ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تا به کی بینم که همچون بت ، قبله گاه این و آن باشی ؟
غیر من ، از دیده مردم ، چون پری خواهم نهان باشی
چشمه آب حیات من ! دست از جان شسته ام بی تو
می توانی در مسیر خود ، جانب من هم روان باشی ؟
می کند دق مرگ عاشق را ، گر ز یک سر دوستی باشد
من چگونه دوستت دارم ، دوست دارم آنچنان باشی
پرسشی دارم ، نمی دانم پاسخش را می دهی یا نه ؟
تا به کی ناز تو بردارم ، چند با من سرگران باشی ؟
پیکری افتاده بر خاکم ، زخمها از این و آن خورده
تا توانم از زمین برخاست ،در تن من کاش جان باشی !
چشم من ای نازنین هر روز ، بیندت زیباتر از دیروز
گرچه خود پیرم ، ولی خواهم تا جهان باشد ، جوان باشی
گر که لعلت بر لبم ساید ، با زبان نرم از او پرسم :
بایدت بوسید ، یا نوشید ، جام باده ، یا دهان باشی ؟
از دوئی باکی نباید داشت ، گر که دلهامان یکی باشد
پیش خواهد رفت حرف ما ، گر که با من همزبان باشی
روزهای اولین با من مهرت از اندازه بیرون بود
روزهای آخرین را هم ، کاش با من مهربان باشی !
استاد محمد قهرمان
پی نوشت :
غزلهای زیبای استاد قهرمان ،آنقدر زیبایند که حرفی برای گفتن نمی گذارند . و من چقدر خوشحالم که خانه مجازی ام باعث آشنایی دوستان گرانمایه ام با پدر بزرگوارم شده است . وقتی دلنوشته نصف شبی آقای سعادت را خواندم که به امید خواندن غزل استاد به این خانه سرزده اند ، شوقم افزون شد و شادیم فراوان . این پست را به آقای سعادت عزیز تقدیم می کنم که حضورشان برایم افتخار بزرگی ست . ممنون از این دو پدر بزرگوار و دوست داشتنی .
معرفی نوشت موکد :
مجموعه داستانهای زری ( مکث ) در کتابی الکترونیکی به نام تئوری گورستان ارائه شده . برای دریافت آن به اینجا بروید .
سلام صبح بخیر خوبی خواهر ؟ این گلهای خوشگل خونه تونه؟
سلام . صبح شما هم بخیر سمیرا جان .
بله . اینها گلهای محمدی باغچه خونه ماست .
چشمه ی آب حیات من دست از جان شسته ام بی تو
می توانی در مسیر خود جانب من هم روان باشی...
درود بر بزرگانی چون استاد قهرمان واستاد سعادت وشما
دوست گرامی...
درود بر شما دوست عزیز . خوش آمدید .
سلام و علیکم
صبح همگی بخیر جمیعا
سلام علیکم . صبح شما بخیر .
همچون همیشه این بار نیز با غزلی اکنده از صفا و سرشار از عطر دوستی و وفا مارا مهمان خانه گرمتان کردید ...عشقتان هماره در فزون باد و جانتان قرین طراوت و نزهت و متانت ....امیدوارم خوانندگان گرامی با مغز و معنای این غزل حالات درونی خود را تطبیق دهند درجه حرارت عشق در وجود خود را اندازه بگیرند تا میزان کمال حقیقی خود را فراسوی همه مظاهر و ظواهر دریابند ...این غزل ها محک راستین برای سنجش عیار انسانی ما است ...
سلام استاد عزیز . خیر مقدم . خوش آمدید .
ممنون از نظر زیبایتان .
اینقدر بیت بیت اشعار استاد قشنگه که نمیتون یکیشون رو انتخاب کنم
واقعا که دست مریزاد
حالا یکیشون رو انتخاب کنین دیگه بزرگ عزیز ...!
این روزها زیاد به این دعا که (( امیدوارم هیچ وقت ناامید نشی ... )) فکر می کنم واین دعائی بود که مادر بزرگم می کرد ... این روزها که کمتر کسی از امید می گوید و امید می بخشد ، حکایت استاد محمد قهرمان حکایت دیگری است ، او امید را نفس می کشد و در باز دمش و دم مسیحائی اش از امید می گوید و امید می بخشد و امید وارمان می کند ... آیا تو هم امید را در قبله گاه دل دیدی ؟ .... سلام سهبای مهربان ، سلام این مشتاق را به استاد عزیزمان برسان
منم مثل مامان بزرگتون میگم : هیچوقت ناامید نشو !
مگه تا مهربونی مثل خدا داریم ، ناامیدی هم در دل جایی داره دوست عزیز ؟! به ما هم از همون بچگی آموخته اند که ناامیدی کار شیطان است ...
استاد قهرمان را نمی توانم توصیف کنم . فقط باید از نزدیک با ایشان به صحبت بنشینید و در زلال چشمانشان غرق شوید ....
سلامت باشید .
آرزوی من این است که شرفیاب حضورشان گردم ...
سلام نرگس عزیزم
اصلا واژه ای را برای تحسین و تقدیر و تقدیس واژه های این استاد بزرگوار پیدا نمی کنم
پس فکر می کنم سکوت کافی است برای نشان دادن بزرگی آنچه که در این شعر نگاشته شده
ممنون که این فرصت را به ما هم میدی تا از شعرهای پدر بزرگوارت لذت ببریم
داستان های مکث رو هم دانلود کردم بعدا میخونمشون داستاناشو دوست دارم خیلی زیاد
سلام عزیز مهربانم .
خوشحال می شوم از دمی شاد دیدنت . امید که خوبیها زندگیت را سرشار نمایند .
ملکوت حضور استاد قهرمان در این سرا معماست
ای کاش در ملیح ترین تبسم عالم بازگو میکردی حکایت آشنائیتان را با این پدر عزیز شیرین سخن !!!
ملکوت حضور استاد در سرای دلم چه ؟!
با زبان خود استاد خواهید شنید . قولش را گرفته ام از مهربانترین پدر ....
حالا بر ما ثابت شد که این سلیقه زیبای شما از قبل بوده.
سلام .
اونوقت چطوری ثابت شد ؟!
چه سروده زیبایی . خیلی به دلم نشست . ممنونم سهبا جان
خوشحالم عزیز دل . دلت مملو از هرآنچه نور و آرامش باد .
تا به کی بینم که همچون بت ، قبله گاه این و آن باشی ؟
غیر من ، از دیده مردم ، چون پری خواهم نهان باشی
واقعا که
سلام خواهرم
خدا استاد رو برای ما حفظ کنه...
اون قصه ها رو هم دانلود کردم تا بخونم...
بابت همه این چیزای خوب و خوب...از شما ممنونم و خدا رو شاکرم.
ددستت درد نکنه.
فقط میمون برای این دعای استاد قهرمان بگیم آمین:
روزهای اولین با من مهرت از اندازه بیرون بود
روزهای آخرین را هم ، کاش با من مهربان باشی !
راستش شاید برای استاد بزگوار دعا نباشه...ولی برای من دعاست...الهی آمین.
(جسارت منو به مهربونی خودتون ببخش...من اصلا محمد اصفهانی رو دوست ندارم)
سلام .
خدا شما رو هم برای ما حفظ کنه برادر عزیز .
قابلی نداشت .
منم میگم آمین ...
حالا این بار رو به بزرگواری خودتون ببخشید برادر ! این اشعار برای من خاطره اند و به همین دلیل دوستشان دارم ...
غزل عالی بود
عمع زری داستان هاش خاص و زیباست اما غزل هاش رو بیشتر دوست دارم
راستی تولدمونه مایید ؟
ممنون .

من اول خود زری رو ، بعد غزلهاش رو و بعد داستانهاش رو دوست دارم !
اومدم واسه تبریک ، اما اینجا هم میگم تولدت هزار هزار بار مبارک پوریای عزیز . الهی صد وبیست ساله بشی آقا .... از کیک تولد یادت نره ها !
...مثل همیشه تنفس کردیم اشعار استاد عزیز را...
...کاش مثل اکثراوقات تاریخ رو هم میزدید...ممنون...
سلام مامانگارعزیز .
خوشحالم و ممنون .
تاریخش مربوط به تیرماه سال گذشته است . دقیقش را باید بیابم مهربان .
روزهای اولین با من مهرت از اندازه بیرون بود
روزهای آخرین را هم ، کاش با من مهربان باشی !
سلام بر استاد قهرمان عزیز و سلام بر سهبای گرانقدر و سلام بر هر آنکس و هر آنچه که از عشق میسراید....
استاد عزیز حتم دارم بارها و بارها ، بهنگام سرایش شعری اشک در چشم هایت حلقه بسته و احساسی از اعماق دلت جوشیده که بند بند وجودت را به ضیافت عالمی دیگر دعوت نموده بعقیده شما این حالات یک شاعر از کجاها نشأت میگیرد و چگونه است که در وجود شاعر گسترده تر و ملموس ترند ؟ و چرا ؟
با سپاس
سلام برادرم .
من هم مثل شما منتظر پاسخ پدربزرگوارم هستم .
سلام
آبجی دیروز ی میدونی رو گفتی یادم نمیاد اسمشو
از جایی که مردو میخوان برن تهرون - و جایی که میخوان برن رشت مرکز شهر چگینی میگه جاش خیلی خوبه بیلابوردشو نصب میکنن تا نیم ساعت دیگه خبری از تبلیغات و دیدی ، شنیده های مردم رو شنفتی از مریخ سهبا به آرمین بگو من به گوشم
سلام .
از مریخ به آرمین ، صدامو داری ؟!
سوار سفینه خواهیم شد و در آسمان گشتی خواهیم زد به قصد رویت مثال بی مثال استاد ذوالفنون و اسم برادر آرمین !
به شایعات مردم هم گوش خواهیم داد و اصلا خود هم شایعه ای بر ان خواهیم افزود ! نگران نباشید ....
با سلامی مجدد حضور استاد قهرمان عزیز...
جایی خوانده ام که شعر، چو ایران نباشد تن من مباد
/ بدین بوم و بر زنده یک تن مباد.... از فردوسی عزیز نیست و در دوران رضا شاه توسط ملی گرایان و وطن پرستان ،این شعر سروده شده و به فردوسی نسبت داده شده ، اکنون میخواستم نظر شما را در مورد این مطلب بدونم ، خوشحال میشم اگه عنایت نموده و پاسخ دهید. با تشکر....
سلام به استاد قهرمان به استاد سعادت به شما .
از اثر هردو بزرگوار لذت بردم.
غزل دلنشین این پست خستگی را از من زدود.
نثر آقای محمود سعادت هم آنقدر صادقانه و آرام و ملکوتی بود که به دل بارها تحسینشان کردم.
خیلی دل خوش می روم به ماه سربزنم!
ممنونم.
من هم به هر سه استاد عزیز و بزرگوار سلام عرض می کنم :
سلام استاد قهرمان عزیز ، پدر بزرگوارم
سلام بر آقای سعادت بزرگوار ،
سلام بر خانم سعادت یار مهربانم ،
باعث افتخار من است در حضور شمایان شاگردی کردن .
سلام
ماکه بعد از کلاس اخلاق زلزله ومدیریت بحران و........این شعر استاد عزیز و خوندیم واقعا" خستگی به در کردیم ممنون ...............
خسته نباشی عزیز دل . من هم که مثل همیشه دررفتم از کلاس هر چه بحران و زلزله است به امید ماندن کمی اخلاق در وجودم !
ترسیدم بیایم ، خودم زلزله بشوم و بشوم معضلی بزرگ !
سلام
روزهای اولین با من مهرت از اندازه بیرون بود
روزهای آخرین را هم ، کاش با من مهربان باشی !
چند روزی بود دلم پر می زد برای چشیدن شهد ناب غزل استاد...
چرا هر شعری که از استاد می خوانم گمان می کنم بهترین است بعدی که سروده می شود دلم مایل می شود آن سمت؟
سلام .
خوش آمدید برادرم .
خوشحالم که کامتان شیرین شد با چشیدن واژه به واژه غزل شیرین استاد .
چرایش را از دل خودتان و از استاد پدر بپرسید بزرگوار .
چقدر گل های خانه ات قشنگ است !
درست مثل گل های خانه ات !!
روح و جسم و جانت عطر آمیز باد
لبریز عطر دوست
راستی خودم شعر قطار را خیلی دوست دارم. توضیحش را ببین در کتاب دم دستت !
چشم مهربان خواهم خواند با چشم دل !
گل ها هم عطرشان از یاد اوست و برای دوست ! دیدار آسمان آبی دیدگانتان ، آرزوی من است و گلهای خانه ام ....
سلام نرگس جان.من یک روز نبودم چقدر اتفاق افتاده!
شماخوبید؟
به به چه بوی خوبی!
احساس میکنم بوی گلهای محمدی باغچتون رو از همین جا میشنوم
یکروز نبودی ؟ چه اتفاقاتی افتاده مگه ؟!
به بوی بهار نارنجای اردیبهشتی شیراز که نمیرسه بانو !
میگم یه دی جی، جی جی بذار رو وبلاگت!!!
خوشالی ایشالا؟
نمیخوام حمید ! اینو تازه گذاشتم !!!
چه عجب خندیدی !
سلام سهبا جونم
من عاشقه اون رزم
با زری هم صد در صد موافقم به اشد وضع
خدا رو شکر وانیای عزیزم .
سلام مهربون . منم با تو موافقم !
برای دمی آسایش .. شب ها قبل از خواب گذری به غزل های استاد میزنم و چقدر ارامش پیدا میکنم از این نعمت وجودی خداوندی .....
زبانم از عهده شکر خدای قاصر است ......
باورت میشه از استرس دهنم شده پر از آفت
بابا بی خیال آرمین ! عجبه هاااا !
سلام سهبا جان.
آمدیم عرض کنیم ، چله ما حالا حالاها ادامه داره بانو.
سلام آلن عزیز . حیف ! دلم برایتان تنگ شده !
زودتر در بیایید از چله نشینی تان با دستانی پر . منتظریم .
من یک روز بیمارستان بودم وقتی برگشتم همه اپ کرده بودند. اینها خیلی اتفاق است دیگر
! نیومدید که بوی بهار نارنجها رو از نزدیک استشمام کنید!
همه ؟ منظورتان من و پری و حوری و یار و نگار است دیگر ،نه ؟!
شیراز هم خواهیم آمد امید به خدا ! ممنون مهربانم .
سلام تنسیم جان خونه داداش نرگش شیرازه نمیدونستی؟؟؟
آبجی تبلیغی هم دیدی؟؟؟؟
سلام .
بیرون نرفتم آرمین جان .
سلام دختر. نه نوشته خودم نبود. باور کن مارال نوشته بود.. اخه چرا فکر کردی خودم نوشتم؟؟؟ بابت معرفی کتابم هم ممنونم.
سلام گلم . قابلی نداشت .
مگه من گفتم نوشته توئه ؟ یادم نمیاد عزیز !
باسلام!ازهمۀ دوستان که اظهارلطف کرده اند ، ممنونم. دوسه موردراجداگانه جواب خواهم داد. درابتدابایدبگویم دخترم
درتعریف ازمن به قدری مبالغه می کندکه شنوندگان رابه یاد
این شعرمی اندازد : ازدورمی برددل ونزدیک ، زهره را! پس
همان دوری و دوستی که می گویند ، عاقلانه تراست! در
جواب برادرم مذاب هامی گویم ، حالاتی راکه برشمرده اید
نمی دانم ازکجاسرچشمه می گیرد ، ولی دروجودشاعرکه معمولاًحسّاس ترازدیگران است ، بیشتربه چشم می آید. و
امّابیتی درشاهنامه هست ( که الآن به یادم نیست )واندک
شباهتی به این بیت دارد.سپس باتغییربه صورتی که نوشته
ایددرآمده.به هرحال ، مربوط به دوران پیش ازرضاشاه است.
حکایت آشنایی بادخترم راان شاء الله به زودی بازخواهم گفت.به جوجه اردک زیبایم می گویم : نوکه میاد به بازار ،
کهنه میشه دل آزار! خوشحالم که غزلهای ناقابل من به
میکائیل عزیز ، قبل ازخواب آرامش می بخشدومانند من محتاج استفاده ازقرص خواب نیست! خوب. دیگردوستان گرامی رابدرود می گویم و همه را به خداوندبزرگ می سپارم.دلهای نازنینتان سرشارازعشق باد!
سلام . ممنون پدرجان از لطفتان . من اغراق نمی کنم . حاضرم تمامی دوستانم را به شهادت بطلبم در مورد صحت سخنانم .
چرا کتابی از این استاد عزیز معرفی نمی کنید ؟ اینطوری که دل ما یواش یواش آب می شه
دوست گرامی ، قبلا گفته ام ، کتاب دیوان استاد به نام حاصل عمر در انتشارات شاهنامه پژوهی اصفهان چاپ شده که شامل غزلیات استاد تا سال 83 می باشد . این غزلیاتی که شما در اینجا مشاهده می کنید ،همه غزلیات جدید استاد هستند که به چاپ نرسیده اند . اگر مشهد باشید می توانید کتاب را از خود استاد تهیه فرمایید ! ( البته اگر اشتباه نکنم !)
فردا صبح ساعت 10:30 میپرم میام تهران بعدشم باید برم ترمینال بیام قزوین
سفر بی خطر. به سلامت بیایی .
مامان سیب ترش مصری گذاشته - خیار گذاشته فکر میکنه من اینا رو میبرم
آبجی چیزی نمیخوای بگیرم واست ؟؟؟
به مامان بگو قزوین یه خورده شبیه شهر می مونه ! هم سیب ترش پیدا میشه ، هم بقیه میوه ها ! به جاش بهت پولش رو بدن !
وقتی حرفت را... دردت را نمی فهمند
دو راه پیش روی توست :
اول آنکه: نگویی.
دوم آنکه: جوری بگویی که بشود جوک تا همه بخندند..!!!
سلام خوشحال می شم به من هم سر بزنید[گل]
سلام . خوش آمدید .
من ترجیح می دهم گزینه اول را انتخاب کنم !
سپاس استاد قهرمان عزیز از پاسختان....
همیشه مانا و در کار عشق و سرایش آن همواره بهارگونه باشید....
سلام صبح به خیر
میگم خدا به فریادت برسه اینقدر که آرمین این جا تبلیغ کرد وقتی بیاد همه تون باید برید راهپیمایی برای تبلیغ !!
خسته نباشی آرمین
سلام مهربون .
می بینید ! گرفتاری شدیم با این آرمین !!!
خوش به حالتون.
من هم دوست داشتم در ردیف اول بنشینم و صدای موسیقی معنوی استاد ذوالفنون در جان روحم !بنشیند!
و به چهره اش که نگاه کنم ، آواز عشق را از تمام خطوط چهره اش نت برداری کنم!
خب من که رسما شما رو دعوت کردم عزیز مهربانم ! هنوز هم دیر نشده . فقط چند ساعت زحمت سوار شدن در ماشین را دارید !
من نسبت به خود استاد ذوالفنون اینقدر احساس ندارم . اما سه تارشان را واقعا دوست دارم ! خدا کند من هم در چهره ایشان همینها را ببینم که شما نادیده ، مشاهده می کنید !
میگم وبلاگت یک چیزی کم داره!
اسم دوستها رو دوباره بذار!
اسمهاشون مثل نگین دستبندت بود!
تو که دستت بند است به کلمات نام زیبای آنها !
یک طرف وبلاگت خیلی خالی است!
نترس هیچ کس آنها را از تو نمی گیرد !
خسیس
خسیییییس ؟!!!
من خسیس نیستم مهربون ! دوستانم می دونند که توی قلبم جاشونه ! دستبند اگه گم بشه که نگینش هم گم میشه ! ولی قلب آدم هیچوقت گم نمیشه ....
چشم .
سلام نازنین
صبح بهاری ات به خیر
امیدوارم روز خوبی در پیش داشته باشی
راستی اون طرفا آب و هوا چطوره
سلام نیلوفرم .
صبح بهاری شما هم بخیر .
بارانی ، خنک ، دلپذیر ، بهاری ، بهاری ، بهاری ..... دلت بهاری بهاری باشد مهربانم .
چند روز دیگر خانه ات با صدای بال پرنده های رها از نقش پرده های شور و گاه های متناسب آکنده می شود و نت های محفوظ آرمین ، پرواز را به یاد تمام پنجره های اتاق ها می آورد!
آنوقت اگر پنجره های محکم خانه ات از اشتیاق پرکشیدند، نگویی نگفتم ! گفته باشم!
آخ که چه اشتیاقی دارند پرده و پنجره و دیوار این خانه و آن یک ، به شنیدن ناله های دل با سوز صدای تار .... اما .....
سلام . بسیار زیبا بود. متشکرم .
سلام . خوش آمدید . منتظرتان بودم .
ممنون .
سلام دخترم
واقعا ازت ممنونم
خیلی دوست دارم بیشتر در مورد استاد بدونم.به نظرم قرار بود باهاشون مصاحبه کنید.درسته؟
سلام آقای سعادت عزیز .
نه . استاد قهرمان اصلا اهل مصاحبه نیستند . تنها اگر سئوال خاصی در مورد غزل دارید می شود همینجا از ایشان پرسید . منتها قرار است فایل صوتی ای برایمان بفرستند که در حال حاضر آماده نیست .
نمی دانم چند پست قبل ، فایل صوتی سه غزل ایشان را دریافت کردید یا نه ؟!
سلام سهبا جان
امروز همینطور دارم سلام می کنم ... روز خوبیه وقتی با سلام به دوست شروع بشه...
سایه سارت بر سرمان باشد همیشه نازیزن
سلام عزیز دل . خوشحالم که روزت را با سلام شروع کردی . سلامتی هدیه هر لحظه خداوند باشد به وجود نازنینت .
سلام ..
به خدا که نمیشه از این موسیقی زیبا و بی نظیر تشکر نکنم....واقعا ممنونم خواهر....
روزت خوش و دلپذیر.
سلام . مگه میشه برادر خوبم حرفی بزنند و من گوش نکنم ؟ اونم وقتی که مورد درخواستی با سلیقه هر دومون جوره ؟!
ما هر کدام ، از جائی به جائی آمده ، تا اینجا رسیده ایم ... ذره از آفتاب و ،دویدن از آهو ، پرنده از دریا و من ... توبگو!!؟ (شعر از سید علی صالحی ) ... سلام سهبای مهربان ، بهانه ای بود برای عرض ادب
سلام . بهانه زیبایی ست .
و من همیشه مشتاق شنیدن این بهانه های کوچک اما زیبای زندگی ام .
ممنون .
سلام . بعد از روز های تلخی که پشت سر گذاشتم ، از لطف شما احساس دلگرمی و انگیزه برای شروعی بهتر را پیدا کردم . از شما متشکرم
از مطالب خوب شما استفاده کرده و خواهم کرد.
سرافراز و سلامت باشید .
سلام . امید که روزهای تلخی برای همیشه با شما خداحافظی نمایند .
ممنون از لطفتان .
نمیدونم این دلشورگی ها کی تموم میشه .. تا حداقل بتونی پنجره رو باز کنی و از هوای بهار تنفس کنی ....
اون هوای بسته بسی حالتو رنجور کرده این روزها که صدای بال فرشتگانم به گوشت نمی رسه .....
پنجره بازه به روی بهار ، حس می کنم عطر گلها رو ، بو می کنم عطر بارون رو ، اما چند وقته با زبان فرشته ها یک کمی غریبه شدم ! یاکریم هام رو گم کردم ! یعنی همه اش تقصیر دل منه ؟!