سایه سار زندگی
سایه سار زندگی

سایه سار زندگی

بزم مهتاب

خیالت می خزد همچون پری در خلوت خوابم

ترا حس می کنم با هر تپش در نبض بی تابم

نهم با چشم گریان ، شب به بالین سر ، ولی هر دم

ز وحشت می پرم از خواب ، گویی می برد آبم

اگر سازد فلک ، سنگ فلاخن از من خاکی

چه دستی می تواند کرد تا کوی تو پرتابم ؟

دعایم می کنی وقت عبادت - گفته ای با من  -

ولی بنگر تهی آغوش تر از هر چه محرابم

شبی کز فیض دیدار تو گردد کلبه ام روشن

نخواهم رفت ، اگر خواند به بزم خویش ، مهتابم !

به دست ناکسان افتادنم را بر نمی تابی

که دانی گوهری ارزنده و بسیار کمیابم

چو آن سازی که رام دست استاد ازل باشد

سراپا رعشه از شوق نوازشهای مضرابم !

نسازد همت من با فروغ عاریت هرگز

به نور اندک خود کرده ام خو ، کرم شبتابم!

غبار آلوده ام چون بوته زرد کویر خشک

نه همچون سبزه نوخیز باران خورده شادابم

به ساحل رفت و آمد داشتم چون موج ، پیش از این

به گرد خویش می گردم کنون ، انگار گردابم

دگر باید که در خاک فراموشان دهندم جا

نه تصویرم که بردارند و بگذارند در قابم

استاد محمد قهرمان

1389/4/17

پ . ن :

احساس می کنم شما هم مثل من به یک غزل زیبا برای دمی آرامش نیازمند هستید . از کجا زیباتر از غزلیات پدرم بیابم ؟! امید که شما هم مثل من لذت ببرید از خواندنش .

نظرات 40 + ارسال نظر
سپیده چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:47 ب.ظ

چه احساس به جایی! چه چیزی بهتراز غزلهای زیبای استاد قهرمان عزیز برای انتقال این آرامش .........مرسی

ممنون عزیز مهربونم . امیدوارم همیشه آرامش همراه قلبت باشه .

آرمین امین بیطرف چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:36 ب.ظ http://www.musicarmin.blogfa.com


آبجی سلاممم

آبجی من استاد قهرمان رو درست نمیشناسم میشه یکم از بیوگرافیشون بهم بگی ؟؟ کجا هستند ایشان؟

و ...

http://sayehsarezendegi.blogsky.com/1389/02/19/post-128/

سلام ارمین جان . لینک بالا را بخون . میتونی به سایت طرفداران استاد هم سر بزنی
http://seshanbeshab.blogfa.com/

حمید چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:50 ب.ظ http://samandis.blogfa.com

سلام. خیلی زیبا بود
مرسی اهنگش رو دارم. میخواستم بدونم چجوری اهنگ رو گذاشتید تو اون طرح فلش؟

میگم برات حمید .

میکائیل چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:37 ب.ظ

میگه برات حمید !!!!



حمید انصافا من نگفتم که این روش رو کی به من یاد داده ؟! تورو خدا بیا جواب این میکائیل رو بده حمیییییییییید !!!! کجایی ؟!

میکائیل چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:51 ب.ظ

خب خودت جواب بده !!! یار کشی میکنی مگه ؟؟؟

آره ! مگه من بلد نیستم یارکشی کنم ؟!!!

میکائیل چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:00 ب.ظ

نه اینکه کم طرفداری میکنن ازت ؟؟؟؟

کو؟ کی ؟ کجا؟

تسنیم چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:10 ب.ظ http://t36.blogsky.com

سلام سهبا جون.ممنون که باعث شدید یک حس زیبای اردیبهشتی در وجودمان زنده شود.
شبی کز فیض دیدار تو گردد کلبه ام روشن
نخواهم رفت اگر خواند به بزم خویش مهتابم ....

قابل بانوی اردیبهشتی مهربان ما رو نداره !

حمید چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:15 ب.ظ http://samandis.blogfa.com

سلام اقا میکی!
خب من که خودم استادم! اینم سایتم: www.asrinternet.ir
بعله می دونم کی به کل ادارتون یاد داده! توی کد اهنگ وبلاگ سمیرا اقای سیزده نامه تشریف داشتن!!!
البته سهبا که خودش یه پا کد نویسه!

مرسی حمیدجان !

قابل توجه میکائیل عزیز !‌ این محض گوشمالی مادرانه بود ! دوباره شلوغ نکنی ها !!!

حالا حمیدجان شما کوتاه بیا . گناه داره پسرم !!!

جوجه اردک زشت چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:17 ب.ظ http://www.dardarik.blogfa.com

سلام
بغض مجال حرف زدن نمی دهد




دگر باید که در خاک فراموشان دهندم جا

نه تصویرم که بردارند و بگذارند در قابم

ممنون

سلام .
چرا بغض برادرم ؟! قرار بود بغضتان را بشکنم که !

صهبانا چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:24 ب.ظ http://sahbana.blogsky.com

سلام. وقتی برای اول بار این شعر را می خوانی ... فقط بهت زده با کلمات به سفری ژرف خواهی رفت...
برای بارهای بعد اما... لذت خواهی برد ، پند خواهی گرفت و زیبایی خواهی دید...

چه سعادتمند است فرزندی که پدری اینچنین ادیب و فرهیخته دارد...
و چه خوش اقبال پدری که فرزندی چون شما...
که هردو نگین و انگشتری را مانید... بسیار قدر و پربهاء. سعادتمند و جاودانه باشید
ارادتمند و خاک پای شعرا و فرهیختگان
صهبانا...


سلام . ممنون از محبتتان . غزلهای استاد حقیقتا لیاقت تعریفهای شما را دارند .
خدمتتان عرض کنم که استاد محبت فرموده اند و مرا دختر خودشان نامیده اند . و من افتخار می کنم که دخترخوانده ایشان باشم !

حمید چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:05 ب.ظ http://samandis.blogfa.com

اگه میکی اذیت کرد بگو تا.....
خلاصه ایشون یه ترسی از ما ناونیا داره!
اگه باز ببینم داره زیاده روی میکنه به بزرگ و اردک و سمیرا و یلدا و منیج و مانا و آستی و آرشا و اینا می گم بیان خدمتش در قزوین!


کوتاه بیا حمید !‌ موندم آستی و آرشا رو واسه چی میخوای بیاری تو میدون جنگ !‌ گناه دارن طفلیا !

حمید چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:55 ب.ظ http://samandis.blogfa.com

هیچکس نفهمید که شیطان عاشق حوا شده بود و بر آدم سجده نکرد...

چی بگم حمید عزیز ؟!

س چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:02 ب.ظ http://eisila.parsiblog.com

شعر سنگین وزن و زیبایی است.
در وزنهای سنگین شعر گفتن، توانایی بیشتری می خواهد. سرشاریم از استاد قهرمان

من در این زمینه هیچ نگویم سنگین ترم مهربانترین . در بین اساتید خاموشی بهترین گزینه است !

س چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:05 ب.ظ http://eisila.parsiblog.com

میکاییل می بینی پسرم (ش ) !!!
این همه به مردم چیز یاد میدی، آخرش فیلم تبرک اجرا میشه!!!

اووخ !‌
من از اون مادرهام مهربونم که همش لطف نیستم ها ! گاهی لازم می بینم گوش پسرها رو بکشم تا یه چیزهایی رو یاد بگیرن !‌ البته یه طوری که خیلی دردشون نیاد ! وگرنه منم قدر پسرم رو خوب میدونم مهربونم !

ببین میکائیل ! قدر بدون !

حمید چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:11 ب.ظ http://samandis.blogfa.com

هیچی...
شیطان،آدم،حوا و خدا همه جمع شده اند در موجودی به نام انسان...

کلا من خالیم از هر حسی که بشه جواب این حرفهای تو رو بدم حمید جان . ببخش .

سایه چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:19 ب.ظ http://shadowplay.blogsky.com/

سلام سهبا جان ...
وقتی می ری سراغ اشعار استاد قهرمان می فهمم سر حالی . خوشحال شدم ...

سلام سایه جان .
همیشه خوشحال باشی عزیزم .

باران چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:27 ب.ظ http://the-rain.blogsky.com

مرسی سهبا /مرسی استاد قهرمان! :)

مرسی بارانم !‌ خوش اومدی عزیز .

حمید چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:31 ب.ظ http://samandis.blogfa.com

پس سعی میکنی اوج لذت رو تو همین دنیا ببری؟
لذت مصنوعی؟

بی خیال حمید !‌ من میگم مخم تعطیله تو این حرفا چیه میزنی آخه ؟! لذت کجا بود توی این دنیای وانفسا ؟!!!

جوجه اردک زشت پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:18 ق.ظ http://www.dardarik.blogfa.com

بغضم از سر لذت بود همذات پنداری بود که این شعر در روحم ایجاد کرد احساس کردم شعر آینه ایست تمام قد بر من
نسازد همت من با فروغ عاریت هرگز

به نور اندک خود کرده ام خو ، کرم شبتابم!

شاهکاره

خدای را سپاس . تا باشد از اینگونه همذات پنداری ها .
شاهکاره واقعا . هم شعر استاد ، هم احساس شما !

ر ف ی ق پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:22 ق.ظ http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

احساس می کنم که این غزل استاد جام شیشه ی عمر من است ، پس آن را میگیرم و بر سینه ام می فشارم ، حالا حس می کنم برای شنیدن شعر استاد بی طاقت تر شده ام ... سهبای عزیز کاش زودتر این غزل زیبای استاد را شنیده ویا دیده بودم اونوقت تویه پست آخرم ازش استفاده می کردم ...خیالت می خزد همچون پری در خلوت خوابم ترا حس می کنم با هر تپش در نبض بی تابم ... این بیت اشکامو به من بخشید و بی تابیمو چاره کرد ... سلام مهربان ، کم پیدایی ام از ناچاری بود و آمدنم از دچاری !!! دیگر برایم زمزمه های گاه گاه افاقه نمی کند دوای من زمزمه های مدام تست !!!

سلام .
ناچاری تان از بی چاره بودن نباشد ،‌ اشکالی ندارد !‌اما دچار بودنتان را ..... شرمنده ام !‌ آخر دوست بزرگوارم ،‌ جایی بهتر سراغ نداشتید ؟!

صهبانا پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:37 ق.ظ http://www.sahbana.blogsky.com/

سلام . دخترم دیشب شعر زیبای پدر ارجمند شما را دید ،
اولین واکنشش این بود:
واقعا قهرمان هستند ....

و به من گفت : تو هنوز اول راهی .....
تصدیق کردم و هردو مبهوت ماندیم .
او کوچک است اما شعر را خوب می شناسد...

من باعث خجالت دخترم شدم ... اما شما به پدرتان افتخار کنید. موفق و سربلند باشید.

سلام .
شما و دخترتان هر دوقهرمانان بزرگی هستید . در آینده ای نزدیک منتظر درخشش نام زیبای دخترخانمتان خواهم بود ... اگر عمری به دنیا باشد برایم ...
من به وجود پدرم و دوستانم هر دو افتخار می کنم .

مشتاق پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:54 ق.ظ

سلام.سلامی به زیبایی هرانچه خدای رنگ است.چقدر دنیا تنگ است و چقدر دلهای فراخ دراین دنیای تنگ زیبایند.چقدر حس همدردی ...برادرم محزون بودو...دلتنگ ...اما چه زیبابود همدلیهایی که میشد بااو...قلبهایی که همچون اومیطپیدند.خدای من تو چه کرده ای در خلقتت...چه باشکوهی..خدایا دل غمدیده اش را ..چشمهای اشکبارش ..دردهای درون سینه اش ...میدانم توهمه را مرهمی ...او فقط از توبود واز تو میگفت پس بااوباش که هستی ...این چند سطر فقط برای حضور بود...

سلام . من هنوز معتقدم هر چه بکاری ،‌همان می دروی !‌ وقتی تنها مهر کاشته تان باشد ،‌جز آن برداشت نخواهید کرد !‌
باز آی و دل تنگ مرا مرهم جان باش
این سوخته را ،‌محرم اسرار نهان باش .

ممنون .

شیر و خورشید پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:27 ق.ظ http://www.2maa.blogsky.com

سلام سهبای مهربونم
وای که چقدر کیف می کنم با این اشعار
مرررررسی که ما رو با یک گوهر خاموش آشنا کردین
میشه اسم انتشارات و دیوانشون رو اعلام کنید؟

سلام عزیز دلم . اشعار استاد تا سال 83 چاپ شده اند در انتشارات شاهنامه پژوهی اصفهان . به اسم حاصل عمر . اما فعلا غزلیات جدید استاد به چاپ نرسیده اند .

کیانا پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:45 ق.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

سلام
خیلی خوش اومد قشنگ بوود ممنون

سلام عزیز . خوشحالم که خوشت اومد .

کورش تمدن پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:53 ق.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
زیبا بود

امیدوارم توی تجدید روحیه تون تاثیر داشته باشه !

شیر و خورشید پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:57 ق.ظ http://www.2maa.blogsky.com

به دست ناکسان افتادنم را بر نمی تابی

که دانی گوهری ارزنده و بسیار کمیابم

دوست دارم ساعت ها در مورد این بیت حرف بزنم
شاید یک روز گفتم یا نوشتم
حالم جا اومد نرگس جون

حالا ساعت ها هم حرف نزدی ،‌ اندازه یک صفحه یا چند خط برامون بگو عزیز . منتظرم ها !‌ زود زود زود !
خوشحالم که حالت جا اومد .

میکائیل پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:39 ق.ظ

به روباهه میگن شاهدت کیه ؟ میگه دمم !!!!
(قابل توجه حمید)

حالا یه بارم شد از ما طرفداری کنی ؟؟؟
الطاف صورت نواز جمیعا مشمول حال میشه مثل اینکه !!!!

فعلا که طرفدار کم نداری !!!

اینجا دعوا نداریم . بحث تموم . با هم دست بدید آشتی کنید زود زود . حمید ، میکائیل ، با شما دونفر هستم ها !

حمید پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:35 ق.ظ http://samandis.blogfa.com

نه اصلا راه نداره! آشتی چیه؟ این میکی رو یه بار باید حالشو بگیریم!
کامنت من کو؟

کدوم کامنت حمید ؟ من همش رو تایید کردم !‌
دعوا نکن دیگه !‌ بهت نمیاد...

ر ف ی ق پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:07 ب.ظ http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

ناچار از انجام کارهای دنیای حقیقی بودم و دچار مرور اندیشه هایت !!! هستم ، آیا نباید به اندیشه های آسمانی دچار بود ؟

باز هم سلام . ناچاری کارهای حقیقی دنیای خاکی را که همه ما داریم ! چاره چیست ؟! اما اندیشه های آسمانی .... من هم خریدارم دوست عزیز . کجا برویم ؟!

ماه سلطان پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:08 ب.ظ http://www.mahsoltoo.blogfa.com

سلام مهربان
خیالت می خزدهمچون پری درخلوت خوابم
تورا حس میکنم باهرتپش درنبض بی تابم
ممنون ازشما واستاد قهرمان

سلام ماه سلطانم .
خوش آمدی عزیز دل .

حمید پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:11 ب.ظ http://samandis.blogfa.com

همون بهتر که کامنتم نیستش!!!
چرت و پرت گفته بودم!


حداقل درگوشی بگو ببینم چی گفته بودی ؟!

عاطفه پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:52 ب.ظ http://hayatedustan.blogfa.com/

مرررررررررررسی آبجی نرگسم..

خواهش میکنم عاطفه جان .

محمد قهرمان پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:45 ب.ظ

دخترعزیزم!متوجّه نشدی چراجوجه اردکِ خدا نکرده زشت ،

بغض کرده بود؟ آخر بیت پایانی غزل ، اشاره دارد به خاک

فراموشان = گورستان ، آغوش مادرِ ِخاک

سلام پدرجان . خوش آمدید . اجازه می دهید خودشان پاسخ دهند ؟!

حسام جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:29 ق.ظ http://www.notefalse1.blogfa.com

مصراع اولش عالی بود.../

سلام حسام .
فقط مصرع اولش ؟!

جوجه اردک زشت جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:02 ب.ظ

سلام استاد
حس عجیبی بود چند روزی دلتنگی یقه روحم راگرفته بود دلیلش رانمی دانستم تا این غزل از دریچه چشمان سهبا بانو بر دلم بارید
دلتنگی خودش را به نام مادر معرفی کرد
این بغض را بسیار دوست می دارم تک تک بیتها بر دلم آبی بود بر آتش دلتنگی تمام شد
غزلیست به غایت عالی ...تکامل شعر ضربه پایانی بود واین ضربه بود مباد یاد مادر خفته در خاک به آن قاب طلاکوب کنج طاقچه ختم شود
استاد
به ندرت شعری دلم را به لرزه در می آورد و من بسیار خوشحالم و می دانم خوراک روحم برای روزها تأمین شد
نمی دان چقدر توانستم پاسخ بگویم به بزرگی خودتان عفو بفرمایید

و من سکوت می کنم ....

محمد قهرمان شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ق.ظ


ای جوجه اردک زشت ، زیبانوشته بودی!

جوجه اردکی را می شناسم که ادعا دارد زشت ترین اردک دنیاست ، اما آنقدر به پرواز اندیشیده و به ماه نظر انداخته که بالهایش تداعی گر زیباترین قوهای سفید دنیایند و اندیشه هایش همه منور به نور گرمابخش خورشید !

مذاب ها یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:08 ق.ظ http://mozabha.blogsky.com

دعایم می کنی وقت عبادت - گفته ای با من -

ولی بنگر تهی آغوش تر از هر چه محرابم

شبی کز فیض دیدار تو گردد کلبه ام روشن

نخواهم رفت ، اگر خواند به بزم خویش ، مهتابم !

به دست ناکسان افتادنم را بر نمی تابی

که دانی گوهری ارزنده و بسیار کمیابم


استاد عزیز....
تصویر فیض دیدار روح القدس را کدامین نقاشی میتواند بر قاب دل نقش زند ..... عیسی وقتیکه بر صلیب میخکوب شد آنچنان مست حضور بود که درد میخ را همچون پیاله هایی از شراب ناب سر میکشید و میگویند که حسین نیز در ظهر عاشورا چنان حالی داشت و اکنون بوم رنگ شعر شما نیز اشارتی دارد به این بشارت ها و من فکر میکنم شاعر هم نقاشی زبر دست است در تصویر سازی ذهنی به کمک قلم مو و رنگهای واژه ها و چه رژهء شگفت انگیزی دارند این خیلِ واژه ها.... منظم و مقتدر و در اوج معنا و پشتوانه ایی از دل و عشق و ایمان و عرفان.....
سپاس استاد قهرمان عزیز....

سپاس برادرم .

مذاب ها یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:56 ق.ظ http://mozabha.blogsky.com

سپاس سهبای عزیز.....
خوبی خواهرم؟

خوبم برادر و منتظر نظرات ارزشمند شما برای پست جدید !
کامنتدونی بدون اسم شما می لنگد !

محمد قهرمان سه‌شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:41 ب.ظ

ازاظهارلطف مذابهای عزیزممنونم ، هرچند باآنچه که گفته اند

فرسنگهافاصله دارم. ازآن قوی بلندپروازهم شرمنده ام که

به او جوجه اردک گفته ام ، آن هم زشت. باید تقصیررابه گردن

ایبسن بیندازم! خدمت همۀ دوستان عرض سلام دارم

جوجه اردک زشت سه‌شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:16 ب.ظ

سلام استاد قهرمان
سلام سهبا بانو
باورم در زشت بودن سالهاست نعل شده است بر قلبم
من کجا و ماه و آفتاب کجا....بال پیش کش
براین باورم که گاهی شعری چنان با روح یکی می شود که احساس میکنی شاعرش از سوی خداوند مأموریت داشته تا جام سرخوشی ات را تکمیل کند
بی دلیل نیست که اخوان بزرگ نام وحی را بر لحظه شاعرانه گذاشت
چه معجزه ای بالاتر از اشک صادقانه چه معجزه ای بالاتر از آرامش

سلام برادر بزرگوارم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد