سایه سار زندگی

بی تو


چوجان خسته که دلگیر می شود بی تو

دل شکسته ز جان سیر می شود بی تو

طبیب چاره گر من ! کسی نمی داند

علاج دل به چه تدبیر می شود بی تو

اگر زسینه برارم شبانه آهی گرم

فغان که ناله ی شبگیر می شود بی تو

بیا که چشم به روی تو واکنم ، ور نه

به دیده ام مژه ها تیر می شود بی تو

ز حال عاشق بی دست و پا نمی پرسی

که رفته رفته زمین گیر می شود بی تو

ز بس که نقش توام مو به موی در نظر است

به دل خیال تو تصویر می شود بی تو

چو بخت خویش جوان باش ، گر چه این بی دل

به کنج محنت و غم پیر می شود بی تو

به غیر ساختن ای دل چه می توانی کرد

به سرنوشت که تقدیر می شود بی تو

            استاد محمد قهرمان


پی نوشت :

امان از این روزهای دلتنگی !‌ روزهایی که تا بگذرند ، جان تو را می گیرند و می روند ! دیگر از گذر این همه روزهای تکراری خسته شده ام . کاش چاره ای همیشگی پیدا می شد ! کاش....

یک نکته مهم برای خودم :

اگر شروع به قضاوت مردم کنید ،‌وقتی برای دوست داشتن آنها نخواهید داشت !

نظرات 25 + ارسال نظر
بهداد چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:19 ب.ظ http://webgoz.blogsky.com/

سهبا جون عالی مینویسی
فقط یک انتقاد دارم
این آهنگ زیبا کلاس کارت رو پایین میاره
تو اینقدر زیبا مینویسی که احتیاج به این آهنگ نداری
در ضمن حواس آدم هم پرت میکنه
بازم بنویس سهبا جان
در ضمن به مادر زیبایت سلام ما را برسان
درود بر مادران فداکار....درود...درود.... بهش افتخار کن؟؟؟؟
سهبا جان ادامه بده آفرین؟؟؟؟

سپیده چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:35 ب.ظ

امان از این روز های دلتنگی!!می گذره اما.....به چه سختی ....

فرداد چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:55 ب.ظ http://ghabe7.blogsky.com

سلام
همین الان می رم و کلی براتون دعا میکنم...
ای خدای بزرگ
سهبای ما رو از دلتنگی نجات بده و لبخند روی لبش را از ته دل کن...لطفا.
الهی آمین...
وکلی دعاهای خوب دیگه...
برای شما و برای سلامتی استاد قهرمان.
(اگر الان ساز داشتین و می زدین انقدر دلتنگی اذیتتون نمی کرد...اصلا دیگه دل نداشتی تا تنگ بشه...)

میکائیل چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:40 ب.ظ http://sizdahname.wordpress.com

این روزها که میگذرد .....
تنها میگذرد ... به مانند نسیمی سرد که گوش هایت را نوازش خواهد داد و زمزمه کنان تورا همراه موج های تنهائی میبرند ....
و تو در کشاکش همه روزهای دیگر که دلتنگ بودی و انها هم گذر کردند
می برند ....
و هر روز چون خطی بر این نگاره میکشی و بر زیر لب زمزمه میکنی :
که این نیز بگذرد !!!!

مامانگار چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:26 ب.ظ

...سلام سهبای عزیز...
چراعکس ات دیررسید؟... اما خیلی خوشحال شدم دیدمت...اولین نگاهی که کردم ..چون عکس تاریک بود فکرکردم سن ات بیشتره تو عکس...
بهرحال همونطور که دوستات هم میگن...خیلی شما مادرودختر شبیه بهم هستید...خوشرو ..باچهره ای معنوی و آرام..
شعر استاد هم که باز معطرکرد فضارو...ممنون که گذاشتیش...
سلامت باشند استاد..

مهتاب پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:10 ق.ظ http://tabemaah.wordpress.com

یک نکته ...
چقدر خوب بود نرگس جانم ...
چه نکته ی خوبی بود ...

مهتاب پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:11 ق.ظ http://tabemaah.wordpress.com

چه عکس دوتایی نازنینی اون سمت چپ گذاشتی ...
روی قلب وبلاگت ...

کورش تمدن پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:38 ق.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلام شعر زیبایی بود
به شدت با یک نکته مهم موافقم
امیدوارم این روزهای دلتنگی زود تمام شود

مکث پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:02 ق.ظ http://maks1359.blogsky.com

نرگس جانم سلام... هم پست قبلی تو خوندم و هم این پست رو... دوستت دارم. همین. اصلا دلم نمی خواد چیز دیگه ای بگم. چیه؟

عاطفه پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:37 ق.ظ http://hayatedustan.blogfa.com/

دل سهبای ما گرفته یعنی؟!:(

بزرگ پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:34 ق.ظ http://navan1.blogfa.com/

خدا نکنه دلت بگیره
دل سنگ صبور که بگیره
دل همه گرفته

بابای آرتاخان پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:49 ق.ظ http://artakhan.blogfa.com

یاد شعر :
هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی
از این زمانه دلم سیر می شود گاهی افتادم

حسام پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:48 ق.ظ http://www.notefalse.blogfa.com

کلام رو بی خیال بگذار من سکوت کنم تو این مه.../

شقایق پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:57 ق.ظ http://sanayeman.persianblog.ir/

اگه یه چاره ی همیشگی پیدا کردی به منم بگو لطفا!

سمیرا پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:15 ب.ظ http://nahavand.persiamnlob.ir

مادر زیبایت یعنی کی؟‌میبینم که حالا یه نقش دیگه هم به اینجا اضافه شده!

ناهید پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:22 ب.ظ http://nahid-sunset.blogsky.com/

به غیر ساختن ای دل چه می توانی کرد...

چقدر خوب گفته اند استاد قهرمان . دلتنگ نباشی خانومی !

بزرگ پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:18 ب.ظ http://navan1.blogfa.com/

وقتی به مردم شک کنید دوست داشتن اونا معنا نداره

سهبا پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:25 ب.ظ

سلام سمیرای عزیزم .
نقش جدید اضافه نشده ، احتمالا این آقا بهداد من رو با یگانه ام اشتباه گرفته !‌ فکر کردند اینجا وبلاگ دختر منه نه خودم !

آفتاب پرست پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:33 ب.ظ

این کاش ها زندگی انسان رو تلف می کنه

دلتنگی وقتی محبوب در قلب است معنا ندارد

لذت بردم از خوندن شعر سهبای عزیز

آفتاب پرست پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:34 ب.ظ

سهبای عزیز من اشکم با این آهنگ وب در اومد چقدر زیباست .....ادرس جایی که کدش رو برداشتی رو میدی؟

آفتاب پرست پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:04 ب.ظ http://www.aftabparst.blogsky.com

گوش می کنم و گوش می کنم و گوش می کنم
خدایا چه آرامشی میده .....
گل گلدونه من......
وای پروردگارا این صدا آسمونیه ......

اگه به ایمیلم نحوه ی ساخت کد رو ارسال کنید یا کتاب یا وبی در این زمینه بهم معرفی کنید ممنون می شم

nice_smile2828@yahoo.com

مینا پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:38 ب.ظ http://www.nabze-baran.mihanblog.com

سلام سهبا جونم

چرا نمیای اون طرفی ؟؟


دوست داشتی بهم سر بزن

الهه پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:57 ب.ظ http://khooneyedel.blogsky.com/

سلاااااااااااام آجی مهربونم...
نبینم دلت گرفته باشه عزیزم...این روزهای دلگیر هم میگذرن و روزهای خوب میان...غمت نباشه.....
شعر قشنگی بود و حال غریبی داشت...
اون نکته ی مهم هم کاملا درسته...کلا قضاوت کردن کار ما آدمها نیست...
دلم برات تنگ شده بود یه عاااالمه...
عکس دختر خوشگلت رو هم دیدم...ایشالا خدا واسه هم نگهتون داره آجی من

وانیا جمعه 1 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:57 ب.ظ http://vaniya1859.persianblog.ir

سلام
بی حسی
روزهای دلتنگی بهتر از این بی حسی های گاه و بیگاهند

هیچ دوشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:22 ق.ظ http://mindzeinab2009.blogsky.com

شعر های نغز استاد قهرمان را با دقت و گاه چند بار می خوانم
ژرفا و در عین حال لطافت شگفت انگیزی ادمی را به قعر وجودش می برد به آغازگاه های تابناک جان و ..نمی دانم با چه زبانی این هدایای سترگ معنا را بستایم ...با این اشعار گویی ادمی با خدا هم اغوش می شود ..یعنی از همه تعین ها رها می گردد و در نزهتگاه افرینش به تماشای پرتوهای رنگین او در می سپار د

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد