موجهای یکسانی قرار دارند که می توانند از هم تاثیر بپذیرند و البته اگر این خواسته هم در هر دو وجود داشته باشد ، در طول زمان باید روندی را طی نمایند تا بتوانند به آن ثبات و آرامشی که نتیجه جذب روحهاست برسند و میزان تاثیر پذیری و تاثیر گذاریشان به حداکثر برسد . جنگ و جدالها ، اثبات کردنها ، امتحانها و ارزیابی های متعدد و شک و تردیدها در این مسیر باید گذرانده شوند تا مطمئن شویم آیا این دوستیها ارزش ماندگاری دارند یا خیر . و خوشا به حال آنهایی که از تمامی این مسیر به سلامت گذر می کنند و محبتی عمیق را در قلب به یادگار خواهند گذاشت . آن وقت است که تمامی لحظات سختی که بر تو گذشته هم طعم شیرینی خواهند یافت . فقط یادمان باشد که در هر شرایطی ، حتی در گذر از سخت ترین لحظات نیز اصولی را باید رعایت کنیم که حفظ حرمت و همچنین قدرشناسی و امانتداری از مهمترین آنها هستند . امید که قلبمان سرشار بشود از هر چه رنگ زیبای دوستی است .
پی درخواست نوشت :
یکی از دوستان خوب مجازیمان ، بیمار است و محتاج نگاههای زیبای شما به درگاه مهربانترین . در این آخرین روزهای سال از همه عزیزانی که هر کدام به نوعی گرفتارند و درگیر رنجهای این جهانی ، فراموش نکنیم . کاش بتوانیم قلبهایمان را به هم نزدیک و نزدیکتر نماییم تا بر هر چه رنج و غم است غلبه نماییم .