-
شورشکده ی خاک
دوشنبه 6 خردادماه سال 1392 21:55
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA تا ز بیداد اجل پیکر او بی جان شد پیش من زندگی و مرگ دگر یک سان شد گر چه پوشیده نگه داشتن گنج رواست حیف ازین گنج که در زیر زمین پنهان شد راحت آباد عدم خواند به گوش دل او که به شورشکده ی خاک چرا مهمان شد آشیان دگری جست برون زین عالم تن رها کرد و به جان زنده ی جاویدان شد کاسه...
-
خداحافظی مهر
یکشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1392 19:57
جان بی حضور شاد تو دلگیر می شود دل در فضای تنگ زجان سیر می شود محصول ناله های فروخورده من است بغضی که رفته رفته گلوگیر می شود نقش ترا ز دیده نشاند به دامنم هر قطره اشک من که سرازیر می شود آیینه خانه است دل از یاد روی تو هر گوشه نقش توست که تصویر می شود بستم به خشم پنجره را بی حضور تو گاهی هوای تازه چه دلگیر می شود...
-
رویای زندگی ...
جمعه 27 اردیبهشتماه سال 1392 23:16
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA شبکه پویا , لای لایی هایی از فرهنگ های مختلف کشورم را پخش می کند و من میخکوب تصاویر زیبا و اشعار قشنگش می شوم . شعرهایی که انگار در این زمانه فقط در کتابها تصور می شوند و در ذهن بچه ها به خیال می مانند ! اینهمه رنگ زیبا , اینهمه شور و شوق و امید , ماه و ستاره و ابرهایی که...
-
تهران آبی بارانی ...
چهارشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1392 23:53
همه خاطره ها را نمیشود در کلام آورد ... شاید عکسها یاریگرم باشند ...
-
چند می خری ؟
جمعه 20 اردیبهشتماه سال 1392 13:29
- صدای خنده آدمها, جنب و جوش و تلاش های آخرین برای خریدهای سال نو, بخار گرم اجاق ها ... دخترک کبریت فروشم . سردم است و دلتنگم . کبریت های نم زده ام را چند می خری ؟ - صدای خنده و شادی زنان مصر , صدای پر از نخوت عزیز مصر , صدای ناله زندانیان فراموش شده , صدای هلهله و زنگ کاروان؛من و تنهایی چاه! یوسفم ... پیراهن پاره ام...
-
درد تو ...
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1392 22:20
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA چشم مجنون چو بخفتی همه لیلی دیدی مدعی بود اگرش خواب میسر می شد هوش می آمد و می رفت و نه دیدار ترا می بدیدم نه خیالم ز برابر می شد یارب آن صبح کجا رفت که شبهای دگر نفسی می زد و آفاق منور می شد سعدیا عقد ثریا مگر امشب بگسیخت ور نه هر شب بگریبان افق برمی شد روزها می گذرند ....
-
آفرینشی از جنس دل
یکشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1392 23:04
باید آفرید...متولد کرد...تا متولد شد !! مفهومی نو ..از دل کلماتی کهنه !! باید نور ریخت...گرما پاشید..در دل آدمکهای چوبی ذهن !! باید روح دمید...عشق جاری کرد..در سردی روبوت های زنگ زده قلب !! باید نقشی دیگر زد...رنگی دیگر پاشید... باید طوری دیگر دید .. نباید را !! در زیر نور و درخشش عالمتاب زندگی ... و نه در تاریکخانه...
-
همنوا با"ایران "
شنبه 31 فروردینماه سال 1392 23:14
سمن بویان غبار غم چو بنشینند , بنشانند پری رویان قرار از دل چو بستیزند , بستانند سرشک گوشه گیران را چو دریابند , در یابند رخ مهر از سحرخیزان نگردانند , اگر دانند در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند, ناز آرند که با این درد اگر در بند درمانند , در مانند آوار خشک خاک بر جان ایرانیان نشست و استاد , همنوا با بم , خواند :...
-
هذیان های یک روح تبدار ...
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1392 22:55
شجریان داره میخونه : ندهم دل به هیچ دلبندی نوبت عاشقی ست یکچندی ... و من به دلی فکر می کنم که سالهاست عشق را گم کرده ! که سالهاست بهار نشانی اش را برداشته و از سرای او کوچ کرده و رفته تا گم شود به یکبار ! دلی که هیچ حسی ندارد , حتی حالا که به وضوح می بیند پاییز هم از او گذشت و زمستان و سرما تمامیتش را به تصرف خود...
-
قایقی از جنس بهار
یکشنبه 25 فروردینماه سال 1392 15:08
آسمان , دریا , افق , ساحل , قایق , لنگر ... ردپای تو , ردپای من , رد نگاه ما .... زرد , آبی , کبود , سبز , نارنجی , سرخ , لحظه طلوع ... قایق آماده رفتن ... زندگی هرگز توقف نخواهد پذیرفت . طوفانی ترین لحظات زندگی هم خواهد گذشت . آرامش به دریا باز خواهد گشت . کبود و خاکستری به آبی می رسند و ماسه ها از پس جذر و مد فراوان...
-
عکسباران
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1392 19:31
بی هیچ حرف اضافه ای دعوتتان می کنم به دیدن دنیای زیبای عکسها و رنگها . شادم که رنگ روح زندگی هایتان اینقدر زیباست . از همه شما عزیزانم سپاسگزارم و از شما می خواهم ضمن گردش در دنیای عکسها, سه عکس که از نگاه شما زیباتر است را انتخاب نموده و اعلام بفرمایید. اسامی دوستان شرکت کننده در مسابقه بعدا اعلام می شود . شاد و...
-
رنگ روح زندگی
جمعه 16 فروردینماه سال 1392 00:16
رنگ رنگ رنگ , رنگین کمان ... رنگ و بی رنگی , دورنگی و یکرنگی سیاه , سفید , خاکستری ... آدمهای سیاه , آدمهای خاکستری , آدمهای سپید , دلهای سپید , زلال مثل آب , ساده و بیرنگ , آب و آبی , آسمان آبی , کبوتری سپید بر آبی بیکران , آبی زلال برکه , ماهی قرمز کوچکی بر پهنای برکه ... سیاه , آسمان سیاه , تیرگی مدام ... کاش سوسوی...
-
بهار دلها
دوشنبه 5 فروردینماه سال 1392 23:29
شاخه ها رو به آسمان, رخ در رخ مهر, تمنای بهار دارند. بهاری که در راه است و خبر آمدنش را چلچله های مسافر از سرزمین های دور آورده اند و من مثل همیشه, گمشده در روزمرگیهای زندگی, آنقدر غرق قفس شده ام که عطر بهار را ازخود دریغ کرده ام! اما مهربانی ها همیشه از راهی غریب می آیند تا ترا شگفت زده کنند و احساست را به باور بهار...
-
بهار فرصتی برای نو شدن ...
یکشنبه 27 اسفندماه سال 1391 20:39
باز اسفند ماه و کارهای تمام ناشدنی پایان سال و دلشوره های مدام ... دوباره سفر و جاده , جاده ای رو به مهر , طلوعی و غروبی در پی , دوباره شب ستاره باران کویر و هوای لطیف صبحگاه ... دوباره صدای اذان از مسجد بین راه و زمزمه های شبانه رادیو ... دوباره هجوم خاطره های گذشته و مرور لحظه های خوب و بدی که گذشت و دفتر عمرت را به...
-
عید دل
یکشنبه 20 اسفندماه سال 1391 20:32
بچه ها می پرند و می رقصند . صدای خنده شادمانه شان , نشان زندگیست . هایده می خواند : یه امشب شب عشقه , همین امشب رو داریم ... خسته ام اما می دانم مجال شادیها اندک است . دلگیرم اما می دانم دوستیها را ارزش آنقدر هست که رنجش ها را بشود کنار گذاشت و باز در هوای دوستی نفس کشید ! دلتنگم , اما می دانم دلتنگی برای دوست , دلیل...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 16 اسفندماه سال 1391 21:59
خاطره های کودکی عزیزان را در اینجا بخوانید : امپراطوری بهار , خونه ی خیالی , کهکشان و سرزمین آفتاب . و ببینید خاطره ی کودکی برادر را به زبان تصویر . خاطره ی خواندنی آقا بزرگ و خاطرات شیرین سمیرا را هم بخوانید . و باز یک خاطره زیبا و به یادماندنی دیگر از زینب عزیزم .
-
باران ...
دوشنبه 14 اسفندماه سال 1391 18:24
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA 1- باران ؟ بیا ببین عمه چی خریده برات ! این مال منه ! من عمه دوست دارم ... باران ؟ عمه , این چه رنگیه ؟ سبز ! آفرین عمه , حالا ببین این شکل گردی رو از کجا باید بندازی تو جعبه ؟ اینجاسه ! آفرین عمه , حالا این چه رنگیه ؟ آبی ... باران ؟ این آبی نیست عمه , زرده ! حالا این سه...
-
غزل عاشقانه
جمعه 11 اسفندماه سال 1391 22:04
عشق که میهمان قلبت باشد , قلمت شاعر می شود . باید که وجودت را بسپری به امپراطوری عشق , آنگاه نفسهایت هم غزل عاشقانه می شود . وقتی که خالی از عشقی , زبان تو و قلمت بسته می شود ... Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA دلتنگ شعرم و غزل , خالی ام از هر آنچه شور و شوق . قدم که می زنم در فضای خارج از منزل و می بینم...
-
بغض تلخ یک فرشته
چهارشنبه 9 اسفندماه سال 1391 22:54
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA امروز بعد از یک روز کاری بسیار خسته کننده , وقتی خارج از وقت اداری مشغول بحث کردن بر سر مساله ای با رئیس بودم, تلفنم زنگ خورد. شماره متعلق به مادر یکی از هم کلاسی های نیایش بود که روز اول مدرسه با هم تبادل شماره کرده بودیم . خانومی همسن و سال خودم , با 15 سال سابقه کار فنی...
-
کار زندگی
یکشنبه 6 اسفندماه سال 1391 23:08
کار برای زندگی ؟ یا زندگی برای کار ؟ از آن دسته سئوالهای کلیشه ای که مسلما پاسخ همه ما به آن مشخص است : کار برای زندگی ! اما اینکه در عمل برخورد ما با این مساله چگونه است , بسیار متفاوت از اندیشه و یا گفتار ماست . طبیعی ست کسی که کار مشخص و ثابتی نداشته باشد , یکی از مهمترین دغدغه های زندگی اش رسیدن به یک کار نسبتا با...
-
فصلها و رنگها
چهارشنبه 2 اسفندماه سال 1391 22:34
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA فصلها , این شگفتانه های طبیعت , هر کدام جلوه زیبایی در خود دارند که آنرا از دیگری متمایز می کند . سرما و گرما و اعتدال هوا و سرسبزی و خشکی و باران و برفش یک طرف , آن چیزی که الان ذهن مرا مشغول کرده رنگهاست . اینکه بهار , رنگهای تازه و شاداب و متنوع می بخشد به گل ها . و...
-
رویا یا حقیقت
یکشنبه 29 بهمنماه سال 1391 23:09
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA رویاها بخش جالبی از درون ما هستند . خوابها تکه ای از زندگی هستند که به ظاهر در اختیار ما نیستند , اما گاه آنقدر عجیبند که تا مدتها از ذهنت جدا نمی شوند و تو از تاثیر آنها رهایی نخواهی یافت . و من با خوابها و رویاهای صادقه ام همیشه داستانها دارم . هنوز به همان وضوح اول ,...
-
بهار گل ها
جمعه 27 بهمنماه سال 1391 18:41
می گویند با یک گل بهار نمی شود ! لابد اگر آن گل , نرگس باشد که گل فصل سرماست , زمستان ماندنی خواهد شد! زمستان باشد و چله کوچک قدرت نمایی کند , سرما تا عمق جانت نفوذ می کند . اما تو دلت می خواهد مثل همین رود جاری شوی و از این لحظه های لبریز سرما بگذری و به بهار برسی . Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA آنوقت...
-
زنجیره رنگها , آفرینش زیبایی
سهشنبه 24 بهمنماه سال 1391 21:26
سیاه : الله اکبر،قد قامت الصلاه ؛ چشم می گشایم،آسمان تیره و سوسوی تک تک ستارگانی که هنوز زینت میدهند به پیراهن شب . سرخ : زایش دوباره خورشید از پس کوه های فلق...رنگ خون می باشد به آسمانی که رفته رفته تیرگی را کنار می نهد تا روزی دیگر آغاز شود. آبی : مهر نور می پاشد بر صفحه آسمان و آبی روشن چشم را نوازش می دهد. انعکاس...
-
حکایت روزگار ...
شنبه 21 بهمنماه سال 1391 21:16
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA پنجشنبه 12 بهمن , فرودگاه مشهد , تازه از هواپیماپیاده شده ام و منتظر چمدانم هستم که پیامکی می رسد : خدا رحمت کند عموعلی را , از رنج دنیا راحت شد ... به زور از سرازیر شدن قطرات اشکم جلوگیری می کنم . با خودم قرار داشتم امروز یا فردا به دیدارش بروم . دیدارمان در سردخانه اتفاق...
-
دختر بادهای نیلوفری
سهشنبه 10 بهمنماه سال 1391 16:01
بگو , من عجله دارم , تشنه ام بگو راز این ماه بی قرار از چیست ؟ از چه از سمت دریا بوی ماه و خواب پری می آید ؟ چرا این همه ستاره ساده , ستاره خوب هی در پیاله ی تلخ این شب نوشیده می شکنند ؟ اصلا این ها که آمده اند این گوشه تاریک , چرا فقط از تاریکی می گویند ؟ بگو از جان ما چه می خواهند ؟ جواب می دهند : آن شب دختر بادهای...
-
صدای آرامش
شنبه 7 بهمنماه سال 1391 21:08
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA می خوانمت ... با صدای بلند فریادت می زنم , آنقدر که انعکاس صدایم در تک تک سلولهایم می پیچد .... سرم به دوران می افتد ... گیج می زنم ... گیج می زند ذهنم , حواسم , دلم ... صدایت می زنم و پاسخی می شنوم ... دمی آرام می شوم . بعد ناگاه شک مثل خوره ای به جانم می افتد : " از...
-
میزبان یاد تو ...
سهشنبه 3 بهمنماه سال 1391 23:15
درد یکباره که بیاید , شوک زده ات می کند . گیج می شوی و بی اراده , پیرو عقل می شوی یا دل ... حسابگر اگر باشی , رفتارت از عقلت ناشی می شود و اهل دل اگر باشی , اعتقادت تو را از منگی می رهاند ... درد اما نرم نرم اگر بر تو وارد شود , بی حست می کند انگار ! هرچه عمیق تر , بی حسی ات بیشتر ! احساست را که دریافتی و توانستی بر...
-
بی نشان دل نشان
پنجشنبه 28 دیماه سال 1391 22:13
با تو در خلوت چو باشم , شرم می گیرد گلویم تا مبادا لب کنم وا , دوستت دارم بگویم ! شوق چون غالب شود , منعم مکن , بگذار تا من دستهایت را ببوسم , گیسوانت را ببویم ! رو به رو بودن به از پهلو , مثل باشد , ولی من گویمت خواهی کنارم باش , خواهی رو به رویم تا ترا دارم , نه از پژمردگی ترسم , نه خشکی جاودان سرسبز باشی , ای بهار...
-
قاصدک لحظه ها
سهشنبه 26 دیماه سال 1391 20:16
ساکت و ساده و سبک بود ؛ قاصدکی که داشت می رفت . فرشته ای به او رسید و چیزی گفت قاصدک بی تاب شد و هزار بار چرخید و چرخید و چرخید . قاصدک رو به فرشته کرد گفت : اما شانه های من ظریف است . زیر بار این خبر می شکند من نازک تر از آنم که پیامی این چنین بزرگ را با خود ببرم . فرشته گفت : درست است ، آن چه تو باید بر دوش بکشی نا...