امسال عید کتابی را هدیه گرفتم از یک دوست عزیز که لحظات این چند روزه مرا به خود اختصاص داد . کتاب زیبایی با نام پیام گمگشته که ظاهرا باید می آمد تا زنجیره فکری این روزهای مرا تکمیل می کرد . نشانه ای دیگر از حضور خداوند مهربان در لحظات زندگی ام که هر آنچه آرامش دارم از اوست . داستان این کتاب از این قرار است :
افراد یک قبیله بیابان نشین در استرالیا که خود را مردم حقیقی می خوانند ،از یک زن آمریکایی دعوت می کنند تا در سفری چهارماهه در بیابان ها ،آنها را همراهی کند . او در طی 2500 کیلومتر پیاده روی با پاهای برهنه ،در صحرای پرفراز و نشیب ،شیوه ی تازه ای برای زندگی و شفاگری می آموزد که بر مبنای حکمت فرهنگی 50000ساله بنا شده است و به دگرگونی عمیق وی منجر می شود . این کتاب ،پیامی بی همتا ، به موقع و قدرتمند به تمامی بشریت ارائه می کند :هنوز امکان نجات جهان وجود دارد ،به شرط آن که متوجه شویم تمامی موجودات ،چه گیاه ،چه حیوان و چه انسان ،بخشی از یگانه ی در همه جا حاضر هستند . اگر این پیام را به کار بندیم ، زندگی ما هم چون زندگی مردم حقیقی ،از معنا و حس هدفمندی سرشار خواهد شد .
رهبر قبیله آمریکاییان سیاتل می گوید : انسان رشته زندگی را نبافته ،او فقط تاری از آن است . هر چه به این تار روا داری به خود روا داشته ای .
مارلو مورگان نویسنده کتاب می گوید : دست خالی به دنیا آمدم ، دست خالی از دنیا می روم ، و دست خالی شاهد کامل ترین زندگی بودم .
این کتاب شامل سی بخش است . قسمتهایی از بخشهای آنرا با هم مرور می کنیم :
1- ۱- زمان برد تا درک کردم رهایی از دلبستگی به اشیا و برخی باورها ،یکی از گام های بسیار ضرور انسان در راه پیشروی به سوی بودن است .
۲- در حال یادگیری درسی بودم :هیچ گاه نگویید هرگز ! اکنون سعی دارم این واژه را از لغت نامه ام پاک کنم . از آن هنگام آموخته ام که چیزهایی را ترجیح می دهم و از برخی چیزها دوری می کنم ، اما واژه ی هرگز امکانی برای ایجاد شرایط تازه باقی نمی گذارد و دوره ی بسیار طولانی را در بر می گیرد .
در بین مردمان حقیقی ، هر فردی در طول زندگی صاحب چندین نام می شود . به مرور زمان که خرد ،خلاقیت و هدف شخصی در زندگی روشن تر می شود ،نام او تغییر می کند . نام مرا گم گشته گذاشتند ، موجودی که در نتیجه تغییرات مهم و جهشی ،از اصل خود دور شده و دیگر شبیه خود نیست !
۳ - افراد قبیله هر روز خود را با شکرگزاری از آن یگانه به مناسبت وجود آن روز ، خودشان ، دوستان شان و جهان آغاز می کنند . برخی اوقات درخواست های مشخصی دارند ، اما همواره خواسته ی خود را با این عبارت همراه می کنند : اگر بالاترین خیر من و بالاترین خیر تمام هستی در همه جا در این است .... و بدین گونه هستی هم هیچ گاه آنها را ناامید نکرده بود .افراد قبیله به طرز شگفت آوری نسبت به آنچه آن ها ترانه یا نوای بی صدای خاک می نامند ،هشیار هستند . آنها می توانند داده های محیط را احساس ،درک و سپس آگاهانه عمل کنند . انگار نوعی گیرنده ی کوچک آسمانی داشتند که پیام های هستی را با آن دریافت می کردند . من نیز به تدریج در عجیب ترین مناظر ،زیبایی و وحدت همه ی اجزای زندگی را می دیدم .
۴- مردم حقیقی معتقدند که انسان ها باید از طریق تله پاتی ذهنی با هم ارتباط برقرار کنند . آن ها گمان نمی کنند که صدا برای سخن گفتن باشد ،زیرا این کار را می توان با کانون قلبی و فکری انجام داد . اگر برای تبادل افکار صدا به کار ببریم ،آن گاه گرفتار گفت و گوهای غیر ضروری ،بی اهمیت و به نسبت غیر معنوی می شویم . صدا برای آوازخواندن ، جشن گرفتن و درمان به کار می رود . بعدها و در سفر آموختم وقتی در دل یا سرم مطلبی دارم که به گمانم باید پنهان بماند ،نمی توانم از این روش بهره ببرم . باید با همه چیز به تفاهم می رسیدم . باید می آموختم که خودم را ببخشم ،داوری نکنم و در عین حال ،از گذشته بیاموزم . ایشان به من نشان دادند که چه اندازه مهم است صادق باشم و خود را بپذیرم و دوست بدارم تا بتوانم ارتباط ذهنی خود را با دیگران تقویت کنم .
۵ - هر چیز یگانه هدفی دارد . هیچ پیشامد یا موجود نامناسب و تصادفی وجود ندارد . اما چیزهایی هستند که انسان ها نمی فهمند . اگر انسان ها به جای درک چیزهای ناخوشایند ، آن ها را حذف کنند ،نمی توانند به زندگی ادامه بدهند . بدون تردید در برخی شرایط تسلیم پاسخ مناسب است .
من آموختم که مجبور نیستم مرتب با منیت ام بجنگم . بدون آینه ای که مرا بترساند و به واقعیت بازگرداند ، می توانستم زیبابودن را تجربه و احساس کنم . این افراد مرا همانگونه که بودم می پذیرفتند . آن ها به من این احساس را دادند که عضو گروهشان هستم و منحصر به فرد و عالی . به تدریج آموختم که مورد پذیرش نامشروط قرار داشتن چه حسی دارد . ( آینه ، آینه روی دیوار ، چه کسی از همه زیباتر است ؟!)
۶- یکی از افراد قبیله گفت : ما شیوه ی زندگی شما را درک نمی کنیم ،با آن موافق نیستیم و برای خود نمی پذیریم ،اما شما را داوری نمی کنیم . ما به موقعیت شما احترام می گذاریم . با در نظر گرفتن انتخاب های تان در گذشته و اراده ی آزادی که اکنون برای تصمیم گیری دارید ، شما درست در همان جایی هستید که باید باشید .
به تدریج برایم آشکار شد که : ما به هر حال به هر کس که می بینیم ،چیزی می دهیم . اما خود انتخاب می کنیم که چه بدهیم . کلام و رفتار ما باید آگاهانه ،صحنه ی زندگی مطلوب مان را فراهم آورد . نکته ی جالب توجه این بود که اصلا احساس نمی کردم مورد داوری و انتقاد قرار دارم . آنان هیچگاه مردمی مانند مرا ناموجه و خودشان را موجه نمی انگاشتند . رفتارشان بیشتر شبیه بزرگ ترهای پرمهر بود که کودکی را به زور می خواهد کفش پای چپ را به پای راست بکند ،تماشا می کنند . چه کسی می گوید نمی توان با کفش های اشتباهی مسافتی طولانی را پیمود ؟ شاید بتوان از تاول ،درس های باارزشی آموخت !
مردم حقیقی ،تولد را جشن نمی گیرند . آنها بهتر شدن را به جشن می نشینند . اگر امسال انسان فرزانه تر و بهتری از سال پیش شده باشیم ،جشن می گیرم . فقط خود شخص می تواند این تشخیص را بدهد و در نتیجه به سایرین خبر می دهد .
۷- تمامی انسان ها فقط روح هایی هستند که به دیدن این جهان آمده اند . همه ی روح ها ابدی هستند . تمام روابط بین انسانها فقط تجربه هایی هستند که تا ابد ماندگارند . مردم حقیقی حلقه ی هر تجربه ای را کامل می کنند . ما همچون مردم شما ، کارها و روابط را ناتمام نمی گذاریم. اگر با احساس بدی از شخص دیگری جدا شوی و حلقه ی رابطه ی شما کامل نشود ،آن تجربه دوباره در زندگی ات تکرار خواهد شد و آن قدر رنج خواهی برد تا یاد بگیری . خوب است که ببینی ،بیاموزی و در نتیجه ی هر رویدادی فرزانه تر بشوی . خوب است که سپاسگزار باشی و با آرامش راه خودت را ادامه بدهی .
۸- قبیله معتقدند که خانواده ی جهانی بشر هنوز باید در مسیر تکامل گام بردارد و درس هایی بیاموزد . آنها معتقدند که کیهان هنوز در حال باز و آشکار شدن است و پروژه ی پایان یافته ای نیست . به نظر اینان انسان ها خود را بسیار گرفتار کرده اند ونمی توانند هستی را تجربه کنند . من به بازنگری گذشته خود علاقه دارم . حتی اگر متوجه شوم ظاهرا انتخاب های اشتباهی کرده ام ،می دانم که در آن هنگام و در آن سطح از وجودم ،بهترین کاری بوده که می توانستم انجام بدهم. در بلندمدت مشخص می شود که این انتخاب ها نیز گام هایی به سمت جلو بوده اند .
۹ – بازی آفرینش : مردم در ظاهر از هم جدایند ،اما همگی ما یکی هستیم . یکی بودن به این معنا نیست که همگی ما مانند هم هستیم . هر موجودی منحصر به فرد است . مردم می توانند حرکت کنند ، اما در انتها هر کس در جای درست خود قرار می گیرد . ما در راه مستقیم به سوی یگانه در حرکتیم . برخی می گویند راه ما این است و راه شما آن است . ابدیت شما این است و ابدیت ما آن است . اما حقیقت را بخواهی ،تمامی زندگی یک زندگی ست و فقط یک بازی در جریان است . افراد شما در سر نام خدا ،روز مکان و نوع مراسم عبادت با هم مجادله می کنید . درباره ی هبوط خدا و درک معانی داستان های او با هم جر و بحث می کنید ، اما حقیقت ،حقیقت است . هر بار که کسی را آزار دهید ،وجود را آزار داده اید . هر بار که به کسی یاری می کنید ، وجود را یاری داده اید . افراد شما بر این یک صد سالی که از همدیگر جدایند ، متمرکزند . در حالیکه افراد حقیقی به ابدیت فکر می کنند . چرا شماها نمی بینید که اگر ترانه ی من یک نفر را شاد کند ، کار خوبی انجام شده است ؟ حتی کمک کردن به یک نفر کار مفیدی است .
۱۰- در آغاز زمان ، تمامی زمین به هم پیوسته بود . یگانه ی مقدس نور را آفرید و نخستین تابش خورشید ،تاریکی مطلق جاودان را به هم ریخت . گوی های چرخان بسیاری در آسمان ها در خلا قرار داده شد . سیاره ی ما یکی از آن ها بود . زمین بدون پوشش بود . فقط سکوت بود . نه شاخه گلی بود که با نسیم خم شود و نه حتی نسیمی وجود داشت ،نه پرنده ای و نه صدایی ! آن گاه یگانه ی مقدس دانایی را به یکایک گوی ها عطا کرد و به هر کدام هدایای گوناگونی داد . ابتدا آگاهی آمد و از آن ،آب ، جو و زمین پدیدار شد . انسان خلق شد ،اما جسم انسان فقط مامنی برای بخش جاودان ماست . خدا زن را آفرید و جهان با ترانه ایجاد شد . انسان ها به شکل خدا آفریده شده اند ، اما نه به شکل مادی ،زیرا خدا تن ندارد . ارواح شبیه یگانه ی مقدس خلق شده اند .یعنی توان عشق و صلح ناب را دارند و نیز توان خلق و حفظ بسیاری از چیزها را دارند . روح در شکل انسانی ، از احساسات و عواطف تیز و منحصر به فردی برخوردار است .
زمین به همه چیز تعلق دارد . راه حقیقی انسانها همدلی و سهیم شدن است . مالکیت ، نهایت طرد دیگران به منظور لذت جویی و خودخواهی است .
۱۱ – آزادی : ما در زندگی لحظات بسیار معدودی را صرف رشد و تکامل وجود ابدی خود می نماییم ! افراد حقیقی می گویند :دعا می کنیم که با دقت رفتار و ارزش های خود را بررسی کنید و پیش از آنکه دیر شود بیاموزید که همه ی زندگی در حقیقت یکی است . دعا می کنیم که از نابود کردن زمین و همدیگر دست بردارید . آنگاه به من گفت : دوست من ،خواهش می کنم هیچگاه دو قلبی بودن خود را فراموش نکن . تو با قلب گشوده نزد ما آمدی . اکنون قلبت از عواطف و درک نسبت به جهان ما و جهان خودت پر شده . به من هم هدیه ی داشتن قلب دیگری را دادی . اکنون درک و دانشی دارم که پیش تر حتی تصورش را نمی کردم . دوستی مان را ارج می نهم . دعای خیر ما بدرقه ی راهت .
پی تشکر نوشت :
گر چه فریبای عزیزم اینجا را نمی خواند ،اما من مراتب قدردانی ام را از دریافت این هدیه زیبا در اینجا هم اعلام می دارم تا هستی هر آنطور که خود می داند ،آنرا به گوش جان این دوست نازنینم برساند .
پی نوشت :
تاریخ این نوشته به همان فروردین ماه برمیگردد . اگر تاکنون مجوز انتشار نیافته ، لابد مصلحت نبوده !
پی تولد نوشت :
چهاردهم تیرماه تولد عزیز دوست داشتنی دیگری ست که نمیدانم برای بیان بزرگی اش از کدام واژه ها باید کمک بخواهم . خواهر نازنینی که مدت زمان دوستیمان آنقدر زیاد نیست ، اما از او زیاد آموخته ام در همین مدت . خواهری را ، مادری را ، دوستی را و همسری را کامل کرده مهربان دوست داشتنی ام . کسی که با وجود گذر سخت روزگار در برهه ای از زمان ، خود بزرگترین یاریگر بوده برای کسی و کسانی که .... ( شاید بهتر است سکوت کنم )
تولدت مبارک خواهر هنرمندم ، پریسای نازنینم ، کیمیاگر عزیز . تولدت مبارک باوفاترین دوست . ببخش نبودن های این روزهایم را . می دانم که خوب درکم می کنی . امیدوارم لیاقت دوستی ات را داشته باشم مهربانم .
هر آنچه آرزوی خیر است برایت می خواهم و در برابرت سکوت می کنم .... باز هم تولدت مبارک .
آخرین پی نوشت :
چند روزی نیستم .... اگر از سفر به سلامت گذشتم ، باز هم در بینتان خواهم بود وگرنه ... ملتمس دعایتان هستم همیشه ....
تولد دوست مهربانتون تبریک می گویم ابجی.
انشالله 125ساله بشن.
این کتاب از کی هدیه گرفتین چقدر عالی بود.
مرسی . تو به این زودی خوندی این نوشته رو ؟!
من واسه یه هفته ای که نیستم این مطلب طولانی رو گذاشتم !
سلام
آخ که چقدر با لذت خواندم...چندبار دیگر هم میخوانم...عجب هدیه با ارزشی...البته برای انسان با ارزشتری.امیدوارم در خصوص تک تکشون با هم گپی داشته باشیم.
آخر پست هم حسی دوگانه داشتم...خوشحال برای اینکه با خانواده عزیزتون دیدار خواهید کردو رفع خستگی برای شما و دیگر اعضا محترم خانواده...
و....دلتنگی زودرس...که عارضم شد.
در نهایت هرجا که هستین و هرکجا که می روین دست خدا به همراهتون...کلی دعای ناب و از ته دل پیشکش راهتون.سفر بی خطر و هوای چشم به راه ها رو هم داشته باشین
چقدر خوبه که در این وبلاگ بازار تبریک داغه....
دوستان عزیزتون تبریک دوستانه بنده رو هم پذیرا باشن.
به خدا میسپارمتون.اگر زیارت سلطان خراسان رفتین منو دعا کنین...
همیشه خوش باشی خواهرم.
سلام برادرم . روزتان بخیر .
خوشحالم که از خواندنش لذت بردید . هر چند به پای حس و حالی که از شنیدن صدای دوتارتان به ما هدیه داده اید نمی رسد ، اما امیدوارم اندکی جبران شده باشد !
به یادتان خواهم بود ، اگر باشم ... من هم نرفته دلتنگ دوستانم شده ام !
سلام خواهر بزرگوارم...
آموختنی ها را از مطالب منتخب کتاب شما آموختم ، و چقدر احساس آنان (افراد قبیله) احساس پاک و دقیقی است و به تناسب زندگی بکرشان احساساتشان نیز بکر است ، و من چقدر با چنین احساساتی حس خویشاوندی دارم، ممنونم از احساس مسؤلیت شما و زحماتی که میکشید و ما را در آموختن هایتانت سهیم و شریک میکنید....
تولد پریسای عزیز را هم از همینجا به ایشان تبریک میگویم و برای ایشان و همه دوستان عزیز منجمله شما عمری پر برکت و زیبا از خداوند طلب میکنم...
سفرتان خوش باد در پناه خداوند باشید، منتظر بازگشتتان هستیم و صد البته با دستی پر.
سلام برادر آسمانی ام .
خدای را سپاس که آموخته های من از این کتاب ، شما رانیز خوش آمد . کاش از طبیعت ذاتی خود ، از فطرت الهی خود دور نمی شدیم ...
زنده باشید برادرم . بابت تبریکتان هم ممنونم .
به یادتان خواهیم بود ...
نرگس عزیزم همیشه شرمنده ی محبت های بی دریغ تو هسنم
ممنونم که در قلب دریایی تو جایی برای نشستن دارم
من زنده ام و زندگی میکنم بخاطر وجود عزیزانی چون تو که بودنم با بودن آنها معنا پیدا میکند
امیدوارم سفر خوبی پیش رو داشته باشی
و این سفر اندک غباری که روی دلت نشسته رو پاک کنه
سفر بخیر نازنینم جای مارا هم خالی کن
دوستی بسته پیچیده ی با روبان نیست
که کسی روز تولد به کسی هدیه کند
دوستی قلب من است و دل تو
که در این راه به هم هدیه شود
سلام مهربانم .
کاش بدانی چه میگذرد این روزها در قلبم ... کاش بدانی چقدر زبانم ناتوان است ... چقدر شرمنده ام در برابر دوستان بزرگواری چون تو و نقصان های بی شمار خودم ...
دعایم کن که محتاجم ...
باز هم تولدت مبارک نازنینم . به خداوند مهربانی می سپارمت ...
منم تولد پریسا خانم رو تبریک میگم خدمتشون ...امیدوارم سالهای سال باخوشی وخرمی روزگاربگذرانید.
من هرروز در حال آموختنم در حضورتان ممنون بابت همه مهربانیان
ممنون سپیده عزیز . و من از شما می آموزم متانت را ، غرور را و صبر را ...
سلام بانوی حقیقی
چه قدر راهای زیبایی برای کشف و شهود وجود انسانیت هست....بودن اکنونم برای عرض ادب است .این مطلب فرصت بیشتری می طلبد تا زمانی دیگر
خوشی هایتان در سفر آرزوی ماست
سلام برادرم . چند روزی را با نبودنم آرامید . فرصت به اندازه هست برای خواندن این مطلب . نظرات زیبایتان را منتظر خواهم بود ...
به یادتان خواهیم بود ....
سفرتان به خیر و خوشی
گذرتان افتاد به گرمک خانه ما بساط مان پهن است
یک قاچ مهمان باشید
همین حالا دلم یه قاچ گرمک خنک خواست !
سفرت خوش عزیزم ...
سلامت باشی سایه جانم .
سلام
بیا برای آخرین پست نظر بده شاید دوباره بشود ملاقه ای به میان آورد
سفر بی خطر و به سلامت
*************************
قدر مردم سفر پدید آرد
خانه ی خویش ، مرد را بند است
گر به سنگ اندرون بود ، گوهر
کس نداند که قیمتش چند است
باسلام عزیز بامرام مننونم به حقیر سر زدی..
الان مشکل پیش امده برای دخترم زینب جانم تازه بچه ئ۶ماهه دارد بنتش ودستهایش درد میکند امده تهران دکتر متخصص اما فایده ندارد اشکم خون شد چندتا درد تحمل کنم امان از اشکم ....ادامه نمیدم منتظر دعا ی شما ودوستان
سفر به سلامت و شادابی.
تو هر دوره ای دل ِ من هرچیزی رو که می طلبه تو برآورده می کنی سهبا ! اینا درست چیزایی بودن که من بشدت این روزا احتیاج داشتم بهشون ! فدات بشم بانو :*
سفرت خوش !
سلام سهبای نازنینم
صبحت به خیر
آمدم بگویم تمام دعایم را مثل گل های رز می ریزم روی کاسه ای از نور که پر از شبنم است و آن را بدرقه راهت می کنم با قرآنی که تا ابد بالای سر تو و خانواده ات خواهد بود...
دلتنگت خواهم شد در این یک هفته اما مهم شادی توست.
سلام ابجی.
با یک پیک اومدم منتظرتونم.
خوشا به حال دلی که شلوغ ترین شهر دنیاست ...
میبینی خواهر چقدر دلتنگ داری ؟!
روح یا نفس انسان در قوس نزول ، از عالم ملکوت به عالم ناسوت آمده ، گرفتار ماده شده و با آلایشهای این عالم و نقص و زشتی و بدی که خاصیت ماده است آلوده گردیده است ...
اما کسانی که بخواهند به مبدا بازگشت کنند و قوس صعود را بپیمایند ، باید از عالم مادی اعراض جسته و به نظاره و سیر عالم معنی بپردازند ...
سلام بر سهبای عزیز
اینجا که می آیم احساس پوچی نمی کنم و با کوله باری از ره توشه برای بازگشت به قوس صعود باز می گردم ...
اینجا که می آیم به نظاره و سیر عالم معنی می پردازم ...
آخرین پی نوشت :


چند روزی نیستم .... اگر از سفر به سلامت گذشتم ، باز هم در بینتان خواهم بود وگرنه ... ملتمس دعایتان هستم همیشه ....
این یعنی چی؟ این «وگرنه» یعنی چی؟مگه کجا رفتی؟
«وگرنه» تو کار نرگس جون من نیست!فهمیدی؟میری بر میگردی زود زود باشه؟دلمم برات تنگ میشه زیاد زیاد
ایشالله سفر مشهد و کربلا و مکه
برای منم دعا کنی
سلام
از معرفی این کتاب خوب متشکرم .
انشاءالله به سلامت از سفر برگردید.
سلامت و سعادتمند باشید.
http://www.ghorobeshalamche.blogfa.com/
سلام عزیز بامرام تعجب نظر من تایید نمیشود؟؟اما مخلصم شما واستادم سعادت یار عزیز..
به این وبلاگ دوستان سر بزنید ونظر بدید؟/
سلام خواهرم...
دیشب جمکران بودم....تونستم که بالای مناره اونجا هم برم....وقت اذان به نام برای سلامتی شما و خانواده عزیزتون دعا کردم....
انشالله برگشتین عکس هاشو تو وبلاگم می ذارم...
خوش باشی.
سلام سهبا جان...
اومدم تا بهت بگم وقتی هم که نیستی در یاد ما هستی.
جالب بود استفاده کردم سهبا جان
در سفری جدا ؟! به یاد ما هستی و هم به یاد سوغاتی هایی که باید بخری یا که نه ، طبق روال سابق سهم دوستان از سفر یک پست زیبا و چند عکس ناقابل خواهد بود ؟
الوووو ... مشدی سهبا نیامدی هنوز ؟!
دلمون برات خیلی تنگ شده ، از شما چه پنهون وقتی نیستی دلتنگی قشنگی سراغمون میاد که با هیچ چیز زیبای دیگری قابل مقایسه نیست ، چون اون موقع هست که نعمت بودنت برامون ملموس تر میشه !
از اینها گذشته در می یابیم که بودن خوبان عادت و رسم روزگار نیست و ممکن است چشم باز کنیم دیگر دوستی را به مهر در کنار خود نیابیم ، پس قدردان همه دوستی ها باید بود ، راستی وقتی نبودی مواظب همه چی بودم ، خیالت راحت ، نگران چیزی نباش !
راستی اگر مایل بودی دوباره خودمون میفرستیمت ولایت و زیارت نه این که فکر کنی عاشق چشم و ابروتیم ...
نه آبجی چون دلم برای خودم و بعضی دوستان سینه چاک میسوزه که اعتیاد به این صفحه پیدا کرده ایم و الان داریم خماری میکشیم که سهبا گشنمونه ، کجایی تو !!!
بیا یکی دو تا پست بزن ، ببینیم چه کتابی خوندی ، چه فیلمی دیدی ، تولد کی هست امروز ، بابا تو که نیستی حساب و کتاب ایام هفته هم از دستمون در رفته و اگر نبود سریال مختار اصلا یادمون نمیوند امروز جمعه هست.
سلام و صد سلام
امیدوارم که حسابی خوش بگذره و هفته خوبی در پیش روتون باشه خواهرم....
پریسا جان تولدت مبارک ممنون از سهبا جون به خاطر همه مهربانیش...
سلام عزیزم خوبی؟با سمیرا رفته بودین سفر؟
سفر به خیر و سلامت انشاالله فراموش نفرمائید از دعای خیرتان ما را
سفرت به سلامت سهباجان
سلام ...
چشممان به این هشت نظر خشک شد...
تشریف نیاوردید؟!
سفر به سلامت . مهم این است که سلامت و با سوغاتی زیبا و دست پر از سفر برگردید.
سلام سهبای نازنین
اومدم حاضری بزنم و بگم که نبودنت هم بهانه خوبی برای نیومدن نیست ...
نبودنت به قدر یک حادثه تلخ و بزرگ، پررنگ است برای این دنیای مجازی بی مرز
راستی آمده بودم سهمم از دعای این روزهایت را بگیرم مبادا دل تنگ و چشمان خسته مرا فراموش کرده باشی از دعایت به درگاه امام غریب
دلتنگم این روزها برای مهربانی تکرار نشدنی صدایت
سلام
فردا که شد خوش می آیی به خانه ی وبلاگیت بعد از هجری آزاردهنده، ما را !
ای مرکز عاطفه و دوستی برگرد که اینترنت از نبودنت حیران است!!

سلام خواهری
نمی دونستم سفر هستین
تو این یک هفته خیلی به یادتون بودم
یاد حرف ها محبت ها....
سفرت خوش و آرام نازنین
من خالی شدم امیدوارم شما هم غبار روزمرگی رو بشورید و بازگردید...
سلام ابجی .دلم براتون تنگ شده.
چقدر زود گذشت
اومدم براتون نوشتم منتظرتون هستم
دوستون دارم
سلام خواهرم
.
انشالله سفر بی خطر...
چشم به را دارین.پس بیشتر مواظب خودتون باشین.
چقدر دوری بعضی از آدما به چشم میاد
خوش باشین درکنار خانواده عزیزتون.
سلام نرگس جان
رسیدن به خیر
سفر خوش گذشت؟
ممنون که منو یادت بوده و ممنون که یادی از من کردی به درگاه امام غریب
من هم در همه غریبی های تو شریکم نازنین
سلاااااااااااااااااااااااااااام نرگس جووووونم
خیلی دلم براتون تنگ شده
نمی دونم چه سری بود اما ناخودآگاه همه جا به یادتون بودم.
سلام سهبا بانو....
خوش آمدی ، واقعا" نبودنتان در این میان جمع ما محسوس بود و سخت دلتنگتان بودیم و خدا را سپاس که میان جمع دوستان بیقرارتان بازگشتید.
کبوتر حرم شده بودی
و های های اشتیاقِ وصال یار سر داده بودی ...
خوشا به حالت ...
کاش گفته باشی برایش ، آنچه را که در جان وجگر یک عمرِ این ر ف ی ق پنهان شده بود ...
سلام بر سهبای یگانه
سفر به دیار غریبان گوارای وجودت ...
نرفته بودی که بگویم خوش آمدی ...
غایب هم که باشی همیشه حاضری در اندیشه ام ...
سلام خواهری.خوب هستید انشالله.
زیارت قبول.همیشه به زیارت.
خواستم برای دلجویی بیایم وبگویم که چقدر عطر حضورت را در آسمان سیاه کم داریم .اما دیدم که تو خواهر تر ازاین حرفها هستی که به این راحتی ها برادر راتنها بگذاری.
خوشحالم که مهربانی ات انتها ندارد.
لحظه هایت آرام
سلام
رسیدن بخیر
چه نظرهای جالبی!
مخصوصا دوتا نظر خودم بعد از سفرت.
سلام عزیز مهربان
زیارت قبول . انشالله که خوش گذشته باشد و دیداری تازه دلتنگی هایتان را بکاهد .
رسیدنتان هم بخیر عزیز.
سلام ابجی به این آقا حمید بگین چیزی که ازش می خواهم برام انجام بده اذیتم نکنه
سلام به سهبای نازنینم
برات بهترین ها رو آرزو میکنم الهی همیشه سلامت باشی و مایه ی دلگرمی دوستان
سلام ابجی صبح بخیر
چرا نمی نویسین دیوانه شدم از پس که این پست را دیدم و هر وبلاگتون برای مطلب جدید باز می کنم اما متاسفانه....
سلام ...
مباااااااااااااارک بادت این فرخنده روز ....