ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
و بیست و نهم شهریور ماه 1391 هم روزی خاص شد در تقویم خاطره های دل من . روزی که دختر کوچکم , قدم در راهی نهاد که دنیایش را و آینده اش را خواهد ساخت . امروز وقتی مدیر مدرسه نیایش , به آنها خوش آمد گفت و برایشان شعر " باز آمد بوی ماه مدرسه , بوی بازیهای راه مدرسه " را می خواند , ناخواسته اشکی از گوشه چشمانم سرازیر شد و بغضی گلویم را فشرد که راهی به بیرون نیافت ! چه زود می گذرند روزگار شادیها ! چه زود گذشت روزهای زیبای اول مهر ! چه زودتر بزرگ می شوند فرزندان !
نمی دانم در ذهن دخترکم چه می گذرد ؟ نمی دانم سوی نگاهش به کجاست ؟ اما کدام پدر و مادریست که بهترین آرزوها را برای فرزندش نخواهد ؟ و قلب من امروز بیش از همیشه , سرشار بود از دعا برای آینده ای سرشار از خوبیها ... برای زندگی ای آنگونه که درخور نام نیایش قشنگ من باشد .
دوست دارم هدیه شما عزیزان به فرشته کوچکم , یک دعا باشد از ته دل , تا که کارساز باشد در روند زندگی اش و در ساختن انسانی که کمال را به معنا بنشاند . و امروز دو دعای زیبا همراه نیایشم بود وقتی افتخار او را به آرزو می نشست و عالمگیر شدن برق چشمانش را ! و آن دیگری که اینگونه گفت :
کیف دانشش سنگین از اندیشه و خالی از خستگی
دلش دشت پروانه , لبش عسل , چشمش برکه و قلبش ایمان ...
ممنون از آرزوهای ناب دلهای پاکتان .
پی نوشت استاد قهرمان :
گزارش رونمایی کتاب جدید استاد قهرمان را در افسون غزل بخوانید .
یعنی من اولم؟
شما همیشه یکی فرینازم .
وااااااااااااااااااای تو وبلاگ سهبا جون اول بشی یعنی اینکه یکی به یه اصفهانی یه هفته ناهار و شام بده
واقعا !؟؟؟ یعنی اینقدر مهمه ؟!
از شوق اسمم رو یادم رفت

نیایش جون هم شکوفه شدن
مبارک باشه بانو
بهارت به شکوفه نشسته
غنچه بوده , شکوفه شده ! شکوفه بارون شده خونه م !
قدمت روی شهپر آن فرشته که هر صبح با توست ...
پر بکش سمت خوبی ها ...بیکران ها ..نیایش ها...
رخت زیبای دانش را عمه می گویدت مبارک باد
پر بکش سمت خوبی ها...
وااای مرسی عمه جون ! به جای نیایش منم ذوق کردم !
خوندم دعای قشنگتون رو براش .
و چه زیبا این نام!
تبریک فراوان
سلام
سلام مهربان استاد .
ممنون از نظر لطف و لطف نظرتان .
نیایش الان وایساده جای 16 سال پیش من... هنوزم یادمه به وضوح اون روزو



امسال اولین سالیه که مهر واسه من کلاس درس نداره بعد از 16 سال مهر داشتن
و اما دعای من:
دعا می کنم 16 سال دیگه وقتی به الان من رسیدی مامانت هنوزم بگه *نیایشگر هر روزه ی این نیایشم*
فرزند صالح شدن اونقدر مهمه که همه چی رو با خودش داره
ای جانم شادونه قشنگم . چه حافظه ای داری تو عزیز !
مبارک باشه نیایش جون
ممنون ریحانه جون .
سلام
چقدر دوست داشتنی است چهره این گلهای معصوم..
کاش ما هم بتوانیم با قلبهای پاک آنها همراه باشیم..
خداوند این دختر گل را مایه روشنی چشمانتان قراردهد..
سلام برادر بزرگوار . بچه ها گلهای پاک باغ زندگی اند . کاش بتوانیم پاکی آنها را حفظ کنیم ... امروز شوق عجیبی همراهم بود , با وجود اینکه دومین باری بود که این حس را به تجربه می نشستم , اما ...
ممنون . خداوند نگهدار شما و فرزندان عزیزتان باشد . امید که آنها هم مایه افتخار و آرامش شما باشند .
یه خاطره از اولین روز مهر کلاس اولم دارم
ولی بذارید حالا دوستان تبریکاشونو بنویسن بعد تعریف کنم
منتظریم عمه جون !
ای جانم
چه دختر نازی
چهره دختر کوچولوی بانوی این سرا دیگه مثل پارسال غم نداره
روشن ترین و شکوهمند ترین آینده رو برا دخترای قشنگتون آرزو می کنم
چه نیایش جان که در آغاز مقطع ابتدایی ایستاده و چه یگانه ی عزیز که اولین سال دبیرستانش رو پیش رو داره
شادی هاتون برقرار
سلام نازدونه ی قشنگم . راستش پارسال هم غم نبود توی چهره ی نیایش , اما خب امسال ,شوق بیشتری داره دخترکم !
زنده باشی عزیز دل . من هم موفقیت روزافزون تو رو به دعا می شینم . امید که سال بعد , سال اول در مقطع دانشجویی در رشته مورد علاقه خودت باشه سعیده جانم .
سلام آبجی
چرا منم بغض کردم هم صبح وهم حالا....
امید که نیایش بماند برای دلهای مشتاق ما
نامش می بردمان به سجده و آرامش
امید آرامشش شکل بابونه باشد و عطر اقاقیا...
بزنم به تخته چه حس بزرگ شدن دارد
سلام برادر .
از شما بعید نیست که برادر دلید و در یک مدار روح !
دعاهایتان هم که ناب ناب است و تصاویر بدیعی از عظمت روحتان . باز هم ممنونم برادر .
بگم خاطره مو؟بیدارید بانو؟شب ترسناکتره خب .هیانش بیشتر میشه!
من بیدارم عمه
منظورم اینکه منم منتظر شنیدن خاطره هستم و مشتاق
با بیست و چهار ساعت تاخیر من هم !
فاصله خونه تا مدرسه خیلی زیاد نبود و من به همراه خواهر و دختر خالم که ۲سال از من بزرگتر بودن راهی مدرسه شدیم .نفری یه پفک هم تودستمون و شاد و خرم
یه دفعه صدای پارس یه سگ و جیغ من ...شروع کردم به دویدن . سگه هم به دنبال من
.خواهرم و دختر خالم داد می زدن اگه وایسی کارت نداره وایسا ....خلاصه چند قدم مونده به مدرسه رفتم تو باغچه جلوی یه خونه ...و سگه هم بعد من اومد و یه ذره نگاه کرد و رفت
راستی یه خاطره جالب دارم از همون مدرسه و آینده خودم براتون میگم ....
ادمه داره
منم از سگ ترس غریبی دارم عمه !
عمه من از سگ بشدت میترسم
خب ریحانه جان به عمت رفتی دیگه
حیف صاب خونه خوابیده ...
والا خاطره بعدی مو می گفتم خب
یعنی منم به شما رفتم عمه ؟!
سلام سلام
ای جانم خوش ب حال نیایش
انشاءالله
کیف دانشش سنگین از اندیشه و خالی از خستگی
دلش دشت پروانه , لبش عسل , چشمش برکه و قلبش ایمان ...
همیشه موفق و شاد باشه در پناه مهربانترین
سلام سلام علیک سلام .
تقلب ؟ داشتیم وروجک جان ؟!
اون روز که دوسه ساعتی کنارش بودم تازه فهمیدم چقدر بزرگ شده دخترکی که اون سال اول ورودم به اینجا دیده بودمش....خودش قد ده تا خانم معلم می فهمه و درک میکنه...از عمق جان برای همه شکوفه های معصوم سرزمینم آرزوی روزهایی شاد و سرشار از لبخند و خوشبختی میکنم امیدورم هرگز گرد غم به چشمان پاک نیایش ننشیند...
مرسی خاله سمیرای مهربون . ممنون که اینقدر با بچه ها کنار میای ! خوش به حالشون واقعا !
خوشالش
ماشاالله نیایش هم واسه خودش خانمی شده
خدا نگهش داره
خوش به حالش با این مامانی که داره
پس 29 مهر 91 در خاطره ها ثبت شد
سلام آقا بزرگ . چه عجب ؟ خوش اومدین .
حالا مطمئنین خوش به حالش به مامانی که داره ؟! بایدنظر خودش رو پرسید ها !
29 شهریور 91 نه مهر آقا بزرگ ! اتفاقا امروز خاطره ش رو توی دفترش هم نوشتم !
از ته دلم برای این فرشته کوچولو آرزوی موفقیت میکنم انشالا یه روزی پست دانشگاه رفتنش رو بنویسی عروس شدنشو...ای جانم اینجا ایکون بوس نداره؟
سلام
و من هم امروز نه فقط بغض بلکه هق هق گریه نیز همراه لحظه هایم بود
چقدر دلم میخواست کلاس اول بودم
بعد بابا می آمد و جلوی در مدرسه از دیدنش پر بکشم و در آغوشش آرام بگیرم
تمام امروز من به مرور خاطره های همان هفت سالگی ام گذشت
وقتی کلاس اول بودم
وقتی بخاطر یک روز نیمه دومی حساب شدم و یکسال دیرتر به مدرسه رفتم
یاد روزهایی که روی شانه بابا تا خانه می آمدم و برایش شعر میخواندم
یاد مریم 17 سال پیش افتادم
گریه امانم را برید
یاد سالهای مریم بودنم بخیر
سلام ...
مریم ؟ تو که بدتر از من همه ش اشکت سر مشکته دخترجان ! ای باباااا!
اول مهر ماه شنبس …
غروب جمعه ی ۳۱شهریور …
صدای اذانم میاد !
فرداش باید بری مدرسه بعد ۳ ماه …
تصورِشم عذاب آوره ؛ وای داره گریم میگیره ، دستمال کاغذی برسون …
اونوقت کی باید بره مدرسه ؟
و اما دعا
الهی که 12 سال بعد همین شب وقتی داری این کامنتا رو میخوونی و میخندی
جواب رتبه تک رقمی ات توو رسانه پخش شده باشه و تو از ذوق دکتر شدن داری یه مطلب برای وبلاگت می نویسی
نیایش عزیز
دوستت دارم
هر چند میدونم زمان به سرعت میگذره و زود میاد اونروز , اما ... .نمیدونم چرا اینقدر دور به نظر من میرسه و بعید !
ممنونم مریمی .
شبتون به رنگ نیایش
نیایشتون به رنگ مهر !
ساعت 11اتون بخیر . . .

عاشق این لحظه ی 30شهریورم . . ..
وای منم همینطور ریحانه ! دو بار ساعت 11 , دوبار ساعت 12
کیف میده ها !
ریحانه بیداری؟صاب خونه رفته انگار خاطره دوممو بگم ؟
این یکی ترسناک نیست
بخدا بیدار بودم , اما ....
میگم سهبا خانوم ساعتشونو نکشیدن عقب فک کرده ساعت دوازده
فکرشو بکن یه ساعت زودتر خوابیده
حواسم به ساعت بود عمه جان , اما شبکه خونه ما چند روزه بازی در میاره خب !
عمه من که هستم
عزیز دلم چه بزرگ شدی تو این لباس اول مهر بر تو مبارک ...
فدای دل مهربون کوچولوت ...
سلام سایه جانم . خوش آمدی مهربان . ممنون .
دیروز داشتم دستخط های تو و آیدای قشنگم را می خواندم در دفتر خاطرات نیایش ! وای که چه زود می گذرد ناهید ...
آره خب،تقلب که همیشه بد نیست
مطمئنی وروجک جون ؟!
آره،مطمئن مطمئن
راستی از نازدونه چه خبر؟
قرار بود یه خوابهایی برای من ببینه
فقط خوابش مثل خواب شادمهر نباشه
من الان از خودمم خبر ندارم وروجک جون !
خواب شادمهر چه جوریه مگه ؟!
این آدینه به مهر ختم شد کاش به سر آید آدینه ی انتظار ...آدینه ی دلتنگی ...آدینه ی ...
سلام مهرخاتون
چه زیبا می بینید و زیباتر بیان می دارید مهربان عمه ... این آدینه به مهر ختم شد ! کاش ختمش همه مهر باشد و مهر و مهر و دیدن روی آفتاب ...
سلام عمه پاکی ها و آبی ها ...
خب الان صدای قرمزا در میاد خو هی میگید عمه آبی ها
قرمزا عمه نمی خوان یعنی؟
خب قرمزها هم برن واسه خودشون یک عمه شنل قرمزی پیدا کنند ! ما عمه آبی هامون رو به هیشکی نمیدیم !
ریحانه میدونه خواب شادمهر چیه

http://s3.picofile.com/file/7506570856/07_Che_Khab_Hayee.mp3.html
ولی من که نمیدونستم !
سهبا خانوم قرمز بهتر از آبیه !!


وروجک ::
عمه :قسمت دوم خاطره رو نمیگید ؟!!
ببین ریحانه جون, به فوتبال کاری ندارم , اما آبی رو هرگز به قرمز نمیدم !
منم با ریحانه موافقم
قرمز عشقه
حالا آبجی فهمیدین خواب شادمهر چیه؟!
لطفا به نازدونه هم بگید واسه من خواب خوب ببینه
بازم تکرار می کنم , برای من بهترین رنگ آبی است و سفید !
شنیدم , اما گوش نکردم هنوز وروجکم !
ناز دانه ؟؟؟
خاطره دوم:
یه خونه یه طبقه و نیم روبروی مدرسه ما بود که یه پشت داشت مشرف به مدرسه مون .
من همیشه یه خانومه رو که می اومد لباساشو پهن می کرد می دیدم و همیشه با خودم می گفتم چقد لباس می شوره این خانومه؟
غافل از این که نمی دونستم در آینده این خانوم میشه مادر شوهر گرامی من!!!
و جالب تر این که من تا چند سال ساکن اون طبقه شدم و خیلی وقتا می رفتم زیر درخت توتی که شاخه هاش توی پشت بوم می نشستم و به تقدیر فکر می کردم
جدی میگین عمه ؟! چه جالب ! اونوقت از مادرشوهرتون نپرسیدین چرا اینقدر لباس می شستند ؟
اصلاحیه:
یه پشت بوم داشت
امروز سرم یه کم شلوغه دوباره میام برای پست زیبای بالا
منتظرم عمه جان .
سهبا خانوم منم همینطور بخصوص فیروزه ای و لاجوردی
عمه چقدر خوش شانس بودید الان که اصن قحطی اومده
ای جاااانم ! فدای تو و سلیقه قشنگت .
سهبا جان خب بعدا فهمیدم که این آقای خونه باعث بوده دیگه...و البته اخوی های گرامیشون
ریحانه جان باورکن وقتی از بالا حیاط مدرسه ایی که توش اون همه خاطره داشتیو می بینم انگار همین دیروز بود که شاگرد اونجا بودم و...(آخه من راهنمایی هم اونجا بودم)
اما عجب اتفاق جالبی افتاده براتون عمه ! خدایی دنیا چقدر کوچیکه !
کشتی ِ دلش را به موج ِ مهر سپردی و


بر روی ِ دفتر ِ دلش
رزِ امید کاشتی
یادت باشد هر روز سپیده
دست های ِ سبز ی دعایت را تا افق برسانی و
از خدا بخواهی آنچه را که برایش می خواهی
سلام سهبای ِ مهربان
امید که آغاز مدرسه آغازی بر تحقق ِرویاهای ی نیایشت باشد
تنها دارایی ای که می توانم هر روز به او ببخشم , همین دعایی ست که می دانم در درگاه مهربانی یگانه هستی , گم نخواهد شد ...
کاش بشود آنچه باید ...
سلام رفیق عزیز . ممنون از دعای زیبایتان . امید که رویاهای کیمیاگونه شما هم محقق شود به مهرش .
ای جانمممممممممم
هیچ وقت یادم نمیره اون لحظه ای که نیایش 1 روزه رو دیدم! 6 سال گذشته از اون موقع... مطمئنا با داشتن مادری مثل شما هر روزش سرشار از موفقیت و پیروزیه.از طرف من ببوسیدش.
مبارک باشه
ممنونم .