سایه سار زندگی

بهار گل ها




می گویند با یک گل بهار نمی شود ! لابد اگر آن گل , نرگس باشد که گل فصل سرماست , زمستان ماندنی خواهد شد!



زمستان باشد و چله کوچک قدرت نمایی کند , سرما تا عمق جانت نفوذ می کند . اما تو دلت می خواهد مثل همین رود جاری شوی و از این لحظه های لبریز سرما بگذری و به بهار برسی .



آنوقت با دیدن اولین گلهای بهاری , سر شوق می آیی و گرما در جانت نرم نرم خواهد نشست و تو باور خواهی کرد که بهار در راه است .



دلم شنیدن صدای پرندگان بهاری را می خواهد در اولین روزهای فروردین . دلم دیدن سرسبزی طبیعت و لطافت هوا را می خواهد در اردیبهشت .



دلم شادی می خواهد . بهارمان را با شادی و شور پیوند خواهی زد مهربان ؟

دلم برای بهار شادی و لبخند تنگ شده . لبخندت را بر ما بباران .

نظرات 42 + ارسال نظر
آرشید جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:51 ب.ظ http://arshid.blogsky.com/


چشم در رکاب راه انتظار خواهم نهاد ...
و بی صبرانه تا بهار خواهم راند .

سلام و سپاس
توفیق رفیق راهتان .

سلام . ممنون .

امین جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:52 ب.ظ http://robefarda.blogsky.com/

قشنگ بود

متشکرم .

طهورا جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:47 ب.ظ

آنکه رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد
صبر و آرام تواند به من مسکین داد

بعد از این دست من و دامن سرو ولب جوی
خاصه اکنون که صبا مژده فروردین داد

سلام گل نو

سلام عمه جانم . عجب غزلی ... ممنونم .

ویس جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:43 ب.ظ http://lahzehayenab.blogsky.com

سلام .چه عکس های جالب و قشنگی !! لذت بردم.

در کتاب راز گفته به هرچی فکر کنی ، میشه . در مورد من که برعکسه. اصلاً خنده داره .

ولی امیدوارم که شادی نه تنها به سراغ شما ، بلکه به سراغ همه ی مردم بیاد. کمی اوضاع خوب بشه. دل مردم هم شاد بشه.

سلام ویس عزیزم . این عکسها همه محصول امروزند و خریدهای دیشب !

هرچند آرزو بر جوانان عیب نیست اما نمیدونم چرا اینقدر امیدمان به شادی کم است !
خدا کند بهاری خوش بیاید برای مردمم ... خداکند .

سیب ترش جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:47 ب.ظ

سلام بانوی مهربان
من هم منتظرم
منتظر بهار
فصل رویائی ام
و منتظر معجزه خدای خوبم

و تنها معجزه می تواند شادی را به دلهای ما برگرداند ...

زهرا جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:45 ب.ظ

سلام آبجی خانوم
این جملاتت بدجور با دل آدم بازی میکنه
منم دلم یه شادی واقعی میخاد
خدا کنه این شادی واقعی و حقیقی خیلی زود نصیب همه آدمای این دنیا بشه

سلام زهراجانم . امیدوارم همینگونه بشود که تو می گویی ...

سرزمین آفتاب جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:11 ب.ظ

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
می آید...
می آید...

بهار مسیحا دم در راه است
دل و روح و جان به بهار نسپاریم ساکن دائمی خزان می مانیم

یقین دارم تا باور نداشته باشیم به دل, بهار نخواهد آمد ... کاش ساکن فصل سرما نمانیم ...

جوجه اردک زشت شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:19 ق.ظ

...تازه شدم در هوایت
دست مریزاد

سلام مهربان بهاری

سلام برادر . امیدوارم همیشه شاد و سرزنده باشید .

مشتاق شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:14 ق.ظ

سلام بر بانوی مهربانی..
اگر از زاویه دیگر نگاه کنید می بینید که دل شما با آنچه میخواهید مدتهاست پیوند خورده!!
مگر خاطر ناشاد میتواند اینهمه شور بیافریند و عشق ایجاد کند؟....کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد؟!
زندگیتان همیشه قرین شادی و شادی افرینی باد..

گاه دور می شوم از شور و عشق و آنوقت است که دنیایم به رنگ تیره دلتنگی درمی آید . بنابراین سعی می کنم به کوچکترین نشانه های حضور مهربانش دقت کنم تا باز یادم بیاید همه عاشقانه های زندگی را .

سلام برادر بزرگوارم .

مهرداد شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:16 ق.ظ http://كهكشان 51

وقتی تو در باغ باشی سایه پروانه ها سنگین میشود طفلی گلها !
.........سلام

راستش هر چه فکر کردم ربط حضور خودم را و دلگیری پروانه ها را نیافتم برادر ! طفلی من , طفلی گلها !
حالا چرا ؟

سلام .

هاتف شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:25 ب.ظ

سلام
خیلی خوشحالم که هر موقع وارد این وبلاگ میشم رنگ و بوی بهار میده مخصوصا با این گلها و موسیقی قشنگ
ممنون که یاداور بهارید
....

سلام .
شکر که رنگ و بوی بهار را دریافت می کنید . این باعث شادی من است . برقرار باشید .

هاتف شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:27 ب.ظ

ضمنا اینطور که پیداست به سمت بیش فعالی خیز گرفته اید!!


میگم احیانا اگه آدرس وبلاگتون رو هم بذارین , چه اتفاقی میفته ؟

فریناز شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:51 ب.ظ

اما اینجا ما زمستون درسته حسابی نداشتیم!

دلم برف می خواد که ندیدمش
بارون می خواد که نشنیدمش

دلم یه زمستون می خواد که زمستون باشه...


بهار
اینجا باورتون میشه درختا بیدار شدن؟
بیدها هم حتی سبز....


اینجا بهار شده
فک کنم تقویما اشتباهن بانو

سلام

با نرگس وجود شما همیشه بهار می شه

اینجا هم از زمستان خبری نبود شادونه قشنگم . برف و بارون و سرما اینقدر کم بود که زمستان را بی رنگ می کرد . چند سالی هست که تقویم , زمستان را نادیده گرفته عزیز ...
کاش بهارمان بارانی باشد .
سلام .

زهرا فتحعلی شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:35 ب.ظ

سلام.مطمئن باشید نه اینکه بهار می اید بلکه به زودی بهاری هم می شوید.بسیار زیبا بود.

سلام . ممنونم زهرای عزیزم . بهاری باشید و سبز .

جوجه اردک زشت شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:04 ب.ظ

سلام آبجی شاعرانگی های سمنو...
خانه تکانی را از کجا باید شروع کرد....غزل یا ماه؟

خانه تکانی ؟
به نظرم چند بوته غزل و چند شاخه گل ماه , بعد گردگیری از دلهای گرفته , خیلی فضا را تغییر می دهد ... آخ که چقدر دلم هوای غزلهای برادر را دارد ...

طهورا شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:32 ب.ظ

کمک نمی خواهید؟!

واسه مدیریت کردن چرا عمه ! تشریف میارین شما ؟

طهورا شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:43 ب.ظ

نه ٬مدیریت نه
ولی اگه اجازه بدید از چشمه مهربانی ٬برای شاخه غزل ها و گل ماه آب بیارم ...با یه کوزه لعابی آبی رنگ. باشه؟

ای جانم ! فدای عمه شاعرم بشوم دربست !

طهورا شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:52 ب.ظ

شاعر یعنی چی؟!!!!کسی که آب میاره؟

هان ؟ اینو به گمونم باید از داداش امپراطور بپرسیم که هم منو شاعر کردند , هم شاعرانگی شما رو کشف فرمودند !

طهورا شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:58 ب.ظ

کشف ؟کی ...به چه دلیل ...
الان برادرزاده امپراطور برای ندادن شیرینی حاضرن ٬هر پست و مقامی رو دو دستی با مدرک تحویل بدن

ایول عمه ! خوشم میاد اصل مطلب رو دریافتید ... قربون شما .

زهرا شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:59 ب.ظ

آبجی سهبا
به این داداش هنرمندتون بگین اذیت نکنند دیگه
حالا که برنده شدن شیرینی ندادن هم عیب نداره ولی دیگه انکار نکنند که برنده شدن

برنده شدن رو انکار نمی کنند ! شاعر اشعار خودشون بودن رو انکار می کنند !

زهرا شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:06 ب.ظ

بهشون بگین ما قید شیرینی رو زدیم
یهنی یه شیرینی دادن اینقدر سنگین که شاعر بودن خودشون رو انکار کنند

توی خونه داداش , واسه شما شیرینی گذاشتیم کنار ها آبجی جون .

طهورا شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:08 ب.ظ

بریم خونه فرینازینا شیرینی بخوریم ؟گمونم تولده
رمزشو نمی دونم کجا گذاشتم

تو خودت نمره بیستی عمه جون , بخصوص اگه سه بار تکرار بشه !

زهرا شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:22 ب.ظ

آجی شیرینی بهونه بود واسه نظر گذاشتن و شوخی کردن
قصد بدی نداشتما

می دونم اجی . شیرینی چه قابل ؟

[ بدون نام ] شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:23 ب.ظ

میگم سهبا جان چرا نظر منو برای تبریک تولد گفتید ؟

نظر شما رو ؟ اینکه بیستید ؟

طهورا شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:35 ب.ظ

نه خونه فریناز

متوجه شدم عمه ! رفتم و دیدم
شیطنتها مسری ست به گمانم .

سمیرا یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:18 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

چقدر قشنگ حس میکنی بهار را....طرفهای دل ما که هنوز بهار نشده...

میاد بهار سمیراجان , باید باورش کنیم ...

دانیال یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:00 ب.ظ http://danyal.ir

ماه به تو نمیرسد و لیکن زمستان به بهار آری
کافی است فقط تو باشی

دیشب به ماه نگاه می کردم و دلم می خواست بروم و بالای کمانش بنشینم و از آنجا به زمین و آدمهایش نگاه کنم .
چرا من به ماه و ماه به من نمی رسد آخر ؟! من دلم ماه می خواهد برادر !!!!

مریم یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:59 ب.ظ

یاد گرفتـــه ام
انسان مدرنـــی باشــــم
و هــر بار که دلتنـــــــگ میشــــوم
بـه جای بغـــــض و اشــــک
تنهـــا به این جملـــه اکتفــا کنـــم کــه
هوای بـــد ایــن روزهــا
آدم را افســــــــرده میکنـد ..!
.
دلتنگتان هستم بانو
نازدانه ها را ببوس

سلام مریمم . خوش آمدی عزیز . دلتنگت بودم .

مهرداد یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:36 ب.ظ http://kahkashan51

پروانه ها شمع رو به گل ترجیح میدن
این مهم از سوختن بالاشون از تانگوی دیوانه وار اونا معلومه ! عشق به نور و سوختن در عین بی دردی !تموم رمز مستتر در همون طواف...
........
واضحه ؟

اونوقت ربط من به شمع چیه داداش ؟ ( در راستای پاسخ گرفتن و به حرف کشاندن برادر مهرداد کهکشانی )

ممنونم مهربان برادر بابت این توضیح فوق العاده زیبا .

H.k یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 04:09 ب.ظ http://bescot.blogsky.com

یادداشت پر مهر و از جنس بهاری بود ، بابتش سپاس گذارم.

شکر که حس خوبی در شما ایجاد کرد . دلتان بهاری .

زهرا یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:55 ب.ظ

آبجی عایا نیستن؟
دیشب شیرینی خوردیم ،امشب چیکار کنیم؟

هستم زهراجانم . امشب برو کیک خوری و دانسینگ توی خونه فریناز رگبار آرامش . فکر کنم مهمون قبول میکنه , درسته عمه ؟

[ بدون نام ] یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:14 ب.ظ

شیرینی خوردید؟ما که نه دیدیم ٬نه خوردیم...والا

عمه ؟ واسه شما که شیرینیش آبی بود خب ! خونه داداش شیرینی دادم من ...

زهرا یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:22 ب.ظ

یعنی اینجا خبری نیست؟
آجی از اینجا بیرونم کردین

وای زهرا ؟! اینجا خونه خودته من واسه چی باید بیرونت کنم آخه ؟

طهورا یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:22 ب.ظ

باز نمی شه خب![تعجب]

من با فیلترشکن وارد شدم حواسم نبود که سایتش فیلتره , شرمنده عمه جانم .

طهورا یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:25 ب.ظ

وا فیلترت می کنما دانسینگ چی چیه تازه این بچه اصفهونی کیک تزیینی داره ٬محاله اونجا خوراکی بده...

نه عمه ! فریناز اونقدرها هم اصفهانی نیستا !

سهبا یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:29 ب.ظ

این کیک داداش امپراتور :
http://s1.picofile.com/file/7661149993/keyk1.jpg

اینم شیرینی عمه طهورا :
http://s1.picofile.com/file/7661150428/shirinie_amme.jpg

زهرا یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:30 ب.ظ

آجی شوخی کردم بخندی
بعدشم
ای جان عمه طهورا
چه عمه ی باحالی داریم ما
سلام عمه جون

شما اختیارداری آّجی خانوم .
عمه طهورا ماهه .

طهورا یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:39 ب.ظ

آخ جون اگه من ماهم ...دستت به من نمی رسه

وای شیرینی من خیلی قشنگه ٬ممنون

سلام زهراجان و سلام مهربون خیلی آبی(س ه ب ا)

میگم برادرزاده امپراطور هنوز دارن فکر می کنن چه جوری شیرینی بدن که کام همه شیرین بشه؟؟؟؟خو کمکش کنید

برادر امپراطور فکر کنم سرشون خیلی شلوغه عمه ! بعد دستم به شما که میرسه , نمیدونم منظور داداش کوچیکه از دستم به ماه نمیرسه , کدوم ماهه !

طهورا یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:55 ب.ظ

تحریف و تفسیر کردیم سخن گرانبهاشونو
بابا یعنی اینقدر خوبی از ماه هم بهتری ...ماه به تو نمی رسه...از بس خوبی

هان ؟! یعنی منظور داداش این بود ؟!

جوجه اردک زشت یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:09 ب.ظ

سلام
از آنجایی که IQ جوجه اردهای زشت پایینه به هم اندیشی اهل آسمون به ویژه شاعره برتر جشنواره شعر فجر نیازمندم

سلام علیکم داداش .
هنوز آی کیو جوجه اردک ها پایینه و اینهمه جشنواره تئاتر و شعر و داستان کوتاه برنده میشن , وای که بالا باشه آی کیو !

جوجه اردک زشت یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:17 ب.ظ

وقتی امثال شما شرکت نمی کنید هیات داوران مجبور میشن برا دل خوشی هوای جوجه اردک های زشت را داشته باشد

ای هی امان از دست شما داداش !

س چهارشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:10 ب.ظ

چه گلهای زیبایی!!
ممنون
راستی باور کنید فراموش می کنم.
اما بزودی می آیم تهران و از آنجا ارسال می کنم.

چی ؟ چی رو ارسال می کنید ؟
هاااان ! ما یه بار یه جایزه برده بودیم ! وای چرا یادم نبود ؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد