سایه سار زندگی
سایه سار زندگی

سایه سار زندگی

هو , علم بالقلم

دومین دوسالانه خوشنویسی در سرای سعدالسلطنه قزوین افتتاح شد . این دوسالانه به منظور بزرگداشت مقام درویش عبدالمجید طالقانی ایجاد شده و شامل بخشهای مختلفی از جمله نمایش آثار خوشنویسان برتر , بخش مسابقه , بخش آثار بین المللی و .... می باشد . افتتاحیه این همایش در روز شنبه 23 اردیبهشت ماه انجام شد . قسمتی از گشت و گذار مرا در این همایش از دریچه دوربین مشاهده نمایید :


 

سری به عالم خط هر که زد جهان بین شد

ز اعتلای نگه خوشه چین پروین شد

شراب معرفتی نوش کرد در خلوت

که خود به کنجی و دل در پی ریاحین شد

قلم علم نه به خود برفراشت در عالم

به دست شعبده خوشنویس تحسین شد

هنر به اهل قلم گفته راز استغنا

گمان مبر که وی از عجز , اهل تمکین شد

ز خوشنویس قضا حکم حق نه تبعیض است

که پیش خسرو و فرهاد , عشق , شیرین شد

خزانه دار فلک انتخاب را به تو داد

که غیر از این به خدا, حرف گوش و یاسین شد

کلام عشق بلندای جایگاهش را

نگارش و خط زیبای دوست تضمین شد

( قسمتی از پیام وزیر ارشاد , در کلام آقای امین احمدی مشاور وزیر )


سرای سعدالسلطنه قزوین  میزبان قدمهای مهربان خوشنویسان شد .


استاد غلامحسین امیرخانی , رییس انجمن خوشنویسان ایران :

عشق سرچشمه همه فضیلتهاست و بجز عشق هیچ نیرویی قادر نیست انسان را وادار به سلوک کند تا قدمی برای رشد بردارد :

عشق به بازار روزگار بر آمد                  دمدمه حسن آن نگار برآمد

عقل چه باشد چو عشق خرامید          صبر که باشد چو یار برآمد

نام دلم بعد چند سال که گم بود             از خم آن زلف مشکبار برآمد


استاد سلحشور , در جمع دوستداران و خبرنگاران


استاد احمد پیله چی قزوینی


نمونه خطی از آثار درویش عبدالمجید طالقانی


در ادامه مطلب , تعدادی از آثار ارائه شده را مشاهده فرمایید .















نظرات 47 + ارسال نظر
سایه پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:14 ب.ظ http://shadowplay.blogsky.com/

این اثر درویش عبدالمجید... خیلی قشنگه .. این آثار اسم خاصی نداره ..

بعضی هاشون چرا ولی همه شون نه ! آثار عبدالمجید درویش در یکی دو غرفه به نمایش دراومده بود ولی من فعلا همین یکی رو انتخاب کردم . بهترین شکسته نویس ایران رو ظاهرا ایشون می دونن .

سایه پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:19 ب.ظ http://shadowplay.blogsky.com/

ببین عقیده ام عوض نشده ولی همه شون قشنگن و انتخاب سخت . . .
ممنونم که مارو در این دیدارها شریک می کنی

اگه جای من بودی و حدود هفتصد هشتصد تا اثر زیبا رو می دیدی چی می گفتی ناهیدم ؟!
کی میای بریم ببینیمش ؟ تا هفده خرداد ادامه داره این نمایشگاه .

زهـرا پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:38 ب.ظ http://4comingu.blogsky.com/

هیچی مثل خوشنویسی به آدم آرامش نمیده
سلام نرگس بانو
خوش به حالت چه جاهای خوبی میری شما

موافقم زهراجان . خوشنویس خیلی حس خوب و آرامش بخشی به آدم تزریق میکنه . خب بیا با هم بریم عزیز !

زهـرا پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:09 ب.ظ http://4comingu.blogsky.com/

آخه من اینجا
شما اونجا
نمیدونی ولی اینقدر دلم میخواد بیام پیشتون اما خب فعلا که سعادت ندارم

کم سعادتی ماست خانومی . هرچند راهها اونقدری هم دور نیست , اما با قیدوبندها بدجور آشنام ...
امیدوارم زودی فرصتش پیش بیاد که بتونیم با هم باشیم ...

زهـرا پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:17 ب.ظ http://4comingu.blogsky.com/

فدای شما
آره دیگه فعلا اجازه ی من دست باباست.ایشون هم از اونجایی که خیلی روی من حساسه نمیذاره جایی برم
شاید باور نکنی ولی اکثر روزها که میاین خونه اگه منو نبینیه با اینکه توی خونه باشم میگه زهرا کجاست؟

به به ! منظورت اینه که عزیز کرده ی بابایی دیگه , نه؟

سایه پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:26 ب.ظ

باید خیلی دیدنی باشه . سعی می کنم حتما یه رو ز بیام ...

آخ جونم !
منتظرم ناهیدم !

زهـرا پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:31 ب.ظ http://4comingu.blogsky.com/

نه خیلی زیاد
ولی خب تقریبا همینجوریه

این که غصه نداره عزیز خب ! خوشحال کننده ست .

زهـرا پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:35 ب.ظ http://4comingu.blogsky.com/

خب اینجوری خیلی نمیشه جایی برم دیگه
مامانم بدتر از بابا
و خیلی جالب که من الان از هردوتاشون بدتر شدم
اگه یه وقت خونه نباشن بدجور دلتنگ میشم.

دقیقا برعکس بچه های من ! که عادت کرده اند به نبودن هر دوی ما ! نمیدونم کدومش بهتره زهراجان ! ولی میدونم نمیشه خیلی به این وابستگی ها دامن زد !
ایشاله خدانگهدارشون باشه .

زهـرا پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:47 ب.ظ http://4comingu.blogsky.com/

انشاءالله
و انشاءالله که شما هم همیشه در کنار دخترای گلتون و همسرتون زندگی خوبی داشته باشید

مرسی عزیزم . ایشاله .

سرزمین آفتاب پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:14 ب.ظ

چهل سال عمرم به خط شد تلف
سر زلف خط ناید آسان به کف

ز مشقش دمی ! هر که غافل نشست
چو رنگ حنا رفت خطش ز دست...

سپاس بابت میهمانی دیداریتان که از آن نمایشگاه برای ساکنین وبلاگ فراهم کردید
متاسفانه تا این لحظه علیرغم میل شدیدم فرصت نکردم از آثار منتخب این نمایشگاه دیدن کنم
و
صد البته که درویش عبدالمجید بی تردید چیره دست ترین شکسته نویس تاریخ خوشنویسی ایران زمین بوده است
استاد امیرخانی و سایرین تبحر وی را چنان می دانند که به گفته ایشان لا اقل تا دویست سال آینده خوشنویسی بدین تبحر و قوت و ظرافت دست در عرصه خط شکسته ظهور نخواهد کرد

گاه آثار این استاد بی نظیر را که با دقت نگاه می کنم حرص می خورم
حرصی از سر حسادت !!!

در برابر شما که استاد خوشنویسی هستید من سکوت می کنم با اجازه !

حسادت ؟!

طهورا پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:27 ب.ظ

سلام به به حال و حوای خوبی داره نگاه کردن به خط و خوشنویسیحال عمه را خیلی تغییر می ده ٬ممنون

خب امروز دیدار دو دوست برایم خاطره هفته قبل با شما را تازه کرد ٬الانم عجله ای شد بازم میام باید برم ....یه استقبال یه مسافر حرم...

سلام عمه جان . یک هفته به همین سرعت گذشت ها ! می بینین چی میگذره بین ما و روزگار ؟!
خوش به حال همه مسافران حرم . منتظریم عمه طهورای مهربون .

ریحانه پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:35 ب.ظ http://www.theosophist2.blogfa.com

سلام خانمی خوبید ؟!
بالاخره بعد از 2سال چشم انتظاری رفتم یک همایش نجومی...خعلی خعلی خوش گذشت !!!!
حسابی به یادتونم بودم..
دیدار مجدد بعضی از دوستان و اساتید ...و بازگشت افکارم و سمت و سوی دلم به آسمان و سرزمین اشکها و لبخندها و جایی که تمام ساعات صفر عاشقی من آنجا رقم میخورد..

الان و این لحظه ،در این شب بارانی و بی رصد، عاشق شدم*
عاشق نجوم و تمام روزهای سر به هوا بودنم
.
.
.
++باز،هم جای شما خالی....

سر به هوایی شما هم مثل خودت شیرینه ریحانه جان ! خوشحالم که به شما هم خوش گذشته عزیز دل .

ریحانه پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:44 ب.ظ http://www.theosophist2.blogfa.com

صدای سایش قلم بر گونه کاغد مهر را جاودان مبسازد و این نوشته ها تبلور آرامش میشوند در سکوت و سکون

چه قشنگ ! چه زیبا و آرامش بخش ... زندگیت سرشار آرامش ...
ممنون گل نازبوی مهربون .

دانیال پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:14 ب.ظ http://www.danyal.ir

هر چند یازده پیمانه نوشیدیم لیک هنوز هشیاریم
ناخن به ماه میکشی بانو ؟!
خط زیبای شما خود جهانی دیگرست ....

http://s3.picofile.com/file/7384169137/saghi.jpg

یازده پیمانه از چی نوشیدید داداش ؟! ناخن ؟ ماه ؟ حالتون خوبه ؟! مطمئنی که هشیارید ؟!


تصویر زیباییست . ممنون از لطفتان !

سمیرا پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:02 ب.ظ http://nahavand.persianblog.ir

داند آنکس که آشنای دل است
که صفای خط از صفای دل است

خوش به حال اونهایی که اینقدر دلشون باصفاست

مثل سمیرای ما که دلش آیینه صفا و مهربونیه ....

جوجه اردک زشت جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:15 ق.ظ

سلام بانوی چلیپایی
غیبتم برا ببخشاید هرچه کردم نشد به نت سر بزنم


واااای ! سلام برادر . شبتان خوش ! رسیدنتان به خیر و سلامت ... میدانم با دستانی پر آمده اید , امید اینکه دلتان هم شاد باشد ...
حسابی دلتنگتان بودیم !

فرداد جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:17 ق.ظ

فضای سعدالسطنه که با قدم استاد امیرخانی دیگر اساتید مزین بشه چه معجونیه....
سلام خواهرم
خوب ذکات اون دوربین شیفته رو می دین....دستتون درد نکنه.
من هروقت خط یک استاد رو نگاه میکنم بی اختیار یک رقص سماع گونه مجسمم میشه و حسابی سر کیف میشم.
اگر درست یادم باشه خود شما هم اهل خوشنویسی هستی...نه؟
در هر صورت تشکر...چندبار اون تابلوهای عزیز رو نگاه کردم و خواهم کرد..
شبتون خوش.

سلام برادر .
فضای سعدالسلطنه به تنهایی هم بسیار زیبا و همراه با حسی غریب هست , با حضور اساتید هنرمند هم که همراه شود , دیگر بیان احساس آن فضا بسیار سخت می شود ... خوشحالم که این دو سال , توانستم در هر دو همایش دوسالانه , همراه و همقدم اساتید بزرگ باشم .

گاهی , خطی می نوشتم , حالا اما کمی دورافتاده ام برادر ! بیشتر شوقش همراهم هست تا قلمش !( امان از تنبلی آبجی کوچیکه !)

دانیال جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:34 ق.ظ http://www.danyal.ir

خط که زیبا باشد ، دست ها نیز پا میشوند برای رفتن و رفتن و رفتن !
ادامه مطلب را هم بوئیدیم ، وای که چقدر احساس سیب کردم

خط که زیبا باشد .... ( چه قشنگ احساستان را بیان می کنید برادر !) اما حالا که سیب شده اید , باید مراقب باشم هیچ حوایی در اطرافتان پیدا نشود !( چه سخت می کنید کار خواهر را !)[:S012:]


دانیال جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:04 ق.ظ http://www.danyal.ir

قلم که میرقصانی ، قلب من میلرزد
خواهری کمی آرامتر

دست خط خودتان را میخواهیم ، به قول خانم ثنائی فر
امکانش هست آیا ؟!

قلم که میرقصد بر صفحه کاغذ , مغازله آغاز می شود بین دل و روح و چشم !( کجایی خانوم معلم !)

تا تابلوخطهای زیبای اساتید باشد و نگاه مهربان شمایان و البته برادران هنرمندی چون شما , مرا چه جسارت چنین کاری ؟!

سمیرا جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:16 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

مشاور وزیر هم امیراحمدیه خواهر

جددی ؟! وااای سمیرا !

ریحانه جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:32 ب.ظ http://www.theosophist2.blogfa.com

سهبا جون میشه لطفن بیان..
دستتون رو بدین به من ،بیان،یکم تندتر...
لطفن یک جیغ بنفش هم همراه داشته باشید !!!
من در پی کامنت شما مبنی بر تبریک تولد یک کامنت طویل و تبریک نوشتم ولی از اون به بعد تا حالا با این جواب های داداشتون فقط بیشتر مبهم شدم !!!!
ینی جواب دادن به یک تبریک باید اینقدر پیچیده و گنگ و مبهم باعشه ؟!!چ

باز چی شده اونورا ؟ چرا این داداشی من یک روز رو بدون آتیش سوزوندن نمیتونه بگذرونه ؟

فائزه جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 01:27 ب.ظ http://www.nahavandnew.blogfa.com

به به چه زیبااااا چقد دلم خواست...داداش جون منم خطاطه
راستی من تو وبم یه جشن دارم خوشحال میشیم نگاه مهربونتون رو ببینیم

خوش به حال داداشی شما .
اومدم عزیز .

طهورا جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 01:53 ب.ظ

خب سهبا جان ما می خواهیم دست خطت را ببینیم ٬لطفاً
منتظرم

عمه داداشی یه چی گفت , شما جدی نگیرین !

حسام جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:48 ب.ظ

سلام ؛

مرسی.زحمت کشیدید.

سلام . خواهش می کنم , زحمت چی اونوقت ؟!

فریناز جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:46 ب.ظ

چه خوشنویسی های قشنگی

دختر مردابی شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:27 ق.ظ http://www.mianboribedaria.blogsky.com

سلام سهبای عزیز
چه خوب که می شود روی بال چشمان تو نشست و به چنین ضیافتی رفت
و چه بد که کمتر فرصت می کنیم با دلمان راه بیاییم و کمی همراهی اش کنیم
ممنون که همراهمان کردی در این میهمانی شعر و قلم و تصویر

سلام سمیه جانم ...
چقدر دلم همراهی شما را می خواهد در این زمانها و مکانهای خاص ! دلم عجیب تنگت شده گل نیلوفر !

زهـرا شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:36 ب.ظ

بعضی اوقات خودمون رو خوشحال نشون میدیم چون میخوایم ناراحتی مون رو پنهان کنیم ...

بعضی اوقات خودمون رو خندان نشون میدیم چون میخوایم گریه مون رو پنهان کنیم ...

بعضی اوقات مجبوریم در ظاهر جور دیگری باشیم هرچند سخت است ولی تجربه ثابت کرده است که شدنیـ ست


سلام نرگس بانو

سلام عزیز . زهراجانم ؟ چه خبر شده خانومی ؟ چرا یهو بستی خونه هاتو ؟! چرا من بی خبرم از همه چیز این دنیا این روزها ؟!
زهرااااااااااا ؟؟؟!!!!!

ببین مشتاق عزیز هم سراغت رو می گیرند زهرایی ! جوابشون رو خودت بده خانومی !

مشتاق شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:10 ب.ظ

سلام
حالتون چطوره؟
احساس غریبی دارم.. نمیدونم درسته یانه؟اگه درسته بگین که براتون توضیح بدم!
از ..در جستجوی خود..چه خبر؟مشکلی رخ داده؟نمیشه رفت.
ممنونم

سلام . خوب ظاهر شاید باشم , اما این روزها خودم نیستم ! کاش بگویید حستان را !
از زهرا .... شاید خودش پاسخ بگوید ! من بی خبرم !

سپیده شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:28 ب.ظ

سلام سهبای مهربانم ....
خو من دلم تنگ شد واسه کنار شمابودن تو دیدن این آثار
بی نظیر ...هی یادش بخیر

هر جا میرم بغض کنان به یادتم ! یاد سمیرایی که همه جا پای همراهی و همدلی بود ! واسه سپیده ای که اگر بود این روزها اینقدر کلافه و عصبی و دلتنگ نبودم ! عزیزی , دلم خیلی خیلی گرفته این روزها !


سلام ...

سایه شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:44 ب.ظ

سلام شب خوش خانوم خوب و مهربون

سلام عزیزی . شبت خوش خانوم گل

طهورا شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:22 ب.ظ

سلام برادرزاده جان کلافه عصبانی دلتنگ نبینمت .
این ساکتی به این جا نمیاد .
خب از کبوتر دلت چه خبر اون که شاد پرواز می کرد تو....

رنگ روزها همیشه روشن و آبی نیستند عمه جون ! گاهی کمی تیره میشن با ابرهای جورواجور .... نگران نباشید , من سرتق تر از این حرفام !

کبوتر دلمم منتظره در قفس بازشه , پر بزنه بره اونجایی که دوست داره ! میدونین که کجا ؟!

سایه شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:54 ب.ظ

اومدم یه چی بگم یادم رفت
حواس نمی ذارن که واسه آدم

هان ؟چی می خواستی بگی سایه جانم ؟ کی حواس نمیذاره واست ؟ خو الان یادت اومد یا نه ؟!

طهورا شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:30 ب.ظ

سایه جان می خواستی بگی دلم برا عمه طهورا تنگ شده

ای جونم عمه طهورا ! من که دلم براتون یه ذره شده بخدا !

سرزمین آفتاب شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:19 ب.ظ http://sarzamin-aftab.blogsky.com

شکسته نفسی نفرمایید
هم خط شما زیباست و دیدنی
هم خط ما خط خطی !


بله
حرص...حسادت

گاهی در محضر استاد پیله چی که بودیم وقت سرمشق دادن بیشتر محو نوشتنشون می شدیم تا خود سرمشقی که دادن و باید موقع نوشتن ایشون به تکنیکشون توجه می کردیم... و نکرده بودیم !! چون محو جمال عروس خط و قوت دست استاد در خلق ظرایفی بودیم که پنجه بر تار دلمان می زد...
بعد
جلسه بعد استاد ناراضی سر از مشق هایمان بلند می کردند و میگفتند : پس وقتی من می نوشتم حواستون کجا بود ؟ برای کی می نوشتم پس ؟
خجالت زده گفتم : محو نوشتنتان بودم نه محو آنچه نوشته شده ...
استاد بعد از یک مکث کوتاه گفتند :اول یاد بگیر بعد عاشق شو.اگه جای ایندوتا با هم عوض بشن مثل من !!!یازده سال عقب می افتی ها !

استاد نمی دانست که کلا جا مانده ام...

هر روز در انتظار یاری دگرم
می بازم و باز در قماری دگرم
ای کاش که استاد ازل می آموخت
در مکتب عشق کار و باری دگرم !

ای جااان ! چه کامنت قشنگی ! دلم میخواد هی بخونمش !

اولین باری که رفتم کلاس خط استاد , گفتم من عاشق شکسته ام . اومدم واسه همین ! گفتند اول بایدنستعلیق یاد بگیری ! گفتند خط خودکاریت خوبه و سریع میتونی پیشرفت کنی ! اما من ده ساله که از اون کلاس ( هرچند ناپیوسته و نامنظم ) جدا نشدم , اما .... اما پاک استاد رو ناامید کردم ! هرچند اونقدری اون کلاس برام ارزش داره و اونقدر حضور خود استاد برام عزیزه که تا دنیا دنیا باشه , حاضرم با همون مدرک خوش , شاگرد استاد باشم و نگاه کنم به دستخط های قشنگشون و حظ ببرم از محبتشون !
می دونین یکی از جذابیت های فوق العاده کلاس ایشون واسه من چیه ؟ حرفایی که واسمون میزنند ! یعنی گروه دوستان من , ( دو سه نفری میشیم ) یه سئوالی مطرح می کنیم و استاد رو وادار به جواب می کنیم ! یعنی نفس سئوال چالش برانگیزه و نظرات استاد خیلی ارزشمند ... گاهی هر کدوم ما یک ساعت وقت کلاس رو می گیریم با این سئوالات !
اونقدری وامدار محبت استاد پیله چی هستم که تا عمر دارم مدیونشون باشم ... خدا نگهدارشون باشه و عمر طولانی و باعزت بهشون بده .

ممنونم از شما .

بزرگ یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:15 ق.ظ http://navan1.blogfa.com

وقتی هنرمندی اثر خودشو مثل بچه خودش معرفی میکنه باید بدونیم چقدر اون اثر برای هنرمندعزیزه
خوشبحالت که واسه جلای چشمت میتونی وقت بزاری
جالب اینکه دو هفته پیش اینجا هم نمایشگاه خوشنویسی قشنگی برپا بود و چند قطعه عکس از اون نمایشگاه گرفتم

پس لازم شد شما هم عکس بذارین از نمایشگاهی که رفتین آقا بزرگ مهربون ...

بزرگ یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:17 ق.ظ http://navan1.blogfa.com

پس از این به بعد باید خیلی عکس از خانم عکاس ببینیم

هر چند , این چند وقته با عکس حرف زدم بیشتر , اما این یکی پست حسابی جبران کردم !

افروز یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:58 ق.ظ

چه اثرهای فوق العاده و ارزشمندی دستشون درد نکنه دست شما هم درد نکنه

سلام عزیز . میای بریم با هم ببینیم ؟!

مشتاق یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:13 ق.ظ

سلام
امان از کبوتر دل ادمی..
و امان از غربت روزگار..
امان از تنهایی در دنیای بی مرامی ها..
و امان از حسرتها..دلتنگیها..
..البته این کلمات به بهانه کبوتر بود... و گرنه معنایش این نبود که نتیجه کار حسرت است و اندوه..نه...نتیجه به ایمان تو وابسته است..ایمان به غیبی..همانکه امروز کمیاب است..و فقط اوست که ارامت میکند.. ایمان..ایمان..باور...نه فقط لقلقه زبان..
خدایا ایمانم را قوی بدار انچنان که در هیج گردبادی خم بابرو نیاورم..
خدایا شوقت را در جانم شعله ور ساز که خنکای وصلت را بیشتر حس کنم..
خدایا مرا فقط و فقط به خودت وابسته ساز که این وابستگی را دوست دارم..
حق یارشما..

سلام ...
امان های شما انگار از اعماق وجود ما بر زبان آمده ... امان از کبوتر دل ...
من هم با شما آمین می گویم بر دعاهای نابتان تا از این امان ها در امان بمانم در پرتو ایمان ...
ممنون بزرگوار . حق نگهدارتان .

ناصر عرفانیان یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:43 ق.ظ http://http:/http://www.adel-e-naser.blogfa.com/

با سلام وعرض ارادت وآروز ی سلامتی برای شما از خبرهای خوشنویسی و عکس های زیبا ومطالب جذاب و واقعا لذت بردم خسته نباشید واحسنت

همیشه بهاری وسرسبز باشید

سلام جناب عرفانیان . بسیار خوشوقت می شوم از حضور پرمهرتان . لطفتان مستدام و شادی تان برقرار . ممنون از حضورتان .

سایه یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 01:04 ب.ظ

خب دلمون که برای عمه طهورا تنگ شده !!

عزیز سهبا برای من نیز عزیز است ...

پس حواست به دلت باشه که خیلی واسم عزیزه ها سایه جانم !

فرداد یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 01:56 ب.ظ http://ghabe7.blogsky.com

سلام آبجی نرگس
روزت خوش...
خیلی دوست دارم که دست خط خودتون رو هم ببینم....واقعا باید دیدنی باشه...استادی بی بدیل و شاگردی بی نظیر مثل شما...تعارف نداریم نتیجه اش هرچه هست خوبه
تنبلی هم که در شما یافت نمیشه...
پس دیگه چی؟
منتظریم

سلام برادر . روز شما هم خوش .
داداش , قرار نبود از بند برادر بزرگتری استفاده کنید ها ! باور کنید خط من قابل تعریف نیست ,اونقدری که بخوام واسه دیدن شما بنویسم ! نفرمایید برادر ! هرچند شما اینقدر لطف دارین که از خط خرچنگ قورباغه ما هم تعریف کنین !

خانمک یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:41 ب.ظ http://dokhtar-bahar1.blogfa.com/

سلام بانو
یه جشن کوچولو اما به بزرگیه دل صاحبه جشن تو وبم دارم
میشه لطف کنید و دعوتم رو قبول کنید؟

سلام عزیز . چشم . حتما میام ... ممنون دعوتت .

زهـرا یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:15 ب.ظ http://anywherewithu.blogsky.com/

سلام نرگس بانو

اینم همون چیزی که میخواستید

سلام عزیز دل . خوش اومدی ....
ممنون لطفت ! امیدوارم این خونه دلت محکم و پابرجا باشه و هیچ طوفانی هم نتونه کوچکترین تکونی بهش بده !
مرسی عزیزی ...

زهره یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:23 ب.ظ http://asemuniya.mihanblog.com

سلام سهبا خانم
از این به بعد روز و شب دعا می کنم که وبلاگای آبجیم بسته بشه تا شاید شما یه سر به من بزنی

سلام خانوم گل . قصد شرمنده کردن منو داری دیگه نه ؟! ببخش منو ولی از این دعاها نکن هیچوقت ...
ممنون که همراهم بودی این دوروزه .

زهره یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:30 ب.ظ

نه !کی همچین حرفی زدم؟
از این دعا ها نمیکنم چون خوشی آبجی بیشتر با شماهاست امیدوارم همیشه با هم در ارتباط باشید

مرسی گلم . هرچند شک ندارم آبجی زهرا , بیشتر با آبجی زهره و آبجی نرگسش احساس امنیت خاطر و آرامش داره ! میتونی ازش بپرسی !

ساجد سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:22 ب.ظ http://sajed110.ir

سلام
شما هم خطاط هستید یا خوش ذوقی کردید؟
استاد امیرخانی را میشناسید؟

سلام برادر . خوش آمدید !
خطاط که نیستم , اما کمی از ذوقش بهره دارم ! استاد امیرخانی را هم مگر می شود نشناخت ؟!

سرزمین آفتاب چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:18 ب.ظ

فرداد جان من دارم چیزی رو که میخوای


و فرض کن خیلی اتفاقی و بدون اینکه قرار باشه به دست من برسه سر بزنگاه رسیدم و برداشتم !!

( گاهی فضولی نتایج مثبتی در بر داره ! )

حالا بگو چه جوری معامله کنیم سرش؟

البته می دونی که من خط خواهری رو با مبالغ مادی نمیتونم ارزیابی کنم
پس یه محاسبه ی دیگه انجام بده
خوب؟

شما از کجا دستخط منو دارید ؟! به نظر من که امکان نداره ! ثانیا ضرر بسیار زیادی میکنه هر کسی راجع به همچین چیزی معامله انجام بده ! والا جون خودم !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد