سایه سار زندگی
سایه سار زندگی

سایه سار زندگی

هذیان های یک روح تبدار ...



شجریان داره میخونه :

ندهم دل به هیچ دلبندی

نوبت عاشقی ست یکچندی ...

و من به دلی فکر می کنم که سالهاست عشق را گم کرده ! که سالهاست بهار نشانی اش را برداشته و از سرای او کوچ کرده و رفته تا گم شود به یکبار ! دلی که هیچ حسی ندارد , حتی حالا که به وضوح می بیند پاییز هم از او گذشت و زمستان و سرما تمامیتش را به تصرف خود درآورد ... دلی که حتی آتش هرچه محبت و مهر , یخبندان بی نهایتش را آب نمی کند ...

بیچاره دل من که با هر آنچه احساس غریبگی می کند , حتی وقتی اشکباران می شود در کلام زیبای استاد که می خواند :

رندان سلامت می کنند , جان را غلامت می کنند ,

مستی ز جامت می کنند , مستان سلامت می کنند ...


+ هذیان های روح بی قرار یک آدم پریشان را جدی نگیرید ...

++ کسی میدونه چه سریه توی نوای نی و آرشه کمانچه که اینقدر سلول سلول دل منو می لرزونه ؟

+++ وقتی سرشب از دکتر مستقیم بری و صدهزار تومان ناقابل سی دی تصویری بخری , نتیجه ش میشه همین دیگه ! شما ببخشید ...

نظرات 48 + ارسال نظر
زهرا سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:19 ب.ظ

خدا بد نده،دکتر واسه چی
آجی حالا این سی دی چی بوده؟

خیلی مهم نیست آجی , بی خیال !

ریحانه سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:20 ب.ظ

+++ به به

با به به موافقم !

طهورا سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:25 ب.ظ

دل شما با هر آنچه احساس غریبگی می کند؟!
حالا غریبی می کنه نتیجه ش اینه ...وای به روزی که غریبی نمی کردوالا
سلام بر تک تک سلول های لرزانت

اینم حرفیه عمه جونم !
ولی باور کنین احساسم خفته عمه ! بدجوررررررررر!!!!

زهرا سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:28 ب.ظ

عمه جان سلام
یه سوال پست قبلی ازتون پرسیدم فک کنم ندیدینش
اینجا باز میپرسم
عمه جون این کوزه و تسبیح شما دل منو برده،کجا میتونم گیر بیارمش

طهورا سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:33 ب.ظ

دلتونو برده؟ مگر این دونه تسبیح ها به دستم نیفتن ....می پرسم می گم کجا بردن

عمه !؟ عجب اوضاعیه ها ! من خودم میام خونه تون و با خودم یه گاوصندوق میارم واسه شون !

زهرا سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:39 ب.ظ

عمه آدرس خاستین بگین تا بدم
تا اون کوزه و تسبیح و دلمو واسم پست کنید

عجب !

طهورا سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:40 ب.ظ

می گم سهبا جان یعنی انقد حالتون بد بود که بعد از دکتر به جای داروخونه رفتید سی دی فروشی؟!
احتمالا نسخه تونم دادید به فروشنده ...شایدم دکتر نوشته بوده :
یه بسته ...چند تایی...سی دی...شبی چند عدد

نه عمه , اول رفتم داروخونه . اما باور کنین چون طول کشید خرید سی دیم , حالم اینقدر بد بود که فروشنده که آشنا هم هست گفت بشینین رو صندلی !
اما اگه دکتری باشه که همچین تجویزی بکنه هفته ای , ماهی یکبار میرم سراغش !
الانم چاتون خالی دارم یکی از آهنگ ها رو گوش میدم .

طهورا سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:43 ب.ظ

زهرا جان علیک سلام ...یعنی الان دلت تو شومینه ...توی کوزه ستآدم می ترسه

سرزمین آفتاب سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:49 ب.ظ

عمه خانوم
تا یه بلایی ...فسادی ...آفتی ...چیزی به جون اون تسبیح و کوزه نیفتاده و نخورده
انگار همینجوری بشینم و نگاه کنم یه اتفاقای بدی می افته

آقا جان
دیشب گفتم به همه که: به اونا با چشم خواهر وبرادری نگاه کنید
اگه به خرج کسی رفت حالا !!!

اونوقت یعنی چی این الان ؟ تسبیح خواهر باشه و کوزه برادر ؟

سرزمین آفتاب سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:51 ب.ظ

هذیان ؟؟؟؟؟
شما هم زدین تو کار هذیان و تب و ...
به قول عمه خانوم : یعنی انقدر حالتون بد بوده که ...

جالبه
چه نسخه و تجویز جالبی
سی دی.اونم تصویری
شبی سه حلقه

مریضی هم مریضی بعضی ها !

حالا مال من باشه
کمتر از گال و سرطان و جذام نمی شه
مال بعضی ها : موهاشون رگ به رگ می شه !
نسخه شونم می شه سی دی !

خدا شانس بده !

من که سابقه م توی هذیان دیرینه ست جناب برادرآفتابی ! نخوندین تا حالا هذیان های منو ؟
خدا هیچوقت از مریضی شانس نده ! ایشاله همیشه سلامت باشید .

جاتون خالی دارم شعر "کرک جان " رو با صدای قربانی می شنوم .

زهرا سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:53 ب.ظ

میگم چرا دلم کباب شده،همون دیگه توی شومینه هست
جناب سرزمین آفتاب با هر چشمی هم که نگاه کنم،دلمو برده تقصیر من نیست خو

ریحانه چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:12 ق.ظ

امشب ای ماه به درد دل من تسکینی...

نیست از شام خبر , ظرف چرا می چینی ؟

فریناز چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:12 ق.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

مثل وقتی که می گه

تو تخته پاره بر موج
رها رها رها من...

شاید رها نباشی ولی سوزش تو رو می سوزونه
میگی رهایی تا این سوز بهت بچسبه!

اینه داستانش بانو جان

بخوان آواز غم را , ولی دل به غم نسپار ...
کرک جان دل به غم نسپار ...

رهایی ... بال گرم آشنا میخواهد ...

فریناز چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:13 ق.ظ

بخشید اصلاح کنم

چو تخته پاره بر موج...

سر شب کانال های ارتباطی با اصفهان , برقرار نکردند رابطه ها را ؟!

سرزمین آفتاب چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:43 ق.ظ

زهرا خانوم
چشماتونو درویش کنین
شومینه تون رو هم در راستای بهینه سازی فرهنگ مصرف خاموش کنین
مشکلتون به صورت بنیادین ! حل می شه
هم مشکل شما حل می شه
هم نگرانی من برطرف می شه !

خاموشی شومینه زهراخانوم , مشکل کوزه و تسبیح رو حل می کنه یعنی ؟

سرزمین آفتاب چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:47 ق.ظ

بعدشم
ما اینجا امشب تا صبح ول معطلیم
صاحب وبلاگ مریض بوده
الانم به دستور پزشک
داره با سی دی ها خودشو درمان می کنه

فعلا هر کس هر آتیشی می خواد بسوزونه !
فقط بحث رو عوض کنید که هی دل من نلرزه و در مورد تسبیح و ... حرف نزنین

راستی
الان دلار چنده ؟ میزان تولید ناخالص ملی - GNP - در کشورمون چقدره ؟

کو پس ؟ چی شد ؟ چرا هیشکی وای نایستاد درس اقتصاد پاسخ بده خو ؟! راستی دلار چنده ؟ هر گرم طلا چی ؟

بزرگ چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:11 ق.ظ http://navan1.blogfa.com

کاش منم هذیان بگویم

این روزها همه تبداریم آقا بزرگ , همه تب داریم و هذیان می گوییم ...

رها چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:52 ب.ظ http://gahemehrbani.blogsky.com/

شادی مهمان روح بی قرارتان بانو
خوب کاری کردذید( سی دی ها رو گفتم)

ممنونم عزیز دل . آره هیچوقت پشیمون نمیشم از این کارهام !

طهورا چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:29 ب.ظ

وقتی آدم یاد خود ِخودش می افته٬روحش اینجوری بال می زنه...

یاد خودی که گم شده و دیگه نیست عمه ! دلم خیلی تنگه ...
راستی یه خبر بدم ؟

ریحانه چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:32 ب.ظ

ریز دانه های الماس رو واسه یگانه جون نگرفتید ؟!

ندیدمش عزیزم . دقیقا واسه کی بود ؟

ریحانه چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:37 ب.ظ

کار سنتور استاد کامکاره . . .بعد چند سالی منتشر شده و محشره

ای وای دقت نکردم , حیف ! ایشاله در اولین فرصت .ممنونم عزیز .

ریحانه چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:41 ب.ظ

آره واقعن در اولین فرصت . . .چون حیفه

چشم خانومی . ممنونم باز .

طهورا چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:46 ب.ظ

بفرمایید ...ما آماده ایم برای شنیدن اخبار

عمه هفته آینده دارم میام شهر شما , نزدیکای شما ! دوباره یه هفته آموزش !

طهورا چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:55 ب.ظ

خو چقدر نزدیک ...همدیگر رو می بینیم؟

نمیدونم عمه ! باید ببینم فرصت پیش میاد یا نه ؟ اما سعی خودم رو میکنم دیگه !

طهورا چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:01 ب.ظ

میگم یه هفته ...هفت روز ...برنامه ای می شه ریختهر روزش را
کوزه و تسبیح سلامت می کنند ...مستی ز جامت ...

عمه به گمونم باید یه قرار بذاریم با شما و بریم از مغازه صنایع دستی به تعداد بچه ها کوزه و تسبیح آبی بخریم !

طهورا چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:09 ب.ظ


ریحانه چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:22 ب.ظ

سهبا خانوم راستی اون ستاره که هنگام غروب خورشید نزدیکیه ماه ه !
سیاره ی مشنریه

مرسی عزیز دلم . پس معلوم میشه فاصله زمین تا مشتری خیلی زیاده که اینقدر کوچیک به نظر میرسه , نه ؟

سرزمین آفتاب چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:29 ب.ظ

من نمی دونم اینا چی می گن عمه
خودت به داد برس

ضمنا اصلا هم قرار نیست به تعداد بچه ها کوزه و تسبیح خریده بشه
یه جفت بود
اونم صاحبش رو خود عمه بزرگوار مشخص کردن

مشکلی دارید آیا ؟؟؟؟؟؟؟

عجب گرفتاری شدیم ها ! عمه میشه عکستون رو پس بگیرین ؟!

سرزمین آفتاب چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:30 ب.ظ

اصلا از اول هم مشکل و معضلی نبود
مشکل از شومینه خونه ریحانه خانوم بود که اونم حل شد و صد البته هییییییچ ربطی هم به تسبیح نداشت

ریحانه ؟ شومینه ؟ طفلی ریحانه !

ریحانه چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:34 ب.ظ

آخه جالبه ما خونه امون اصن شومینه نداریم + من یک کلمه هم در مورد کوزه حرف نزدم

ببخشید عزیزم , شما رو با زهراجان اشتباه گرفتند ! یه ذره با هم فرق دارین ظاهرا !

دانیال پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:39 ق.ظ http://danyal.ir

سهبایی که من میشناختم

=

بگو ٰ بخند زندگی کن

دیگه من خواهر ناخوش احوال نمیخاما


خب خواهری مایه دار من ... لبنان و غزه به کنار
لااقل یک خورده هم به این زلزله زده های کوچه احساست کمک میکردی !

مگه الان فرق می کنه سهبایی که شما می شناسی ؟ نه جدی فرق میکنه ؟
بعدشم داداش من , میشه بگی زلزله زده های کوچه احساسم کی هستند ؟

دانیال پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:45 ق.ظ http://danyal.ir

سهبا خانوم یک سوال :

سی دی اورژینال خریداری کردی یا رایت شده غیر قانونی؟!


مطلب بعد این که من هر وقت نام شجریانو میشنوم
نمیدونم چرا یاد انتخابات 88 می افتم ....
با این تفاصیل میخواستم بدانم آیا رابطه ای بین خرید سی دی های استاد شجریان و انتخابات آتی 92 وجود دارد یا خیر ؟!

راستی گفتم انتخابات ....!!!!
شما کاندیدا نمیشوید ؟!

بله داداش . سی دی اوریجینال ! البته قدیمی ها که اریجینال ندارن , مجبور به خرید کپی هم میشم گاهی !

دیگه اینکه آخه استاد شجریان مردمی ما رو چرا با سیاست یکی میکنی داداش ؟ بی خیال شو دیگه ! تازه شم ایشون سیاسی باشند , به من چه اصلا ؟
نه جون من میخوام بدونم کنسرت همنوا با بم مثلا کجاش سیاسیه ؟ ای باباااااااااااااااااااااا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

و بعدتر مردد بودم کاندید ریاست جمهوری شوم یا نمایندگی مجلس ؟ راهنمایی نمی فرمایید برادر ؟

سرزمین آفتاب پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:54 ب.ظ http://sarzamin-aftab.blogsky.com

تفنگت را زمین بگذار...


ایران...ای سرای امید...

سمیرا پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:43 ب.ظ http://nahavand.persianblog.ir

میخواستم کامنت بذارم این کامنت جناب دانیال یعنی فشارخونمو برد بالا آخه این چه حرفیه شما استاد مسلم موسیقی جهان رو چرا با انتخابات و سیاست همیشه بیمار ایران یاد میکنید؟!!!!! خیلی وقت است من و سهبا جان دل بریده ایم از این بیمار رو به موت سیاست ایران....این قافله تا به حشر لنگ است قربان

قابل توجه داداش دانیال عزیز .

سمیرا پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:44 ب.ظ http://nahavand.persianblog.ir

جای تو من رفتم کلی کالری سوزوندم احساس خوبی بهم دست داد خواهر...خدا بد نده...بازم کمر درد؟ میبینم که پولدار شدی و .......

خوش به حالت خواهری . من که روز به روز دارم خسته تر میشم .
من پولدار شدم ؟ خواهری من ؟؟؟

سمیرا پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:45 ب.ظ http://nahavand.persianblog.ir

این روزها همه حالمان خراب است...جای حرف زدن هذیان میگوییم...کاش دارویی برای دردهای دل میساختند این دکترها

دکترها بلد باشند دردهای جسم را دوا کنند , دردهای روح پیشکش ! واللا جون خودم ! آدم سالم رو میزنن ناقص می کنند خواهر , اونوقت دوا برای درد دل ؟!!!!

ریحانه جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:14 ق.ظ

آره ، ولی شبهای شهریور اگه مقارنه باشه خیلی ناز میشه



اگر هم اشتباه نکرده باشم این روزا زحل تو آسمونه

در ضمن روز نجوم همگی با یک ساعت تاخیر مبارک

روز نجوم بر خانوم منجم ما هم مبارک عزیزم .

طهورا جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:36 ق.ظ

دکتر کشیک نیمه شب(اورژانس):
کسی اینورا دوای دل درد می خواست؟!

قابل توجه سمیرای عزیزم .

ریحانه جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:38 ق.ظ

http://upload7.ir/images/18295542728690056044.jpg



The Milky Way

The image was taken on the top of Mt Figueroa
Image Exif: 30sec F/2.5 ISO3200
Camera/Lens: Canon5D3, Sigma 20mm F/1.8

خیلی خوشگله عزیزم , مرسی .

سمیرا جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:40 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

میگم آخرشم اسم صاحبان عکس رو نذاشتی ها...خب آدم دوست داره بدونه عکاس این عکسهای زیبا کیه؟

همین الان میرم میذارم خواهری . شرمنده م .

سرزمین آفتاب جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:29 ق.ظ

عمه خانوم
حتی اگه عکس رو هم پس بگیرن دیگه اون کوزه و تسبیح رو پس نمی گیرن !!

نه والا ! همه رو با هم پس میدیم قائله بخوابه !

طهورا جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:40 ب.ظ

عصر آدینه تون بخیر
خواستم بگم عکس ۱۶ مال من نیست !

مرسی عمه جونم . نمیدونم چرا همچین اشتباهی کردم !

سلام . عصر شما هم بخیر .

ویس شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:48 ق.ظ http://lahzehayenab.blogsky.com

منظورت چه دلی است که یخبندان شده؟ دل خودت ؟ حاشا و کلا ! دلی که هنوز به شجریان گوش می کنه ، دلی که هنوز با وزشی نسیمی وترنم رقص گلبرگ ها ، به ترانه می نشینه ، چگونه ممکنه؟ راز نوای نی و آرشه ی کمانچه در این است :
ناله ی تنبور و بعضی سازها
اندکی ماند به آن آوازها
رازش در همجنس بودن با آن آواز هاست.که روح همیشه سر می کوبد به دیوار وجود ، که می خواهد برود به آنجایی که ترنم ها را شنیده و گوش جان پر است از آن.
راستی چرا من الان که ساعت یک ربع به سه نیمه شب است بیدارم؟ چون امشب صدای گریه ی روحم را می شنوم. صاف و زلال

صدای گریه روح ؟ کاش من هم ... راستش اینقدر شنیدم که دیگر عادتم شده و به عادت نمی شنوم صدایش را ...
آخ که چقدر دلم تنگ شده ویس عزیزم , دلم تنگ روحی همجنس ... تنگ است دلم ... تنگ ...

دانیال شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:14 ق.ظ http://www.danyal.ir

.
.
.
.
.
اولا جناب شجریان استاد مسلم موسیقی جهانی نیستند
و تا جایی که یادمه به زبان شیرین فارسی خوانندگی میکنند !!!
ثانیا من گفتم انتخابات شما چرا فشارت رفت بالا؟!
باز اگر سیاسی بودید یک چیزی ... !!!

ثالثا تا جایی که یادمه فقط اجرای ربنای استاد سیاسی نیست و ایشان اجازه مابقی اثارشان را به دلایل سیاسی از رسانه مردمی صادر نکردند ( هر چند همان ربنا هم به دلایل کاملا سیاسی دیگر پخش نشد )

ریحانه شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:49 ق.ظ

داداش واسه استاد میگن :


همه بر سر زبانند و تو در میان جانی!

هاتف شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:18 ب.ظ

مرا بازیچه خود ساخت چون موسی که دریا را
فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی را

خیانت قصه تلخی است اما از که می نالم
خودم پرورده بودم در حواریون یهودا را

نسیم وصل وقتی بوی گل می داد حس کردم

که این دیوانه پرپر می کند یک روز گل ها را

خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست
نباید بی وفایی دید نیرنگ زلیخا را

کسی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست
چرا آشفته می خواهی خدایا خاطر ما را

نمی دانم چه افسونی گریبان گیر مجنون است
که وحشی می کند چشمانش آهوان صحرا را

چه خواهد کرد با ما عشق پرسیدیم و خندیدی
فقط با پاسخت پیچیده‌تر کردی معما را

فقط با پاسخت پیجیده تر کردی معما را ...
سلام . بسیار ممنونم .

سرزمین آفتاب یکشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:26 ق.ظ

ممنون که کامنت منم حذف شده خودبخود !

حذف نشده , هست و قبولش هم دارم .اما به دلایلی که خود بهتر می دانید تایید نشد !

سرزمین آفتاب دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:04 ق.ظ http://sarzamin-aftab.blogsky.com

صاحب اختیار این وبلاگ شمایید

من هم صاحب کامنت های آتی خودم !

چون خیلی تحمل سانسور رو ندارم
سبز باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد