سایه سار زندگی
سایه سار زندگی

سایه سار زندگی

مهتاب بی تاب ....



دستم را گرفتی و نگاهم را میهمان آسمان کردی ؛ میهمان نقره پاش مهتاب . به چشمانم چشم دوختی و گفتی : " شبهای مهتابی , شبهای عاشقی ست . مهتاب باشد و تو قرار بی قراریت را در جلوه زیبای یار نجویی , عشق را نمی دانی !"

حالا باز هم ماه است و بدر تمام ... و من عاشقم و قرار می جویم بر بی قراری همیشه ام ... کجایی ماه بی تابم ؟ دلم بی قرار دیدار توست !

                                                پلنگ زخم خورده دلم را دریاب ....




+ به علاوه خدا که باشم , منهای هر چیز زندگی می کنم .



نظرات 31 + ارسال نظر
ریحانه یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 06:22 ب.ظ

بدهکار هیچ کس نیستم

جز همین ماه

که از پشت میله ها می گذرد

که می توانست

از اینجا نگذرد و

جایی دیگر

مثلآ در وسط دریایی خیال انگیز

بچسبد به شیشه کابین یک تاجر پول دار

بدهکار هیچ کس نیستم

جز همین ماه

که تو را به یادم می آورد.

امان از ماه و اینهمه هجوم خاطره ...

ریحانه یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 06:24 ب.ظ

وای نمیدونید چقدر خوشحالم که هستید

خب فضای بلاگستان بدون حضورتون صفایی نداره

شعر کامنت بالایی از رسول یونان عزیز و این هم آدرس وبش

http://www.rasul-yunan.blogfa.com/

سلام ریحانه جانم . ممنونم عزیز دل ...
اتفاقا تازه از رسول یونان گفتم , آنطرفتر در سرای خودت . مرسی از درج آدرس .

عمو ضربدرد !!! یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 06:30 ب.ظ

سلام
همیشه به سفر

خوش گذشته انشاله ؟
سفرنامه اش را هم چشم براهیم

خدا هم رحمت کند تمامی دست اندرکاران تولید آقای ضربدر !!! و تحریفش به ضرب درد را !!!

سلام . ممنون .
سفرنامه ؟! ضربدر ؟ خوبین شما ؟
احیانا راجع به پست نظری ندارین شما ؟

طهورا یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 06:47 ب.ظ

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده درآب....

سلام سهبا جان خوش اومدی.
ماه
مهتاب
عادت
...

سلام عمه جانم ... دلتنگتان بودم حسابی ....

ماه و مهتاب ...

محب شهدا یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 07:12 ب.ظ http://nejat-yafeth.blogsky.com

خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
وماه را زبلندایش به سوی خاک کشیدن بود
پلنگ من دل مغرورم پرید وپنجه به خالی زد
که عشق ماه بلند من ورای دست رسیدن بود
من وتو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری
که هردو باورمان زآغاز به یکدیگر نرسیدن بود
...
چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمرقفس می بافت ولی فکر پریدن بود....
سلام خواهری...
رسیدن بخیر.همیشه به سفر...
تمام عمر قفس می بافت ولی فکر پریدن بود...
این حکایت من است...

سلام آجی . رسیدن شما هم بخیر . زیارتت قبول خانومی . ببینم نازدونه منو دیدی بالاخره یا نه ؟

تو و قفس ؟ اینقدر بالهای تو محکمه که محاله رضایت بده به قفس ... نه خواهری , من که باور نمیکنم !

مهرداد یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 07:19 ب.ظ http://kahkashan51.blogsky.com

ماه من رخ بنما ، چهره گشا

عاشقم، از راه دوری آمدم.

آمدم ،با شوق دیدار آمدم

در میان این گذرگاه شلوغ!

کوکبانی چیده ام!

هدیه ها آورده ام زین کهکشان

تا کنم تقدیم رویت مهربان

ماه من چندیست ماهی های ما !

از لعب محروم و زندان منند!!

تا مبادا رقص هاشان گرد حوض

دلبرا عکس تو را تاری تنند!

ماه من هر گه شنیدی ناله ای

در مسیرم شمع ها روشن نما

چون هماره در کبود پر حسود

دام ها افراشتند ، اختر نما!

ماه من اینک منم آواز خوان

میزبانا ،در گشا ، آرام جان .

>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
سلام آبجی
به علاوه ی خدا که باشیم اگه به هر چیزی تقسیممون کنن هرگز کوچیک نمیشیم چون زیر سایه ی یک رادیکال بزرگ نفس میکشیم !
از مطلب زیبات لذت بردم دست مریزاد....



یعنی باور کنم این داداش مهرداده که تشریف آورده اینطرفا , به سرای آبجی کوچیکه ؟!
جدی جدی خودتونین داداش ؟! من که باور نمی کنم !

مهرداد یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 07:34 ب.ظ http://kahkashan51.blogsky.com

حالا آبجی اگه باور نداری به اون گوی جهان نمات مراجعه کن , صحت و سقمشو ببین!
خودمم دیگه

به گوی جهان نما نیازی نیست ! همین عینک ریبونتون کافیه که بشناسمتون دادا !

طهورا یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:13 ب.ظ

پلنگ زخم خورده ی دل!
دلت را از هجر روی دوست زخم داده اند
در عکس رخ ماه خورشید طالع است٬پس تنها نبوده ایم
هنگامه ای که چشم در چشم ماه دوختی
محشری بود٬ناگفتنی
هر دل زخمی تر ٬مرهم مهربانتر
من دیگر عادت هایم را دوست ندارم!
بی قراری عادت نیست...

بی قراری عادت نیست عمه جانم , هیچوقت عادت نمی شود ! مگر می شود اینهمه آشوب درون بشود عادت ؟
کاش این زخمها , رنج دوست باشد و ارزشمند ... کاش پلنگ دلم , زخم خورده عشق یار باشد ... کاش ...

حضورتان برایم گرانقدر است عمه طهورایم ... ممنونم عزیز مهربانم .

fardad یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:40 ب.ظ

salam khahar jan
mikhkoob misham hamishe az afsaneye mah o palang...
khaili zibast .manon.
fasti be golam amal kardam
bargharar bashin.

سلام برادرم . و من هم میخکوب میشوم همچون شما ... لطف شماست ...
بسیار شرمنده و قدردانم برادرم ... شبتان مهتابی ...

مریم یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:43 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

تو ماه آسمون دل منی
و من درین تارک شبهای بی ستاره نگاهت را دارم مهربانم
سلام گل نرگسی
خوش اومدی بانو

سلام مریمی جان . ممنون عزیزم .

مریم یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:46 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

به آقای ضربدر:
جناب خوب شد شما معلم نبودین وگرنه یه بار غلط املایی رو تا آخر سال برای شاگرد منظور می کردین
گفتم که داداشِ من اون فقط یه غلط تایپی بود

طهورا یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:16 ب.ظ

برادرزاده نیستی؟
پلنگ دلت بی قرار مباد.
زخم دلت را شعبان مرهم باد .
به علاوه هایت جمع باد.
دل عمه ات را خدا قرار باد.

ببخشید عمه جانم ...
کاش شعبان و رمضان در راه مرهم زخمهایمان باشد ... دعاهایتان را آمینی می گویم از دل ....

جوجه اردک زشت دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:24 ق.ظ

پلنگ زخم خورده دلم را دریاب ....

سلام مهربان خواهر

باورکن از غروب این تک جمله آتشم زده در خونابه جگر ونمک...دل اگر پلنگ شود.....واااای چه جهانی می شود جهان بدون شبانه بدون ماه بدون عشق بدون زخم....

گاهی برخی جملات از دل می آیند و وقتی جاری می شوند خودت هم حیران می شوی که چه پاسخی بدهی در برابرشان ...

سلام برادرم . من هم چون شما شگفت زده این همزمانی ام ...
جهان بدون ماه و بدون عشق و بی زخم , چه جهانی می شود ... !

ر ف ی ق دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:41 ق.ظ http://khoneyekhiyali.blogsky.com

سرزده می آید
مثل ِ همین دیروز
که سرزده آمدو
دستت را گرفت و نگاهت را به آسمان میهمان کرد
سرزده می آید و
آتش به روزگار ِ قرارت می زند
باشد یا نباشد
تو بی قراری
مگر نه !!؟
سلام بر سهبای عزیز
روزگارتان قرین ِ بی قراری ِ عشق

خوب می شناسید بی قراری مدام را ...
باشد یا نباشد ...

سلام بر رفیق عزیز ... و برگردان می کنم دعای گرانقدرتان را برای شما ... روزگارتان قرین عشق و قرار بی قراری اش ...
سپاسگزار از حضورتان .

بزرگ دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:07 ق.ظ http://navan1.blogfa.com

همیشه بعد از قرص کامل بی تابی برای دیدن هلالش عادیه
جمله آخرت خیلی قشنگ بود

این چند خط به اندازه کتابی قشنگ بود

سلام آقابزرگ عزیز ... لطف دارید شما همیشه . ممنون .

طهورا دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:41 ب.ظ

ببخشیدا می خواستم بپرسم حال پلنگ دلتون بهتره ؟زخمش خوب شده ؟

پلنگی که زخم خورده بشه, مگه خوب هم میشه عمه جونم؟!

طهورا دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:02 ب.ظ

د ن د همین جوری زخمی می مونه خطرناکه دیگه!!!

د نه د , خب خوب نشه چی میشه عمه ؟!

جوجه اردک زشت دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:02 ب.ظ

سلام بانوی ماه ومهتاب

طعم ماه بر لبان پلنگ شاعرانگی تان روشن و رویایی باشد

سلام برادر بهارانه ام ...
طعم ماه چه طعمیست ؟!

طهورا دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:05 ب.ظ

وای سوالام زیاد شد ببخشیدا اونوقت ماه چه طعمیه؟

منم همین رو پرسیدم از برادر ! شما جواب رو یافتید عمه جانم ؟ سئوالات من از برادر , پایان ندارد !

مریم دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:33 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

چقدر پر می کشد دلم ...!

به هوای تـــــو!

انگار تمام پرنده های جهان در قلبم آشیانه کرده اند............

زخم پلنگ دل به ماندگاریشه بانو
ایشالله که صبور هستی در این راه

امید که صبور باشم مریم جان . ممنون عزیز .

بی نام دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:40 ب.ظ

سلام به همگی خوب هستید؟

ببخشید شما ؟!

مریم دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:47 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

سلام بی نام عزیز
مشکوک میزنی بدجووووووووووور

ریحانه سه‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:24 ق.ظ

من از ازل
در وادی واژه‌ها‌ زاده شدم.
ساده نیست
خوانای دست‌خطِ دریا شدن
ساده نیست.
...
به ماه نگاه کن!
نه پیر می‌شود
نه پرده‌نشین،
مثل من در وادی بی‌پایان واژه‌ها!

ریحانه و ماه ....

ریحانه سه‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:30 ق.ظ

با شعرهای تازه مرا منگ منگ کن
من را دوباره مشتری دنگ و فنگ کن
تکراری است عشق پلنگانه ام به ماه
اینبار ماه را تو اسیر پلنگ کن
آرامش کذایی این شهر لعنتی
را با سکوت عرصه میدان جنگ کن
دیا بدون خنده ات اصلا قشنگ نیست
یکبار هم بخند و جهان را قشنگ کن
با اخمهات کشتی و با خنده زنده کن
این عشق را شبیه به الا کلنگ کن
سردار های ایل مغول عاشقت شدند
تیمورهای دوروبرت را ملنگ کن!

شعری بخوان به حال خودت شعر نیمه جان
شاعر! تمام قافیه ها را جفنگ کن...!

.........
چقدر دنبال این شعر میگشتم...بالاخره پیداش کردم...آخیش

ریحانه و شعرهایی زیبا ...

بزرگ سه‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:25 ق.ظ http://navan1.blogfa.com

ماه کامل شده و منتظر عشاقه

ماه دل شما کامل شده که ماه رو کامل می بینین آقابزرگ مهربون . من اما دنبال ماه میگردم این شبها !

طهورا سه‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:18 ب.ظ

صاحبخونه ....

آخ یادم نبود صاحب خونه رفته ماه بچینه......

هر چی باسبد تو آسمون دنبال ماه می گردم , فقط ستاره نصیبم میشه عمه ! ماه من کجاست ؟!

شنگین کلک سه‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:24 ب.ظ http://shang.blogsky.com

سپاس از پست زیبا
آسمان شب هایتان همواره مهتابی باد

سلام بزرگوار . خوش آمدید و ممنون از دعای زیبایتان .

فائزه چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:02 ق.ظ

مرسی نرگس جون...مرسی از پستت

فدای شما خانوم مهندس عزیزم .

ریحانه پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:36 ق.ظ

داداش هم اومدن....حالا سهبا خانم کوجایین خو ؟!!

منم اومدم ریحانه جونم . چشمت روشن .

زهـرا پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:51 ب.ظ

اول فقط یک دل دل بود. یک هوای نشستن و گفتن.
یک بوی دلتنگ و سرشار از خواستن.
یک هنوز باهمِ ساده.
رفتیم و نشستیم،
خواندیم و گریستیم.
باری ای عشق،
اکنون و اینجا،
هوای همیشه‌ات را نمی‌خواهم
... نشانی خانه‌ات کجاست؟!
سید علی صالحی

سلام آبجی نرگس
غیبتت طولانی شد

غیبتش طولانی شده زهراجانم .... نشانی خانه اش کجاست ؟!

ریحانه شنبه 31 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 06:51 ب.ظ http://www.theosophist2.blogfa.com

http://dl.musicema.com/music/tracks/Mohammad%20Alizadeh%20-%20Shahre%20Baran.mp3


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد