ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
چوجان خسته که دلگیر می شود بی تو
دل شکسته ز جان سیر می شود بی تو
طبیب چاره گر من ! کسی نمی داند
علاج دل به چه تدبیر می شود بی تو
اگر زسینه برارم شبانه آهی گرم
فغان که ناله ی شبگیر می شود بی تو
بیا که چشم به روی تو واکنم ، ور نه
به دیده ام مژه ها تیر می شود بی تو
ز حال عاشق بی دست و پا نمی پرسی
که رفته رفته زمین گیر می شود بی تو
ز بس که نقش توام مو به موی در نظر است
به دل خیال تو تصویر می شود بی تو
چو بخت خویش جوان باش ، گر چه این بی دل
به کنج محنت و غم پیر می شود بی تو
به غیر ساختن ای دل چه می توانی کرد
به سرنوشت که تقدیر می شود بی تو
استاد محمد قهرمان
پی نوشت :
امان از این روزهای دلتنگی ! روزهایی که تا بگذرند ، جان تو را می گیرند و می روند ! دیگر از گذر این همه روزهای تکراری خسته شده ام . کاش چاره ای همیشگی پیدا می شد ! کاش....
یک نکته مهم برای خودم :
اگر شروع به قضاوت مردم کنید ،وقتی برای دوست داشتن آنها نخواهید داشت !
سهبا جون عالی مینویسی
فقط یک انتقاد دارم
این آهنگ زیبا کلاس کارت رو پایین میاره
تو اینقدر زیبا مینویسی که احتیاج به این آهنگ نداری
در ضمن حواس آدم هم پرت میکنه
بازم بنویس سهبا جان
در ضمن به مادر زیبایت سلام ما را برسان
درود بر مادران فداکار....درود...درود.... بهش افتخار کن؟؟؟؟
سهبا جان ادامه بده آفرین؟؟؟؟
امان از این روز های دلتنگی!!می گذره اما.....به چه سختی ....
سلام
همین الان می رم و کلی براتون دعا میکنم...
ای خدای بزرگ
سهبای ما رو از دلتنگی نجات بده و لبخند روی لبش را از ته دل کن...لطفا.
الهی آمین...
وکلی دعاهای خوب دیگه...
برای شما و برای سلامتی استاد قهرمان.
(اگر الان ساز داشتین و می زدین انقدر دلتنگی اذیتتون نمی کرد...اصلا دیگه دل نداشتی تا تنگ بشه...)
این روزها که میگذرد .....
تنها میگذرد ... به مانند نسیمی سرد که گوش هایت را نوازش خواهد داد و زمزمه کنان تورا همراه موج های تنهائی میبرند ....
و تو در کشاکش همه روزهای دیگر که دلتنگ بودی و انها هم گذر کردند
می برند ....
و هر روز چون خطی بر این نگاره میکشی و بر زیر لب زمزمه میکنی :
که این نیز بگذرد !!!!
...سلام سهبای عزیز...
چراعکس ات دیررسید؟... اما خیلی خوشحال شدم دیدمت...اولین نگاهی که کردم ..چون عکس تاریک بود فکرکردم سن ات بیشتره تو عکس...
بهرحال همونطور که دوستات هم میگن...خیلی شما مادرودختر شبیه بهم هستید...خوشرو ..باچهره ای معنوی و آرام..
شعر استاد هم که باز معطرکرد فضارو...ممنون که گذاشتیش...
سلامت باشند استاد..
یک نکته ...
چقدر خوب بود نرگس جانم ...
چه نکته ی خوبی بود ...
چه عکس دوتایی نازنینی اون سمت چپ گذاشتی ...
روی قلب وبلاگت ...
سلام شعر زیبایی بود
به شدت با یک نکته مهم موافقم
امیدوارم این روزهای دلتنگی زود تمام شود
نرگس جانم سلام... هم پست قبلی تو خوندم و هم این پست رو... دوستت دارم. همین. اصلا دلم نمی خواد چیز دیگه ای بگم. چیه؟
دل سهبای ما گرفته یعنی؟!:(
خدا نکنه دلت بگیره
دل سنگ صبور که بگیره
دل همه گرفته
یاد شعر :
هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی
از این زمانه دلم سیر می شود گاهی افتادم
کلام رو بی خیال بگذار من سکوت کنم تو این مه.../
اگه یه چاره ی همیشگی پیدا کردی به منم بگو لطفا!
مادر زیبایت یعنی کی؟میبینم که حالا یه نقش دیگه هم به اینجا اضافه شده!
به غیر ساختن ای دل چه می توانی کرد...
چقدر خوب گفته اند استاد قهرمان . دلتنگ نباشی خانومی !
وقتی به مردم شک کنید دوست داشتن اونا معنا نداره
سلام سمیرای عزیزم .
نقش جدید اضافه نشده ، احتمالا این آقا بهداد من رو با یگانه ام اشتباه گرفته ! فکر کردند اینجا وبلاگ دختر منه نه خودم !
این کاش ها زندگی انسان رو تلف می کنه
دلتنگی وقتی محبوب در قلب است معنا ندارد
لذت بردم از خوندن شعر سهبای عزیز
سهبای عزیز من اشکم با این آهنگ وب در اومد چقدر زیباست .....ادرس جایی که کدش رو برداشتی رو میدی؟
گوش می کنم و گوش می کنم و گوش می کنم
خدایا چه آرامشی میده .....
گل گلدونه من......
وای پروردگارا این صدا آسمونیه ......
اگه به ایمیلم نحوه ی ساخت کد رو ارسال کنید یا کتاب یا وبی در این زمینه بهم معرفی کنید ممنون می شم
nice_smile2828@yahoo.com
سلام سهبا جونم

چرا نمیای اون طرفی ؟؟
دوست داشتی بهم سر بزن
سلاااااااااااام آجی مهربونم...
نبینم دلت گرفته باشه عزیزم...این روزهای دلگیر هم میگذرن و روزهای خوب میان...غمت نباشه.....
شعر قشنگی بود و حال غریبی داشت...
اون نکته ی مهم هم کاملا درسته...کلا قضاوت کردن کار ما آدمها نیست...
دلم برات تنگ شده بود یه عاااالمه...
عکس دختر خوشگلت رو هم دیدم...ایشالا خدا واسه هم نگهتون داره آجی من
سلام
بی حسی
روزهای دلتنگی بهتر از این بی حسی های گاه و بیگاهند
شعر های نغز استاد قهرمان را با دقت و گاه چند بار می خوانم
ژرفا و در عین حال لطافت شگفت انگیزی ادمی را به قعر وجودش می برد به آغازگاه های تابناک جان و ..نمی دانم با چه زبانی این هدایای سترگ معنا را بستایم ...با این اشعار گویی ادمی با خدا هم اغوش می شود ..یعنی از همه تعین ها رها می گردد و در نزهتگاه افرینش به تماشای پرتوهای رنگین او در می سپار د