میزبان باران بودم ، گلی برایم به یادگار گذاشت
میزبان آفتاب بودم ، آینه ای برایم به یادگار گذاشت
میزبان درخت بودم ، شانه ای برایم به یادگار گذاشت .
مهربانم ! میزبان تو که شدم
گل و شانه و آینه ام با خود بردی
و شعری برایم به یادگار گذاشتی .
پی نوشت :
این شعر از دفتر اشعارم نوشته شده که متاسفانه نام شاعر آن را نمی دانم .
سعدی توی یه شعر میگه :
هر که را در خاک غربت پای در گل ماند ، ماند
گو دگر در خواب خوش بینی دیار خویش را
شما اگه بخواین به سعدی یه جواب بدین چی می گین ؟
دوستت دارم را
من دلاویزترین شعر جهان یافته ام
دامنی پرکن از این گل ، که دهی هدیه به خلق
که بری خانه دشمن!
که فشانی بر دوست .
راز خوشبختی هر کس به پراکندن اوست
در دل مردم عالم به خدا
نور خواهد پاشید
روح خواهد بخشید .
فریدون مشیری
با کمی تاخیر دلمان خواست ما هم خودمان را داخل بازی کنیم !!!!
۱- قربون خدا برم که با همه بدیها و روسیاهی هام هیچوقت نه تنهام گذاشت ، نه پرونده مو رو کرد واسه ملت !
2- قربون خودم برم که همیشه خدا تاخیر دارم هم تو اداره ، هم تو نوشتن !!!
3- قربون آژانسی سر کوچه مون برم که هر روز اول وقت با شنیدن صدای من خوشحال میشه که یه نفر همیشه از سرویسش جا می مونه !
4- قربون مامانم برم که با جبروتش برنامه سفر ما رو بهم زد و باعث شد پاشیم بریم به دیدنشون تو ولایت !
5- قربون بابام برم که کم حرف ترین بابای دنیاس ولی همه حرفاش ،واو به واو تو ذهنم جا پیدا کردن!
6- قربون داداشای خوبم برم که با همه مهربونیشون ، اینقدر به من زنگ نزدند که من هم عادت کردم به این اخلاقشون ، خدا رو شکر که حالا که تازه زن گرفتن دارن یاد می گیرن که باید گاهی هم از خواهرشون یه خبری بگیرن !
7- قربون زن داداشای عزیزم برم که وقت اومدن از ولایت منو تو ایستگاه قطار به گریه انداختن و وقتی دیدم خودشون هم دارن گریه می کنن ، نمی دونستم بخندم یا گریه کنم !!!!
8- قربون سعدی برم که هر وقت شعراشو از زبون استاد شجریان میشنوم میگم این دو تا همیشه وامدار همند !
9- قربون استاد شجریان برم که هم خودش هم صداش معرکه ن و یه سری از کاراشو اگه هزار بار هم گوش کنم باز هم به گریه می افتم !
10 - قربون ویولون بدیعی و یا حقی برم که عجب محشری به پا میکنه تو وجودم !!!
11- بازم قربون نی محمد موسوی و جمشید عندلیبی و بقیه اساتید عزیز نی برم که من رو از زمین می کنه و آسمونی میکنه یه لحظاتی !!!
12 - قربون کلیدر دولت آبادی و آتش بدون دود نادر ابراهیمی برم که معلوم نیست قصه س ، تاریخه ، نثره ، شعره ، چیه اما هر چی که هست خوندنش موهبتیه واسه من و امثال من !
13 - قربون همه دوستان خوبم برم که اگه دو روز ازشون بیخبر باشم روزم شب نمیشه !!
14 - قربون سمیرای گلم برم که هرروز که از خواب پامیشه به نهاوند فکر میکنه و نمیدونه اگه بره من چقدر دلم واسش تنگ میشه ،اما با همه اینا امیدوارم همون چیزی رو که از خدا میخواد بهش برسه !
15 - قربون مشهد برم که تنها شهریه که واقعن دلم میخواد با همه سختیهاش توش زندگی کنم !
16- قربون استاد شفیعی کدکنی برم که وقتی به خراسان میرسیم یادش میفتم و شعر گون ش اولین شعریه که تو ذهنم میاد !
17- قربون استاد قهرمان خودمون برم که وقتی شعرای محلی شو با صدای خودش میشنوم اونم با اون صدای زنگدار غمگینش ! دلم میخواد پاشم برم دستشو ببوسم!
18- قربون نیایش دختر کوچیکه م برم که به همه میگه هر چی مامانم بگه همون درسته و من همیشه ازش دفاع میکنم !!!
19 - قربون یگانه م برم که تا وقتی به حرفش کنی بهترین دختر دنیاس ! ولی وای به روزی که چیزی رو که میخواد دیر بهش برسونی !!!!
20 - آخر از همه هم قربون آقای خونه خودم برم که یه وقتایی (واقعا فقط یه وقتایی ها ) می مونم من بداخلاق ترم یا اون !!!!
21- بزارین اینم بگم : قربون اداره مون برم که باعث شد کار تو شرایط سخت رو هم یاد بگیرم و بازم یاد بگیرم تو بدترین شرایط هم میشه موند و زندگی کرد !
22 - و قربون بعضی همکارای عزیزم برم که همیشه انتظار دارن همه آدما تو محدوده فکری بسته خودشون زندگی کنن !!!
23 - بازم قربون خدا برم که هر روز یه چیز جدیدی رو میکنه واسم تا بفهمم که زندگی هنوز هم ارزش موندن و بودن رو داره !!!
24- قربون اون کسی که وبلاگ رو ایجاد کرد برم که عجب خونه قشنگی ایجاد کرده واسه من و امثال من که بیان راحت حرفاشونو بزنن !
25- قربون اون دوستی برم که دل و ذهنمون رو شخم میزنه نکنه یه وقتی یه غمی ، غصه ای ، دلتنگی ای ، نگرانی ای یا یه چیزی تو همین مایه ها توش در حال جوونه زدن باشه و اون حواسش به وجینش نباشه !!!!
26- دلم میخواد قربون رویا دلشاد خودم برم که اینروزا تو لاک خودشه اما با همه اینها وقتی میاد به اینجا با خودش انرژی و نشاط رو هم میاره !!!
27 - قربون اون یکی سمیرای خوبمم برم که الان اهوازه واسه آموزش و فکر میکنه چون خیلی آروم وبی سروصداس کسی از غم و غصه هاش خبردار نمیشه ،ولی نمیدونه نمیتونه از دست من و سمیرا و یه سریای دیگه در بره !!!
28 - قربون کیمیاگر و زهرای مکث و محبوبه و شقایق و ثناش و گیس گلابتون و خانوم گنجیشکه و مریم ترین و بقیه برم که نمیدونن چقدر دوستشون دارم و با شادیشون شادم و با غصه هاشون غصه میخورم !!!
29- قربون ایران گربه ای خودم برم که عجب روزایی دیده به خودش و باز هم هرروز یه اتفاق غیرمنتظره جدید رو منتظره که سرش بیاد !!!
30 - این شماره آخری رو شما بگید واسه من !!!!!
درست زمانی که فکر می کنی همه قواعد زندگیت بهم خورده , همه افکارت پریشون شده , همه دنیات پر از آشوبه , همه آدمای دنیا به جنگ تو اومدن , اصلا" هیچ چیز توی دنیا سرجای خودش نیست و خلاصه روزگارت هر روز و هر لحظه سیاه و سیاه تر میشه .....
درست همون وقتی که هزار تا علامت سئوال ذهنت رو درگیر خودش کرده , همون وقتایی که دنبال هزار تا چرا و امای بی جوابی , همون وقتایی که به همه اعتقادات و ارزشهات شک میکنی , همون وقتایی که در به در دنبال یکی می گردی که شاید یکی از هزاران سئوالتو جواب بده ......
درست همون زمانی که از خستگی نای هیچ کاری رو نداری , از بس کلافه ای تحمل دیدن آدما رو از دست میدی , همون وقتی که میخوای سر به تن آدمای زبون نفهم دور و برت نباشه که نمی فهمن الان وقت خوبی واسه سر به سر گذاشتن با تو نیست , همون زمانی که میخوای سربزاری به کوه و بیابون تا چشمت به هیچکس نیفته , درست همون وقتایی که از بیچارگی درونی خودت حوصله دوستان و عزیزترین هات رو هم سر می بری ....
و درست همون وقتایی که میخوای زمین و زمان رو به هم بریزی و اصلا" دلت میخواد دنیا رو کلهم اجمعین منهدم کنی .....
یکی به دادت میرسه و اینقدر آروم و قشنگ حضور خودش رو در زندگیت نشون میده و اینقدر ظریف یا خودش جواب سئوالاتتو میده یا یکی از فرشته های زمینی شو واسه جواب دادن به تو می فرسته , یا خلاصه با یه نشونه ای , پیغامی , تلنگری , چیزی تو رو برمی گردونه به همون آدم آروم و معتقدی که بودی و برای تمام تردیدهات یقین میشه , برای همه سئوالات جواب , برای همه آرزوهات باور رسیدن , برای همه اضطرابها و دلهره هات آرامش و برای ناامیدیات امید , برای تنهائیات دوست خوب و برای زندگی خالیت کوله باری از عشق ....
فقط کافیه از ته قلبت صداش بزنی و خودت رو به دستای قدرتمندش بسپری و دیگه هیچ ....
ازت ممنونم مهربانترینم .