ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
اگر مانده از این عاشق ترین در خاطرت نامی
ز راه لطف , گاهی یاد کن از او به پیغامی
تبه شد عمر من در بی سر و سامانی و گویم
مگر پیرانه سر عشقت مرا بخشد سرانجامی
ز پشت پرده گیسو , شود هرگه عیان رویت
بدان ماند که خیزد صبح روشن از دل شامی
لبت می بینم و شرمم زخواهش باز می دارد
ندارم بخت آن , کز بوسه ات شیرین کنم کامی
نمی دانستم اول , شوق خواهد داد پروازم
به راه کعبه کویت , چو بردارم ز جا گامی
مگر بختم کند یاری که با من سر کنی جانا
اگر قسمت شود روزی , وگر روزی شود , شامی
که دیگر منکر اعجاز ساقی می تواند شد ؟
مگر زهر هوا نشکست ازو , با گردش جامی ؟
گذارندم ز بس ره پیش پا , حیران به جا ماندم
چه سود از مشورت با پختگان کردن , خوشا خامی !
نخواهم برد جان از چنگ صیادان درین وادی
شکار لنگ را مانم , که باشد جسته از دامی
کشم تا چند بی خوابی , کجایی ای شب آخر ؟
که بر بالین گذارم سر , به شوق خواب آرامی
استاد محمد قهرمان
90/9/14
پی یلدا نوشت :
شب یلدای امسال هم با بازی صداها شب ماندگاری شد . ممنون از بابک عزیز و زحماتی که در این مورد متحمل شد . برای شنیدن صداهای شرکت کنندگان در بازی به اینجا بروید .
از دوستان نزدیک این سرا , سمیرا , سپهر , مهرداد , کیارش , مامانگار و بابک عزیز در این بازی شرکت کرده بودند . این هم لینک صدای شب یلدایی من . جای دیگر دوستان هم بسیار خالی بود .
پی فال نوشت :
یه اعتراف جالب دارم در مورد نیت فالم که شما دوستان عزیز برام گرفتین . وقتی این اعتراف رو خواهم کرد که همه شما دوستان عزیز , غزلهایتان را برایم بنویسید . پس فعلا تا بعد !
سلام
بسیار زیبا بود
ممنونم از اینکه این غزلهای ناب و دست اول رو در اختیار ما میگذارین
"چه سود از مشورت با پختگان کردن؟ خوشا خامی"
یاحق
سلام .
خواهش میکنم . من هم از پدر بزرگوارم تشکر می کنم که لطفشان را از من و این سرا دریغ نمی فرمایند .
زنده باشید و پایدار .
یلدا را باید با شکر و سپاس ایرد به یاد آورد ...
که یکسال دیگر هم بودیم به مهر و مهروانی
یاد همه دوستان و گذشتگان علی الخصوص مرحوم شیرزاد گرامی باد
یاد و خاطره مهربانی ها ماندگار است . همانطور که نام و یاد شیرزاد عزیز , از خاطره ذهن دوستان پاک نمی شود .
مانا باشید و سربلند برادرم .
خوش حالم که یلدای خوبی داشتید
سرافراز باشید بانو
ممنونم عزیز . جای شما هم در بازی صداها خالی بود . امید که شما هم یلدای خوبی را گذرانده باشید و زمستان را با شادی به بهار پیوند بزنید .
ممنون لطف کردید سر زدید نرجس بانو
میدونید وقتی سر میزنید و من رو میخونید قدر بهم نشاط میبخشید
دعا می کنم یه دنیا برف شادی در روزهای زمستانتان ببارد
اختیار دارین عزیز . من همیشه از خوندن نوشته های شما لذت می برم . شرمنده اگر یه وقتایی خیلی گرفتار میشم و فرصت دید و بازدیدم بسیار کم میشه .
شادی قرین همیشگی لحظه هاتون باشه .
سلام نرگس عزیز
صدای پر مهر شما را شنیدم و لذت بردم از شنیدنش و هم چنان صدای دوستان عزیزتان را .
امیدوارم سرایتان همیشه پر از مهر و صفا و دوستی باشد و دلهایتان پر از شادی .
سلام عزیزترینم . باعث افتخار است وقتی که برای شنیدن صدای من گذاشتید مهربانم . سلامت باشید و شادمانی همراه همیشگی تان .
ممنونم عزیز مهربانم .
کشم تا چند بی خوابی , کجایی ای شب آخر ؟
که بر بالین گذارم سر , به شوق خواب آرامی
سلام شبتان شعرآفرین
چه باید گفت از آرامش شعر استاد جز زبان ستایش
از انرژی مثبتتان در ایجاد شب مانای یلدای امسال سپاسگزارم
سلام .
شب های عشقتان همیشه مانا ! همیشه به بلندای یلدا !
ممنونم برادر .
دخترمهربانم!ازپایان مصرع ِاوّل ِبیت 5 یک ( م ) افتاده است :
نمی دانستم اوّل ، شوق خواهد داد پروازم
چشم پدرجانم . شرمنده اینهمه اشتباهات مکرر این روزها ! و ممنون از حضور پرمهرتان .
برای چرخیدن سمت آفتاب آفتابگردان می شوم
مهر آیه خداست
مهر آیه خداست که در قلب شما , از این آیات خداوندگار , بی نهایت و به تکرار یافت می شود ! آفتابگردان ها همیشه به سمت مهر می چرخند برادرم و چه خورشیدی تابنده تر از قلب پرمهر شما ؟
تعریف نمیکنم ، ولی این صدای شیدایی توست که
وادارم میکند ، وامدارم میکند تا جهان را به آواز دریابم
مجنون که باشی , جهان را سراسر آواز می بینی و آواز را , بالی برای پرواز ... کاش شیداییم , رسواییم باشد ....
سلام
صبح بخیر
چه حسی
چه اوضاعی
چرا اینهمه لحنتون تلخه؟ عجب پس زمینه احساسی غریبی داره این فایل صوتی شما
...
...
سلام . عصرتون بخیر .
کدوم حس ؟
کدوم اوضاع ؟
کدوم تلخی ؟
نه بابا ! پس زمینه هم آهنگ کنونی وبلاگه دیگه !
جددن ؟؟؟؟
کشم تا چند بی خوابی , کجایی ای شب آخر ؟

سلام نرجس مهربون
خیلی قشنگ بود.
و اینکه بابت غزل زیبای حافظ هم ممنون. مطمئن بودم که حتما این کار رو واسم انجام میدی.آخه خوابش رو دیده بودم
سلام زهراجان . خواب فال گرفتن منو دیدی , خواب فال گرفتن خودت رو ندیدی ؟ پس فال من کو ؟؟؟؟
ممنون بابت فالهای محشری که گرفتین(جناب حافظ مارو دعوت به انتخاب هدفی نمودند گویا آدم بی هدفی شده ایم) ......صدای شب یلدایی تون رو هم با گوش جان نیوشیدیم وهی دلتنگتون شدیم
ای جااانم ! خب بالاخره من و خواجه شمس الدین از دوستان قدیمیم سمیرا ! میدونی که !
نمیدونم والا ! شما خودتون بهتر میدونین خواجه بهتون چی گفت !
بنده هم هی دلم خواست صدای شما رو می شنیدم و هی نشنیدم ! چی کنم ؟ خوبه حالا امروز دق دلی در آوردم بس که باهات حرف زدم خانوم گلم .
ساعت نه و پنجاه دقیقه صبحه
)
دوباره رفتم باقیمونده فایلهای صوتی رو به مدد شما و بابک اسحاقی گوش دادم
چه دنیاییه اونجا !!!!!!
یکی بغض کرده و کوتاه و بریده بریده حرف میزنه از زندونی های زمین
یکی با طنین و طمانینه شعر خوند و چقدر ته لهجه صداش منو برد تا حوالی کویر
یکی از قزوینی خطاب شدنش گله داشت !!!
یکی با صدای مسن و مهربونش
اون دوتا آتیش پاره که فقط جیغ کشیدن و خندیدن و به زور
واقعا به زور لبخند روی لب هر شنونده یی نشوندن ( و الحق هم بمب انرژی بودن انگار واسه مهمونای این شب )
اسم مشکی رنگ شیرزاد !! ( روحش شاد؟!! واقعا؟ !
و ...
توی خونه سیستم لپ تاپم به هم ریخته (آخه الان باید اینجوری بشه؟ اونم فقط سیستم صداش؟؟؟؟ ! واقعا ته خوش شانسیه! ) اومدم سر کار
دیدم فرصت دارم
شروع کردن به شنیدن
دوستم میگفت: یه لحظه چهره ت میرفت تو هم
یه لحظه تبسم
یه لحظه خنده
یه لحظه نگات میرفت تا اونور پنجره...
این نگاه من نبود
دنیای زیبا و عمیق دوستان و خاطراتشون و شب یلداشون و ... بود
الان ساعت دقیق پنج و هشت دقیقه است که من دارم جواب میدم .
) دوستان بیشتری شرکت کنند ...
اولا که دنیای بزرگیه دنیای آدمها ! بزرگ و عجیب و غریب ! انصافا این دور هم جمع شدنها توی بازیها خیلی قشنگه . اما امسال جای خیلی ها خالی بود ! حتما در اولین فرصت چند تا از بهترین های صداهای )رو براتون می فرستم تا ببینید چه کسانی نیومدن و جاشون خالی بود امسال . خوشحالم که شما و آقا مهرداد عزیز به جمعمون اضافه شدین امسال و انشاله سال بعد (
اونوقت وقتی گوش کردین به صداها , بگین دوباره یکی ثبت کنه احوالتون رو که دیدنی دیدنی میشین !
دیگه اینکه , خب برادر من , سیستم صوتی لپ تاپتون بازی در آورد که آورد ! بلد نیستین دورش بزنین یعنی ؟ خب با سیم رابط موبایل , صداهای دانلود شده رو بریزین تو گوشی و بعد راحت گوش کنین ! هان جناب کیارش عزیز ؟ نمیشد یعنی ؟؟؟؟
اولا شب یلداتون دوباره مبارکا باشه خواهر...دوما صدای شما قشنگ بود..


سوما ما براتون فال گرفتیم جاتون خالللللللللی
عاشق روی جوانی خوش نوخاسته ام....بقیه شو خودت بخون خواهر
اولا ممنونم خواهری ... دوما به صدای شما که نمیرسه عزیز , شرمنده نفرمایید .... سوما ممنون ....
حالا بفرمایید فال خودتون رو تحویل بگیرین خانوم سردبیر عزیز ما :
اگر به کوی تو باشد مرا مجال وصول
رسد ز دولت وصل تو کار من به حصول
قرار برده ز من آن دو نرگس رعنا
فراغ برده ز من آن دو جادوی مکحول
چو بر در تو من بینوای بی زر و زور
به هیچ باب ندارم ره خروج و دخول
کجا روم چه کنم چاره از کجا جویم
که گشتهام ز غم و جور روزگار ملول
من شکسته بدحال زندگی یابم
در آن زمان که به تیغ غمت شوم مقتول
خرابتر ز دل من غم تو جای نیافت
که ساخت در دل تنگم قرارگاه نزول
دل از جواهر مهرت چو صیقلی دارد
بود ز زنگ حوادث هر آینه مصقول
چه جرم کردهام ای جان و دل به حضرت تو
که طاعت من بیدل نمیشود مقبول
به درد عشق بساز و خموش کن حافظ
رموز عشق مکن فاش پیش اهل عقول
دقت کردین خواهری که اسم منم توش بود !
من فکر کنم نیتت این بوده که هر شعری وصف حال فال گیرنده اش باشه..یه چیزی تو همین مایه ها
بزن اون کف قشنگه رو به افتخار سمیرا ! ماشاله که دوستان من باهوشند حسابی ! دقیقا ....
حالا می نویسم اعترافنامه م رو !
ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار
نکتهای روح فزا از دهن دوست بگو
نامهای خوش خبر از عالم اسرار بیار
تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام
شمهای از نفحات نفس یار بیار
به وفای تو که خاک ره آن یار عزیز
بی غباری که پدید آید از اغیار بیار
خامی و ساده دلی شیوه جانبازان نیست
خبری از بر آن دلبر عیار بیار
شکر آن را که تو در عشرتی ای مرغ چمن
به اسیران قفس مژده گلزار بیار
سلام آبجی سهبا
ببخش کمی دیر فالتونو فرستادم
دسترسی به نت نداشتم
از اینکه این حقیر رو قابل دونستید که براتون تفعلی به پیر خرابات بزنم سپاسگزارم...
خوش و شاد و متعالی باشید
یا حق
سلام برادرم . اختیار دارین . ممنون از اینکه به نیت من , حافظ عزیز رو قسم دادین !
اینم فال شما :
می سوزم از فراقت , رو از جفا بگردان
هجران بلای شد , یارب بلا گردان
مه جلوه مینماید بر سبز خنگ گردون
تا او به سر درآید بر رخش پا بگردان
مر غول را برافشان یعنی به رغم سنبل
گرد چمن بخوری همچون صبا بگردان
یغمای عقل و دین را بیرون خرام سرمست
در سر کلاه بشکن در بر قبا بگردان
ای نور چشم مستان در عین انتظارم
چنگ حزین و جامی بنواز یا بگردان
دوران همینویسد بر عارضش خطی خوش
یا رب نوشته بد از یار ما بگردان
حافظ ز خوبرویان بختت جز این قدر نیست
گر نیستت رضایی حکم قضا بگردان
واقعا شنیدن صدای برادرانم لذت بخش بود....
ممنون...ممنون..
حیف که نبودم....
شنیدن این شعر استاد با صدای خواهرانه شما هم معجون غریبی شد....
خدایا شکرت.
چقدر جای صدایتان خالیست در اینگونه برنامه ها برادرم , هر چند میدانم مشغله های فراوانتان را ...
انشاله سلامت باشید و پاینده . من هم به خاطر شما خدا را شکر می کنم .
ممنون استاد
بسیار زیبا بود
دست دخترتونم درد نکنه
نفسی کشیدیم
قابل توجه استاد پدر ....
خواهش می کنم . خدا رو شکر . حالا عمیق بود نفستون یا نه ؟
آهان
) هم زودتر آپ میکنن
نیت شما؟ از فالها؟
ها ها ها
یه نیت خبیث بوده. نه ؟
( آیکون یه شیطون شرور قرمز با یه نیزه که از جهنم فرارکرده ) :))
پس فقط یه نفر فال نگرفته ...
خدارو شکر هیچوقت دوس نداشتم جزو سیاهی لشگر ها باشم
سال بعد اگه جز من کس دیگه یی هم فال گرفت برات
من نخواهم گرفت
همون دیگران بگیرن بهتره
هم بلد ترن ( این بلد تر دیگه چه صیغه ییه...
آیکون یه آدم سرخورده و کنف شده !!!
اونوقت اینا یعنی چی ؟ نیت خبیث ؟ سیاهی لشکر ؟ یکی فال گرفته ؟ یکی فال نگرفته ؟ چرا من نمی فهمم چی میگین شما ؟!

بلدترن ؟ زودتر آپ می کنن ؟ جدی اینا یعنی چی ؟؟؟؟
اما نیتم , یه چیزی تو همون مایه های خبیث که شما گفتین ! یه خورده صبر کنین تا بگم خدمتتون !
تبه شد عمر من در بی سرو سامانی و ...

من بیم دارم که بگویم
شکوفه ها از کاغذند
من بیم دارم که بگویم
پرنده را
چند سال پیش تر
تویه بساط دستفروشی خریدم !!
و چشم های او را
از شیشه تهی کردم
من بیم دارم که بگویم
اتاق من کاغذی است
من بیم دارم که شبی
موریانه ها
بیداد کرده باشند !!
من بیم دارم که از پشت پرده ی گیسو
عیان شود رویش !!
سلام بر نرجس عزیز
گاهی وقت ها ایده هایی می گیرد آدم از استاد قهرمان عزیز
که آنچه ما در آیینه می بینیم ایشان در خشت خام می بینند
مصرع هایی از شعر استاد مرا بر آن داشت تا (( گسلِ دل ...)) را قلم بزنم ... پس تا بعد !!
خب خوشحالم که باز اومدین و با خوندن غزل پدر , یه دلنوشته قشنگ خواهید نوشت ! ممنون از پدر , ممنون از شما !
منم هیچی نگم بابت این کامنت قشنگ , سنگین ترم والا !
پس تا بعد ...
سلام بانو
سلام . دلیلش را نمی دانم , اما شب یلدا , به نیت شما هم با حافظ سخنی گفتم و اینرا شنیدم :
جز آستان تواَم در جهان پناهی نیست
سَر مرا، بجز این دَر، حوالهگاهی نیست
عدو چو تیغ کشد، من سپر بیندازم
که تیغ ما بجز از نالهای و آهی نیست
چرا ز کوی خرابات روی برتابم؟
کز این به هم به جهان هیچ رسم و راهی نیست
زمانه گر بزند آتشم به خِرمنِ عمر
بگو بسوز، که بر من به برگ کاهی نیست
غلام نرگس جماش آن سهی سروم
که از شراب غرورش به کس نگاهی نیست
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
عنان کشیده رو، ای پادشاه کشور حُسن!
که نیست بر سر راهی که دادخواهی نیست
چنین که از همه سو دام راه میبینم
بِهْ از حمایت زلفش مرا پناهی نیست
خزینه دل حافظ به زلف و خال مده
که کارهای چنین حد هر سیاهی نیست
خب بلاخره جایزه حدس ما رو میدید بریم یانه؟
خب بله خب سمیرابانوی جان ! هرچند مسابقه نبود , اما بفرمایید جایزه چه میل دارید ؟!
یه نظر اینجا گذاشته بودم ولی انگار پریده !!
این بلاگ اسکای چرا شوخی میکنه بامن گاهی ؟! چرا آخهههه ؟؟؟؟
سلام سایه جانم . خوبی نازنین ؟
نچ
نمیشه صبر کنم
الان بگین
یه کوچولوی دیگه صبر کنین , چشم !
به به! چه موسیقی دلنشینی!

قرار بود لینک چند تا آهنگ خوب رو برام بفرستی ؟ فرستادی حمید ؟
http://s2.picofile.com/file/7223771826/saghia.jpg
این فال من هم همان شب یلدا با دلی شکسته از فقدان عزیزی برای شما مهربان گرفتم
امید که مورد پسندتان قرار گیرد
ممنونم از فال قشنگتان . من که باشم تا غزلیات حافظ را نپسندم ؟
فاتحهای چو آمدی بر سر خستهای بخوان

ولی همون موقع که خوندم گفتم این بیشتر وصف حال خودم هست که

لب بگشا که میدهد لعل لبت به مرده جان
آن که به پرسش آمد و فاتحه خواند و میرود
گو نفسی که روح را میکنم از پی اش روان
ای که طبیب خستهای روی زبان من ببین
کاین دم و دود سینهام بار دل است بر زبان
گر چه تب استخوان من کرد ز مهر گرم و رفت
همچو تبم نمیرود آتش مهر از استخوان
حال دلم ز خال تو هست در آتشش وطن
چشمم از آن دو چشم تو خسته شدهست و ناتوان
بازنشان حرارتم ز آب دو دیده و ببین
نبض مرا که میدهد هیچ ز زندگی نشان
آن که مدام شیشهام از پی عیش داده است
شیشهام از چه میبرد پیش طبیب هر زمان
حافظ از آب زندگی شعر تو داد شربتم
ترک طبیب کن بیا نسخه شربتم بخوان
سلام نرجس مهربون
با تاخیر و اینکه این فال از دیار تخت جمشید هست نه حافظیه شیراز.
باور میکنید خودم خیلی وقته نرفتم حافظیه. راستی تا قبل از اینکه پست جدیدتون رو بخونم این فال رو گرفته بودم البته نه در شب یلدا
ولی قول میدم به محض اینکه رفتم حافظیه اول به نیت شما مهربون یه فال بگیرم.
سلام زهراجانم . ممنونم عزیز از فال قشنگت . اما یعنی چی از دیار تخت جمشید و نه از حافظ ؟ یعنی شما امروز تخت جمشید بودی ؟
منتظر فال حافظیه هم هستم عزیز . بازم ممنونتم .
سلام
نوشته بودم :
ممنون استاد
بسیار زیبا بود
دست دخترتونم درد نکنه
نفسی کشیدیم
نوشتید: حالا عمیق بود یا نه؟
جواب :
مهم نیست
مهم این است که نفسی که می رفت قطع شود راه اندازی مجدد شد
همین کافیست
برای منی که از هوای تمیز دور مانده ام
که از هوا دور مانده ام
پابلو را که یادتان هست؟
هوا را بگیر و فلان و بهمان
من نظری مغایر دارم
هوا را نگیر
گیتار رو هم با خودت نبر
هر کاری دوس داری بکن ای انسان. ای بشر
سلام.
امیدوارم همیشه برقرار باشید و بر فراز باشید و روز به روز موفق تر از دیروز باشید .
من دیگه نمیدونم چی بگم ؟
شعر پابلو هم قشنگ بود : هوا را از من بگیر , خنده ات را نه ! شاید هم نظر شما بهتر باشه ... نمی دونم ... نمی دونم ... نمی دونم ...
گاهی مغزم هنگ میکنه کامل ! شما ببخشید منو !
باز شد
باز شد
صدایت برآمد به بام دل
شانس از سربامتان ...پرید !
شعر استاد خیلی زیباست.
فراموش نکرده ام دنبال فرصتم زیبایی شناسی را
من هم همیشه چشم میگردانم تا زیبایی های نگاه شما را در هر جایی که ثبت شده باشد , دریابم ! ممنونم مهربانم .
یعنی اینکه من ساکن مرودشت هستم نزدیک تخت جمشید .
با شیراز فاصله دارم و خیلی کم میرم. واسه همین نتونستم فال حافظ از حافظیه بگیرم.
خب بله ! شرمنده که من فکر می کردم شما اهل شیرازید زهراجانم ! ببخشید این توقعم را ! باز هم ممنونم مهربانم .