شک ندارم واسه همه شما , مثل من , پیش اومده وقتهایی که از آدم بودن خودتون پشیمون و ناراحت بودید . عجب جمله ای شد واسه آغاز یک پست , که قراره هدیه بشه به یه دوست خوب ! شرمنده م , اما خب باید بگم دیگه ! یه وقتایی , هر چی به دوروبرت نگاه میکنی , کمتر نشانی از انسانیت , از آدمیت پیدا میکنی و اینجور وقتهاست , که ... چی بگم ؟ بذارین تموم کنم این جملات قشنگ مثبت رو !
اما اینجور وقتها , یک فکر غالب که توی ذهن من می چرخه , اینه که پس فرق این موجود دوپا , که خیر سرش قراره بشه اشرف مخلوقات , با سایر موجودات در چیه ؟ فقط عقل ؟ اونم که خدا رو شکر گاهی میذاریم زیر پا ! تازه حیوانات و گیاهان هم در حد خودشون , به صورت شعور , دارند در وجودشون . پس حتما پشت خلقت این برترین مخلوق , حکمتی نهفته ست که به دردسر آفرینشش می ارزیده دیگه ! وگرنه مگه خدا کار بی دلیل هم ازش سر میزنه ؟ ای بابا ! قرار بود دست بردارم از منفی بافتن ....
گاهی همین آدمیزاده , وقتی برمیگرده به وجود الهی خودش , وقتی برمیگرده به فطرت پاک خودش , وقتی با دلش تصمیم می گیره , یا با عقلی که زندگی ساز هست , کارهایی میکنه که باعث میشه یه نفس عمیق بکشی و یک کم ازشرمندگی پیش خودت و خدای خودت در بیای ! یه وقتایی آدم به خودش یه تلنگر میزنه و تصمیم می گیره اراده ش رو به خودش ثابت کنه . تصمیم می گیره با عقلش , با دلش , زندگی رو اونطوری که باید بسازه و کاری کنه کارستان ... امان از وقتی که من میفتم روی در پرحرفی .... ذوق دارم آخه !
عرض کنم خدمتتون ,همه چیز از پست سمیرا شروع شد ! یعنی البته قبل ترش از کامنتهای پست قبلش ! وقتی حرف از سیگار شد . همین باعث شد سمیرا پستی بنویسه راجع به سیگار و در اون پست , دوستان عزیز تشریف آوردند و اعترافات جالبی راجع به سیگار کشیدنهاشون انجام دادند . این پست گره خورد به بیست دی ماه و توی روز تولد من , کیارش عزیز , گفتند که اون روز رو به خاطر تولد , سیگار نکشیدند . خب من خیلی خوشحال شدم و بی اینکه فکر کنم این مساله ممکنه جدی بشه , پیشنهاد کردم اگه این عدد یک , به هفت برسه , یک پست بنویسم بابتش و شیرینی بدم کل بلاگستان رو . خودتون می دونید ,عملی کردن این تصمیم ، هدیه کمی نیست از یک دوست خوب . که همه ما می دونیم ترک سیگار کار آسونی نیست و چه خوبه که خواسته شما , بشه دلیل ترک سیگار یه دوست عزیز . حالا شوخی , یا جدی , این خواسته ما , جدی جدی شد و کیارش عزیزمون بیشتر از یک هفته ست که سیگار رو ترک کردند ! من هم که الوعده وفا , اولین کاری که تونستم انجام بدم , ذوق کردن و داد و فریاد کشیدن بود و حالا هم که درخدمت شما , دارم پست می نویسم و هرطور هم که شما بفرمایید , حاضرم شیرینی برسونم خدمت تمامی دوستان . کادوی کیارش عزیز هم محفوظ خدمت خودمون , تا به موقع برسونیم به دستشون .
اینجور وقتهاست که میگم , خدایا شکرت که ما رو آدم آفریدی , که با تصمیم گیری های درست و معقول , از بودن خودمون شاد بشیم . خدایا شکرت که قدرت اراده و انتخاب رو برامون به ودیعه گذاشتی , تا بتونیم خودمون تصمیم بگیریم و زندگی رو اونجوری که باید بسازیم . خدایا ممنونم که دل رو آفریدی که باهاش دوست داشته باشیم و دوست داشته بشیم . خدایا خیلی ممنون که هستی , همیشه هستی , پشت و پناه همه ما ... خدایا خیلی ممنون که .....
کیارش عزیز , خوشحالم به خاطر این تصمیم بزرگ و خوبی که گرفتید و سپاسگزارم از اینکه خواسته این خواهر کوچیکتون رو نادیده نگرفتید . باز هم ممنون . امید که هر روز قدمهای بزرگتری بردارید برای زندگی بهتر . امید که شادیها و موفقیتها سرازیر زندگی تون بشن . خلاصه همه خوبیها رو براتون به آرزو می نشینم . سلامت و شادمان باشید برادر خوبم .
پی تقدیم نوشت :
ببخشید که نتوانستم حق کلام را ادا کنم کیارش عزیز . اما امیدوارم شادی برخاسته از عمق وجودم را در لابه لای کلمات این نوشته ناچیز بخوانید . این پست با همه کاستی ها و نقص هایش تقدیم می شود به شما . بخصوص آن انار پیچیده در لابه لای نت های آهنگ زیبای زندگی ....
یعنی من اول شدم

من این مضوع نمی دونستم و نمی خواهم هم بدونم.چون داداش کیارش برای من از یک دوست صمیمی برام مهمتره و عزیزتره..چون زمان تولد شما بعضی چیز ها به من یاد داد که به خودم اومدم این دارم جدی میگم
یاد ترک سیگار یکی از عزیزترین کس هایم افتادم...من متوجه نشده بودم ولی وقتی ...به ما گفت شاخ دراوردیم...خیلی هم سخت نیست...و از این که می بینم ....دیگه نمی کشه با خیال راحت نفس می کشم
چقدر سخت بود....
الان بر دلیل همان سیگار بیمار هستش...خوب اثر داره دیگه
داداش کیارش مهربان و دوست داشتنی....خیلی خیلی خیلی خوشحالم که یک عزیز باعث شده که شما به اوج محبت در پیش همه برسید.
کادوی منم محفوظ
خداجون تو خیلی مهربونه.....دارم بهت نزدیک نزدیک تر میشم..
امیدوارم داداش کیارش هر جا که باشه تندرست و پایدار باشد.
سلام علیکم داداش محمد گلم . خوبین شما ؟! خسته نباشید ! از وزارت مربوط به خودتون چه خبر ؟ اخیرا کدوم اطلاعات رو جا به جا کردین اینور و اونور ؟! تعارف نکنی یه وقتی ها !!!
بله خب ! چی بگم خب ! شما که نباید بگی سخته یا نه ! آقا کیارش باید تایید کنند این حرفو داداشی .
راستی اول شدی . حالا جایزه چی میدی به من ؟!
هی روزگار ، هفت روز که چیزی نیست ...
ما عمری است که نه تنها لب به سیگار نمیزنیم بلکه اصلا نه آدم میکشیم ، نه پیرزن خفه میکنیم و نه دود و منقل و .....
همه اینها فقط به خاطر تو !
پس جایزه ما چی میشه خانوم ؟!
ببخشید برادر ، ولی اینها امور سلبی محسوب میشن و جایزه ندارن ! مگه نه ؟!

حالا چون شمایین باشه ، قبول ! میترسم جنگ جهانی راه بندازین . بفرمایید جایزه چی میل دارین ، پست کنم خدمتتون ؟
با خواندن این پست ناخودآگاه یاد فتوای تحریم توتون و تنباکو
توسط میرازی شیرازی افتادم که فرمود :
الیوم استعمال توتون و تنابکو حرام است ...
در تاریخ آمده است پس از صدور این فتوا مردم قلیان های خودشان را در میدان اصلی شهر شکستند و حتی زنان دربار هم قلیانهای شاه را شکستند ، حال شما که فتوا نداده با یک جایزه اینقدر موثر افتادید ، چه شود اگر در انتخابات رای آورید و ....
راستی چه کسی را رئیس ستاد مبازه با دخانیات میکنید ؟!
راستی ها ! میشه یه فتوا بدیم که عبور و مرور افراد سیگاری در این مکان ممنوع ! ولی خب برادر ،من از کجا بدونم کی سیگاری هست ، کی نه ؟! بی خیال بابا ! خیلی جوگیر نشم بهتره !
به نظرم خود آقا کیارش گزینه مناسبی هستند . اینطور نیست ؟!
رئیس ستاد مبارزه با دخانیات ؟!
چه خواهر مهربانی دارند این آقا کیارش...
معلومه به شما خیلی ارادت دارند این آقا کیارش...
چه خوب که دیگه جوان خوبی شدن این آقا کیارش...
چقدر منم دوستش دارم...کیو؟همین آقا کیارش...
سلام خواهرم
خدا شکر که همیشه بانی خیر هستی...به کیارش عزیزم هم بابت این همت مردانه تبریک
سلام برادرم . روزتان آفتابی .
عرضم خدمتتون آقا کیارش که همیشه جوان خوبی بوده اند برادر . حالا لطف کردند و به ریه هاشون رحم کردند و سیگار رو هم گذاشتند کنار .
بعد اینکه لطفی که خدا به من داشته اینه که برادران خوبی نصیبم کرده ! حالا چه از نوع حقیقیش مثل داداش مهدی و داداش محمد ، چه از نوع مثلا مجازی ( ولی در اصل حقیقی ) مثل شما و دیگران ...
منم تبریک مجدد میگم به آقا کیارش بابت همت والاشون .
آخه من دو روزه شروع کردم به سیگار کشیدن
ولی یه حالی میده
لامصب نمیدونم چی ریختن تو تنباکوش که بعد از اینکه می کشی سه فاز می برتت هپروت
تا سه چهار ساعت توو خوابی
اصن انگار بیهوش میشی و هیچی به هیچی
الان اگه مامانم اینجا بود از زور حرص کلی سرم داد میزد
که مررررررررررررریم حتی به شوخی و حرف از این چیزا نگو
نه ولی جدی جدی این مسئله سیگار از همونجا شروع شد که منم کنجکاو شدم یه بار هم شده امتحانش کنم
حالا کیارش عزیز میگم تو که توو ترک هستی اگه از اون سیگارای قبل ترکت باقی مونده یکی دوتاشو بفرست اینور تا منم امتحان کنم شاید آرووم گرفتم
سلام نکردم؟
مریمی ؟!!!!!
خب خانوم گل ، اگه جایزه میخوای بگو دیگه ، این حرفا چیه ؟! نمیگی من سکته میزنم یهو !
امور ورزش خوب پیش میره ؟
علیک سلام خانوم گل . خوبین شما ؟ خسته نباشین . با زحمتهای ما خانوم ؟
سلام به تو و کیارش مهربان و سمیرای عزیز...
و سلام ما هر سه به سایه عزیزتر از جان ....
من به احترام این اراده محکم تعظیم می کنم..تعظیمی با کلاه پردار خدمت کیارش خان عزیز....امیدوارم این اراده و تصمیم ماندگار باشه...
من فکر میکنم اولش سخت بود که انجام شد . بقیه ش رو با شناختی که از ایشون دارم مطمئنم ، که بر تصمیمشان خواهند ماند ....
مرسی سمیرای عزیزم که باعث و بانی اصلی این امر شما بودی مهربونم .
سلام آبجی
باور اینکه فضای حاکم بر دوستی هامان آنقدر حقیقی شده است که می تواند روی هرکدام ما تأثیر مثبت داشته باشد بسیار سخت است اما اکنون ایناتفاق و دیگر اتفاق ها باورش را به ایمان تبدیل کرده است
حرکت بر مدار صداقت این می شود
تبریکم را تقدیم کیارش خان می کنم به امید پاک بودن وپاک ماندن
وشعار معروف:
فقط برای امروز
سلام برادرم .
فضای حاکم بر دوستیهای ما ، خیلی وقت است که حقیقی شده . من هیچوقت برای یک فضای خیالی ، احساس و محبت خرج نمی کنم . شما هم ، آن دیگری هم ... مگر غیر از این است ؟
فقط می ماند اثراتش بر زندگی واقعیمان ، که .... خدا را شکر ، کم ندیده ایم ، بعد از این هم بیشترش را به مشاهده خواهیم نشست . امیدوارم همینطور باشد و بهتر بشود بعد از این ....
ممنونم از شما .
به به.چه نهی از منکری!
خب یه خورده شما هم امر به معروف گوش کن دختریم ! قرارمون چی بود عزیز ؟!
میگم هااااااااا کجا این سیگار ما رو می بره به هپروت
والا خود شاعر ها هم سیگار می کشند به ولا.....
اونم یک تکیُ ُدو تکیُ نه همیشه تکی تکی بزنند....بعدشم این سیگار لامصب کجاش حال میده
از قلیان که من میکشم که بدتره...قلان فاز میده میری تو عام دود به هوا پرتاب دادن....حلقه حلقه درست کردن
لامصب حالی میده......
من اینجانب وزیر الوزرا جناب داداش کیارش بدون فامیل را وزیر ستاد علوم مبارزه با دخانیات و مبارزه با فساد اخلاقی می کنم
اگر اینجانب عالی الحضرت اجازه بدهند نامه را مهر کرده و به ایشان امروز تحویل دهیم
ضمنا مهر نامه وزیر پژوهشی خوهرزاده گرامی هم امضاء شده و به ایمیل شما اسکن خواهد شد
بدرود تا امضاءهای بعدی
حتما ما را در جریان انتخابات قرار دهید که سرمان خیلی شلوغ پلوغ است
اخه امروز من قرار دارم ساعت یک ربع به وقتش
محمد ؟! از قرارت برگشتی بیا کارت دارم !
یه سری توجیهات لازم داری دیگه ! خوبه حالا بهت گفتم چیکار کنی ها !
واقعا؟نرگسی راستی راستی گفتی؟


ینی من اگه مثلا سیگاری بشم بعد ترک کنم تو برام جایزه می فرستی؟
وای خدا جونم من دارم از زور ذوق غش می کنم
خب پس باشه من آدرس میدم تو برام یه جایزه ی خوب و قشنگ بفرست
راستی خانم رییس کل امورات
در بابا ورزش هم کمی خشونت بابت متحد شدن لباس خانومها وجود داره اما خب داره به یه جاهای خوب خوب میرسه ولی باید فکر نه سر عائله من هم باشین بانو خود جناب اردک خان کاملا به امور واقفن
ببین مریمی ، حرفم رو تحریف نکن عزیز ! گفتم بی سیگار کشیدن هم ، جایزه بخوای ارسال میشه ! دیگه چه نیاز به سیگار کشیدن و ترک کردنش ؟!
نکن مریم جان ! نکن این کارو عزیز !
آخه خدای نکرده وزیر ورزشی شما ! اختیارات تام در دستان اردک بزرگوار هست . هر چی ایشون بگن حجته ! خیالت راحت .
من تو پست سمیرا اعترافات هولناکی در مورد خودم کردم



پس به احترام این دلهای پاک ادامه بده
کیارش دل کندن از اون لعنتی فقط و فقط یک جو اراده میخواد
نشون دادی میتونی
نگاه کن تو میتونی دروغ بهمون بگی ترکی ولی ترک نباشی
ولی اگه به دلهای پاک و قشنگ دوستان رجوع کنی میبنی چه دلهای قشنگی دوستت دارند
آقا کیارش ، نیازی به دروغ ندارند که بزرگ عزیز . و من در صداقتشون شک ندارم . و البته امیدوارم گول دوستان نابابی چون رها رونخورند دیگه ! ( کجاست این رهای عزیز از خودش دفاع کنه !)
ممنونم آقا بزرگ . اعترافات شما خیلی شنیدنی و جالب بودند توی اون پست . اینجا هم ممنونیم از شما .
میگم هااااااااا کجا این سیگار ما رو می بره به هپروت


الان این حرف داداش محمدت با من بود نرگسی؟
وای که دلم گرفت بش بگو من چقد دل نازکم زودی دلم میشکنه
آدرس رو با پیک مهربانی برات فرستادم
هر چی بفرستی با دیده ی منت می پذیرم
چرا که هر چه از دوست رسد نیکوست
نمیدونم مریمی ! این داداش محمد من ، جیغ لازم شده یک کم ! شما ببخشش !
بعد اینکه ، آدرس نرسیده هنوز . مطمئنی کبوترمون راه رو اشتباه نکرده ؟!
خطاب به مریم خانم

مطمئنی اونی که کشیدی سیگار بوده؟
آخه معمولا چیزای دیگه میریزن توی سیگار ومیرن هپروت
فکر کنم یه پست سیگار هم واسه اینور لازم شد ! بذاریم شاید بقیه بیان اعتراف کنند و باعث بشه به راه راست هدایت بشن ! نه برادر ؟
مریمی ؟؟ تحویل بگیر حرف برادر رو !
من از قرارام برگشتم




وای خدای من ،من از دست این ذوستام چیکار کنم،
ابجی یک پست در مورد دوست برای من بزاری تا توضیحات کامل بهتون بدم اگه مشکلی نداره برای شما...
بعضی موقع ها تنها میشم،که باید برم سیگار بکشم...اما من داداش محمد نازنک نارنجی که اورده هب اینجور کارا....تو رو خدا کمکم کنید بگین من با این دوستام چیکار کنم...هر چند که چند ماه ازشون بی خبرم...ولی در نبود من کاذای می کنند که وقتی خبرشو از....می شنوم دیوانه میشم
خوب این جیغ لازم چه نوع استعاره که روی من گذاشتید دیگه
نگم که از کار بی کارتون کنند ابجی مریم...هاااا
خوب خودتون گفتید سیگار ما رو می بره به دنیای دیگه
منم گفتم خدای نکرده به هپروت که نمی بره
وای داداشی ...
بابا اگه اینجوری خواسته باشه ژیش بره که کاندیدای ما در حال خوابیدن و خوش گذرانی باشن
خوب ما هم دلمان تفریح و بازی و شادی می خواد دیگه
الان صد بار اومد به این کلبه دیدم می گه مشترک مورد نظر شما
تا حال ثانویه نیستند
لطفا با شماره۱۵تماس حاصل بفرمائید
خوب اینبار هم میریم تا ببینیم با چه عددی باید تماس بگیریم
که مشترک جونی ما در دسترس عشق ما باشند.
با تشکر از حسن انتخابتان
بای تا دیدار دوباره
فعلا از انتخابات هیچ خبری نیست ! بستم در ستاد رو !
سلام



به نرگس خانوم:
ممنون که اینهمه توجه و لطف به خرج دادین. چیز مهمی نبود که ارزش یه پست مستقل رو داشته باشه
شاید بعضی ها الان متوقع بشن که بخاطر اینکه تاحالا پیرزن خفه نکردن یا خیلی از جرم ها و خباثت های بالقوه رو بالفعل نکردن باید یه پست ویپه دریافت کنن. اما چیزی که اینجا مهمه حرمتیه که دوستان بدون غل و غش دارن بروز میدن و نگه میدارن
.منم قدر دان اینهمه حرمت هستم. ممنون خواهر خوبمم هستم
به سمیرا خانوم:
سلام.ارادت داریم. ما کی باشیم که یه ناونی غیور و باسواد با اون پست زیبای ایرانی بودن و هویت ایرانیش جلوی همت نصفه نیمه من تعظیم کنه؟ لطف داری بهم خواهر خوبم
به اردک عزیز:
این جمله شما : "فضای حاکم بر دوستی هامان آنقدر حقیقی شده است که می تواند روی هرکدام ما تأثیر مثبت داشته باشد" خیلی روی من اثر گذاشت
ممنون از نگاهی به این زیبایی.خوشحالم که دوستان خوبی مثل شما دارم
به بزرگ خوب :
بزرگ خان احتمالا باید در صحت و سقم اون کامنتت شک کنم؟ نکنه دروغکی ترک کردی برادر؟آخه حرفت بد جوری بوی تجربه می داد
به فرداد خوبم:
مرسی داداش گل
به مریم :
ببین یه باکسش تازه باز شده بود.میخوای برات بفرستمش. اما احتمالا اینا تورو راضی نمیکنه... راستشو بگو . چی مصرف می کنی؟
و در آخر به همه :
ممنون که افت و خیز و فراز و فرود دوستان براتون مهمه
زندگی همینه.دیدن و توجه به خوبی ها و گاه چشم پوشی از خطا ها. بخشیدن ها و چشم بستن هاو در نهایت... گذشتن ها و کمک به همدیگه برای یک پله بالاتر رفتن
خواهرم درست می گن. برای من همیشه شروعش سخت بوده. استارت که خورده همیشه تا آخرش رفتم.نگرانم نباشین
احترام آمیخته به تعظیمم ( به قول سمیرا با کلاه پر دار! ) رو بپذیرید.از حضور در جمع دوستانی محترم و نکته بین و باسواد و مهربان به خود می بالم
سلام . مهم بود . خودتون هم میدونین که بود . البته نه اینکه چه چیزی و چه کسی باعث این کار شد , اونی که مهمه , اراده ای هست که پشت این تصمیم شما نهفته ست و باعث میشه شما گامهای محکمی رو برای بهتر شدن لحظه های زندگیتون بردارید . مهم اون حس قشنگیه که به آدم دست میده , وقتی می بینه توی این دنیای روزمرگی و بی تصمیمی ما آدمها , هنوز هم میشه این اراده های محکم و این تصمیمات زیبا رو دید .
برای من نفس کارتون قشنگ و باارزش بود , نه اینکه چه چیزی باعث سیگار کشیدنتون شد و چه چیزی باعث شد ترکش کنید ...
موفق باشید برادر خوبم .
ضمنا قرار نبود شوخی های دوستان رو جدی بگیریم ... که من دوستان این سرا رو بیشتر و بهتر از همه می شناسم و میدونم کجا رنگ بی حرمتی می گیره کلمات , و مطمئن باشید اون زمان , بی تفاوت نمیگذرم از کنارش .
بازم ممنون . شاد باشید .
راستی
اون کامنت بدون اسم مال من نبود
نمی دونم چرا سهبا نویسنده شو با من اشتباه گرفتن و در جواب به اوشون! اسم منو نوشتن. شایدم مثل وبلاگ مریم اینجا بیش از یه کیارش داره !
به هر حال نظرات بنده همیشه اسم دارن
خوش باشید
من اشتباه کردم . ببخشید ...
چقدر بد شد داداش کیارش ما را که نخود هم حساب نکرد چه برسه به مورچه





من رفتم وبلاگم حذف کنم دیگم هیچکیو دوست ندالم
تا روز خیامت بای بای بای
اههههههههههههههههههه
چقدر این روزگار نامرده
نخود کدومه ؟ مورچه چیه ؟ چی میگی تو داداشی ؟! ای بابا !!!!!
ترنم دو رو چرا نمیذاری محمد ؟!
بانو ...

نبینم دلتنگ باشین ...
راستش منم دلم تنگه این روزا
نمیدونم چرا...
دارم واسه امتحان فردام میخونم ولی حواسم نیس به درس
دلم بیشتر میگیره اگه دلتنگ باشین شما بانو...
فدای تو نازنینم . دلتنگی من به تو هم رسید ؟! مرا ببخش . خوبم عزیز . دلتنگ عزیزانم هستم . کاش از همان هوایی نفس می کشیدم , که تو ! در همانجایی بودم که تو هستی . دعایم کن دختربارانی . دعایم کن .
سلام آبجی
شبتان لب ریز خدا
عکس این پست هوایی ام کرده سمت کجا وچی دقیق نمی دانم
شما می دانید؟
سلام برادرم . شما که راز دانه های انار را خوب می دانید , به من بگویید ! وقتی می گویید شبهایتان به طعم انارستان ... من هنوز راز زندگی را آنگونه که شما زیبا دریافته اید , درنیافته ام . می گویید چرا ؟
نرجس جون چند روز دیگه باز میرم حرم
وقتی دلتنگ میشم عجیب آرومم میکنه
شما که دلتون به خدا نزدیکتره
من باید بگم واسم دعا کنین
ولی همین الان قول میدم قولِ قولِ قول که یادتون باشم
هم این دفعه هم هر دفعه دیگه که میرم
بانو امیدوارم به هرچی که میخواین برسین و دیگه هیچ وقت دلتنگ نباشین
هیــچ وقت ...
راستی واسه امتحانم دعا میکنین !؟
این یکی رو اصلا خوب نخوندم ...
مرسی عزیز دلم . فدای تو و مهربونیت . منم برات دعا میکنم نازنین بارانی ام .
مهم خوب خوندن نیست , مهم خوب دریافتنه ! که میدونم تو خوب درک کردی و خوب دریافتش کردی . مگه نه ؟!
ای وای برمن
شما راز زندگی را نیافته اید؟ وقتی انارستان مهرتان هزار دانه می شود تا مروارید انسانیت تکثیر شود من دانه ای مویز هستم کنج خلقت
شما بگویید تا دلم برود سمت ساوه و اناری شود بر درختی یا بیفتد بر حوض آبی و سهرابی پیدا شود که دلش بلرزد و شعری جهان را بسرایید
بگویید که زانوانم به شنیدن سست شده است
جمعه وشنبه ندارد شنیدن
خیلی وقت است گفتنم نمی آید . منتظرم برادرم جرقه ای بزند در این ذهن خفته , تا شاید ..... امروز باز هم به گذشته سفر کرده بودم . به آن خانه قدیمی و دختر همسایه ای که حتی به لج , گیسوانش را در اختیارم قرار نمیداد به کشیدن !
دلم هوای گذشته دارد برادر . دلم تنگ است , چه می شود کرد با این درد همیشگی دلتنگی ؟!
کاش مهربانی را چون شما آموخته بودم . و زیبایی را , وراز زندگی را ....
شبت به خیر و شادی خانوم مهربون
شبت بخیر سایه جانم . صدای شادیها , از خانه ات به آسمان برسد الهی نازنین .
راز مهربانی آینه ایست کنج خانه تان برخیز و بایست مقابلش و ببین آنچه به دنباش هستی
انارها و غزلها کنج قلبت شراب شده اند برای رهگذران این سرا تا مست شونداز مهر
خدا مهرست و شما لب ریز مهر
من بر می خیزم
چراغی در دست
چراغی در مقابلم
آینه ای در مقابل آینه ات می گذارم
تا از تو ابدیتی بسازم .....
فدات عزیزم مرسی ...
همیشه فکر می کنم چطور بلدی اینقدر خوب بگی بشنوی بنویسی ...
از عزیزانم آموخته ام , از شما , از اردک بزرگوارم , از سمیه ام , از دیگرانی که اگر نبودید و نبودند , نبودم .... باز هم بگویم سایه جانم ؟! کاش الان پیش هم بودیم سایه ! چقدر حرف دارم برای گفتن به تو ! اما ....... حیف ....
می فهمم عزیزم دغدغه ها و دلواپسی هات و دل گرفتگی ها و ...همه اونچه که اشک می شه و می ریزه بیرون ...
حالا دیر وقت شب می رسه و باز به خودم فکر می کنم به بودنم و می دونم تو هم همینطور هستی...
خوب بخوابی عزیز ...
گاهی دغدغه های همیشگی گم میشن , گاهی اونقدر دلتنگی وجودت رو پر میکنه که همه لحظه هات رنگ تیره میگیره ! اینجور وقتها من حتی به خودم هم نمیتونم فکر کنم سایه جانم ....
ممنونم مهربون .
شب قشنگتون بخیر

به کیارش :نداشتیم خان داداش نداشتیم برادر یه باکس چیه من یه نخ برام کافیه باور کن اینی که می کشیم اسی سبز اسمشه مواد لازمش هم یه برگه کاغذ سفید یه دونه مداد سبز و یه سلیقه به خوبی سلیقه ی خودم
به اردک عزیز والا نمیدونم اسمش چیه فقط بخاطر درس خوندن دوستای ناباب بهم دادن گفتن برو بکش انرژیت زیاد میشه منم سه چهارتا ازش تو دفتر نقاشیم کشیدم یه نیرویی گرفتم که نگو
به دادا محمد گل : داداشی شما نه مورچه ای نه بخود و نه هیچ چی دیگه شما یه انسانی و اشرف مخلوقات حالا از چی ناراحت شدی و عصبانی هستی برای منم سئواله
به سایه جانم:مامان سایه عزیزم خیلی خیلی مخلصیم اونم دربست
به نرگسم:خانوم گلم وبلاگت پیک مهربانی نداره که عزیز حالا من چیکار کنم؟
سلام گل مریم . شبت به مهربانی دلت , معطر ...
پیک مهربونی نداره , چون نمیذاره اسمش رو عوض کنم . تماس با من که همون کار رو میکنه عزیز مهربونم .
سلام.ازاینکه بقول دوستمون فضا جوری شده که اثار حقیقی ایجاد میکنه منم خوشحالم...چون راستش این تصمیم ها... تغییرها و تشویقها مهمه...و الا نفس گذر عمر که هرجور باشه میگذره..کلا نوع صحبتها تو این وبلاگ یه نوع الگوی قشنگیه برای عمل درفضای حقیقی ..
سلام . خدا کنه اینطور باشه که شما میگین . کاشکی فضای دوستیها و محبتها به سمت و سویی بره توی این خونه , که بشه در زندگی حقیقیمون , یک الگوی واقعی بشه برای خوب زیستن ...
ممنونم برادر بزرگوار .
سیگاری یم نشدیم بریم ترک کنیم واسمون پست بزنن و انار قرمز بهمون بدن

هیییی روزگار
یکی بیاد منو معتاد کنه
فدای تو ! شادونه من اعتیادای قشنگی داره که باید حفظشون کنه ها ! نه که ترکشون کنه . یکیشون همین نامه های انتظارشه . یکیش همین شادی پراکندنه وقتی میره مهمونی . یکیش هم آدمکهایی که میذاری واسه من و ما ...
مرسی مهربون من .
سلا نرگس جانم
دیشب خوب خوابیدی ؟! نگی نه که گریه می کنم !! دیشب دوست داشتم واسه همه دلتنگی هات یه شونه امن باشم ولی نشد ...
سلام عزیز مهربونم . خوابیدم و اتفاقا زیاد خوابیدم . انگار یه کوه روی دلم سنگینی میکرد . اما امان از وقتی که دل تنگه ! روح بیقرار خودش رو میکوبه به در و دیوار وجود , تا بلکه روزنه ای پیدا کنه واسه بیرون اومدن از قالب تن , تا شاید با پرواز در آسمان رویاها , آرامش رو پیدا کنه ... اینجور وقتها , قلبم تند تند میزنه , بی اینکه فکرکنه , این جسم خاکی تحملش رو داره یا نه ...
نگران نباش سایه جانم . بودن تو و اون عزیز دیگه , دیشب , خیلی آرومم کرد . اونقدری که خوابیدم , تا ....
خوبم باور کن . چند روز دیگه , میام و می بینمت و آرومتر هم میشم .
خوش به حال آقا کیارش که رحمت خدا شامل حالشون شد و به آنچه خواستند رسیدن.
سلام نرگس مهربون
همه ما برای به خود اومدن , نیاز به رحمت خدا داریم . کاشکی غرق نشیم در روزمرگی ها ... کاش خودمون رو و خدامون رو فراموش نکنیم . ممنونم زهراجان .
لباس هایم .. تنگ می شد .. می بخشیدم به این و آن .. ولی دل
تنگم را .. حالا .. چه کسی می خواهد ؟
دلتنگی ارمغان انسان بودن است و رازش , دورماندن از او که معشوق و عاشق ازلی و ابدیست . دل تنگت را برای خود نگاه دار , که بی آن , جوهره انسانیتمان کمرنگ خواهد شد عزیز دل .
دلتنگیمان را با هم قسمت می کنیم , تا دریابیم راز با هم بودنمان را و آسوده تر کنیم گذر این دوران هجران را ...
نخواه که دلت را به کسی ببخشی که قدرش را نمیداند زهراجانم .