سایه سار زندگی
سایه سار زندگی

سایه سار زندگی

ارمغانی از سرای دانش و اندیشه

عاشق آن خدایی هستم که بی هیچ بهانه و زمانه و زمینه و زمان دست یافتنی است  . خدایی را می خواهم که بیدرنگ به محض نگاه بیابم او را و ببویم و ببینم و بپرستم بی چند و چون و بی نیاز از هر گونه زبان و مکان و مسیر و مقصد و معبد و مرکب و مسند و مرجع و مرکز و منبع و ...آری آن خدای بی همتا را می خواهم  که بیکران و بی مثال است و بی انباز ...خدایی که بی رنگ است و بی درنگ است و بی ترکیب  و بی تردید و بی تمثیل ...همان خدایی که در این نزدیکی است و ان الله یحول بین المرء و قلبه .

خدایی که مهربانی را کلید ورود به قلبها نمود و صبر را لازمه مهربانی که این دو اگر با هم نباشند , نمی توان بر سنگلاخهای تردید و شک و بدبینی فائق آمد . که اگر سوی مهربانی ات رو به سوی او نباشد , بر موانع مسیر پیروز نخواهی شد و اگر هم شدی و بر دلی نفوذ کردی , این راه تو را به ضلالت منتهی می شود , نه هدایت , نه محبت , نه ولایت .خیلی وقت بود در سرای اندیشه و گفتگو , آنجا که برای من نشان آرامش بود و معنویت , از الهی نامه های عمیق و شگفت خبری نداشتم . از آن زمان که خداوند آن یگانه مهربان دلسوز را , آن آرامش واقعی را , آن آغوش گرم و بی بدیل را , مادر را , آن معلم و عارف واقعی را , به سرای امن حقیقی رساند , انگار چیزی کم شد , یا که گم شد , نمی دانم , اما هر بار سرزدن من به آنجا با غمی مبهم همراه بود که بر سینه من هم سنگینی می کرد , چه رسد بر دل صاحب مهربان خانه .می دانم این غم سنگین تر از آن است که به این زودیها بهبود یابد و این فقدان هرگز جبران نخواهد شد , اما می خواهم بگویم من درس توکل را و رضا را به مشیت او , بارها و بارها در کلاس درس شما آموخته ام . پس انتظار داشته و دارم که بسیار زودتر از این , نشانه های این اعتماد قوی را به خداوند متعال , این صاحب مشیت های روزگار ببینم و دریابم . بگذریم از این مقوله که مرا یارای چنین گفتگویی نیست که مرا حد آن نبوده  و نیست . اما وقتی دو روز پیش , دلنوشته زیبایتان را خواندم با خدایتان , آن چنان شعفی وجودم را در بر گرفت که بیان کردنی نیست و ازآن شگفت تر , خواندن نظرات و یادآوری همه آن خاطرات غریب که انگار سالهاست از آن تاریخ می گذرد بر من و ما و می دانم که تکراریست گفتن این جمله که روزگار عجب بازیهایی در آستین دارد ... اما جز این چه می توانم گفت ؟  و اینجاست که باز به یادم آمد آن کلیدها را , صبر را و رافت را و توکل را که شما در هر سه ی آنها سرآمدید , ارمغانی از مادر ... این همه گفتم تا بهانه ای باشد برایم به شکرانه ای دیگر از خدای مهربانی و شمایی که همواره برایم چونان معلمی گرانقدر بوده و هستید و هرگز فراموش نخواهم کرد آن همه درسهای زیبا , آنهمه نشانه های راستین , آن همه آرامش ارزشمندی را که در سرای اندیشه تان یافتم . می خواهم بدانید , همیشه قدردان حضور وجود ذی قیمت شما خواهم بود , چه باشم , چه نباشم .

امیدوارم در این ماه خیر و برکت , در این شبهای قدر , در این لحظات ناب نیایش و دعا , خداوند هر آنچه را خواهانید , به خیر و صلاح در زندگی تان جاری نماید . امید که شادمانی و تندرستی و تعالی , قرین لحظات زندگی شما باشد و پیروزی بر کوه مشکلاتی که گریبانگیر شماست , بر شما آسان و آسانتر گردد . پیروز باشید و بهروز . با الهی نامه ای زیبا از شما کلامم را رنگ می بخشم و می گذرم ...

الهی چنان کن که نیش ها را نوش بینم و این همه را به یکسان هدیه حبیب دانم  . حبیبا گوشی نیوشا و چشمی بینا و دلی بی سود و سودا در سودای خویش نصیبم فرما  .الهی این الهی گفتن و سر نهفتن را از ما مگیر  .الهی رازپوشی و عیب پوشی را به ما بیاموزالهی با  باران شوق خویش غبارهای دلتنگی و نا همسویی را بشوی  . الهی پیدا و پنهان تویی و دیگر هیچ ! پس در پرتو آگاهی برخاسته از ژرفای جان های خسته خویش نیست بودگی ما بر ما بنما ... الهی به ما اذن غرقه گشتن در اقیانوس لا اله الاالله را عنایت فرما   . الهی به ما بینشی عنایت فرما که در پرتو آن همه چیز و همه کس و همه نوشته ها و همه گوارایی ها و ناگواری ها و همه دوستی ها و نادوستی ها و همه برادری ها و خواهری ها و مادری ها و همسری ها و همسفری ها و خواندنی ها و الهام ها و خردورزی ها و نقد و نظرها را از تو بینیم و از تو دانیم و تنها تورا خوانیم و از میان همه این رخدادها پیام تو را چونان موسی کلیم الله بشنویم ...و به راز نهفته در آیه :ما ینطق عن الهوی  ان هو الاوحی یوحی  بار یابیم  .الهی اگر بنده گنهکار توام خرسندم که در هر صورت آفریده توام  .الهی کفی بی عزا ان اکون لک عبدا و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا

پی نوشت :

قصه حبیب از زبان حبیب , همان است که من می خواستم بگویم و نمی توانستم ..

قدر نامه های سعیده عزیزم و فریناز نازنین نیز در این شب خواندنی ست ...

نظرات 34 + ارسال نظر
دانیال جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:22 ب.ظ http://www.danyal.ir

بارها با دل خویش تجربه کردیم که به جای دل در وجود دوست ، عشق است ، آنهم فقط به دوست !

امید که همه ما , عشق به حضرت دوست را بیاموزیم از دوست و فنای در او را به تجربه بنشینیم , هر چند ... ادعایی ست نه در فهم و درک من ناچیز ...
کاش قدردان شبهای قدر گرانقدر باشیم تا بر قدر خویش بیفزاییم در گذر این ساعات پر قدر ...

ممنون برادرم .

saeed جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:23 ب.ظ http://lookpositive.mihanblog.com

سلام خوبی
وب زیبایی داری
با تبادل لینک موافقی منو به نام
+++نگاه مثبت به زندگی+++
لینک کن بعد خبر بده منم بلینکمت

موافقم . نگاه مثبت به زندگی را به دیدگانم لینک می کنم تا همیشه به یادم بماند ...

فریناز جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:36 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

سلام سهبای نازنین
نماز روزه هاتون قبول بانو

گاه متنی رو می خونی و زبانت قفل میشه
اما
اما یه حس و حال خوبی بهت میده...
خیلی خوب

همین که فقط بگی: عاشق آن خدایی هستم که...

بانو جان ما رو از زلال دعاهات بی بهره نذاری ها
خوشحالم که دلنوشته ام به دلتون نشست

سلام مهربانم . من هم با خواندن دلنوشته زیبای تو , زبانم قفل شد و اشکم سرازیر ...

زهرا زین الدین جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:22 ب.ظ http://nejat-yafteh.blogsky.com/

خدایا
به فرزندانمان بیاموزکه آدمیان را به حق محک بزنندنه حق را به آدمیان،وایمانشان را در نشیب وفراز حوادث حفظ کن.
سلام خواهر جونم.من که هنوز نمی دانم اینجا وآنجا چه خبر است واصلا" ماجرای این اتاق گفتگو چیست وسندش به نام کیست؟
اما الان آمدم بگویم حضورت ر ا در کلبه مجازی ام کم دارم.بیا
که سرکوچه محبت به انتظارت نشسته ام

سلام عزیز .
جانا سخن از زبان ما می گویی ...
همه ماجرا همان حق است که در میان است و اتفاقا همان قضاوتهای زود هنگامی که تو گفته ای ... باقی دیگر همه بهانه ست .....

کوچه محبتت , عطرپاش فضای مجاز شده است مهربان ... دعایت را هم با جان امین می گویم ... ممنون و هزار بار ممنون .

محمد جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:05 ب.ظ http://www.hubut.blogsky.com

سلام:

الهی آمین....

سلام .
هر چند همین سه کلمه دنیایی از لطف حضور شما را با خود می رساند , اما چنان موجی از دلتنگی را در دلم پراکند که بیان کردنی نیست ... آخ که چقدر این دنیا , دنیای بی رحمیست بزرگوار ......

وانیا جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:37 ب.ظ

سلام سهبایی
عجب حال و هوایی داره وبلاگت
آهنگ
عکسها
و حرفایه دلت
منم دعا کن

سلام
محتاج دعایت هستم وانیای عزیزم ...

میکائیل جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:04 ب.ظ http://sizdahname.blogsky.com

دل به آن مقصود رسید و دل خوش شد
و تو مقصود کعبه دل شدی و در دل بنا کردی
خانه مهر و جای دادی
و صبر ، مزد گمراهان راه بود .. انان که چراغ میخواستند و تو چراغ انان شدی
حال که روزگار "من" ها تمام است
و همه "ما" شدند

تکلیف بی خبران چه شد ؟ که جای داشته و جایگاه نداشته اند؟

منی در کار نیست ! تنها دل است که چراغ راه است اگر در آن نور باشد و مهر ....
منیت ها بزرگترین سد راه دوستی هایند , دوستی هایی به عمق زندگی ... کی باشد که بدانیم ؟

ر ف ی ق جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:05 ب.ظ http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

صدایت می زنم
خدایا
گوش بده قلبم صدایت می زند
شب گرداگردم حصار کشیده است
در من شک لانه کرده است
ومن به تو نگاه می کنم
از پنجره های دلم به ستاره هایت نگاه می کنم
چرا که هر ستاره ات آفتابی است
و من آفتاب وجودت را
در حریم قلبم
باور دارم
سلام سهبای عزیز
با دلنوشته هایت ایمانمان را صیقل می دهی
دست مریزاد

این دلنوشته هر چه دارد از حضرت دوست است و لا غیر ...
ممنون رفیق همیشه همراه ...

هستی نمونه جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:41 ب.ظ http://d.blogsky.com

من همه دیروز پشیمانیم ، وای سهبا مثل تو بارانیم

هستی عزیز , هی باران می گویی و کبابم می کنی از دوری بارانم ! نیایشم هم آرزوی بودن با باران را دارد ... چه می شود کرد ؟! کاش این دو روزه هستی ام را در کنار عزیزانم بودم .... کاش ...

حضورت غنیمت سرای دل است . ممنونم مهربانم .

مامانگار شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:18 ق.ظ

امین ...
...ممنون سهبا...
...التماس دعا...

و من هم ... هم ...

میکائیل شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:27 ق.ظ http://sizdahname.blogsky.com

من سخن از منیت ها نگفتم ! تنها بیانم این بود که خواسته ات مگر جز به شکستن سد منیت ها بود ...

حال روزها گواه همه چیز اند و من تنها تاریخ را به یاد میسپارم

تاریخ گذشته است .. مهم است ، اما نه مهمتر از حال ! نه با خاطرات شیرینی های گذشته ، کاممان شیرین می شود و نه از یادآوری تلخیهایش ، شیرینی حالمان ، زهر ....
اکنون که ایم و چه ایم ؟؟؟؟

مشتاق شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:21 ق.ظ

...اماوقتی ...دلنوشته ...راخواندم ..انچنان شعفی وجودم را در برگرفت....راستش من هم از خواندن این زبان حال انچنان شعفی.... براستی این شعفها نشانه چیست؟جز خدایی که چنین دلهای هماهنگی افریده..؟خدایا نمیدانم این دل ما چه ....است که اینچنین ...اما هرچه هست تو خود بدان اگاهی...فقط از تومیخواهم که از عشق خودت سرشارش کنی که به بیراهه قدم نگذارم....

سلام .
راهی را شروع کردم نه با اختیار خود ... دستان دلم را به دستان قدرتمندش سپردم تا خود راهنمایم باشد در مسیر ... سخت بوده و هست ، دست انداز زیاد دارد ، فراز و نشیب هم ... بیراهه هم دارد که بعید نمیدانم گاهی از آنها رفته باشم و راهم را دورتر کرده باشم از آن مقصدی که باید ، اما ...
وقتی به حکمتش و به مشیتش دل بسپری ، وقتی در کنار عزیزانی چون استاد بزرگوار گام برداری و حضورشان را غنیمت بدانی ، وقتی مهربانی انسانها را ارج نهی و تنها به ظواهر نیندیشی ، وقتی هر آدمی را همانگونه که هست ببینی و بپذیری و بدانی همه ما در کنار همیم تا بیاموزیم و بیاموزانیم و دست در دست هم راه رسیدن به نور را ادامه دهیم ....
انوقت است که هر قدم رو به بالایی ، مشعوفت می کند ! هر پیوند مهری ، دلت را گرم و گرمتر می کند به ادامه مسیر تا بدانی که او هنوز هم با تست و تو راهت را گم نکرده ای .... و یقین کنی که زبان دلها مطمئن ترین زبان ممکن است و تو بیهوده دل نبسته ای به دیگری ... شما بگویید ، چه شادی ای از این بالاتر ؟
حضورتان را ارج می نهم و سپاسگزار شما و خدای مهربانم هستم .

بزرگ شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:05 ق.ظ http://navan1.blogfa.com

من دعا میکنم خداوند متعال تمام دعاهاتو برآورده کنه

ممنونم بزرگ عزیز . و من هم آرامش قلبی شما را و شادمانی بی انتهای دل مهربانتان را از خداوند متعال خواهانم .

نیایش شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:19 ق.ظ http://www.niayeshmehr.blogfa.com

دعایت بر بال اجابت !

ممنون مهربانیت عزیز دل . خواسته های شما هم مورد قبول حضرت حق ...

بــاران شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:31 ب.ظ http://the-rain.blogsky.com

شب و روزت پُر از خـــــدا !
:)

ممنونم ماهی کوچولوی عاشق دریا !

پدرخوانده ناصواب شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:20 ب.ظ

نمی دانم چرا هر وقت کار به مناجات می افته خودبه خود اشعار زیر از آرتیمانی به یادم می افته شایدم به خاطر اینکه همینو بلدم

الهی به مستان میخانه ات
به عقل آفرینان دیوانه ات

الهی به آنانکه در تو گُمند
نهان از د ل و دیده مردمند

به دُردی کش لُجّه کبریا
که آمد به شأنش فرود إنّما

به دُرّی که عرش است او را صدف
به ساقیّ کوثر ، به شاه نجف

به نور دل صبح خیزان عشق
ز شاد ی به اندُه گریزان عشق

دماغم ز میخانه بوئی شنید
حذر کن که دیوانه هوئی شنید

دماغم پریشان شد از بوی می
فرو نایدم سر به کاوس و کی

پریشان دماغیم ساقی کجاست
شراب ز شب مانده باقی کجاست

مئی را که باشد در او این صفت
نباشد بغیر از می معرفت

تو در حلقة می پرستان درآ
که چیزی نبینی بغیر از خدا

به میخانه آ و صفا را ببین
ببین خویش را و خدا را ببین

مغنّی سحر شد خروشی برآر
ز خامانِ افسرده جوشی برآر

تعالی اللَهْ از جلوه آفتاب
که بر جملگی تافت چون آفتاب

صبوح است ساقی برو می بیار
فتوح است مطرب دف و نی بیار

نماز ارنه از روی مستی کنی
به مسجد درون بت پرستی کنی

انشالله که توفیق عبادت وبندگی نصیبم شود

حال بگو چرا این تکه ککلام آخر رو اضافه کرو؟

کی ؟ آرتیمانی یا من ؟!

دانیال شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:28 ب.ظ http://www.danyal.ir

چه بگویم از رادمردانی که خود زیباترین نام ها را در دل تاریخ بنوشتند و اینان ماندگارانند ...

برگهایی از صفحات تاریخ می شود در دستان ما باشد , به مهر یا به قهر ... و شما برادرم زیباترین ها را سرودن می توانید .... رادمردی در افسانه ها نیست , می توان آنرا باز هم دید و باور کرد ...

مهدی شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:48 ب.ظ http://www.baran-110.blogsky.com/

سلام

عجب شوری داری خواهر

عجب عشقی داری به خدا

خوش بحالت چه احساس نابی

سلام داداشم . من و تو هر دو تربیت یافته یک پدر و مادریم ... و این عشق در نهاد ماست . تو خون ما جریان داره ... اما زمان و شرایط باعث شد که من شناختم رو نسبت به همه چی عوض کنم و بنیانی نو بسازم بر اعتقاداتم ...
توی ایمان تو هم مگه میشه شکی داشت داداشی گلم؟
قربون تو و بارانم . مراقب خودتون باشین و التماس دعا .

سعیده شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:17 ب.ظ http://s73.blogsky.com

سلام سهبای عزیز
عذر تقصیر بابت تاخیر
حال درستی ندارم
فعلا حاضر بزنید برام تا ...
التماس دعا

سلام نازدونه خانوم . خدا بد نده خانوم گل . چی شده عزیز دل ؟!

تو همیشه حاضری تو دلم باور کن !

سعیده شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:42 ب.ظ http://s73.blogsky.com

روح درگیر پیامد های قدر
و جسم درگیر پیامد های روزه داری
و این وسط من در آرزوی رهایی
شوخی کردم

قربون محبتت عزیزم

درگیری روحت خوبه ! درگیری جسم برطرف میشه ایشاله !
اما این وسط رهایی از چی آرزوی توئه نازدونه جونم ؟! اگه نگفته بودی شوخی کردم ... وای به حال و احوالت !
دوستت دارم عزیزدلم .

ماندانا شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:33 ب.ظ http://wildtigress.blogsky.com

سلام واقعا زیبا و دلنشین هست بخصوص قسمت آخر

سلام عزیز . ممنونم .
همه را گفتم که برسم به قسمت آخر که حرفهای زیبای استاد است و به قول شما زیبا و دلنشین و البته بسیار عمیق ...

جوجه اردک زشت یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:27 ق.ظ

سلام بانوی باران و خدا
عاشق آن خدا؟
تنها یک خدا می شناسم که لطیف تر از باران است و بابونه که بی آنکه دمی منت بگذارد هوای مرا دارد ومن ناز پروده مدام جیغ می کشم چرا آنی نیستم که می خواهم سوالم از خود خود خودم ایناست من برای خدا چه کرده ام نیایش هایم که یا از سر ترس بوده یا برای بهشت یا برآورده شدن حاجت ...پس سهم دوستی و عشق چه می شود؟
خدا مظلوم شده است چون کارکرد معشوقه گونه اش را تغییر دادم و صرفا در حد حلال مشکلات مکی شناسم
دلم تنگ آن خدایست که شبان قصه موسی صدایش می شد کجایی که من شوم چاکرت؟
چندبار در روز از سر عشق صدایش می زنم سبحان الله؟
فقط می گویم : یا رزاق...یا ستارالعیوب ...یا...
بانو نبودنم را ببخشید
دراین شبها خدا را اگر دیدید سلام ما یادتان نرود

کاش زیباترین عاشقانه ها را برای خدایی بسراییم که لطیف تر از باران است و بابونه ....

سلام برادر بزرگوارم . دیگر کار دل از دلتنگی گذشته و من بیهوده ست تکرار کنم حرف همیشگی ام را . فقط دعا می کنم دردها کمی مهربانتر باشند با شما ... کاش کاری هم از من برمی آمد برای دل آیینه گونتان ...
خدا با شماست ، این منم که باید سلامم را به امانت نزد شما بسپارم تا برسانید به صاحبش ،اما باز هم چشم ...
کاش بیشتر باشید برادرم .. کاش ...

مکث یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:45 ق.ظ http://maks2011.blogsky.com

سلام سلام سلام. نماز و روزه تون قبول. صد سال به این سال ها. مبارک باشه. ا قاطی کردم چی باید می گفتم سهبای عزیزم؟

سلام . همینایی که گفتی عالی بود زری . خوبی عزیز دل ؟

پدرخوانئه بی صواب یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:07 ق.ظ

مسلما شما .

این الهی نامه آخر ، اشاره ظریف استاد است به روابط ما انسانها در فضای حقیقی ، که می تواند در دنیای مجاز هم دیده شود ، اینکه کاش تمامی ارتباطات ما انسانها نیز از سوی او دیده شود و هدفی الهی در پس آن نهان باشد ....
این برداشت کوچکی ست که من دارم ... تا شما چه بگویید ؟

زهرا یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:18 ق.ظ http://sheydayevesal.mihanblog.com

الهی!
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد،نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
که به غیر از تو نخواهم،چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی
سلام عزیزم
در شبهای قدر ما را از دعا فراموش نفرما

که به غیر از تو نخواهم ، چه بخواهی ، چه نخواهی ....

سلام عزیز . شعر بسیار زیبایی بود . ممنونم . من هم التماس دعا دارم فراوان ..

ثنائی فر یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:32 ق.ظ http://www.sanae.blogfa.com

الهی تو آگاهی به فقرم و ثروتم آن اندک و این فزونی ده

سلام نازنین . امید که بشود آنچه که باید شود ... ثروتی بیش و فقری اندک ...

متین یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:37 ق.ظ http://www.always-in-allways.blogfa.com

دوباره سلام.

گاهی اوقات شخصیت آدما خیلی برام مهمه..مخصوصا کسایی که نوشته هاشونو می پسندم.. تمام سوالام فقط برای همین بود به همین هم اکتفا نمی کنم!
بازم ممنون از جوابت...

سلام .
شخصیت آدمها خیلی پیچیده تر از اینه که با دو تا سئوال یا جواب َ، یا حتی از روی ظاهر نوشته ها ، کشفش کرد . در طی زمان و با عمیق شدن در نوشته ها و رفتارها و واکنش های افراد ، شاید بشه کمی راجع بهش نظر داد ، اما به اون هم نمیشه صددرصد اطمینان کرد .
امیدوارم مفید بوده باشه جوابهام برای کمک به حداقل شناختی که انتظار داری .

مذاب ها یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:10 ق.ظ http://mozabha.blogsky.com

سلام خواهر بزرگوارم...
در این صراط ، باید به چشم دل گام برداشت که رفتن بی دل ، خطر چاه و چاله دارد...
سهبای عزیز، چنین حالاتی در قلب هایی اتفاق می افتد که از عشق خدایند و تو صاحب چنین قلبی هستی، التماس دعا....

سلام برادر آسمانیم .
گذر از این مسیر سخت ، به قول شما چشم دل می خواهد ، آنهم دلی سرشار از رضای به مشیت دوست و خدا کند بتوانیم شایسته گام نهادن در چنین مسیری باشیم .. ممنونم و محتاج دعایم برادرم .

فاطمه یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:34 ب.ظ http://bito-mimiram.blogfa.com

از نخلستان و چاه و است و علی(ع) / کوفه در خواب گناه است و علی

کوفه خواب است و کسی در جاده نیست / در تمام شهر یک آزاده نیست

کوفیان با ننگ سودا می کنند / از علی امشب تبرا می کنند

کوفیان با عافیت خو می کنند / بر سر دنیا هیاهو می کنند

باز امشب عشق تنها می شود / زخم ، سهم فرق مولا می شود

کوفیان امشب « ولی » را می کشند / فاتح خیبر « علی » را می کشند

آفتاب عشق گلگون می شود / سینه ی سجاده پرخون می شود

باز امشب عقده ها گل می کند / بر لبان غم ، دعا گل می کند

پشت نخل آرزو ، خم می شود / داغ حسرت سهم ، آدم می شود

می شود امت یتیم و بی امام / عشق ، ناکام و عدالت ، ناتمام

جاده می ماند غریب و بی سوار / ذوالفقار عدل می گیرد غبار

کوفیان ، مست ترنم می شوند / در غبار عافیت گم می شوند

کوفه ، ای ظلمت سرای شب نورد / کوفه ، شهر عافیت ، آیین زرد

کوفه ، ای نامرد ، ای شهر فریب / کوفه ، ای بی درد ، ای شهر فریب

زادگاه و قبله ی اصحاب باد / پنج فصل عدل را دادی به باد

خوب می دانم علی سهمت نبود / درک آن خورشید در فهمت نبود

چون که با زهر تو پرپر شد علی / همنشین زخم خنجر شد علی

کاش امشب باز باران می گرفت / بغض من راه نیستان می گرفت

کاش امشب درد می آمد فرود / بغض من ، زخم علی را می سرود

چاه کو ، تا بشنود درد مرا / ماه کو ، آن شاهد درد آشنا

ای علی ، هجر و صبوری تا به کی / چهارده قرن از تو دوری تا به کی

تا به کی باید ز هجرانت سرود / شعر در وصف شهیدانت سرود

بی تو ای مولا ، دل ما کربلاست / سهم ما از زندگی ، درد و بلاست

عشق در چشمان من گل گاشته / گریه با من ماجراها داشته

خانه ام امشب دوباره ابری است / گریه ، گام آخر بی صبری است

بی تو بر دل مانده زخم صد فدک / کو دو بیتی ، کو جنون ، کو نی لبک

غم مدار ، اما دل ما محکم است / گر چه دنیا سهم ابن ملجم است

ذوالفقارت یا علی میراث ماست / ما به خونخواهی به پا خواهیم خاست

ای علی ، سنگ صبور فاطمه / وارث زخم غیور فاطمه

ای شهید فتنه ی قوم جمله / بهترین تفسیر اخلاص عمل

چشمهایت ای طلوع دلنواز / بر جهان ای کاش می تابید باز

کاش امشب باز باران می گرفت / بغض من راه نیستان می گرفت

کاش امشب درد می آمد فرود / بغض من زخم علی را می سرود

شیعیان ، من داغدار حیدرم / داغدار آن بهار پرپرم

بی علی ، ماییم و اندوهی مدام / روبروی ماست راهی ناتمام

بی علی ، دنیا ندارد اعتبار / وای بر ما ، وای بر این روزگار . . .

شهادت شفیع شیعیان و مولای متقیان، علی علیه السلام

تسلیت باد

کاش علی را نه فقط در مشق هایمان که در چشم هایمان هم عالی مرتبه می دیدیم ...
ممنون فاطمه جان .

الی یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:51 ب.ظ http://aGHAYEDEYEKMATARS.BLOGFA.COM

یادداشت زیباییی در مورد ماهی بود که توش هستیم.
امیدوارم برای شماهم این ماه پر از زیبایی ها باشه.
با جدید ترین مطلبم منتظر حضور گرمتون هستم.
ممنون.

ممنون . چشم خواهم آمد .

مهرداد یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:17 ب.ظ http://kahkashan51.blogsky.com

سلام خواهر عزیز
زیبایی کلامت در مناجات با خدای هستی بخش ، موجب آرامش روح شده و به مثابه ی آدرسیست که ترس بی یاوری وگم شدن از راه حقیقت را از تفکرات مشوش آدمی
پاک میکند.
خدای باران وبابونه نگهدارت باد .

خدای باران و بابونه .، سرراست ترین آدرس ممکن را دارد برادر ... فقط کافیست دست دلمان را بگیریم و برویم ...

سلام . ممنون از لطفتان .

پدرخوانده ناصواب سه‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:05 ق.ظ

اینکه این قطه آخر رو نوشتم منظورم این بود که لذت عبادت وبندگی را هیچگاه از ما دریغ ندارد که این طور که معلوم است از بنده دریغ داشته که این هم نتیجه گناه هان نابخشودنی زیاداست.

الهی از هیچ کس لذت عبادت رادریغ نفرما

آمین . کاش عطا کند به همه ما لذت طاعت و عبادت خالصانه خود را ...
ممنون پدرخوانده گرامی.

فرداد سه‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:50 ق.ظ http://ghabe7.blogsky.com

خدایا شکرت..
سلام خواهرم
قبول باشه بنده گیت.

سلام برادرم . منم خدا رو شکر می کنم بابت حضورتون . طاعات شما هم قبول حق .

ساجد شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:27 ب.ظ http://zharfayenegah.mihanblog.com

آیا هیچ هیچ است؟!!
ببینید قبل از آنکه ببینید

من آن که باید می بینم !‌ بقیه اش با من نیست و در شان من نیست و سزاوارش نیستم و در اختیار من نیست ... خداوندگاری دارد ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد