دو روز پیش استاد قهرمان عزیز ، برایم فایل صوتی شامل سه غزل از جدیدترین غزلیات خود را فرستادند . دقیقا از همان روز ، صدای ایشان ، صدای هر لحظه من شده . شنیدن اشعار ناب پدرم با صدای گرم خودشان ، آرامشی به ارمغان می آورد در این روزهای سخت . از ایشان اجازه گرفتم تا فایل صوتی و شنیدن صدایشان را با شما شریک شوم . شعر اول فایل را از اینجا بخوانید . دو غزل بعد را برایتان می نویسم . مطمئنا شما هم لحظات خوبی را سپری خواهید کرد .
غزل شماره 2:
دلی غرق شکایت دارم از تو گرچه خاموشم
نمی دانی چه سنگین است بار هجر بر دوشم
به پرواز آورد روح مرا لالایی گرمت
خیال مهربانت چون که شب گیرد در آغوشم
اگر نامت رود بر لب ، دهانم بوی گل گیرد
وگر وصف دهانت بشنوم ، رنگین شود گوشم
به تلخی اشک می ریزم جدا از تو چه خواهد شد
دهد گر غوطه ، شهد خنده ات ، در چشمه نوشم
همان شور نخستین مانده در باطن مرا ، اما
به ظاهرچون شراب کهنه ی افتاده از جوشم
نه تنها دست و پا گم میکنم از شوق دیدارت
که حالی می کنم پیدا ، که از سر می پرد هوشم
میان بیم و امیدم نگه تا چند می داری
نه دورم می کنی از خود نه می گیری در آغوشم
اگر محوم کنی از صفحه خاطر ، ستم باشد
نخواهی رفت از یادم ، مکن هرگز فراموشم
89/12/25
غزل شماره 3:
نه خوش ز بوسه پیغام و نه پیام شوم
مگر بیایی و خود با تو همکلام شوم
مرا که وصل تو چون صبح تازه رو می داشت
به دست هجر سپردند تا که شام شوم
گدای خاک نشین یا غبار رهگذرت
در انتظار جوابم بگو کدام شوم ؟
فزون ز نیمه ناقص نیم جدا از تو
بیا که با تو یکی گردم و تمام شوم
اسیر عشق تو بودن کمال آزادی ست
چرا تلاش کنم تا رها ز دام شوم
مرا به خوردن آب حیات رغبت نیست
به بوسه چاره من کن ، چو تشنه کام شوم
به حکم عقل کشم ناز آبرو تا چند
جنون کجاست که فارغ ز ننگ و نام شوم
گذشت عمر به تکرار گویدم که مرا
به عشق طی کن و راضی مشو حرام شوم
خلاف عادت اگر ممکن است می خواهم
به پختگی چو رسیدم دوباره خام شوم
۸۹/۱۲/۷
فایل صوتی این سه شعر را از اینجا دریافت کنید .
پی نوشت :
با معرفی سپهر عزیز ، به دنیای کافکائی من سر زدم . شعرش تکانم داد :
خراشیست
به آسمان دلم
- خیالت -
که شکل پرستو بود .....
با لاله که گفت حال ما را که چنین
آشفته و غرقه خون می آید
کوتاه کن این قصه جانسوز ای شمع
کز صحبت تو بوی جنون می آید
( استاد شهریار)
آنان که عشق در قلمرو دلهایشان حاکم است ، نوع بیانشان نیز حکایت از حکومت دلهایشان دارد، حتی حالات چهره شان و لبخندها و صداهایشان که سخت بر دل مینشیند....
دلی غرق شکایت دارم از تو گرچه خاموشم
نمی دانی چه سنگین است بار عشق بر دوشم
به پرواز آورد روح مرا لالایی گرمت
خیال مهربانت چون که شب گیرد در آغوشم
سلامی دگر باره حضور استاد قهرمان عزیز و تشکر دگرباره از ایشان و شما سهبای عزیز که همواره روحمان را جلا میدهید.
شعر و غزل ، آینه روحند و جلا دهنده دل . خداوند نگهدار تمام شاعران خوب سرزمینم باشد و خصوصا پدر مهربانم استاد قهرمان عزیز .
ممنون از محبتتان سپهر عزیز .
سلام خواهرم
عجب دلسوختگی استاد رشک برانگیزه...از اونایی که آدم دلش می خواد بزرگ که شد شبیه اون بشه...عمرش دراز و باعزت...
لذت اول صبحی کاملی بود...ممنونم استاد قهرمان مهربان.
سلام برادر عزیز .
من چی باید بگم در جواب حرفهای قشنگ شما ؟! میگذارم خود استاد پاسخگو باشند .
سلام
فوق العاده بود
آفرین...
احسنت.....
خیلی لذت بردم.برای داشتن چنین پدری بهتون تبریک میگم
سلام .
خواهش میکنم .
شعرهای استاد همیشه عالیند . خوشحالم که لذت بردید .
تقدیم به استاد :پرنده ی نیایشم اگر به آسمان رسید ، بهار رخنه می کند در این کویر ناامید ، خوشا به حال آسمان اگر چه بی پرنده شد، برای شعرهای تو چه سینه ها که می تپد ...سلام سهباجان ، غزل دوم مرا تا آسمان برد ...
پرنده ی نیایشم ، اگر به آسمان رسید
بهار رخنه می کند ، در این کویر ناامید
خوشا به حال آسمان ، اگر چه بی پرنده شد
برای شعرهای تو ، چه سینه ها که می تپید ....
سلام دوست عزیز . ممنون از شعر زیبایتان . بال پروازتان همیشه برقرار باد .
سلام سهبای مهربانم
شعر را خواندم و تازه شدم
اما شنیدنش انگار هوای این روزهایم را عوض کرد
شنیدن صدای شاعری که انگار دلش را در دستش گرفته و تمام ایمانش را در واژه هایش ریخته آفتاب امروزم را درختشانتر کرد...
دست مریزاد به این استاد و سپاس از تو که ما را نیز به آشنایی با پدر بزرگوارت مفتخر کردی...
سلام گل نیلوفرم .
خوشحالم .....
همه روزهایت آفتابی .
صداشون رو که شنیدم یاد دیدار کوتاه اما قشنگمون افتادم...مثل یه گوهر قیمتی می مونن...باید روی چشم بذاریم این شعرای ارزشمند رو...
روی چشم هایمان جای پای قدمهایشان ، در دلمان حضور وجود مهربانشان ، همیشگی ست سمیرای عزیزم . ممنون .
با سلام خدمت سهبای عزیزروحمان را جلا دادید وبا تشکر
از استاد قهرمان بزرگوار....
سلام .
درخشش روحتان همیشگی .
خوش آمدید .
سلام سهبا جان
خیالی به شکل پرستو که آسمان دل را خراش می دهد...
تعبیر قشنگی ئه
سلام آذین جان .
همینطوره . شاعران در هر چیز تعبیر زیبایی می یابند برای بیان که ستودنی ست . ممنونم از سروش عزیز .
سلام سهبا جون.ممنونم از تون که غزلهای زیبای ایشون رو گذاشتید.بهره بردم.راستی دلم خیلی گرفته کاش .... ولش کنید.موفق باشید.
سلام عزیز . همین حالا از خانه ات می آیم . خدا نکند دلت گرفته باشد عزیز . کاش چه ....؟؟؟
سلام آمدم بگویم شنیده بودم ساکنان دریابعد از مدتی صدای امواج دریا را نمی شنوند و این قصه ی عادت آنها قصه ی تلخی است برایشان ... اما بگذار بگویم که زمزمه های گاه گاهت عادتی شیرین شده برایم و جالب تر آنکه نجوایت مدام برایم نشاط و تازگی به ارمغان می آورد ... ثانیه به ثانیه تو را کلیک کنم باز هم سیراب نمی شوم ...
چه عادت بدی ! مراقب باشید دوست عزیز ! می ترسم از روزی که پشیمان شوید !
سلام . ممنون از محبتتان . شرمنده لطفتان هستم همیشه .
سلام
بهار که باشد و دلت تنگ یه حس گم شده میدانی چه طعم خنکی دارد شنیدن صدایی که دم وبازدمش بر هوای تازه عشق اتفاق افتاده است.
تشکر کردن از ناب بودن حس عشق در شعر استاد قهرمان حرف تازه ای نیست.چه باید بگویم جز اینکه امروزم قشنگ شد با صدا و شعر
سلام .
بهار که باشد و دلت تنگ یک حس گمشده ....
همه روزهایتان قشنگ . همه لحظه هایتان بهاری .
خوشحالم .
ممنونم که ما را هم مهمان کردی به صدای استاد ...
با نظرت درباره "دنیای کافکایی" موافقم..
سلام مهربانم .
نه مگر ما سایه همدیگریم و همسایه یکدیگر ؟!
به به!!! چه قشنگ.! حظ متفاوتی رو تجربه کردیم. دمش گرم و سرش سلامت
سلام .
خوشحالم جناب دکتر . خدا را شکر .
اصلا نمی دانم چه بگویم که بسیار صدای دل نشینی دارد خداوند استاد عزیزمون رو همیشه در سایه خودش نگه دارد و پایدار من که بی نهایت لذت بردم
استاد عزیز دوستت دارم
ممنونم یلداجان . خداوند نگاهدار همه بزرگان اندیشه سرزمینمان باشد .
سلام سهبای نازنین
خیلی دوست دارم هر چه زودتر استاد قهرمان رو ببینم.انسان عاشق و باصفا در این روزگار گوهری بی همتاست...
سلام عزیز دل .
امیدوارم استاد هر چه زودتر سفری به شهر ما داشته باشند تا شما هم بتوانید ایشان را ببینید !
نمی دونم چند بار غزل شماره ۳ رو خوندم اما خوب می دونم که حفظ شدم و قطره اشکی اومد و خیلی زود خشک شد....
انشالا سلامت باشن.
من با غزل اول بیشتر این حس رو داشتم . تکرارش باعث شد بیشتر ابیاتش رو حفظ کنم .
همیشه عاشق باشید و سلامت .
سلام:
چه غزل های زیبایی !!!
خدمتت رسیدم تا اطلاع بدم که برنامه بازدید از آسایشگاه جانبازان که به ابتکار دوستمان"تنفس" اعلام شده بود، به روز دوشنبه،5 اردیبهشت، ساعت 10 تا 12 موکول شده واز آنجائی که ایشان،دسترسی به اینترنت ندارند،وظیفه اطلاع رسانی را به من محول کرده اند،شما هم لطف کنید به دیگران خبر دهید.متشکرم.
آدرس:تهران خیابان مقدس اردبیلی،خیابان ثاراله.
سلام . ممنون.
راستش جمعه اصلا برایم امکان پذیر نبود ، حالا گرچه روز کاری هفته ، روز بازدید است ، اما سعی می کنم اگر بشود بیایم .
خبر بدهم ؟! چشم .
خبر خبر ..... آاااای خبر خبر .....
چه صدای دلنشینی دارن آبجی سهبا.. شنیدن غزل ها با صدای خودشون دلچسب تره..
می بینی عاطفه جونم . وقتی میگم به شوق میام از شنیدن صداشون !
حالا دیگه شماها هم حس منو درک می کنین .
درود بر نرگس عزیز
خوبی؟؟؟؟؟؟
دلم برا اینجا خیلی تنگ شده بود هر چند گاهی سر میزدم
می خوام اگه خدا بخواد دوباره شروع کنم به نوشتن
این شعرها این ذهن سپید این دل آسمانی
عاشقشم
سلام .
اومدن شما رو و دیدن اسمت رو اول صبحی به فال نیک می گیرم . خوشحالم از شنیدن برگشتنت .
ممنون .
شنیدن این اشعارباصدای گرم استاد عزیز چه لطفی داشت
ممنون
خواهش میکنم سپیده مهربونم .
الهی استاد قهرمان عزیزمون همیشه زنده و سلامت باشن .
سلام سهبای عزیز
روز خوبی داشته باشی نازنین
سرشار از شادی و لبریز از خدا
سلام گل نیلوفرم . روز شما هم لبریز عشق و شادمانی باد مهربانم .
صبحت بخیر خانومی ...
سلام مهربانم . روزتان خوش .
یاد اون روزی بخیر که استاد هوای شرکت بی روحمان را معطر کردند با حضور کوتاه اما عمیقشون....میگم نمیشه استاد چند کلوم واسه ما وبلاگ نویسهای دوستدارشون حرف بزنن و بعد شما زحمت بکشی فایلشو بذاری توی وبت؟
چه پیشنهاد قشنگی . نمیدونم سمیراجان . بذار از استاد بپرسیم .
پدرجانم ، به نظرتان پیشنهاد سمیرای عزیزم قابل اجراست ؟!
سلام بر سهبای عزیز...
..من هم از غزلهای استاد بهره ها بردم..نگفتنی..
ممنونم..
خدا را سپاس می گویم .... من هم ناگفتنی ....
سلام مریم عزیز .
اشعار استاد که جای خود دارند و مثل وهمیشه زیبا
این تکه شعر پایان پست عجیب زیبا بود
لطف دارید اهل عالم به اضافه ی خودم آگاهیم که صداییی داریم بسی ناخوش مثال صدای استارت ژیان !
چوب کاری نفرمایید
راستی نظرتون رو راجع به ازدواج نگفتید ها
اشعار استاد پدر زیبایند . حرف حق بی پاسخ است ...
تکه شعر پایان هم زیباست .
راستش من که صدایتان را شنیدم ، شباهتی با ژیان در آن نیافتم ، که اتفاقا بسیار دلنشین بود شنیدن دکلمه تان .
راجع به ازدواج چه نظری بدهم وقتی خود در بین صاحبنظرانید ؟!
سلام بانوی غزل های ناب
خیلی سعی کردم تک بیتی را به عنوان شاه بیت انتخاب کنم نشد...وسواس نبود اما هر بیت را در 3غزل که می وخواندم گمان می کردم خوب است بیت بعدی خط می زد افکارم را
دست خطم بد نبود
پرنده زیر دماغ خواب می لولید
سطح عشق و دانه را قانع نشدم
رج به رج
املا از سر شهر گذشت
تو پرنده شده بودی
ومن هنوز تلخم
به طعم
نه و هفتاد و پنج صدم
ومن هنوز تلخم
به طعم
نه و هفتاد و پنج صدم
...............
چقدر دوست دارم ایشون رو از نزدیک ببینم.
توی نسل ما بودن این شاعر واقعا نعمته...
ممنون حمید .
وجود شاعران عاشق و صادق و راستین در هر زمانه ای نعمته .
سلام به ابجی گلم.
حیفش که سرعت اینجا پائین .دوست داشتم دانلودشون کنم.سعی خودم می کنم.
سلام داداشی . برات ای میل میکنم . هرجا تونستی دانلود کن .
به روزم با داستان
چشم داداش جونم .
سلام
توقطره بارانی هستی که کویردلم راسیراب میکنی پس برایم ببار
غزل شماره دورابیشتردوست دارم چون به حال وهوای دلم نزدیکتراست
سلام مهربان .
در عجبم از این پیوستگی دلها ! از این دلتنگی غریب ، از این محبتهای ناب ! از این روزگار عجیب در عجیب در عجیب با این بازیهای عجیب و غریبی که دارد !
غزلهای پدرم همه با دلم بازی میکند . انتخابش برایم سخت است مهربانم .
صبح هرچه تلاش کردم ، نوشته ام رد نشد. حالامی خواهم اول امتحان کنم
۱
۲
۳
صدا
درسته !
سلام پدرجان . خوش آمدید .
باسلام خدمت همۀ عزیزان که لطف سرشارشان مرااز شرم
غرق آب و عرق می کند ، پیشنهادسمیراخانم گرامی را می
پذیرم ، امّا چون نمی دانم چه بایدبگویم ، ایشان متن موردنظر
راتهیّه کنند ، اجرایش بامن!
باز هم سلام .

دوستان من آینه ای قرار داده اند در برابر دل پرمهرتان . انعکاسش را می بینید و بس .
عالیست پدرم .منتها سمیرا خانوم منظورشان این بود که شما نظرتان را راجع به دوستان من بدهید . نه اینکه ما بگوییم و شما تایید کنید که !
بعد از این مدت ، فکر می کنم شناخت نسبی ای از برخی از دوستان ایجاد شده باشد پدرم . میخواهیم همان را از زبان شما بشنویم .
سلام این اتفاق قشنگیست که استاد مهرشان تداوم دارد بر این خانه و دل دوستان.
منحاضرم در این محفل پادویی کنم. می شنوم و دو دست بر زانو گوش خواهم داد
به روزم
اتفاق های قشنگ زندگی زیادند، اگر همگی مان دل بدهیم به این زیبایی ها و نخواهیم که تلخشان کنیم ...
بهروز باشید همیشه .
راستی پدرجان ،

اول سلام . وقت خوش .
بعد یک پیشنهاد به ذهنم رسید . اگر دوستان تمایل داشته باشند نحوه آشنایی شما را با این وبلاگ و البته صاحب آن ! بدانند ، دوست داریم آنرا از زبان شما بشنویم . برای من شنیدنش از زبان شما بسیار ارزشمند است . بخصوص اگر گاهی با لهجه زیبای مشهدی مخلوط شود !
می شود آیا ؟!
چون تویی نرگس باغ نظر ای چشم وچراغ
سر چرا بر من دلخسته گران می داری ؟
برو به کار خود ای واعظ ،این چه فریادست
مرا فتاد دل از ره ،ترا چه افتاده ست ؟
دلا منال ز بیداد و جور یار که یار
ترا نصیب همین کرده است و این داد است
برو فسانه مخوان و فسون مدم حافظ
کزین فسانه و افسون مرا بسی یاد است !
زنده باشی استاد....اگر طپشی تو دلای ما جوونای نیمه قدیم مونده از وجودامثال شماست.....
حق یارتان استاد قهرمان.
سلام خواهرم
چهره استاد تقریبا همونی هست که حدس میزدم...
آخر هفته خوبی داشته باشین.
سلام برادرم .
زنده باشید و سلامت . آخر هفته شما هم بخیر و خوشی .
سلام بانو
پیشنهاد خوبیست....چون فکرم مشغول این بود که از استاد راجع به نیما یا اخوان ثالث و حتی دکتر کدکنی و... بپرسیم ترسیدم جنبه مصاحبه بگیرد به هرحال ایشان همواره در سطح بسیار بالایی از ادبیات حضور داشته اند ومن از دیر باز حضور پر رنگشان در ادبیات را با دل نوش کرده ام هرچند سعادت زیارت نصیبم نشده
سلام .
فکر نمی کنم راجع به این بزرگواران سئوال پرسیدن مشکلی ایجاد کند برادرم . اجازه بدهید پدر بزرگوارم نظرتان را ببینند و پاسخ گویند .
با سلام به دخترعزیزم! پیشنهادتراــ چون اجرای آن آسان
است ـــ می پذیرم. خدمت همۀ دوستان گرامی سلام دارم
سلام پدرجان . ممنون از لطفتان . در مورد نظر اردک عزیز هم اگر پاسخ گویید ممنون می شوم .
آلبوم موسیقی شاهکار بینش پژوه را به نام (( کافه ستاره ))) دانلود کنید
آگاهید یا نه شاهکاربا ارکستر سمفونیک اطریش آواز می خوانند و دکترای ادبیات از دانشگاه تهران دارد
مجموعه تارنه ی کافه نادری قبلا از او چاپ شده بود
ممنون آقا پوریا . اصلا از ایشان شناخت نداشتم .
بازم متشکرم .
منم معرفی کنید به استاد خب!
چشم .
پدرجان ، حمیدخان ما از بچه های گل نهاوند و بلکه از بهترین و نابترین آفریدگان خداوندند که انصافا تا هستند می شود به آینده این کره خاکی چشم امید داشت .
خوب بود حمیددددد ؟!!!!
هان راستی ،ایشان هم یک عاشق دلسوخته می باشند .....
چه نگاه مهربانی دارند استاد قهرمان . خوشا به حالت سهبا جان
می بینی سایه جان . حالا می دانی چقدر دلتنگشان هستم تمام مدت ؟!
در بزرگداشت سعدی هدیه به استاد:
سلام
اگر چه دل به کسی داد، جان ماست هنوز
به جان او که دلم بر سر وفاست هنوز
ندانم از پی چندین جفا که با من کرد
نشان مهر وی اندر دلم چراست هنوز؟
به راز گفتم با دل، ز خاطرش بگذار
جواب داد فلانی ازان ماست هنوز
چو مرده باشم اگر بگذرد به خاک لحد
به بانگ نعره برآید که جان ماست هنوز
عداوت از طرف آن شکسته پیمانست
وگرنه از طرف ما همان صفاست هنوز
بتا تو روی ز من برمتاب ودستم گیر
که در سرم ز تو آشوب و فتنههاست هنوز
کجاست خانهی قاضی که در مقالت عشق
میان عاشق و معشوق ماجراست هنوز
نیازمندی من در قلم نمیگنجد
قیاس کردم و ز اندیشهها و راست هنوز
سلام من برسان ای صبا به یار و بگو
که سعدی از سر عهد تو برنخاست هنوز
سلام . ممنونم .
ما سپر انداختیم ، گر تو کمان می کشی
گو دل ما خوش مباش ،گر تو بدین دلخوشی
گر بکشی بنده ایم ،ور بنوازی ،رواست
ما بتو مستانسیم ،تو بچه مستوحشی ؟
گفتی اگر درد عشق پای ندارد گریز
چون بتوانم گریخت ،تا تو کمندم کشی
دیده فرو دوختیم تا نه به دوزخ برد
باز نگه می کنم سخت بهشتی وشی
غایت خوبی که هست قبضه و شمشیر و دست
خلق حسد می برند ، چون تو مرا می کشی
موجب فریاد ما خصم نداند که چیست
چاره مجروح عشق نیست بجز خامشی
جند توان ای سلیم آب بر آتش زدن
آب دیانت برد ،رنگ رخ آتشی
آدمی و هوشمند ،عیش ندارد ز فکر
ساقی مجلس بیار ،آن قدح بیهشی
مست می عشق را عیب مکن سعدیا
مست بیفتی تو نیز ،گر هم از این می چشی
آسمان بار امانت نتوانست کشید
وه ، چه آسان مرد میدان درد را آغوش کشید
گویا در زمزمه های گاه گاه تو ، این او بود
که داشت جان میداد و لب خاموش کشید
راز سر بسته ما بین که به دستان گفتند
هر زمان با دف و نی بر سر بازار دگر
هر دم از درد بنالم که فلک هر ساعت
کندم قصد دل ریش به آزار دگر
باز گویم نه در این واقعه حافظ تنهاست
غرقه گشتند در این بادیه بسیار دگر
یک حرف وفای من نویسی چه شود؟
درمان و دوای من نویسی چه شود؟
من شعر برای تو نوشتم همه عمر
یک نامه برای من نویسی چه شود؟
سفر بهانه ی رفتن بود
و روی جاده ی صبح
عبور شکل شکفتن داشت
صدایی از پس کوه
صدایی از پس شوقی عجیب می آمد:
اگر درست بیایی شناسنامه برای عبور لازم نیست !
برای سبز شدن
سفر بهانه ی خوبی است
درست باید رفت
و تاب باید خورد
به گرد کوه و درخت
برای سبز شدن
سکوت باید کرد
و خیره باید شد
به قد کشیدن یک ابر
خوشه بستن تاک
و راز سرمستی
همیشه در پس این لحظه
خاطراتی هست
که با کرشمه یک نام می شود آغاز
درنگ جایز نیست
همیشه می شود آغاز یک مسافر بود
همیشه می شود از باغ آرزو پیچید
به فکر راه نباش
همیشه در پل خواب
مجال بیداری ست .
سفر ، عبور ، توقف
سفر توقف کوتاهی است
برای زنده شدن !
نماخام ایجوری!!! قشنگ!
آخه از این قشنگتر چه جوری حمید ؟!
باسلام! اردک عزیز ، خودجواب خودشان راداده اند. بله شکل
مصاحبه پیدامی کند و عالم و آدم می دانند که من ازمصاحبه
گریزانم. باعرض معذرت
هر طور راحتید پدرجان . ممنون
ممنون استاد.
می دانستم اما اگر نمی گفتم توی دلم تلنبار می شدبه هرحال می دانیم کجا بوده و هستید می خواهیم دیگران که کبک شده اند و دل خوش کرده اند به شاعران بازاری به خود بیایند که معدن ناب شعور ادبیات اینجاست
سپاس دارم که با متانت پاسخ گفتید
ممنون برادر .
مرسی نرگس جان...مثل همیشه زیبا و پر از احساس و به عمق جانم نشست...شنیدن اشعار از زبان خود استاد هم لطف بسیار بزرگی بود.
سلام عزیزم . خواهش میکنم . غزلیات استاد همیشه پراز احساسند و بر جان می نشینند .
درست شدیم که نبودیم!!!
ما از شدت وفا و گلایه (نترسید گلایه از خود)
سکوت می کنیم.
گلاب و گل حکایتی دیگر است برای پرنده ای زیبا!!
ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
وی مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه تدبیر کند رای صوابت
هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
پیداست نگارا که بلند است جنابت
ای قصر دل افروز که منزلگه انسی
یارب مکناد آفت ایام خرابت
حافظ نه غلامیست که از خواجه گریزد
لطفی کن و باز آ که خرابم ز عتابت
باسلام! نه اردک عزیز ، من هم تافتۀ جدابافته نیستم .
شاعری هستم گوشت تلخ و دیرجوش و نچسب . سردر
لاک خوددارم وبادیگرانم کاری نیست . منم و دلی سرشار
ازمحبت که بهترین تحفۀ خداونداست . والسّلام
کی بود پشت سر پدرجان من حرف زد؟!