ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بهار را این بار به استقبال رفتم در نگاه پدر و در مهربانی های بی قرار مادر ... بهار را این بار زودتر در یافتم در معصومیت ناز چهره بارانم ... بهار را این بار در شوق چهره احمدم یافتم و امید به آینده ای که دور نیست ... بهار را این بار در دستان مهدی ام دیدم و در لبخند آرامش آن دیگری ... بهار این بار در چشمان عاشق عباسم جلوه ای دیگر داشت .... بهار این بار در کنار محمد معنایی دیگر یافته بود ... و حسن ... چه بگویم از این کوچکترین برادر بزرگم ؟
یا مقلب را که شنیدم , قلب و دل و چشمانم , دگرگون شد و اشک شدم در چشمان بارانی پدر ... یا محول را که خواندم , حالی نو را خواستم از آن طبیب بی نظیر , برای تن مادر , برای دل خود .. یا مدبر را با جان خواندم , برای برساختن تدبیری زیباگونه در گذر شب ها و روزهایی که مرا و ما را به این دگرگونی و تحول عظیم رهنمون شوند ....
خدای بهترین حالها و زیباترین تدبیرها و برترین دگرگونی ها ... بر سر عهدم می مانم ... نگاهم را از آنان مگیر و دلم را از خود ... بگذار از من , هیچ برجای نماند ... که تو نانوشته می خوانی نامه هایم را ...
به قول یگانه ام :
رفتم , رفتی , رفت ... یک هفته از بهار به همین آسانی رفت ... یک هفته از زیباترین روزهای عمر ...
آمدم , آمدی , آمد .... راستی , بهار چقدر در دل و جان ما آمد ؟!
ممنون از شما
شبت بخیر
انشاءالله که فردا خوش بگذره
شبت خوش عزیز . ممنونم . به شما هم .
منم بانو


برویم لالا تا مامان جان به خدمتمون نرسیده
فردا به برنامه ی مهمون داری جشن عقد یکی از آشناها هم اضافه میشه...
نور علی نور
قربون شما..شبتون قشنگ...بای بای
ای جان . به مامان جون سلام برسون . فردا هم خوش بگذره . منم فردا دوتامهمون عزیز دارم .
شب شما هم ستاره بارون عزیز دل . خدانگهدارت باشه .
سلام
سحر بخیر
بهترید؟
سلام . صبح بخیر . شکر ...
سلام نرگسی
غیبتم رو ببخشین
پدر یه مسابقه ای تو وبلاگم راه انداخته
و باید من که حریفشم یه کاری کنم ببره نه یعنی ببازه نه نه یعنی من ببازم اونم می بازه و اگه من ببرم اونم می بازه و اگه ... وای چی خواستم بگم چی شد
اصلا بدون اینکه بگین من گفتم خودتون بیاین یه سر بزنین
در ضمن من ماموریت دارم که در طی صحبتی که چن روز پیش با خانم ثنایی فر داشتم بیام سرای شما و از طرف ایشون عید رو تبریک بگم و آرزوی سالی خوش براتون داشته باشم
خلاصه عیدتون مبارک
صد سال به از این سالها
سلام مریمی . شما رو باید بذاری واسه تبلیغات ! گیج میکنی که عزیزی ! میام اونورا خانوم گل .
بابت پیغام هم ممنون . ایشاله خانم ثنایی فر نازنین هم سال خوبی رو داشته باشند .
الحمدلله که شکر گفتید و دلیلش به احتمال زیاد بهتر شدنتونه
همون شعر تنت به ناز طبیبان و ازین جور حرفا ...
بهترم ممنونم . اما در حال حاضر نمیتونم شعری بیان کنم که از شکر و لطف دوست و این جور حرفا توش باشه ! شرمنده ...
سلام سهبای عزیز و مهربان
فکر نمی کردم کسی در دنیای مجازی اینقدر عزیز و دلنشین بشه
دوستتون دارم پاینده باشیدو همیشه در کنار عزیزاتون خوشحال
خدا نگهدار خودتون و عزیزاتون
برای دعای آخر پستتون هم آمین می گم
التماس دعا دارم سهبا جان
سلام عزیز دل . سال نویت مبارک . لطف داری شما خانومم . این رابطه های دلی از زیباترین هدیه های این فضاست . من هم دوستت دارم عزیز .
در پناه حق باشی دختر لحظه های طلوع .
سلام بانوی نرگس


شب و سکوت و بارونو بادو دلنوشته های نرگس عزیز...
نمی دونی چه حالی شدم با خوندن لحظه ی تحویلت بانو
اون لحظه اسم شما رو با شفای مادر عزیزتون بردم
نمی دونم
شما هم یاد ما و اینجایی ها بودی بانو؟
راستی
آمدم
رفتی
رفتم
سلام شادونه خانوم گلم . دوباره عیدت مبارک عزیز . زیارتت قبول , دعاهای قشنگت مورد اجابت خداوند مهربونی ... ممنون که به یادم بودی عزیز مهربونم .
منم همیشه به یادتونم عزیز ...
کاش میشد تو اومدنت به دیار خراسان , می دیدمت ! هرچند من خودم ندیدم ضامن مهربونی رو !
بازم ممنونتم فرینازم . خوش اومدی نازنینم .