ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
هنگامه عاشورا
و تو قصد کنی غرب را پشت سر بگذاری
و جاده را به سمت شرق احساس بپیمایی
نتیجه اش می شود دیدن دو فرشته
فرشته ای با عطر خوش خداوند
و فرشته ای به لطافت باران
این یک تمام گوش به سخنان عمه
و آن یک با زبانی شیرین , دل می برد از عمه ...
و نماز ظهر عاشورا , در مسجد جامع وطن
و آخرین ساعات سفر و دیدار عزیزی همیشه قهرمان ...
پی نوشت :
عنوان پست مصرعی از شعر استاد قهرمان است .
خو اومدم دیدم نیستید ...رفتم دیگه !
...شب خسته بودم خب
...
آخه از صبح دعوت بودیم برای صبحونه (کله پاچه)
تا ناهار ساعت ۵
ممنون که بیادم ید
خسته مهمونی ها نباشید عمه جان . میشه این سرا بی یاد عمه ورق بخوره ؟ به نظرتون امکان داره ؟
سلام مهربان نرگسم
زیارت دل و چشمت قبول باشه
دل برای زیارت هشتمین خورشید و چشم برای زیارت دو نازدونه
ماشالله هزار ماشالله چقدر این باران ناز عمه بزرگ شده
آخ خدا شکرت
وای ببین مواشو
ای جانم
تولد اون یکی برادرزاده تم مبارکه ایشالله
خدا هر دوشون رو حفظ کنه
سلام مریمم . خوش آمدی عزیز . دلتنگت بودم ...
ممنون از لطفت گل مریم . زنده باشی همیشه .
عمه
الهی فدای اون حنده ها و شیرین زبونیتون بخدا دلم براتون تنگ شده
آخ که چقدر چایی دلم نکردخ توو دلم داره قل قل میجوشه
این چه مثلیه مریم جان ؟ نشنیده بودم تا حالا :" چایی دم نکرده تو دلم داره قل قل می جوشه ؟!"
این لپ باران رو نمیدی ما بخوریم؟
نه خو , معلومه که نمیدیم !
عمه طهورا ما همیشه به یادتیم
دیشب نبودی یه خرده اذیتت کنیم!
سلام مهربون من اومدم خب .فکر کنم امروز ورق ورق کردم اینجا رو البته

خب الحمدلله انگار این داداش حمید خانتون کلاه سربازیشونو گذاشتن رفتن سر سربازی
سلام عمه جون . ورق ورق کردین اینجا رو ؟ جددی ؟ چه جالب !
حمید هم فردا ظاهرا سرباز تشریف داره ! الهیییی !!!!
سلام مهربان
مدار دلتون سمت نصف النهار لبخند و آبنبات
شبتون خوش
سلام برادر . نصف لبخند , نصف آبنبات ... شب شما هم به طعم شکلات .