سایه سار زندگی

بهار دلها


شاخه ها رو به آسمان, رخ در رخ مهر, تمنای بهار دارند. بهاری که در راه است و خبر آمدنش را چلچله های مسافر از سرزمین های دور آورده اند و من مثل همیشه, گمشده در روزمرگیهای زندگی, آنقدر غرق قفس شده ام که عطر بهار را ازخود دریغ کرده ام! اما مهربانی ها همیشه از راهی غریب می آیند تا ترا شگفت زده کنند و احساست را به باور بهار نزدیک نمایند. 

از کودکی آموخته بودم حوا گندم را به عشق در دستان آدم گذاشت تا تصویر زندگی بر صحیفه هستی نقش بندد و حالا شاخه گندمی که نشسته بر بال کبوتران مهر در دستان من رخ می نماید, رازهای دیگری از زندگی را بر من می گشاید و غرابت وجود موجودی شگفت به نام انسان را در این کارزار زندگی بر دلم به بغض می نشاند. شک ندارم که هیچ چیز نمی تواند باور مرا به بهار و انسانهایی از جنس بهار تغییر دهد که دلها, بهترین گواهان صداقتند و کدام دورنگی و سیاهی می تواند پل بزند بین دو دل که رنگ اندیشه شان سبز است و باز هم بهار باقی بماند و زمستان عاطفه ها شکل نگیرد؟ من جنس درد را می شناسم, اما می دانم آنها که با ماه و باران و آیینه نسبت دارند هرگز نه به زمین دلبسته می شوند و نه در آسمان پربسته ! می دانم که آنکه شفاگر چشمان یعقوب می شود به سمت نور و مهر, نه پیراهن خونین عثمان که عطر پیراهن یوسف است, پس سوگند می خورم به مهری که در دلم از مهربانی تک تک شمایان نشسته هرگز جانم اسیر دیوهای تردید نخواهد شد و هیچگاه نخواهم گذاشت دامن دلم را پلیدی ها بگیرند و سرزمین روشن دوستیهایم را با سیاهی ابرهای طوفانزا آشنا نمایند. سوگند می خورم که بهار هرگز نشانی سرای دوستیهایمان را فراموش نخواهد کرد و سال نو, سالی سرشار نور و مهر و سبزه و آیینه خواهد بود. سفره های هفت سین سرزمین همیشه آفتابی هم گواهی دیگرند بر این مهربانی دلها .



از دلم تا دلتان پلی است از اندیشه هایی به رنگ روشن عشق. این را خدایی که در همین نزدیکی ست گواه است. سوگند می خورم قدردان این روشنی بمانم از حالا تا همیشه بودنم .

بهار دلتان مزین به رنگ آبی پاک آسمان دوستیها و شکوفه زار شاخساران مهربانی. جاودان سبز ماند بهار دلها .

نظرات 56 + ارسال نظر
آوا سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:40 ق.ظ

سلام سهبا جان
سال نو مبارک
امیدوارم سالی پر از خوشی و سلامتی و موفقیت داشته باشی...

سلام عزیزم . سال نو شما هم مبارک .

طهورا سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 03:19 ق.ظ

سوگند نامه ی دکترای عشق ومهر و اندیشه ی سهبا
سلامی به سپیدی پیراهن یوسف ...رنگ شکوفه های این بهار از دلمان به دلتان ...با سوگند

سوگند نامه دکترا ؟ عمممه ؟؟؟ آب شدم رفت که !

زهرا سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:40 ق.ظ

عجب سوگندنامه ی قشنگی بود
خعلی ناز بود

ممنونم آبجی جونم . لطف داری شما .

زهرا سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:56 ق.ظ

با اجازه صاحبخونه
چون آدرسی از عمه طهورا نداشتم از اینجا بهشون تبریک میگم سال جدید رو
اینم یه یادگاری واسه عمه
http://s3.picofile.com/file/7703766769/4_u.jpg

صاحبخونه ای عزیزم . عالی بود این یادگاری .

ریحانه سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:03 ق.ظ

سال نوتون خیلی خیلی مبارک

فقد اینکه ما هنوز از همه ی بزرگتر ها عیدی می گیریم ها

عیدی ؟ یعنی هنوزم آیفون و این جورچیزا ؟!
سلام . سال نو شما هم مبارک گل نازبوی قشنگم .

بزرگ سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:06 ب.ظ http://navan1.blogfa.com

سال نو مجددا مبارک


کاش انچه که هستیم باشیم


به روزم با سفره هفت سین و آتیش بازی

بهروز باشید همیشه . چقدر حرفاتون درد داره اینروزها آقابزرگ مهربون .

فریناز سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:27 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

سلام بانو جان

عیدتون مبارک

چقدر شما شوق بهار دارین

سلام عزیز دل . عید شما هم مبارک . شاید بهتر است بگویم شوق آدمهای بهاری ... که بهار بی آنها رنگی ندارد !

طهورا سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:14 ب.ظ

ممنون زهرا جان ٬خیلی تامل برانگیز بود ...کاش بیاید و ما هم باشیم
سال نو همگی مبارک.

سپیده سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:22 ب.ظ

ماهم قدردان بودنتان هستیم بانو امید که آسمان دوستیها هماره پاک وشکوفه باران بماند...

زنده باشی نازنینم . آمین می گویم به دعای قشنگت .

سرزمین آفتاب سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:55 ب.ظ

نوشته اید که:

"...شک ندارم که هیچ چیز نمی تواند باور مرا به بهار و انسانهایی از جنس بهار تغییر دهد که دلها, بهترین گواهان صداقتند و کدام دورنگی و سیاهی می تواند پل بزند بین دو دل که رنگ اندیشه شان سبز است ...

بی اغراق باید بگویم:

خوشبختانه یا متاسفانه مدتی است عمیقآ باور و اعتقادم را به بهار ، به دل ها ، به صداقت و اثرش ( که تا همین اواخر به آن ایمان داشتم و اکنون ندارم) و ...از دست داده ام...
در نگاه من کج بین و کج خیال این روزها نه صداقت اثری دارد نه دل ، مشتری

دروغ اما...
کینه نیز...
دشمنی و هر چه منفی از این قبیل است {لا اقل} کاربرد بیشتری دارند
حداقل در آخر کار انسانِ این روزگار احساس بازنده بودن را لمس و حس نمی کند

جالبتر آنکه دیگران نیز همین را می خواهند !

سلام .
راستش با وجود اینکه حرفهای شما را هم قبول دارم , اما باید بگویم سخنانتان کلمات مرا نقض نمی کند که آدمهای بهاری , هرگز صداقت را گم نمی کنند . آدمهایی که رنگ اندیشه شان سبز است با دورویی نسبتی ندارند , هرچند مقرم که بسیار اندکند , اما هستند و من قدردان بودنشان هستم .
شاید اگر خوش بین تر باشیم , زندگی هم رنگ بهتری بگیرد ...
امید که زندگی تان رنگین کمان آرزوهایتان باشد .

زهره چهارشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:20 ق.ظ

سلام سهبا خانم


متشکرم از شما


تنها خداست که میداند
"بهترین"
در زندگیتان چگونه معنا میشود!
من در سال نو آن بهترین را برایتان آرزو میکنم.

انشاالله که سال خوبی در پیش رو داشته باشید.

سلام عزیزم . سال نو شما هم مبارک . امید که برسی به بهترین ها .

ویس چهارشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:15 ق.ظ http://lahzehayenab.blogsky.com

سلام سهبای عزیزم. نوشته ی لطیفی بود .مثل همیشه لذت بردم. از دلت تا دلم پلی است ...دوست داشتم.
روزگارت خوش باشد

سلام ویس عزیزم . دلت شاد و لبت خندان نازنین .

دانیال چهارشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 06:52 ق.ظ http://DANYAL.IR

تشنه به رویای ستاره بودم
سیرابم کردی ...

رویای ستاره برای آسمان ستاره باران ؟! عجیب نیست برادر ؟

دانیال چهارشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:03 ق.ظ http://DANYAL.IR

باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد.
آن قدر که اشک ها خشک شوند،
باید این تن اندوهگین را چلاند
و بعد دفتر زندگی را ورق زد.
به چیز دیگری فکر کرد.
باید پاها را حرکت داد
و همه چیز را از نو شروع کرد!
من او را دوست داشتم
آنا گاوالدا
-----------------------------------
تو خود اویی

رفاقت با تو
رفاقت با بادبادکی کاغذیست!
رفاقت با باد دریا و سرگیجه...
با تو هرگز حس نکرده ام،
با چیزی ثابت مواجه ام!
از ابری به ابر دیگر غلتیده ام،
چون کودکی نقاشی شده بر سقف کلیسا!

"نزار قبانی"

زهرا چهارشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 03:44 ب.ظ

دوست داشته شدن از سوی کسی که دوستش می داری آن حس و حالتی است که در واژه ی عام و عادی خوشبختی نمی گنجد .


" سلوک / محمود دولت ابادی "

و من چقدر این نگاه را دوست دارم ...

ریحانه چهارشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:46 ب.ظ

دوست داشتن ات را از سالی به سال دیگری جابه‌جا می کنم

انگار دانش‌آموز مشق اش را در دفتری تازه پاکنویس می کند

رسید صدای تو، عطرتو، نامه‌های تو

و شماره‌ی تلفن تو و صندوق پستی تو

می آویزمشان به کمد سال جدید

تابعیت دائمی در قلبم را به تو می دهم



تو را دوست دارم

هرگز رهایت نمی‌کنم بر برگه ی تقویم آخرین روز سال

در آغوشم می گیرمت

و در چهار فصل می‌چرخانمت...

نزارقبانی

ای جووونم !

جوجه اردک زشت چهارشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:44 ب.ظ

سلام بانوی آینه

ماه وباران بلاگردان مهربانی تان که درد را می شناسید اما لبخند را خوب ترجمه می کنید

سلام مهربان آشنا با باران و آیینه ...

مشتاق پنج‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:59 ق.ظ

سلام
سلام بر شما که با مهر و محبت پیمان دارید
و سلام بر شما که در نوشته هایتان همیشه بهار محبت جاری است..
...و چگونه جانی چنین بهاری میتواند اسیر دیو تردید شود!
همیشه سربلند و سرزنده بمانید..

سلام استاد عزیز . بهارتان سبز و دلتان هماره بهاری .

محمد پنج‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 06:27 ب.ظ http://www.hubut.blogsky.com

سلام خواهر:
بهارت را مبارک میدارم،از روی پلی که بین دلهامان زده شده
تا یادمان باشد خدا نزدیک نزدیک است...
همیشه به خدا می سپارمت...

خدا نزدیک است ... نزدیک نزدیک ... جایی حوالی دل مهربان شما ...

هاتف پنج‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:16 ب.ظ

سلام
یه تبریک ویژه ی دیگه خدمت شما برای اومدن بهاری دیگر
انشالا که سال برای همه و به خصوص شما سال خیلی پر برکتی باشه...

سلام . ممنون و امید که سال نو شما هم به خیر و برکت باشد انشاله .

هاتف پنج‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:19 ب.ظ

هنوز گریه بر این جویبار کافی نیست
ببار، ابر بهاری، ببار، کافی نیست

چنین که یخ زده تقویم ها اگر هر روز
هزار بار بیاید بهار کافی نیست

به جرم عشق تو بگذار آتشم بزنند
برای کشتن حلاج دار کافی نیست

گل سپید به دشت سپید می روید
سپید بختی این روزگار کافی نیست

خودت بخواه که این انتظار سر برسد
دعای این همه چشم انتظار کافی نیست

خودت بخواه که این انتظار سر برسد ...

ممنون .

سایه جمعه 9 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:44 ق.ظ http://bluedreams.blogsky.com/

بهار دلت شاد و سر سبز و پر از شکوفه ..

عیدت مبارک

سلام علیکم آبجی خانوم . دلتنگتون بودیم حسابی . چه عجب از اینورا ؟

behzad جمعه 9 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 03:54 ب.ظ http://shadmehr-music29.blogsky.com

سلام
وبلاگ خوب و جالبی داری
خوشحال میشم از وبلاگم دیدن کنید
در انتظار نظر زیبای شما هستیم

بزرگ شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:05 ق.ظ http://navan1.blogfa.com

سلام
گفتی درد
دردش بیشتر شد
گاهی سرگرمی دل
درد رو کمتر میکنه
ممنون ، خوب حدس زدی،نپرس ،اما این روزها هم از در میخورم هم چهارچوب
همه جوری آخر پار و اول امسال درد میکشم

درد دل یک دوست , دل آدم رو به دردی عمیق وامیداره بزرگ عزیز . چه بده زخم دل مهربون شما ...

مریم شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:30 ب.ظ

از تـــو “شـراب” انــداخــتـه ایـن شعـــر !
نمــی تـــوانـــم بـــنـویــسمـت …
بـس کــه مــــرا گـــرفــتـه ای …
سلام بانوی مهربانی های پونه وشبدر

سلام مریمی جان . خوش اومدی نازنین .

س شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:34 ب.ظ

سلام
باید سرانجام شکفت... باید

باید شکفت مهربان , باید ...
سلام .

H.k شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:46 ب.ظ http://bescot.blogsky.com

سلام...
یک چیزی را بگو یم همین اول...چقدر قشنگ نوشتی این مطلب را.
کلا، عجیب به دلم نشست و چه قدر هماهنگ بود مفاهیم واقعا یادداشتی بود از جنس بهار.

سلام .
و کلی شرمنده نمودید دوست عزیز . ممنون .

طهورا یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:25 ق.ظ

من خیلی دلم تنگ شده ٬سهبا کجایــــــــــــــــی؟؟

داللی عمه !

زهرا یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:35 ق.ظ

ما بیشتر دلمون تنگ شده

دانیال یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:43 ق.ظ http://DANYAL.IR

و ما هم ، هم هم ...

سمیرا یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:45 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

کاش بهار دلهایمان هم از راه برسد

باید خواست تا برسد سمیراجانم .

[ بدون نام ] یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:32 ب.ظ

رفتی سیزده به در ؟!

||\\ //||\\ //||\\ //&\\ //||\\ //||\\ //||\\

امروز آره , رفتم !

[ بدون نام ] یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:56 ب.ظ

[ بدون نام ] یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 05:00 ب.ظ

رفتی عکس بندازی ٬تو مسابقه اول بشی؟!

عکس پیدا نکردم خو !

ریحانه یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 06:50 ب.ظ

عاغا اصن من از همه بیشتر




نبود ، کسی دیگه نیس ؟!

در جستجوی آبجی یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:09 ب.ظ

(..')/♥ ♥('..)
.\♥/. = .\█/.
_| |_ ♥ _| |_

دلم را که مرور میکنم
تمام آن از آن توست
فقط نقطه ای از آن خودم
روی آن نقطه هم
میخ میکوبم
و قاب عکس تو را می آویزم.

سمیرا یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:42 ب.ظ http://sepidedoosti.blogfa.com

دوست دارم این سخن زیبای جناب امپراطور بهاررا باز تکرار کنم:" ماه وباران بلاگردان مهربانی تان که درد را می شناسید اما لبخند را خوب ترجمه می کنید"ممنون که هستید

فدای مهربانیت سمیراجانم .
بودنت را شکر .

مهرداد یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:28 ب.ظ http://kahkashan

گلها و نقوش بهاررا بر فرش زمین میتوان با دیده ی عشق شمرد ! آنچه تو را بی بدیل میکند وصف پرنگار توست از بهار .حرف از گلهاییست که ندیده ایم و از واژه هاییست که نشنیده ایم.
سلام آبجی عزیزم
امید که ژاله بهار هرگز از برگ دلتون نچکد.
باطراوت باشید.

زبونم بند اومده از دیدن داداش بزرگه ! واللا اینقدر دیر به دیر سر می زنید خونه آبجی کوچیک که دست و پامو گم می کنم خو !

سلام داداش مهردادم . خوش اومدین مهربون کهکشانی .

سایه یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:46 ب.ظ http://bluedreams.blogsky.com/

سلام

ببخشید کامنت من کو؟؟!!

یه دونه خوشگلش اون بالاست ها !
سلام ناهیدم .

طهورا یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:02 ب.ظ

سلام
ببخشید سهبا خانوم کو؟!!!

داللی عمه !
سلااااااااااااااااام .

زهرا یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:11 ب.ظ http://anywherewithu.blogsky.com/

سلام

سهبا خانوم کجا رفتند؟

عمه شما هم خبر ندارید

سلام زهراجانم .
هیچ جا ! باور کن خونه م و مشغول مهمونداری !

طهورا یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:34 ب.ظ

زهرا خانوم آواتار قبلیت کو؟!!

سهبا خانوم رفتن برای مسابقه جایزه بخرند

زهرا یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:44 ب.ظ http://anywherewithu.blogsky.com/

عمه مگه این آواتارم بده؟

طهورا یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:50 ب.ظ

نه .
خانومی که تازه سوگند خورده بود در دوستی ها پل بزند از دلش تا دلمان کو؟!!!!!!

سوگند می خورم که این پل همیشگی ست ...

دانیال سه‌شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:50 ب.ظ





یا مقلب القلوب و الابصار ، شمس القلوب چشمانت کجا
و زردی شمس الشموس کجا؟!
که من وقتی با دل به آسمان نگریستم ،
سیاهی چشمانت جای روشنای خورشید چشمانم را خیره کرد
آری ، از دل تا دل دل هر چه هست تویی !

اونوقت الان خطاب داداش با کی بود ؟

طهورا سه‌شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:11 ب.ظ

سلام

علیک سلام عمه عزیزم .

جوجه اردک زشت سه‌شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:23 ب.ظ

سلام
به قول دوستی
دلتنگی آرام ارام آدم را نا آرام می کند
مثل من
مثل ماه
مث شکوفه های دشت
مثل خدا

دلیل ناآرامی این چند روزم , دلتنگی بود ؟

طهورا سه‌شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:40 ب.ظ

یعنی از این دلتنگیٍ که من نمیدونم چی بنویسم ؟

آی گفتین عمه جونم .

ریحانه سه‌شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:56 ب.ظ

http://upload.tehran98.com/img1/9qul1oxcuy941c55g3c0.jpg



مرسی گل نازبوی قشنگم .

[ بدون نام ] چهارشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:07 ق.ظ

ریحانه ریحانه ریحانه ریحان ریحون کباب ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد