حتما برای شما هم مثل من بارها پیش آمده که نقایص و اشکالات رفتاری و فکری خودتان را به گردن خانواده و یا اجتماع بیندازید . این البته در صورتی ست که آنقدر با خود صادق باشیم که ایرادات وجودی مان را ببینیم و قبول کنیم . که گام اول همین شناخت خود و دریافت کاستی ها و همینطور مزایای وجودی ماست . مثلا بارها دیده ایم کسی را که بهانه گیر و بدخلق است یا خیلی سریع عصبانی می شود و این را مسئله ای ژنتیکی و یا تاثیر محیطی می داند ! من خود به شخصه بارها گله کرده ام که چرا پدر و مادرم به من و برادرانم قدرت نه گفتن را نیاموخته اند . یا وقتی سادگی و صداقت برادرانم و مشکلات ناشی از همین اخلاق را در آنها مشاهده می کنم ، متوجه می شوم که دلیل این مساله شاید این باشد که در خانواده ما ، دروغ جایگاهی نداشت و همیشه تاکید بر صداقت و راستی بود . الان اما حرفم این نیست و منظورم از بیان این مساله این است که بگویم چند بار تا به حال مزایا و سجایای اخلاقی خود را دیده و به ریشه و اصل آنها فکر کرده ایم ؟ چند بار شده فکر کنیم اگر فلان خلق و خوی مثبتی در من وجود دارد لابد به تربیت خانوادگی و یا وجود همین اخلاق در پدر و مادرمن و الگو قرار گرفتن از آنها ، بر می گردد ؟ اگر صداقت در وجود من بارها مشکل ساز شده ، اما حقیقتا نمی توان از این خصیصه اخلاقی ، به عنوان یک رذیله نام برد ، هر چند در این روزگار صداقت و سادگی جایگاهی نداشته باشد . هر چند بسیار وقتها با دروغ ، گذر زندگی ساده تر می شود ، اما پایبندی به اصل راستگویی ، خود ارزشی ست که باید قدردانش بود . بسیاری از مواقع به تفاوت نسل ها – مثل نسل خودم با نسل جدید ، مانند دخترم – که می نگرم و دقیق می شوم در اختلاف نگرش هایمان به زندگی ، هر چند آنرا بیش از هر چیز محصول تغییر شرایط جامعه می دانم و مقتضای روزگار ، اما نمی شود اینرا هم نادیده گرفت که تربیت ها تغییر یافته اند . که مثلا اگر فرزندان ما به نسبت ما تنهاترند و بلد نیستند در جمع به راحتی کنار بیایند و اصولا فردگرایی به نسبت بیشتر شده ، شاید یک دلیلش این است که پدر و مادرهای ما بر گذشت و صبر و تحمل عقاید دیگران بیشتر تاکید می کردند تا نسل ما که پدر ومادرهای نوجوانان اکنونیم . هیچ وقت فراموش نمیکنم سخن پدر ومادرم را که وقتی از برخورد دوستانمان گلایه می کردیم ، می گفتند : تو گذشت کن ، تو صبوری کن ، با مهربانی همه چیز درست می شود .... یا توصیه همیشگی شان به برادرانم که تاکید می کردند با هیچکس دعوا و کتک کاری نکنند ! اما حالا به راحتی می شنوم که والدین امروزی می گویند : اگر می خواهی نخوری ، اول تو بزن !
خب این تفاوت نگرش ها و تفاوت تربیت ها باعث اختلاف این دو نسل می شود . همین که گذشت را چونان گذشته رعایت نکنیم و به فرزندانمان نیاموزانیم ، اولین ترکشش به خود ما هم می رسد . فرزندان ما یاد می گیرند که می شود در برابر پدر و مادر و معلم و بزرگترهای دیگر هم سلیقه خود را اعمال کنند و به راحتی نظر مخالف خود را ابراز نموده و آن را اصلا خلاف ادب و حرمت شکنی نمی دانند ! قصد قضاوت کردن بین دو نسل و تفاوتهای نگرشی و مشکلاتی که هر کدام دارند را ندارم . اصل سخنم این بود که همانقدر که مشکلات و کاستی هایمان را به گردن والدین می اندازیم ، کاش قدردان خوبیهای وجودمان هم باشیم که مسلما بیشترش را باز هم از آنان داریم و تربیتی که در کنار آنها دیده ایم و آموزه هایی که در محضر پدر و مادر کسب کرده ایم . کما اینکه ایمان و اعتقاداتی که در ما ریشه بسته و در نسل جدید کمرنگ تر شده ، به دلیل پررنگ بودن و درونی بودن دین در نهاد آدم های قدیم بوده و تزلزل آن در نسل های بعد که ما نیز جزئی از آنهاییم . معلوم است که تفاوت این اعتقاد در فرزندان نسل قدیم ، که ما باشیم ، با فرزندان ما از کجا آب می خورد !
کاش بدون عناد و لجبازی و تعصب ، خود را صادقانه ارزیابی کنیم و بفهمیم روش زندگی کدام یک از ما سه نسل – که ما به عنوان نسلی میانه در آن قرار داریم – صحیح تر است و سعی کنیم راه حل صحیحی بر مشکلات زندگی هایمان بیابیم .
پدر و مادر من،بچه هاشون رو رها کردن! هر کی هر جور دوست داره زندگی میکنه! خب اگه خواستید تا اخلاقیات پدر و مادرم رو براتون خصوصی بفرستم!
این الان یعنی چی حمید ؟!
خواهرم نفس تمای ادیان دعوت به یکتایی و پرستش خدای واحد است
منتهی این از اصول دین است ، معتقدین به پلورالیسم دینی ، اشتباهاشان در همین است که دین را تنها امری معنوی و بعضا مختص به رابطه انسان و خدا و جهان آخرت دانسته اند ، و چون نفس همه ادیان دعوت به خیر و دوری از شر میکند به غلط همه را یکی دانسته و فرق ماهوی بینشان نمیبینند ، در حالی که دین فارغ از مباحث اخروی شامل مباحث بزرگ دنیوی برای چگونه زیستن بشر است ، مباحث مهمی مثل نجوم ، طب ، هوافضا ، آداب تجارت ، بانکداری ، بیمه ، اقتصاد و ... که فرصت ندادند به عرصه تماشا و عرصه برسد ...
شما نهج البلاغه را باز کنید ، حضرت علی ع میفرمایند اگر این حق خلافت از ما سلب نمیشد ، کاری میکردم در خانه هایتان بنشینید و نعمت از آسمان بر شما اید ، ولی مگر گذاشتند اسلام چهره نعمت دنیوی خودش را بر جهانیان عرضه کند ؟ حضرت پنج سال به خلافت رسید و چهار سال و نه ماهش را در جنگ بود ...
و چه ظلم و بی انصافی به دین بالاتر از آن که محدوده آن را تنها به آخرت معین کنیم حال آنکه وقتی صحبت از ظهور مولا میشود بلافاصله مباحث تحصصی مدینه فاضله و جهان آرمانی مطرح میشود و اول به علم اشاره میشود که اگر علم را به 28 حرف تقسیم کنیم در زمان ظهور تنها دو حرفش برای بشر اشکار گشته است ...
یا حق
خب حرفتان قبول برادرم . اما می خواهم بدانم در همین مقوله , یعنی مباحث دنیوی دین , تفاوت اصلی دین اسلام با دیگر ادیان در چیست ؟ و اگر تفاوت عمده ای وجود دارد , ممکن است به گفته حمید به پیشرفت علم و تقاضای بیشتر مردم در صدر اسلام , نسبت به زمانهای قبلتر برگردد ؟!
ببین اصلا حرفی در مورد کامل بودن دین اسلام نیست , صحبتم الان در مورد مقایسه ادیان در همین موردیست که شما اشاره کردی ! مباحث مطرح شده در مورد زندگی دنیوی در دین ...
ببخش اگه خسته تون میکنم ! خب چی کنم , یه داداش دانیال که بیشتر نداریم ما !
سلام
شکر....گفتمان یعنی هرکس نظرش رو بگه بدون تلاش واجبار در تغییر دادن نظر دیگری...سپاس
نگاه کودکانه ی درون برمیگردد به نگره فروید اماتفاوت ادیان در نوع ترسیم خطوط قرمز و چگونگی رسیدن به تکامل است بله اینکه درادیان در نام خدا مشترک هستند شکی نیست اما آیا چگونگی رسیدن به خدا در همه یکیست؟خیر واین می شود که دین اسلام را کامل می نامند وحال آنکه برای بودیسم عنوان دین را قلمداد نمی کند زیرا در بودیسم خطوط و شیوه تکامل ذکر نمی شود از این رو لفظ آیین به کار گرفته می شود.
در خصوص ارتباط اخلاق و دین همین بس که اخلاق همان شیوه رسیدن به خداست در عرف ما کسی را که به شیوه دین عمل می کند آدم با اخلاق قلمداد می کنیم وبالعکس.
فطرت در وجود همه هست اما اخلاق آموختنیست و کسب می شود و تربیت یعنی همین آموزش
کاش دوستان راجع به اخلاق و دین در مدرنیته و پست مدرن بحث کنند که سوالات بسیاری هست و برای رسیدن به سوالات نرگس بانو در این پست نزدیک است
سلام . ممنون از حضورتان .
ببخشید که از همه گفته ارزشمندتان , این یک جمله را پررنگ میکنم تا در ادامه بحث حمید و دانیال عزیز , پاسخی برآن بیابم :
چگونگی رسیدن به خدا در همه یکی نیست ...( البته به گمانم منظور شما در همه ادیان است )
خب این به نظر شما چه ارتباطی با پلورالیسم دینی دارد ؟
دلم میخواهد جواب را از خود شما و دانیال عزیز بپرسم ! امکان دارد ؟
دانیال عزیز! من وقتی میگم به نظر من یعنی نظر حمید نه کسی دیگه! این به معنی برتری نظر من نیست. شما بهتره نظر خودتون رو بگید نه داستان شمر و حسین و ابن ملجم و سخنان رهبران دینی رو برامون تعریف کنید.
من اصل موضوع رو میگم شما به فرعیات اشاره میکنید. فرق ما در اینه
خو حالا دعوا راه نندازین ! نظرتون رو بگین , اما نمیدونم چرا حس میکنم به دلیل شاخه شاخه شدن بحث , راه به جایی نمی بریم !
بذار فعلا من این بحث پلورالیسم رو ببینم میتونم بفهمم یا نه حمیدعزیز !
انسان های درجه دو به راه های رسیدن به خدا نیاز دارند اردک عزیز. تمام بحث ما هم در این است.
و آخرین درگیری من با شیطان
لحظه ایی بود
که سرش را به آخرین بازمانده از زمین کوبیدم
و پرواز کردم...
و نشستم در جای خالی آخرین تکه ی "پازل"
و شیطان ماند و زمین...
پازل،روح خداست و انسان تکه ایی از آن پازل
حمید , این درجه ها رو خدا تعیین کرده , یا ما خودمون ؟!
چقدر این پازلت رو دوست دارم .
سیب دلم ...
لک زده است
برای عطر دستانت !
گمم نکن !!
قول ..
که گوشه ی حافظه ات ..
آرام بنشینم !
بگذار بمانم !..
آرام گوشه حافظه ات فقط
چقدر وسط این بحثهای داغ , شنیدن این شعر قشنگ , چسبید .... مرسی زهراجانم !
دلتنگت بودم خانومی .خوش اومدی .
بله منظورم همه ادیان بود
همه در نفس کلمه به خدا می اندیشند اما چگونه اندیشیدن آنها را از هم تفکیک می کند وسرناسازگاریم با پلورالیزم از همین جا ناشی می شود که کثرت دینی که بدان اشاره می شود اشکالش در این است که چون همه انگشت اشاره شان سمت خداست پس فرقی نمی کند از کدام به خدا برسی این اشکال دارد چون اخلاق از اینجا آغاز می شود وقتی علم اثبات می کند گوشت خوک یا مشروبات الکلی برای انسان ضرر دارد یعنی مرز اخلاق می شود سلامتی وقتی عقل می گویید در ربا چون بابت سود حاصله زحمت کشیده نشده اشکال دارد اخلاق و دین همین را تأکید می کند
حقیقت وچگونگی رسیدن به رستگاری در پلورالیزم نادیده انگاشته می شود
ممنون .
پس در حقیقت شما هم با نظریه پلورالیسم , موافق نیستید... واجب شد بروم و کتاب دکتر سروش را مطالعه کنم .........( عجب دردسری شد ها !)
دانیال مهربان! من چند بار اینو تکرار کنم که فرق مثلا بودیسم با اسلام در پیشرفت علم و فاصله ی زمانی آنهاست.
پلورالیسم دینی رو تا حدودی قبول دارم. چون این دین نیست که انسان رو به علم نزدیک می کنه بلکه انسان خودش به علم نزدیک می شود.
چون تمام علوم در وجودش هستن. انسان می تونه به همه چی دست پیدا کنه. چون تکه ایی از خداست...
تا دانیال عزیز و اردک بزرگوار باشند , من چی بگم اخه حمید ؟!
خواهرم برای پاسخ به سوالتان ، باید ابتدا و در اول امر مباحث اخلاقی و معنوی را از دین جدا کرد و بالای طاقچه ذهن گذاشت و با ذکر مصادیق گوناگون و مباحث تخصصی تر به فرق های کلیدی میان اسلام و سایر ادیان اشاره کرد که در پرتو همین مباحث میتوان به ذهنتی مثبتی رسید که چرا الیوم اکملت لکم دینکم ؟!
اما پاسخ به سوالتان به این سوال برمیگردد که اگر اسلام کامل ترین دین است آنگونه که مدعی هستید ، پس چرا تبعات و آثار آن در جوامع اسلامی دیده نمیشود و یا به اصطلاح خودمانی تر فرقی دیده نمیشود که بانو سهبا در چنین شبی میگونید در حوزه دنیوی فرق زندگی یک مسلمان با یک یهودی یا مسیحی چیست ؟!
پاسخ به این سوال بسیار روشن است ، اسلام در کتاب هاست و مسلمان زیر خاکست ، برای نمود و شدن آنچه که اسلام فرمولیزه کرده تنها نماز و روزه کافی نیست ، حضرت علی ع میفرمایند لارآی لمن لا یطاع ، امامی که اطاعت نشود ، نظریه ای ندارد ...
به عنوان مثال کوچکی عرض میکنم : در کشور اسلامی ما از هر ششصد کشاورز تنها چهار نفر زکات گندم میپردازند و در یک کلمه بگویم کسی زکات نمیدهد ، حال اگر همه مسلمان بودیم در فعل و در عمل ایمان خود را ثابت میکردیم ، یعنی سال خمسی داشتیم و خمس خود را سر سال پرداخت میکردیم ؛ کشاورز ما زکات خویش را پرداخت میکرد ، مریض یا روزه نگیر ما کفاره خویش را به فقرا پرداخت میکرد ، خراج و مالیات از ثروتمندان گرفته و به فقرا داده میشد ...
میبینی خواهر ؟ در اسلام به هر بهانه ای میخواهند فاصله و شکاف طبقاتی را کم کنند ف یعنی اگر شما یک ماه روزه نگرفتی و دل خدا را شکستی باید 1800 فقیر را طعام دهی تا جبران مافات شود ..
این عدد کمی نیست خواهر و اگر در تعداد افراد مسلمانی که به دلایلی روزه نمیگیرند ضرب شود دیگر فقیری باقی نمی ماند ،
همین طور مسائل دیگری مثل نذر و انفاق و برّ و صدقه و قرض و خمس و دیه .... و خلاصه هزار و یک بهانه که این موازنه به سمت فقر زدایی حرکت کند ، پس این یک فرق روشن و تنها یک مثال از نگاه اقتصادی اسلام به دنیا و اداره امور مسلمین ...
حال تصو کنید مدینه فاضله تشکیل شده است ، و دانشجویی در آکفسورد و در رشته آمار یا اقتصاد درس میخواند ، این شخص با عدد و رقم مشخص میبیند که در کشوری مثل ایران اسلامی فقر وجود ندارد ، این سوال برایش مطرح میشود که چرا و به کدام نسخه اقتصادی فقر در کشور جهان سومی مثل ایران ریشه کن شده است ، تحقیق میکند و میفهمد ایرانیان دینی دارند که در آن به بهانه های مختلف مذهبی از ثروتمندان کنده میشود و به فقرا میرسد ...
حال خواهرم بینی و بین الله ایا آن دانشجو به اسلام راغب نمیشود ؟
و ایا اساتید آن دانشگاه و متفکرین و تئوری پردازان غرب بیشتر راجع به فرمولهای اسلامی تحقیق نمیکنند ؟
این تنها یک مثال ساده بود و اگر بخواهم در باب مسائل مختلف مصادیق مختلف بیاورم ، بحث مطول میشود و حوصله خواننده به سر می اید ... با تشکر
بسیار ممنونم از وقتی که گذاشتیدبرادر ! اما همین ابتدا از خود رفع اتهام کنم راجع به مساله ای و آن هم اینست که منظور من مقایسه اسلام و سایر ادیان الهی در کلیت خود بود و نه اسلامی که اکنون در کشورمان شاهد هستیم !
به طور ساده , اسلام زمان پیامبر (س), با مسیحیت دوران عیسی (ع) در این زمینه چه فرقی داشته اند ...
و بعد به نظر شما , اگر به هر بهانه ای از ثروتمندان کنده شده و به فقرا داده شود ,آنهم با این جمعیت وحشتناک حالای زمین , آیا رغبتی برای فعالیتهای اقتصادی برای ثروتمندان ما باقی خواهد ماند ؟ و آیا این مساله به نوعی به تنبلی برخی از اقشار و شاید به نوعی گداپروری دامن نخواهد زد ؟!
ببخشید , نمیدانم چرا پاسخهای شما , سئوالات جدیدی برایم ایجاد می کند !
کلاس نصفه شبی نداشته بودیدتا به حال , که به مدد خواهرتان آنرا هم صاحب شدید ! شرمنده !
نه نرگس جان. انسان ها یکی بودند. و این حرف ها آنها را درجه بندی کرد!
اردک عزیز! حقیقت وچگونگی رسیدن به رستگاری در پلورالیزم نادیده انگاشته می شود؟ اما اینطور نیست. پلورالیزم دینی می گوید حقیقت مطلق در دین خاصی نیست. رستگاری بستگی به پیروی از یک دین را ندارد و در همه هست.
تادرست ندونم بحث اصلی پلورالیزم چیه , نمیتونم نظری بدم حمید ! اجازه بدین اول برم یه ذره سواد پیدا کنم بعد !
بهرحال دکتر سروش اندیشمند هستند اما با نظریاتش موافق نیستم تنها جاییکه میگه دین در بستر زمان دستخوش برخی تغییرات میشه و این درست است ما به راحتی دین را دور می زنم تا دست وپاگیر نشود و در واقع اخلاقیات را زیر پا میگزاریم اماایشان فراموش کرده اند ویژگی برجسته اسلام به وجود ریالرآن است که بی تغییر است و ما نباید دین را از دهان عوام بو کنیم بلکه فرهیختگان فقه ها هستند که ترسیم اخلاقیات رامتناسب با زمانه برعهده دارندنه من نوعی و این جاست که خواهش کردم از دوستان را جع به تأثیر مدرنیزم بر اخلاق بحث کنند
ای جانم ! داداش دانیال , کجایی ؟ خوشم میاد یکی هم عقیده شما پیدا شد که سواد هم داره و مثل من بی سواد نیست !
دم حمید گرم ! 
آقا من دیگه قاطی کردم رسما ! برم یه ذره به سیمهای مغزم استراحت بدم تا فردا ! جون من فردا همگی حاضر بشین سر کلاس ها ! بحث داره جالب میشه !
عجب پستی شد !
شب همگی خوش . ممنون از همه شما .
از شما هم بسیار ممنونم برادرم .
حمید جان من هم همین را گفتم که چون ذات دین یکی است وآن رسیدن به خدا پس فرقی نمی کند از چه طریقی بروی واین جانان من اشتباه است
همه راه ها به روم ختم می شود اما آیا از مسیر آنتالیا بروم زودتر و به سهولت می رسم یا از راه اقیانوس هند و آرام؟
آخیش ! ببخشید استاد , میشه من چند واحد درسی با شما داشته باشم ! آخه خیلی ساده و زیبا مسائل رو تشریح می کنید !
الان یه جورایی بحث صراط مستقیم رو با همین مثال قشنگ و ساده تون مطرح کردین ! دستتون درد نکنه استاد !
حالا راستی راستی , از کدوم راه میشه زودتر به روم برسیم ؟!
عرض که کردم طبق فحوای ایه شریفه :
زمین ارث مستضعفین خواهد شد ...
و عدل در جان برقرار میشود ،
ولیکن از صدر اسلام تا امشب مجال قدرت نمایی ندادند
شما زندگی اهل بیت را نگاه کنید : ما منا الا مقتول او مسموم
هیچ کدامشان نبوده اند جز اینکه یا کشته شده باشند یا مسموم
خب اتفاقا فلسفه ظهور جهانی حضرت هم همین است
که بیاید و بشریت را نجات دهد ....
اینجا دیگر سخن از مسلمان و یهودی و زرتشتی نیست
و ان شالله اقا صاحب زمان و تاریخ و مکان و جهان خواهند شد
و نظم نوین جهانی با فرمولازیسیون اسلامی پی ریزی خواهد شد...
..............
نگران ثروتمندان هم نباشید ، وقتی فقر از جامعه ریشه کن شود
و همه از رفاه عمومی برخوردار گردند ، به کسی بد نمیگذرد !
دیگه شبتان بخیر
به امید آنروز ....
بعد سئوال من جوابش این نبود . اگه قرار باشه به هر دلیلی از ثروتمند کنده بشه و به مستضعف داده بشه , اگه قرار باشه فقط یه قشر خاصی کار کنند و دیگران فقط منتظر امدادهای غیبی دین باشند , خب این یه جای کارش می لنگه دیگه ! شاید بیان گفتارتون کمی ناقصه که من اینجور سئوالای حاشیه ای تو ذهنم شکل می گیره خب برادر !
ببین داداش , حرف شما رو با تمام وجود قبول دارم . اما یک سئوال هم دارم :
چرا زمین ارث مستضعفینه ؟!
حالا هم که دیگه صبح شده و شما حسابی استراحت کردین . دیگه هم عصبانی نیستین ایشاله ! هان برادر ؟!
پلورالیزم جای بحث زیادی داره.
ببینید دانیال فرق بحث من با شما در اینه که شما دنبال نجات بشر از راه دین هستید و مسائل دین رو توصیف می کنید و من به اصل موضوع و دلیل انحراف بشر. ببینید دوست من! شما همه ی کامنتای من رو نخوندید. اونایی که اول گذاشتم و راجبه ریشه ی انحراف حرف زدم.
خب اول آخر , بحث هردوتون یک نتیجه کلی میخواد بگیره و اونم نجات بشره دیگه !
آی دمت گرم نرگس که کلاس و تعطیل کردی!
ای جانم! یعنی میخوایم بخوابیم؟
خب حمیدجان , جدا از عوامل غیرجوی
که در تعطیلی کلاس نقش داشتند , باور کنم مغزم داشت سوت می کشید خب برادر من ! عجب اوضاعی درست شده واسه من بین شما و دانیال و دیگر عزیزان ! نمیگی آخه نرگس رو چه به این بحثها !


حالا خوابیدی راحت یا نه ؟ تا صبح که در حال بحث کردن نبودی ایشاله !
ضمنا خوشم میاد یه نفره ده تا آدم رو به بحث کشوندی ها ! آففرین حمید !
سلام سلام سلام ... این سلام من ناشی از هیجانیه که بخاطر این بحث پیدا کردم.. یه جورایی خوشم اومده که حرفهای جدی حمیدخان باعث شده نوشته ها از کل و بلبل بیاد بیرون و .. خب اینم لازمه دیگه .. بالاخره ادم باید راجع به مسایل جدی هم بحث کنه.. و اما بعد .. چون خواهر عزیزمون خیلی بدنبال تعریفی از پلورالیسم بودن یه چند کلمه ای عرض کنم. پلورالیسم یعنی پذیرش تگثر.. حالا در هر حوزه ای که باشه.. که یه جورایی مرتبط میشه با معرفت شناسی بعد از کانت که بسمت یک نحوه نسبیت پیش رفت. یعنی تقریبا بشر از رسیدن به حقیقت انچنانکه هست ناامید شد-همان نومن کانت-و به پدیدارها یعنی انچه براو نمودار میشود بسنده کرد-فنومن-لذا بع از این این تلقی رشد پیدا کرد که یک حقیقت واحد وجود ندارد و اگر هم حقیقتی هست ما بان دسترسی نداریم پس همه افکار.. هر یک تا حدی بهره ای از حقیقت برده اند.. و این یعنی برسمیت شناختنم اقوال متکثر..خب در حوزه دین هم پلورالیسم دینی را جان هیک - فیلسوف امریکایی - مطرح کرد .. که خلاصه هر دینی بهره ای از حقیقت دارد.. و هیچیک بردیگری برتری ندارد.. البته این سخن دو شاخه عمده دارد یکی پلورالیسم در حقانیت و دیگری پلورالیسم در نجات.اولی بهمین معنایی است که گفتم یعنی حق واحدی نیست و همه بهره ای از حق دارند که این همان مطلبی است که پیروان ادیان نمیتوانند بپذیرند.. زیرا علی القاعده کسی که دینی را پذیرفته معتقداست ان دین حقانیت بیشتری داشته..اما یک شاخه دیگر هم پلورالیسم دارد وان پلورالیسم در نجات است که این را البته ما قبول داریم.. یعنی کسی که صادقانه بدنبال حقیقت بوده و به دین حق نرسیده ولی بانچه رسیده صاقانه عمل کرده.. و با خدای خودش صادق بوده عدالت خدا اقتضا میکند که نجات پیدا کند.. که این درست است.. لذا اونی که شما گفتید که چه عیبی داره که بگیم همه ادیان ادمها رو بفطرت فرا میخونن .. اگر در همین حد بود درست بود.. کسی بحثی نداره که دعوت بفطرت با هر کلامی و روشی خوبه.. و اون شخن حمید که نیازی بدین نیست درون ادمی کافیست ... بله در واقع کتاب اصلی در درون ادمیه ولی بهرحال برادر من انچه دین بیرونی میگه فقط در این حد نیست..بهرحال در مسیحیت شما باید تثلیث را بپذیری... و گرنه مسیحی نیستی کما اینکه در اسلام باید توحید تمتم عیار داشته باشی که بهیچ وجه هیچ قرابتی با تثلیث نداره.. و شما نمیتونی این دو تا رو با هم جمع کنی و بگی چه عیبی داره همه که به خدای واحد دعوت میکنن .. نه عزیز جان اینجور نمیست.. بله اون ادیان واقعی شاید اینجور بودن ولی این مسیحیتی که الان باهاش روبروییم.. نه ... بعدشم حمید جان اینها حصار دور خود کشیدن نیست.. این چه حرفیه که فقط بخاطر اینکه نخوایم حصار دور خودمون بکشیم هر فکری رو بپذیریم.. اینجور که نمیشه.. بالاخره باید درقبال حق و باطل در قبال درست و نادرست .. موضع داشته باشیم... تو این زمینه حرف زیاد دارم .. اگر حوصله تون سر نمیاد و اگر ابجی میخوان تو این یکی دو روزی که وقت اضافی دارم میتونم بیشتر بگم... مخلص همه برو بچه های باحال این خونه ایم... و مشتاق شنیدن حرفهای صریح و صادقانه...
یه استاد دیگه ! میریم که یک کمی هم سر کلاس فلسفه بشینیم ! وای حمید خدا بگم چیکارت کنه ! آخه پسرخوب من رو چه به این بحثها ! به قول مشتاق عزیز , اینجا همون گل و بلبل و غزل بود من میتونستم یه جورایی جواب بدم ! الان چیکار کنم من آخه ؟!

اما جدا از شوخی , ممنون از تعریف نسبتا کاملتون از پلورالیزم و البته اون دو شاخه کردنش که فکر میکنم باعث میشه یک سری سئوالات ماپاسخ داده بشه ! یعنی اینکه این مساله در مورد تمامی ادیان صادق هست که از همه شون میشه به نجات و رستگاری رسید ! اما اینکه کدام برحق ترند , بحثی دیگر است ...
ممنونم استاد .
به نظرم باید یک کارگاه تشکیل بدیم با حضور سه استاد معظم : جناب مشتاق عزیز , برادر دانیال , و برادر اردک بزرگوار .... چه شودددد !!!!
آقا هزینه کلاستون چقدر میشه , ببینم از عهده ش بر میام یا نه ؟ حمید تو پای کلاس هستی ؟ محمد رو راضی میکنم من , تازه فکر کنم داداش مهدی هم دوست داشته باشه شرکت کنه ....
اینم بگم که من اصلا اظهار عقیده صریح شفاف و قاطع را بمنزله بی احترامی کردن به عقاید دیگران نمیدانم.. اتفاقا اگر اینجور باشه میشه بجایی رسید.. بالاخره باید حرفها شفاف و روشن باشه.. حالا با بحث کردن ممکنه به هم نزدیک بشیم.. چون هدف مافهمیدنه نه موضع گرفتن .. ممکن هم هست نزدیک نشیم.. بازم عیبی نداره... لذا حمیدجان جملاتی مثل اینکه دور خودت رو حصار کشیدی بنظرم بکار نبریم بهتره چون اینجوری افراد جرات نمیکنن حرفشون رو بزنن میترسن متهم بشن به جمود و حصارکشی.. نه بافکر باید با فکر مواجه شد... و .. باور کن خود منم اولش فکر کردم چیکار دارم این حرفها رو بزنم.. شاید .. ولی چونم میدونم دوستان این سرا برداشت نادرست نمیکنن گفتم خب حرفام رو میگم.. بالاخره یا قبول میکنن یا نه..
منظور حمید عزیزمون اینه که میگه یک کم بشکنم افکار قدیمی رو و سعی کنم خودم دوباره بسازم بنای جدیدی رو ! که البته من در بسیاری از موارد این کار رو انجام داده ام ! اما حقیقتا در این مورد خاص , اصلا سوادم نمیرسه که بخوام بزنم خراب کنم و بعد بشینم غصه بخورم که حالا باید چیکار کنم !
ممنون برادر بزرگوار از حمایتتون .
یه پیشنهاد هم به خواهر عزیز مون دارم که بساط این پست رو جمع نکنین.. ببینیم چه میشه...شاید فایده اش بیشتر از یه پست نوباشه...ضمنا اینقده رفتیم تو بحث که زمان یادمون رفت... اربعین امام حسین علیه السلام رو تسلیت میگم و از وجود مقدس حضرتش میخوام خودش مارو کمکمون کنه.. باور کنین صبحیه تو نماز یه جورای بفکر این سرا افتادم و در توسل بعدش همین دعا رو کردم...
بساط ؟! چشم برادر ! این بساط باز میمونه یکی دو روزی , ببینم چی میشه بالاخره ! یا من و این خونه با هم منفجر میشیم , یا به یه نتیجه خوبی میرسیم انشاله !
ابجی عجب بحث شیرینی شده
دعوای داداش دانیال با داداش حمید
می خوام بدونم اخرش کی کم میاره
ماشاالله داداش حمید خیلی سخن داره برای این بحث
به نظرم مشاوره خوبی در موضوع دین ودیانت میشه
من موندم که بحث تربیت فرزند به دین و دیانت چیکار داره
خدا نکنه یکی از یک طرف وبلاگستان سرش به اینجا بیفته و کامنت هارا بخونه
اونوقت بیا بیا باقالی بخر
داداش حمید برو تو بحث تربیت بچت نه دین بچت.ما یک مذهب بیشتر نداریم....حرف هایت متین ....درد منم به خدا از همین...داغمم بیشتر شد....ولی تو رو خدا برو تو بحث تربیت فرزندانمون که چطوری تربیتشون کنیم....امروزی نه دیروزی
محمدددد !
این چه وضع حرف زدنه داداشی ؟! اینجا کسی با کسی دعوا نمیکنه که داداش !
من که سر در نمیارم چیکار کنم حالا داداشی ؟!
نمیدونم چرا از بحث تربیت رسیدیم به این بحثهای داغ دینی !
..پائین
...پائین
.......پائین تر
بدو بیا
پائین
زود بیا
بدو یک بدو دو بدو سه
ورزش نرمش
صبح برفی
بدو
یک
زود باش .....
نرمش تو برف می چسبه مگه نه
1
2
3
حالا دستا بالا
اپم ابجی
وا ! دادا یه خورده واسه ورزش صبحگاهی دیر نشده ؟! ساعت رو یک نگاه بنداز داداشی عزیزم !
میام داداشی ببینم دیگه چه خبر !
خب نمی دونم تایید بشود یا نه ؟!
همچین دوست دارم تایید شه !!
وای چیکار کردی سایه !؟ وایسا بیام اونورا ببینم چه خبر شده ؟ من مگه چی گفتم ؟ نههههه !!!!!!!!!!

دعوا کدام است داداش محمد ؟
آقای حمید آقا در خیلی از مسائل صاحب نظر هستند و بنده هنوز شیرینی بحث از موسیقی رپ ایشان را در تقابل با موسیقی سنتی به یاد دارم که چقدر متین و مستدل از این سبک صحبت میکرد ...
در باب نظریات دینی اختلافات دیدگاه هست که امری طبیعی است
اگر همه بشریت یکجور فکر میکردند ، دیگر پیشرفت علمی و نظری شکل نمیگرفت ، پس در سایه همین مباحث و نقادی هاست که شاکله اندیشه رنگ و بوی عقلانی میگیرد و از احساس و تعصب دور میشود ...
اما خواهرم مستضعف در لسان آیات و روایات به معنای مصطلح امروزی یعنی فقیر نیست ، بلکه به معنای اقلیت است ، شما در الفاظ ایات و روایات که نگگاه کنید بسیار بار جملاتی از قبیل اکثرهم لا یفهمون ، اکثرهم لا یشعرون ، اکثرهم لا یعقلون را میبینید که اشاره به این معنا دارد که حکومت و نظام جهانی به دست اکثریت ظالمین اداره میشود ، که الان هم میبینید همین گونه هست ...
خب خداوند قانون و راهکاری برای اداره بشر خلق کرده است بنام اسلام و قرآن ، تا اینجا هم فهمیدیم که از صدر اسلام تا کنون این قوانین محقق نشده که در سایه تحقق آن ، آثار دنیوی و علمی آن برای بشر مکشوف شود ، حال اگر ظهور منجی شکل نگیرد ، این قوانین برای چه تصویب شدند ؟
برای اینکه قرآن بخوانیم و نماز ور روزه بگیریم و دلخوش باشیم که دین اسلان کامل ترین دین است ؟!
خیر ، سند چشم انداز اسلام خیلی والاتر از مباحثی است که متاسفانه در اذهان شما و دوستان عزیز دیگر شکل گرفته است ..
در ایران کنونی امروز به منازل می آیند و دیش های ماهواره را بنام اسلام جمع میکنند ، در حالی که در کتاب مکاسب تصریح شده اگر کسی به منزل کسی رود و شیشه شرابش را بشکند باید خسارت او را بدهد ، آنچه که جرم است اشاعه فحشاست وگرنه حیطه شخصی افراد در دین بسیار بار محترم تر است از آنچه که حقوق بشر میگوید ، فی المثل اگر سه مرجع تقلید بروند نزد قاضی و شهادت دهند که فلانی در منزلش شراب خورده ، حکم اسلام اینست که آن سه مرجع تقلید ، شلاق بخورند ، چرا که برای اثبات این جرم شهادت چهر شاهد لازم است و تازه اگر جرم اثبات شود این شلاق به خاطر اشاعه فحشای شراب خوری توسط آن فرد است ، وگرنه شما در منزل خویش گناهی را مرتکب شوی ، کسی نه حق غیبت دارد و نه حاکم شرع حق بررسی و محاکمه ...
در دین اسلام اگر یک دگمه غصبی بی ارزش بر لباست باشد و صبح تا شام نماز بخوانی قبول نیست و همه مبطل شمرده میشود ، حقوق بشر از این بالاتر ؟
پس غرض از به ارث رسیدن زمین به مستضعفین ، پایمال شدن حقوق اکثریت نیست ، بلکه به قدرت رسیدن این تفکر جهانی و قانون اساسی اسلامی است که تا کنون مهجور مانده است و متاسفانه اسلام سیاسی ایران یا اسلام آمریکایی غرب یا اسلام طالبانی شرق ، به منزوی شدن بیشتر اسلام حقیقی منجر شده است ، که امروز این بنده کوچک مجبورم از سالام در مقابل تفکر سطحی مثل بودا دفاع کنم ... ظهرتون بخیر
سلام علیکم برادر . ظهرتون بخیر . ببخشید میشه لطفا کارت شناسایی تون رو ارائه بفرمایید ؟! نکنه مهر داداشی من افتاده باشه دست یکی دیگه !



یعنی شما الان خود داداش دانیال منی ؟!
هیچی خب ! ببخشید ! یه ذره گیج شدم و شگفت زده و از این حرفا ...
بله ! ممنون از توضیح قشنگتون راجع به سئوال قبلی من .
اما راستی , داشتم کامنتهای قبل رو میخوندم دیدم یک سری از سئوالات بی جواب مونده ها ! از جمله سئوالی که در مورد ابراهیم نبی و نوح علیه السلام و همسرانشان مطرح شد ! یادتان آمد برادر ؟! حالا میشه نظرتون رو راجع به اون سئوال بفرمایید ؟!
می دونی رفتم خونه داداش محمد یه چیز اومدم تو ذهنم ...تو رو دیدم داری از در میای تو و بچه ها همراهت و می خندی و ازون سلامهای قشنگت می دی و ...وای چه خوش می گذره اگر منم باشم !!



راستی عید می ری دیگه ؟!
تازه بچگی هاتم دیدم داری ورجه وورجه می زنی و طناب بازی و لی لی و ...
کلی تصور ذهنی دیگه هم داشتم تازه که نمی گم چی بود
آخی ! دقیقا بازی هایی که خیلی دوست داشتم و خیلی با دخترخاله هام انجام میدادیم , همین دوتا بود ..لی لی و طناب بازی ... یادش بخیر !
حالا بگو دیگه تصورات ذهنی دیگه ت رو . بذار من یه ذره مغزم آرامش پیدا کنه , بتونم بمونم وسط این دوستان و برادران گرامی , ببینم چی به چی شد بالاخره !
سلام...
من از اولش نمی خواستم راجبه دین بحث کنم چون بهش اعتقادی ندارم. و فقط جواب دوستان رو دادم.
خب مشتاق به موضوع خوبی اشاره کردن. به نظرم توحید یک اعتقاد یکسان در تمام ادیان است. فقط فرقش در نوع تعریف آن است. شما به تثلیث اشاره کردید اما در مورد آن توضیح ندادید.
مسیحیان خدای یگانه را در سه شخص می بینند. خدای پدر،خدای پسر و روح القدس. که ذات این سه شخص یکسان می باشد. در انجیل صد ها بار به جای خدا از پدر استفاده شده و در حالی که به وحدانیت خدا معتقدند، او را پدر می نامند و خدای پسر(عیسی) را وجود جسمانی خدا می دانند و روح القدس همان روح خداوند که در وجود تمام انسان هست. و آنها به این اعتقاد می گویند تثلیث که اگر در آن بیشتر تعمل کنیم به توحید می رسیم. در اسلام هم به همین شکل تعریف شده. فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ. امیدوارم منظورم رو متوجه شده باشید. در ضمن توحید قبل از اسلام هم اعتقاد قلبی مردم بوده و مختص به اسلام نیست.
سلام . روزتون بخیر گل پسر خوبمون . میگما داداش حمید , انصافا شما چقدر روی این مطالب مطالعه کردی ؟ چقدر فکر کردی ؟ مگه تو چند سالته ؟ بابا , باریک اله به تو بخدا !
ابجی چرا داغ می کنید








من که حرف بدی نزدم
داشتم یکم نمکش شیرینتر می کردم خوب...
ابجی به نظر من پست عوش کنید تمام مشکلات برطرف میشه
اینا که وب من نمیان
مدادم در فکر جر و بث دین و دیانت هستند
بابا بچسبید به تربیت فرزندان ایند ی خود که موضوع بحثه
ای خدایا من موندم ها
اگه خواسته باشیم بحث شیرین و فرها د بزاریم 100%میرین به بحث رستم و سهراب
میگی نه نگاه کن
حالا کجاش دیدی
شایدم رفتن دوران ...........30سال پیش خودمون
بابا به تربیت بچت بچسب
ما رو چه به دین و دیانت
تو سیاستش دخالت کنی بهتره به دین
جدی میگم
من الان چجند روزه دارم تو سیاست دخالت میکنم
این پارچه سبز های دولت سبز بود زمان فلان اقا
الانه من می بندم به دستم خوب کسی نمی دونه که زدمش به ضزیح اقا امام رضا
ابجی راستی از شعر خوشتون نیومد
از گل یاس خوشتون امد
من هر موقع میام بخندم میام تو این کامنت ها
چون خیلی جالبه....
ستاد روحیه دادن
دادا محمد ! من و تو رو کی آورده به سیاست آخه ! بی خیال داداشی ! شعرت قشنگ بود , عکسات هم قشنگ بود , برف هم قشنگتر از همه ...
مرسی .
تربیت عوامل موثری دارد و یکی از تفاوت فرزندان نوح و ابراهیم در مادرشان بوده است ، چه ، پدر بزرگواراشان هر دو نبی اولوالعزم و معصوم ، هر دو هدایتگر جامعه و هر دو پدری نمونه و دلسوز بوده اند ، البته عوامل دیگری هم در طول حیات تربیت ناشایست یک شخص وجود دارد و اصولا تربیت یک مقوله تدریجی است که به قول ابن سینا از بیست سال قبل از تولد فرزند باید به فکر تربیت او شد ...
بدیهی است که در کنار تربیت ناشایست زن حضرت نوح علیه اسلام
عوامل محیطی مثل دوستان ناباب و جامعه متعصب عناد ورز و ...
بوده اند که فرزند نوح از آنها الگو گرفت و در نهایت شر را انتخاب نمود .
ببین از آنجا که اصولا من خواهری داداش آزاری هستم , از کل فرمایشات متینتان به نکته ای توجه میکنم که عقل جن هم نمیرسد ! شما ببخشید !
اما آخه داداشی , کی گفته نوح و ابراهیم (ع) معصوم بوده اند ؟!
در جواب به بحث دانیال باید بگم که رهبران دین اسلام سخت در اشتباه بوده و هستند تا وقتی که به این موضوع معتقدند که با ظهور شخصی و با پی ریزی فرمولازیسیون اسلامی بشریت نجات پیدا می کند. این یعنی خودخواهی. مگر تمام مردم دنیا به اسلام معتقدند؟ اگر شخصی ظهور کند و مردم دنیا او را نپذیرند چه میشود؟ جنگ نمی شود؟ کشتار نمی شود؟ خب دقیقا همین می شود. کاری که محمد برای ترویج اسلام کرد یعنی کشتار. ما بدنیا آمده ایم تا زندگی کنیم نه اینکه تمام وقتمان و عمرمان را صرف تحقیق و تبعیت در مورد دین خاصی کنیم. این چیزی نیست که وقتی بدنیا آمدیم خدا در وجود ما گذاشت. بهتر است به جای این اعتقادات کمی ذهنمان را خالی کنیم و به اصل موضوع بیاندیشیم. و عاشق شویم و عاشقانه نسل های بعدی را بسازیم.
نه دیگه ! اومدیم و نسازیم حمید ! اعتقاد به منجی در تمامی دین ها و آیین ها هم حتی , وجود داره ...
آقا اصلا به من چه ! آقا یه استاد بیاد جواب حمید عزیز رو بده !
اما خب با جمله آخرت هم موافقم !
نگران ثروتمندان هم نباشید ، وقتی فقر از جامعه ریشه کن شود
و همه از رفاه عمومی برخوردار گردند ، به کسی بد نمیگذرد !
متاسفم بابت نگرش شما در مورد این دنیا.
جناب دانیال ما داریم راجبه دین بحث می کنیم نه موسیقی سنتی و رپ. این صحبت شما را در مورد را در مورد صاحب نظری من در مسائل نادیده می گیرم. شاید افراطی بودن به شما اجازه نداده که به اصل آفرینش بیاندیشید و تمام صحبت های شما در مورد دین و اسلام و نجات بشریت با حکومت اسلامی است که این نظریه رو رد می کنم. و به نظرم هر کسی به دنبال این نظریه برود روز به روز از خداوند دور می شود.
شما پلورالیزم دینی رو رد می کنید اما در قسمت آخر یکی از کامنتاتون که گفتید:امروز این بنده کوچک مجبورم از اسلام در مقابل تفکر سطحی مثل بودا دفاع کنم! که این حرف شما جزیی از پلورالیزم دینی است.
ببین حمید عزیزم , وقتی اینطوری صحبت میکنی , نتیجه ش این میشه که من در این پست رو ببندم و برم پست بعدی !
قرارمون این مدلی حرف زدن نبود ها ! نمیخوام دفاع کنم , چون دانیال عزیز خودشون بهتر میتونن از نظرشون دفاع کنند , اما گمون نمیکنی شما داری خیلی تند میری در مورد داداش دانیال ؟!
نرگس جان! منجی وجود ندارد و نخواهد داشت. انسان ها تا وقتی زندگی می کنند که دنیای اجسام رو نابود کنند و همه بمیرند. به زمین نگاه کنید. ببینید در یک قرن چه چیزهای منقرض شده اند؟ من معتقدم روزی می رسد که انسان ها،این موجودات کامل و برگزیده ی خدا، زمین را نابود می کنند و خودشان هم نابود می شوند و منقرض... این آخر دنیای ماست و دیگر هیچ...
انسان ها هر کدام مسول زندگی خویشند...
ببین حمیدجان ,این نتیجه ایست که شما گرفته ای از تفکر و تحقیقت در مورد این مساله و الزاما با تفکر ما یکسان نیست . و دلیلی هم نیست که این تفکر الان شما , با نظرتون در چند سال آینده یکی باشه . پس بهتره خیلی با اطمینان صحبت نکنیم و باز هم به قول خودت , حصاری نکشیم دور ذهنمون و اجازه بدیم ذهنمون در این زمینه کماکان باز و فعال بمونه .
مرسی حمید عزیز از این گفتگو . امیدوارم نتیجه بخش بوده باشه برای همه مون .
سلام نرگس جانم! بابا صبرتو عشقه
من که همین الان فقط با خووندن کامنتا هنگ کردم و دارم گیج میزنم
من ساکت -بر خلاف جلسه ها و بحثای کلاس دانشگاه- میشینم و فقط مستمع میشم
نه دیگه مریمی ! دیر اومدی و من کلاس رو تعطیل کردم , مگه اینکه کماکان اساتید و دانشجویان عزیز , در حاشیه کلاس , به بحث ادامه بدهند !
هرچند بودن شما در هر حال مایه افتخاره خانوم گل.
سلام
حاضر....
سلام برادرم . روزتان خوش . خوش آمدید .
دوس ندارم بحث دیشب را کش بدهم اما راجع به منجی همه ادیان و آیینها وجالب آنکه توتم پرستی ها هم معتقد به منجی هستند و اکثرا معتقد هستند اگر جهان به دست ابدال ونیکان نیفتد عدالت خدا زیر سوال می رود و اینجاست که ما حدیث رجعت داریم و در نیمه شعبان امسال راجع بهش پست گذاشتم


بهرحال نیکانی که حقشان در حکومت داری ضایع شده است برمیخیزند تا مدینه فاضله را ترسیم کنند و یکی از مشکلات عوام ما اینست که ظهور منجی را با قیامت یکی می دانند حال اینگونه نیست
البته آبجی با تیز هوشی خود را از برخی پاسخ ها کنار میکشید
دیشب بحث پلورالیزم بود شما نوشتید من نمی دانم چیست بعد نام دکتر سروش را می برید این یعنی اطلاعات وافی دارید کاش شماهم داخل میدان شوید
ببینید برادرم , من کلا بحث راجع به مساله ای که نسبت بهش اطلاعاتی ندارم رو دوست ندارم . اگه هم اینجا این بحث خوب شکل گرفت به خاطر حضور حمید و شما و دانیال عزیز و مشتاق بزرگوار بود و بس . وگرنه منو چه به بحث در مورد دین ؟! باور کنید در حدی نیستم که بخوام حرفی بزنم و صرفا بودم , چون برای خودم هم جالب بود و نکات خوبی آموختم در این میانه .

در مورد پلورالیزم و دکتر سروش هم , استاد دانیال , یادآوری کرده اند بارها که این بحث را دکتر سروش باز کرده اند , وگرنه من بارها آمدم کتاب چیستی علم ایشان را هم بخوانم و راستش را بگویم , حوصله ام نمی آید ! خب چه کنم برادر , هر کسی علاقه ای دارد !
اگر فلسفه اینست , من از همینجا ابراز پشیمانی می کنم در مورد علاقه ام به فلسفه !
ضمنا اصلا دلم نمیخواهد هیچکدام از شما عزیزان با دلخوری از این سرا بیرون بروید ! این یکی را دیگر با جدیت و قطعیتی صددرصد می گویم . به همین دلیل بحث را تمام کردم که این اتفاق نیفتد و بهتر است هر کدام از ما , ّبا سئوالاتی جدید , به دنبال آموخته های جدیدتری باشیم .
من به پای خودم نیامده ام این سرا
قصد رفتن؟
پوزش صرفا مزاح بود
پیشتر چشم شور کارگر شد گفتم گفتمان اینست اما ...افسوس
صرفا نظر شخصیم را براساس آموخته های اندکم گفتم خواه دوستی همنوایی کند خواه با سنگ دگمیسم وملامت بکوبند که هرچه از دوست رسد نیکوست
آمده ایم در کنار یکدیگر مهربانی را تجربه کنیم
مشکل همان بود که گفتم نباید در صدد تغیی دیدگاه یک دیگر باشیم که هرگز نتیجه نخواهد داد می شود این...
دیدگاهم را تقدیم کرد به امید دوست داشتن بیش از این که مرگ دست تکان می دهد و چقدر زود دیر می شود
جهان مهر است نه؟
رسما" وقلبا" از دوستانی که دیدگاه باعث آزده خاطر شدن شان گشت پوزش می طلبم
باشد تا مهرمان آفتابی باشد و فرقی نکند شبدر می نوشد یا اقاقیا
سلام برادر . تمامی سخنان و عقاید شما , با دل و روح من ارتباطی عمیق دارد و بعید میدانم کسی در این سرا , از مهربانی چون شما , رنجشی به دل بگیرد !
اصلا رنجشی نیست و احتمالا سوء تفاهمی ست که به راحتی رفع خواهد شد . شک نکنید دیدگاهتان از نظر من و دیگر دوستان ستودنی ست و برخاسته از دل و نگاه زیبابینتان به هستی .
باز هم ممنونم از حضورتان و خرسندم به بودن و داشتنتان .
آقای حمید آقا در خیلی از مسائل صاحب نظر هستند و بنده هنوز شیرینی بحث از موسیقی رپ ایشان را در تقابل با موسیقی سنتی به یاد دارم که چقدر متین و مستدل از این سبک صحبت میکرد ...
من چیزی به ایشون نگفتم تا خودشون به بیراهه زدن! از شما هم انتظار نداشتم که منو مقصر بدونید.
یه انسان کاملی به من گفت: تو نمی تونی حتی یک نفر رو از لجنزار دین بیرون بیاری. باید سالها بگذرد تا دنیا نابود شود. هر کسی عذاب رفتار خودش را می کشد...
من نباید بحث می کردم. چون حرف های شما ها همش از روی کتب دینی بود و چیزی اثبات شده توسط خودتون نداشتید...
اگه حتی یه ذره متوجه میشدم دانیال عزیز , قصد بی احترامی به شما رو دارند حمید جان , به ایشون هم تذکر میدادم ! منتها چون من با ایشون آشناتر از شمام , باید عرض کنم خدمت داداش حمید گلم , که اینطور نیست واقعا !
بذار یه خورده راجع به مسائل مطرح شده فکر کنیم و حلاجی کنیم نظر همدیگه رو . شاید بهتره با این تاکید راجع به نظریات خودمون بحث نکنیم حمیدجان , هان ؟! هرچی باشه شما داری حرفهایی میزنی که با آموزه های دینی و عرفی ما مخالفه و خب انتظار نداشته باش خیلی راحت قبول بشه ! باید یه خورده بیشتر تعمق کنیم و به نتیجه مثبتی برسیم .
اینم یادت باشه بجز اردک عزیز که شما بیشتر از من با ایشون اشنا هستی , اون دو نفری که مخاطبین بحث شما بودند , هر دو تحصیل کرده و دانش آموخته دین و فلسفه اند و مطمئنا بدون دلیل و مدرک صحبت نمی کنند حمید عزیز .
در هر حال اگر این سرا باعث شد شما ذره ای هم ناراحت بشید , من شخصا عذرخواهی میکنم ازت . امیدوارم رنجشی با خودت بیرون نبری از اینجا .
بازم ممنونم .
آدم های عادی راحتر می تونن ذهنشون رو خالی کنن تا دانش آموخته های دینی.من چیزی جز حقیقت نگفتم و بهش ایمان دارم چون خودم کشفش کردم. و از روی هیچ کتابی نخوندم. شاید منظور اقای دانیال از گفتن اون حرف راجبه من چیزی دیگه ایی بوده و خبر نداریم!
مادرم تمام زندیگش
سجاده ایست گسترده
در آستان وحشت دوزخ
مادرم همیشه در ته هر چیزی
دنبال جای پای معصیتی می گردد
و فکر می کند که باغچه را کفر یک گیاه
آلوده کرده است.
مادرم در انتظار ظهور است. فروغ فرخزاد
شک نکن منظور برادر از بحث رپ و تقابلش با موسیقی سنتی , دفاع و تعریف از نظریه شما بود . حالا اینکه نظر شما راجع به دین با ایشان متفاوت است , جای بحث دارد حمید عزیز و شما نباید به این قاطعیت راجع به تفکر خودت , سخن بگویی عزیز من ! بهتره یک کمی منعطف تر باشیم راجع به این مسائل , بهتر نیست حمید عزیز ؟
ضمنا به خاطر اینکه این شعر زیبای فروغ رو آوردی میگم , هم اردک بزرگوار , هم دانیال عزیز , هر دو به زیبایی های دین بیشتر تاکید داشته اند تا به وحشت و دوزخ و این گونه سخنان ...
فکر میکنم من و شما هنوز راه زیادی داریم برای آموختن . همانطور که این دوستان عزیز دیگر هم ... هیچوقت دانش کامل در دستان هیچکداممان نبوده است .
باز هم ممنون و باز هم عذرخواهم اگر رنجشی به دل مهربانت نشسته . بخند حمید عزیز . غزل زیبای استاد را گذاشتم که فضا عوض شود . ضمنا ببخش اگر کامنتها را به این پست منتقل کردم !
جناب حمید عزیز ، نمیدانم کدام سخن بنده شما را
ناخودآگاه آزرده ساخته است ، بنده با کسی عقد اخوت نبسته ام که خدای ناکرده بخواهم از روی تعارف تعریفش کنم ،
بنده خودم به زیبایی وزن و قافیه در سبک رپ ایمان دارم و در گذشته با سهبا بانو در تقابل موسیقی سنتی و رپ سخن ها گفتیم
و واقعا از آن پست رویایی شما استفاده بسیاری کردیم ...
و اگر در این قال هم اشاره به آن کردیم بهر آن بود که بگویم در عین اختلاف نظر عقیدتی که میان همه انسان ها جاری است نقاط مشترکی هم میتوان یافت ، قرار نیست که همه یکسویه فکر کنند ...
خود بنده از فسنجان و از بعضی رنگ ها به شدت بیزارم
و در مقابل همسر یا فرزند ممکن است از این غذا لذت ببرند ...
چیزی که ارزش دارد ، تقید به حقیقت است آنگونه که دریافته میشود
اگر در نگاه شما فلان مکتب خاص پسندیده و محق شمرده میشود
عقل حکم میکند که از آن مکتب دفاع نمایید ، کاری که بنده از مبانی فکری خود کردم و خواهم کرد ، حالا گاه به زبان ادبیات ، گاه به زبان داستان و گاه به زبان نقل متون روایی ...
روزتان بخیر و معذور اگر ناخواسته رنجشی پیش آمد
ممنون برادرم .

قابل توجه حمید عزیز . امیدوارم رنجشها را کنار بگذارید !
باز هم ممنون از هر دوی شما عزیزان .
بهتر بود من از اولش حرفی نمی زدم. چون هر چی باشه دوستان همه سطح سوادشون از بنده ی حقیر بالاتره و دانش آموخته ی رشته های دینی و فلسفه هستند.
من عذر خواهی می کنم از همه شما... روز بخیر...
وای حمید ! تو رو خدا این حرفها رو نزن . من اتفاقا خیلی خوشحال شدم که شما با این سطح از آگاهی وارد این بحث شدی . منتها خب به قول اردک بزرگوار , قرار نیست همه ما اعتقاداتمون شبیه هم باشه و قرار هم نیست کسی دیگری رو حتما متقاعد کنه ! نظرات گفته میشن و به ابعاد مختلف یک موضوع پرداخته میشه و ویژگی یک بحث خوب هم همینه که افراد با دیدگاههای مختلف در اون شرکت کنند .
من به شخصه خودم هیچ تخصص و هیچ پیشینه ذهنی در این زمینه ندارم , اما شما خودت کم تفکر نکردی در این زمینه و دانیال عزیز هم وقتی میگن شما صاحب نظری حقیقتا نظر خودشون رو گفتند و قصد دیگه ای نداشتند حمید عزیز . من مطمئنم هم دانیال , هم اردک و مشتاق عزیز , از این بحث ناراضی نبودند . چرا اینجوری حرف میزنی تو آخه ؟
اینطوری حرف زدنت دل منو میشکنه ها !
ببخشید توی این بحث تنها بودم در برابر اساتید فلسفه ودین و هر چی هم می گفتم یه چیز دیگه جواب می گرفتم! احساس می کردم کسی منظور منو نمی فهمه! نمی گم کم آوردم و خیلی راحت میتونم چند ماه راجبه این قضیه باهاتون صحبت کنم.
از تنها چیزی که خیلی بدم میاد اینه که وابسته به اعتقاد خاصی باشم. تا حد جنون به این مسائل فکر کردم! و این نتایج رو بدست آوردم که خدمتتون عرض کردم.
در کل بی ادبی منو بذارید پای ذهن آشفته و هنگ کرده ی من!
تنها بودی , چون فکرت نو هست ! چون دیگران که در این زمینه آکادمیک مطالعه کردند , من هم که به قول تو حصار ذهنیم اجازه نمیده خیلی پرو بال بدم به افکار و اعتقاداتم راجع به این مساله ! پس وقتی حرف نویی میزنی , باید به این تنهایی هاش هم فکر کنی و پاش وایسی ! اما حمید عزیز , ازت میخوام شما هم واسه خودت حصار درست نکنی و حتما حتما , در مورد عقاید و نظراتت , تجدید نظر کنی و هرچند شاید قبول نداشته باشی , اما مطالعه خیلی خیلی مفیده در این زمینه . شما دنبال مطلب باش و مطالعه کن , بخون , هرچند مجبور نیستی همه چیز رو قبول کنی , اما افکارت با آشنا شدن با نظریات مختلف , پخته تر میشه و دوام و قوام درستی پیدا میکنه .
خدا نکنه ذهنت آشفته و هنگ کرده باشه حمید عزیز . کمکی از من برمیاد ؟!
حمید جان .. تازه داشت خوشم می اومد از بحثی که راه افتاده بود .. چون بهر حال یه جورایی اینجا میتونستم تو بحث شرکت کنم .. اخه خیلی سر وسری با مقولات دیگه ندارم.. ولی متاسفانه نمیدونم چی شد که ظاهرا خواهرمون دیگه صلاح ندونستند ادامه پیدا کنه.. نسبت به سهم خودم بگم که واقعا دوست داشتم بحث متقابل باشه.. و نمیدونم چرا بعضی حرفهای دیگه پیش اومد.. البته من شاید نسبت به شماها از همه تون کمتر اشنا باشم.. یعنی تابحال نه نسبت به شما و نه اقا دانیال چیزی نمیدونستم و تو همین پست حرفاتون نظرم رو جلب کرد.. یعنی حرفای شما .. و بعدش هم بالتبع دانیال عزیز..خب بهرحال باز امیدوارم در زمان و فضای دیگری حس و حال گفتگو پیدا بشه......خیرپیش..
خب من دوست داشتم یک جمع بندی داشته باشیم از بحث , البته از دیدگاه هر کدام از شما عزیزان . کاش می گفتین در مجموع نظرتون چی بود به عنوان آخرین کامنت این پست ؟
اگه اینطور که شما میگی حساب کنیم همه چیز میشه حصار...
من به حرفام ایمان دارم.
خب خدا رو شکر که ایمان داری . اما سعی کن درجا نزنی حمید . زندگی که میگذره , آدمها هم تفکرشون و اعتقاداتشون تغییر میکنه ! که اگه تغییر نکنه , باید شک کرد . سعی کن ذهنت رو در این زمینه فعال نگه داری , همینطور که تا حالا بوده .
موفق باشی برادر خوبم .
سلام بر سهبای عزیز


حرف هایی زدی که فکر من نیز بدان مشغول بود
و چقدر راهکارتان کاربردی و دلنشین بود
شاید دستمایه ی من برای نوشتن من ِ بی سایه دلنوشته ی شما بوده باشد
سلام . پس کو راهکارتون ؟
عصر ارتباطات و پیشرفت تکنولوژی در جهت ارتباط بیشتر و بهتربدون در نظر گرفتن بعد مسافت و عدم نیاز به روابط چهره به چهره باعث گردیدتا انسانها عمده ی نیاز خود را در دنیای امروزی از قبیل خرید کالا و ارائه خدمات متقابل ، ارتباطات کلامی و تصویری در اقصا نقاط دنیا و ادامه تحصیل در دانشگاه های مجازی و...را با استفاده از ابزارهای مرتبط با این علوم ، مرتفع سازند که برآورده شدن بیشتر این موارد دردهه های قبل امری محال و غیر ممکن بود.
حلقه گم شده ی زنجیره ی این ارتباطات ، محبتیست که بدون شک قطعا" در روابط رو در رو ابراز میگرددچه بسا حضور کم والدین در خانه و گسترش روابط مجازی به جای حقیقی از طریق اینترنت ، موجب دلسردی فیمابین شده و گسل ایجاد شده را روز بروز عمیق تر و برگشت ناپذیر تر میکند این مهم در عرصه ی بازار نیزکاملا" صادق است که که تقاضا و وصول کالا بدون نیاز به رویارویی خریدار و فروشنده صورت میگیرد ، تحفه ی دهه های اخیر کمتر دیدن و کمترهم کلام شدن وکمتر ابراز علاق نشان دادن است. زندگی در دنیای امروزی استفاده ی بیشتر از علوم روز راتوجیح میکند ما در عین اینکه در کنار فرزندانمان زندگی می کنیم روز بروز از آنها فاصله میگیریم و هر چه دانایی بیشتری در این عرصه کسب میکنیم کمتر شدن روابط عاطفی در وجودمان ملموس تر میشود. در دهه های گذشته و دوران کودکی اکثرا" از والدینی بیسواد و یا کم سواد بر خوردار بودیم اما حضور مستمر آنها در کانون خانواده و محبت های ملموس آنها و بهره گیری از آموزه های تجربی ، نسلی ساخته شد که امروزه از بیشترین بار عاطفی و روابط ناب اجتماعی بر خوردار است (نسل میانه) و در این برهه هم بیشترین دغدغه ها را در خصوص روابط سرد نسل امروزو بیشترین نگرانی رادر خصوص بر قراری ارتباط بهینه با نسل سومی ها دارد و دائم پیش قراول ایجاد پلی بین دانشگاه دیروز که سرشار بود ازعلوم رفتاری و آموزش های انساندوستی با ابر دانشگاه های امروز است که کمتر عواطف را در پیشبرد اهداف دخیل میداند.
الحق ما در دانشگاهی درس خواندیم که که اساتید آن(نسل اول) هیچگاه از بالای عینک به دانشجوی خو نگاه نکرده و در جهت تربیت فرزندان خود از هیچ کتاب و مقاله ای بهره نگرفتند و فقط صادقانه نصیحت کرده و از خداوند مدد خواستند و انصافا" که بازخورد خوبی هم از محیط دریافت کردند.
به جاست ما نیز با بهرمندی از علوم روز و تلفیق آن با با مسائل اخلاقی و حضور بیشتر و صبورانه در کنار عزیزانو بر قراری زبان مشترک قابل احترام طرفین و رعایت حقوق ، گامی بزرگ در جهت ارتباطی فوق نوین برداشته و با انخاذ سیاست های انعطافپذیر تر ، تهدیدات را به موقع شناسایی و دفع نماییم.
...........................................
سلام خواهرم
هرچند میدونم حوصله ی خواندن ندارید و با جوابی کوتاه شانه خالی میکنید اما حقیر لازم دیدم در این خصوص نظرم را بنویسم هر چند کمی دیر شده و شاید شما تنها خواننده باشید...
سلام برادرم . ممنون از وقتی که گذاشتید و نظر ارزشمند و مفصلتان . اما راستش برادر ، ما هم که بخواهیم و حضورمان را در منزل و در کنار فرزندان بیشتر هم بکنیم ، آنها بالتبع جامعه ، پذیرای این مساله نخواهند بود و روابط اجتماعی گسترده تر را بیش از در کنار خانواده بودن می پسندند . که جامعه کنونی ، جامعه ای متفاوت از نسل ماست و ارتباطات حتی وقتی در کنار همدیگر هستیم ، معنایی متفاوت از قبل گرفته . وجود شبکه های ماهواره و شبکه های جهانی نمی تواند بی تاثیر باشد و فرزندان ما خواهی نخواهی ، الگوهایی فراتر از خانواده خود را هم در زندگی خود دارند . و همین مساله باعث می شود تربیت به شیوه ای که خواسته والدین است بسیار سخت شود و تقریبا غیر ممکن است به آن شیوه قدیم ، تربیت شکل بگیرد ! البته به نظر من صحیح هم نیست ، چون نیازهای جامعه و افراد تغییر شکل یافته است .
اتفاقا اگر در قدیم فرزندان تمام روز را با همسن و سالانشان به بازی می پرداختند و کمتر سراغ پدرو مادر می رفتند ، این روزگار ،زمان در خانه بودن را بیشتر با والدین به سر می برند ، یا مشغول ارتباطات مجازی خود هستند ، که خب هر دوی اینها زمان بیشتری را از والدین طلب می کند .
به شخصه معتقدم تربیت در نسل کنونی بسیار سخت تر از قدیم شده و حوصله و زمان بیشتری هم می خواهد ...
عاطفه ها هم در گیر و دار زمان ، کمتر شده ، اما شاید دلیلش کمتر بودن حضور افراد در کنار همدیگر باشد ، شاید هم .....
دیگر چه بگویم ؟
تو هنوزم نمیخوای به من سر بزنی نرگسم؟
ینی هنوز از چیزی ناراحتی؟
بخدا ...
بگذریم
اگه بدونی چه حال و روزی دارم مریمی ! میام ایشاله خانوم . شما ببخش !
سلام خواهرم
پست جالب و نظرات گوناگون و خواندنی...زیبا بود.
دنیا عوض خواهر ...نه؟
از اینکه من فقط شنونده بودم عذر....
سلام برادرم . دنیا دنیای بده بستونه برادر ! و گاهی چه بی رحم میشه این دنیا !
اختیار دارین شما . همینقدر که کامل خوندینش , کلی برام ارزش داشت . ممنونم مهربان برادرم .