سایه سار زندگی
سایه سار زندگی

سایه سار زندگی

گل شاداب بوستانی من ...

 

 

گاه پرسم ز خود چرا با عشق , طی نشد دوره جوانی من ؟

از چه این سیل در سر پیری , زیر و رو کرد زندگانی من ؟

گر چه دادم ز چشم خود آبش , نخل قدت به بر نمی آید

می گزم پشت دست و می گویم , چه ثمر داشت باغبانی من ؟

گاه باشد که پیش تو از شرم , می کنم وا دهان و می بندم

لب من بی کلام می جنبد , عین ماهی ست بی زبانی من

سایه و خاک رهگذر شده ام , که زخود هیچ اختیارم نیست

گر بگویم , نمی کنی باور , تا چه حد است ناتوانی من

گر چه پاییز می کند بیداد , از تو بوی بهار می آید

آب و رنگ تو باد پابرجا , گل شاداب بوستانی من !

تو مگر سر نهی به شانه من , کز من این کار بر نمی آید

زان که آن دوش در ظرافت فرد , می شود رنجه از گرانی من

از تو آموختم به مکتب عشق , درس دشوار مهربانی را

غیر خود , هر طرف نگاه کنی , کس نبنی به مهربانی من

جان خود را نهاده بر کف دست , می کشم انتظار آمدنت

که زعمر دوباره کمتر نیست , پیش پای تو جان فشانی من

کاش بر می گرفت ما را باد , تا نهد در جزیره ای متروک

بعد از آن هم ز یادها می رفت ,هم نشان تو , هم نشانی من

نیست ای دوست جای چون و چرا , یکی از این دو کار را بپذیر :

یاشبی میزبانی من کن , یا بیا خود به میهمانی من !

*****

آخر کار آدمی مرگ است , بعد از آن دوره فراموشی ست

زنده دارد مگر که یاد مرا , عشق پر شور جاودانی من

خاکساری فتادگی طلبم , که زمن سرکشی نمی آید

چه دهن پرکن است و بی معنی , نام و عنوان قهرمانی من


استاد محمد قهرمان

90/9/4

نظرات 35 + ارسال نظر
حمید شنبه 24 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:26 ب.ظ

من با شما حرفی ندارم

این یعنی چی حمید ؟ یعنی قهر کردی ؟!

مریم شنبه 24 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:27 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogfa.com

صرفا و فعلا برای اول شدن البته اگه اول شده باشم

شرمنده مریمی ! حمید جان زودتر حضور داشتند !

ermes شنبه 24 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:45 ب.ظ http://ermes-3.blogsky.com/

گر چه پاییز می کند بیداد , از تو بوی بهار می آید

قشنگ است !

ممنون . خوش آمدید بزرگوار .

جوجه اردک زشت شنبه 24 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:00 ب.ظ http://www.dardarik.blogfa.com

اشک

چرا اشک برادر ؟!
شرمساریش برای من می ماند ! ببخشید ...

دانیال شنبه 24 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:28 ب.ظ http://d.blogsky.com

از تو آموختم به مکتب عشق , درس دشوار مهربانی را
واژگان مرواریدی استاد قهرمان مثل همیشه بر تارک این صفحه
چه زیبا دلربایی میکنند ...

و مهربانی در دل دوستان عزیز این سرا !
ممنون برادرم .

داداش محمد شنبه 24 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:32 ب.ظ

من یکی که خدایش بزارین از اول راستش بگم خودم راحت کنم
من کی با مفهوم و معنی شعر مشکل دارم
شعرهای ساده برایم لذت خاصی دارند...اما مفهوم نمی دونم
ابجی خوب کاری کردین.واقعا اگر به شخصیت ادم لطمه بخوره موجب شکایت خواهد شد که چرا فلانی اینجوری کرد...فلانی این کار کرد
من یکی که وقتی دیدم غزل مهربانانه استاد که با کلمه عشقم شروع
شد...حال کردم
اخیش راحت شدم از حر چه بحث سیاست لعنتی بود.
خدا بگزرونه...این داداش حمید ابجی از من که بدتره
باز صد رحمت به من
چه زود ناراخت میشه
بابا دمت گرم
از اولشم می دونستم کار به اینجا میکشه
ابجی ولی حذفش کن این پست درجااگه بی احترامی نکرده باشم من که من.....ایکنم این کار بکنم
ین ابجی مریم ما ،من که هر وقت اومدم یا گفت اول شدم
بعد هیچ نظری نمیده...فقط من اول شدم.....
ابجی راستی با کلاس شدین..باز دادا محمد به من میگین
باز می ترسم این بحث بپره تو چاله
داداش حمید لطفا با من تماس فرمائید تا حضوری مشاوره بدم به شما.
با تشکر...استاد مهندس محمد ثمری..عضو انجمن سیاسی حذب بیکاران که سر ته ندارن

آخه دادا ! اینا چیه تو میگی ؟! ای باباااا !!!!!!!!!

داداش محمد شنبه 24 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:57 ب.ظ

ابجی لالا دارین...خسته هستید....
معلومه چون حوصله ندارین جواب کامنت ها را بدین
لطفا در زمانی دیگر مجددا سعی کنید
نویسنده محترم مشغول زندگی خود هستند
راستی به یگانه و نیایش..دکتر ....سلام برسونید.
دلم لک زده برای دیدنتون.ای خدایا

لالا ؟! نمیدونم ! شاید ! چشم ....
نویسنده محترم مشغول زندگی خود هستند وسلام میرسانند !

داداش محمد شنبه 24 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:59 ب.ظ

فکر
نکنم
دیگه
داداش
حمید
بگرده به اینجا میگه نه نگاه کن
منتظرت هستم مقدم مهربانانی داداش حمید به جمع صلح و صفا تبریک می گوئیم

محمدددد ! این حرفها چیه میزنی ؟!

داداش محمد شنبه 24 دی‌ماه سال 1390 ساعت 04:02 ب.ظ

اخه دادا...خیلی باکلاسه از اخه داداش؟
اخه دادا..اینا چه حرفیا که میکی...باباااااااااا
یعنی من دیگه نیام اینجا
دلمو شکستی به من زود گفتی
اخ دلم
داره میشکنه
دلم من زود میشکنه
وای داره میمره
خدای دلم شکست
دیگه من نباید بیام اینجا
من خیلی .....هستم
اخیش کلی خندیدم
دلم یکم باز شدش

وااااا !!!!!!!!!!!! محمد حالت خوبه ؟!

جوجه اردک زشت شنبه 24 دی‌ماه سال 1390 ساعت 04:02 ب.ظ http://www.dardarik.blogfa.com

اشک امانم را برید رفتم کنج خودم
هنوز غزل را نخوانده ام چون در این بیت گیر کرده ام

گاه پرسم ز خود چرا با عشق , طی نشد دوره جوانی من ؟

از چه این سیل در سر پیری , زیر و رو کرد زندگانی من ؟

واااااااااااای خدای من
استاد چه کردی با دلم؟
سوختم در محشر ابتدایی این غزل
اگر جان سالم به در بردم در پایان این غزل خدمت خواهم رسید

آخه شماها چرا اینجوری می کنین با دل من !؟؟؟ یعنی چی این جمله آخرتون برادر ؟!

مشتاق شنبه 24 دی‌ماه سال 1390 ساعت 07:20 ب.ظ

سلام... مثل اینکه همون گل و بلبل و شعر و .. بهترن.. مگه نه؟ من یه خورده ناراحت شدم برا شما.. که یه وقت روح لطیفتون اسیب نبینه.. ولی نه ... اونایی که روح لطیف دارن دلشون هم وسیعه.... منم که شهره شهرم بعشق ورزیدن... منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن.. وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم... که در طریقت ما کافری است رنجیدن....

نه برادر بزرگوار . من ناراحت نیستم. نگرانیم بابت اینه که دوستانم رنجیده خاطر از این خونه بیرون نروند . همین ....
انصافا گل و بلبل و غزل بهتر با روحیات من جور در میادخب !

حمید اسکندری تربتی شنبه 24 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:40 ب.ظ

با سلام

با پانوشتی که توی این نگاشته‌تون نوشتین، یک خورده از غم ناشی از عدم حضور در بحث کاسته شد.

اما در مورد غزل باید بگم مثل همیشه بسیار عالی و زیبا بود
خواستم مثل غزل‌های قبلی یکی از ابیاتش رو که بیشتر از بقیه جلبم کرده اینجا بنویسم (قبل از خوندن غزل این برنامه رو داشتم) ولی پس از خوندنش پشیمون شدم، چون مونده بودم کدومش رو انتخاب کنم
به هر روی باز هم باید بگم پاینده باد استاد قهرمان. اما به نوعی در پاسخ به بیت آخر غزل (البته جسارتاً) باید بیت استاد شفیعی کدکنی رو یادآوری کنم:
"خراسان است و شعر قهرمانش
خراسان را تو شعر قهرمان باش"

یاحق

سلام . ممنونم از حضورتون . و ممنون از درج غزل دکتر شفیعی عزیز .

دانیال شنبه 24 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:14 ب.ظ http://d.blogsky.com

قلبم قصیده به لب دارد برای مرثیه بعدی ...
سرکار نرگس بانو ، کی منتظر باشیم ...
پاره شعری از استاد به خط خودتان در این سرا مشاهدت نماییم ؟

اختیار دارید برادر , زیبایی خط پدر را , هنر دستخط برادر را , نادیده بگیرم و خود با این دستان لرزان قلم به دست بگیرم ! به نظرتان می آید به من ؟!
امید که همیشه ترانه خوان غزلهای عاشقانه تان باشیم برادر . مرثیه کدام است ؟!

محمد قهرمان شنبه 24 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:38 ب.ظ


سلام و شب به خیر دخترخوبم! آن خط راازوسط غزل حذف کن

و امّا جوجه اردک زیبا هم مثل من دل نازک است و زود به گریه می افتد

نازکدلی مراکُشت ، ای کاش سنگ بودم!

چشم پدرجان . اطاعت می شود ! اردک بزرگوار مهربانی را از حد گذرانده اند ! چونان پدر عزیزتر از جانم .

حمید شنبه 24 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:39 ب.ظ http://samandis.blogfa.com

منظور از عشق در شعر استاد کیست؟

باید از خود پدر پرسید , شاید پاسخی یافت حمید عزیز .

داداش محمد شر شنبه 24 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:26 ب.ظ

یکی از کامنت های من حذف گردیده
قابل توجه دوستان محترم

تا دوباره آتیش نسوزونی ! فکر نکن پارتی بازی میکنم داداشی .

جوجه اردک زشت یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:10 ق.ظ http://www.dardarik.blogfa.com

سلام استاد
شما« صیاد معانی» هستید و این می شودکه دل را می برید کنج لذت اشک...اشک
کمتر شعری با سلیقه تخص من همخوانی دارد امااین شعر...


گاه باشد که پیش تو از شرم , می کنم وا دهان و می بندم

لب من بی کلام می جنبد , عین ماهی ست بی زبانی من

دلتان پرزخنده و آرامش
آمین
آمین
آمین

سلام برادرم . روزتان آفتابی . دلتان بهاری . لبخندتان همیشگی ...

ممنون .

کیارش یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 04:30 ق.ظ http://miraas.blogsky.com

استاد قهرمان زرین کلک
سایه تان مستدام
قلمتان درفشان
و
نفستان گرم و مانا باد
سرای معتاد به شعر شمای دل ما بی طنطنه ی ابیات برخاسته از دلتان خامه ی نانویسی را ماند که بازارش رونقس و رخسارش را خریداری نیست
بیت آخرتان صرف نظر از تواضع قابل تحسینش چندان غم به دلمان نشانده که این دم سحر بار سایر غمها را نیز سنگین تر کرده

" آخر کار آدمی مرگ است , بعد از آن دوره فراموشی ست
زنده دارد مگر که یاد مرا , عشق پر شور جاودانی من
خاکساری فتادگی طلبم , که زمن سرکشی نمی آید
چه دهن پرکن است و بی معنی , نام و عنوان قهرمانی من "

هرگز آن بیت زیبایتان را از یاد نمی برم که :
"زودتر بر سرم بیا که نگویند
دیر شد ! کار او ز کار گذشته ! "

استاد ، نام قهرمان چه با مسما زیبنده شماست.
بس است.باشد؟

خاکساری فتادگی طلبم , که زمن سرکشی نمی آید ...
که زمن سرکشی نمی آید ...
که زمن سرکشی نمی آید ...

سلام . ممنونم . زنده باشید هماره شما و استاد پدر .

مهرداد یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:02 ق.ظ http://kahkashan

گاهی گمان نمیکنی و میشود
گاهی نمی شود که نمی شود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود
گاهی گدای گدایی و بخت نیست
گاهی تمام شهر گدای تو میشود
گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود
از هر چه زندگیست دلت سیر می شود
کاری ندارم که کجایی و چه می کنی
بی عشق سر مکن که دلت پیر میشود...

گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود
از هر چه زندگیست , دلت سیر می شود
بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود
بی عشق سر مکن .......
...................... که دلت پیر می شود ...

سلام برادرم . روزتان خوش .

ر ف ی ق یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:58 ق.ظ http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

به مقدسات قسم
من در این سه روز گذشته یه نت دسترسی نداشتم
اما چقدر مفهوم موافق می بارد بین شعر زیبای استاد و دلنوشته ی من
(( من ِ بی سایه ... ))
و چقدر برایم شیرین بود تلاقی اندیشه و ذهنت در انتشار این شعر استاد
با اندیشه ی این روزهای من
سپاس بانوی مهر و آفتاب
راستی سلام

خو حالا چرا قسم می خورین رفیق عزیز ! باور کردیم من و پدر ! ای باباااا !!!!

سلام علیکم . روزتون بخیر .

سمیرا یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:03 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

استاد؟! شماهم ؟
خوش به حال هر آنکس که عشق روح و روانش را زنده گردانده...مهم نیست در چه سنی مهم این است که بی عشق نمیریم

سلام سمیرای من ....

دانیال یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:35 ق.ظ http://d.blogsky.com

سرکاره خانوم ، من در وبلاگ جوجه اردک زشت
به شما رای دادم ، بعد انتخابات هوای ما را هم داشته باشید
امید آنکه پس از پیروزی شما در انتخابات آتی ، مزه اندوه را نچشیم

شما و اردک بزرگوار که دستهایتان در دست هم باشد ، بماند که من آنقدر خوشحال می شوم که شادیم را نمیشود با مقیاسی سنجید و انگار پشتم به کوه بند است ، اما خب خدا عاقبت این دست به یکی کردنهایتان را هم بخیر بگذراند ! اردک عزیز ندانند ، شما که می دانید برادرم ، من با سیاست میانه خوشی ندارم !
باشد ، بگذار من دبیر کل سازمان ملل بشوم ، آنوقت حساب شما برادرانم را خواهم رسید !

جمعی از دوستان یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:40 ق.ظ

ماشاء الله عجب جنمی ، جبروتی ، عجب زهره چشمی ،
از بعضی دوستان گرفته اید که طفلی دو روز نیامده ،
سلام نکرده ، اول قسم میخوره که نت نداشتم ..
ای ول رفیق جان ، خیلی حال کردم با کامنتت و مهربونیت

آخه شما عزیزان که خبر ندارید از قولی که عملی نشد! بگذارید بیش از این نگویم و حسابرسی ام فقط برای خود رفیق عزیز باشد و بس !

رها یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:10 ق.ظ http://www.rahaei2012man.blogfa.com

سلام..
چقد بده همچی زندگی..
ان شاالله همه در دوران جوانی هم عاشق باشی هم قهرمان

استاد شکسته نفسی می فرمایند رهای عزیز . زندگی پدر هیچگاه بی عشق نبوده !
راستی ، سلام . خوش آمدید .

بزرگ یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:37 ق.ظ http://navan1.blogfa.com

اشعار استاد آنقدر پخته و قشنگ هستند که هیچ شکی بر عاشق بودن استاد 100 قبل از تولدشان نیست
استاد که اینگونه بگویند وای بر ما
گاه پرسم ز خود چرا با عشق , طی نشد دوره جوانی من ؟

از چه این سیل در سر پیری , زیر و رو کرد زندگانی من ؟

سلام آقا بزرگ عزیز . روح یک عاشق , از ازل تا به ابد , در مدار عشق بوده و خواهد بود ! مگر نه پدرجان ؟

بزرگ یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:40 ق.ظ http://navan1.blogfa.com

استاد عزیز گاهی درختانی که ما اشک چشممان بزرگ میکنیم سایه اش برای دیگران است و دعا گویی ما تا قیامت
مهم سایه برای ما نیست مهم اینه این درخت چقدر استوار تر و سایه افکن باشه قطره اشک شما سیلاب تر از دریای اشک ماست

گر چه دادم ز چشم خود آبش , نخل قدت به بر نمی آید

می گزم پشت دست و می گویم , چه ثمر داشت باغبانی من ؟

ثبت است بر جریده عالم دوام عشق !

بزرگ یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:42 ق.ظ http://navan1.blogfa.com

گاه باشد که پیش تو از شرم , می کنم وا دهان و می بندم

لب من بی کلام می جنبد , عین ماهی ست بی زبانی من

سکوت استاد کتابیست برای ما

همون جمله معروف :
پیمانه سکوت , سرشار از ناگفته های ناب ناب است !
ممنون آقا بزرگ عزیز .

بزرگ یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:45 ق.ظ

انسان هر چقدر خوب باشد 30 سال بعد مرگش خواهند گفت خدا رحمتش کنه
اما کسانی مثل استاد با یادگاریهای که بجا میگذاره تا قیامت مردم به یادش هستند
خدا به فریاد ما برسه

اختیار دارید آقا بزرگ . دل بزرگ و دریایی و مهربونی شما که زبانزده ....

مریم یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:01 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogfa.com

از تو آموختم به مکتب عشق , درس دشوار مهربانی را

غیر خود , هر طرف نگاه کنی , کس نبنی به مهربانی من

بگذار با این بیت سر کنم روزگار جوانی خویش و اشکها به جای دلم سخن بگویند نرگسم

چرا مهربون مریمی ؟! خدا نکنه جوونیت رو با اشک سر کنی خانومی !

مریم یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:05 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogfa.com

خاکساری فتادگی طلبم , که زمن سرکشی نمی آید

چه دهن پرکن است و بی معنی , نام و عنوان قهرمانی من

و سلامی به استاد قهرمان عزیز
که با این غزلهای نابشان دل را می برند به آنجا که باید
اما این دوبیت پایانی که بانو با خط درشت نوشته اند دل را غمین می کند استاد شما که اینهمه بزرگوارید و شعرهای زیبایتان آرامش دلهای بیقرار چرا اینگونه گفته اید؟
میدانم سخن راندن در محضر استادی چون شما جسارتی بیش نیست اما چه کنم که دل تاب نیاورد سکوت کند
باز هم شرمنده

درشتی خطش اشتباه شده بود مریم جان . ممنون از تذکرت . اصلاح شد !
میدانی مهربان , این بیت استاد پدر , دلم را آتش میزند , چون میدانم چه دردی در آن نهفته است .... سخت است دردهای دل مهربان پدر را ببینی و نتوانی دم بزنی !

فرداد یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:32 ب.ظ http://ghabe7.blogsky.com

استاد هم شکسته نفسی فرمودند....
ممنون...برای شروع هفته.
سلام خواهرم
روزوروزگارتان خوش.

سلام برادرم . روزگار شما هم با شادی قرین .

فریناز یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:45 ب.ظ

کاش بر می گرفت ما را باد , تا نهد در جزیره ای متروک

بعد از آن هم ز یادها می رفت ,هم نشان تو , هم نشانی من


خوب شعری بودا
آقای پدر خیلی باحال هستین
یعنی الان به درد من خیلی می خورد ها

اون قسم جالب بودا

غزلهای پدر واسه همه کسانی که با روح شعر آشنان مفیده و دلنواز .

قسم رفیق عزیز رو میگی ؟! آره جالب بود ! ایشون لطف دارن البته فریناز عزیزم ...مرسی خانومی .

فریناز یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:47 ب.ظ

میگم نرگس جون
فکر کنم خیلی کیک خوردی واسه تولدت دیگه سایه ت سنگین شده ها

خب گفتم که مراعات کنین بانو

من شرمنده شادونه خانوم گلم هستم ! ببخش تو رو خدا ! این چند روزه درگیر بحث و کلاس درس اساتید معظم بودم .... میام خدمتتون .

سایه یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:46 ب.ظ http://shadowplay.blogsky.com/

جان خود را نهاده بر کف دست , می کشم انتظار آمدنت...

البته مصرع اول و بیشتر دوست داشتم ...چرا با عشق طی نشد جوانی من !!چرا؟!

سلام نرجس جان
روزت خوش

سلام سایه جانم ! چرا ؟ چرا ؟ چرا ؟؟؟؟

نازنین یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 04:35 ب.ظ

سلام بانو ...
خوبین ؟؟؟
چه شعر زیبایی
راستش همیشه ازین میترسم که جوونیم همینطوری سپری بشه ...

راستی استاد محمد قهرمان رو میشه معرفی کنید

عزیز دلم , سلام خانومی . خوش اومدی .
استاد قهرمان , شاعر غزلسرا و البته محقق سبک هندی هستند که دو دیوان شعر و کلی غزلیات در حال چاپ و چندین جلد کتابهای تحقیقی در مورد شعرای سبک هندی که مهمترینشان صائب تبریزی ست , از ایشان به چاپ رسیده است . این پست رو بخون عزیز تا اطلاعات بیشتری پیدا کنی راجع به ایشون :
http://sayehsarezendegi.blogsky.com/1389/02/19/post-128/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد