سایه سار زندگی
سایه سار زندگی

سایه سار زندگی

بازی

نمیدونم سر رشته این بازی به کجا بر می گرده ،‌اما من این بازی را در وبلاگ جوگیریات دیدم و دلم خواست که در آن شرکت کنم . منتها من سعی کردم خواسته هایم را از زبان شاعران خوب کشورم بیان کنم . خوب و بد و یا طولانی بودنش را بر من ببخشایید .

اگر ماهی از سال بودم  :

چه اسفندها آه !

چه اسفندها دود کردیم

برای تو ای روز اردیبهشتی

که گفتند این روزها می رسی

از همین راه !

اگر روزی از هفته بودم :

چرا باز هم غم

چرا باز دلشوره های دمادم

پسینگاه جمعه ، همان لحظه های هبوط !

همان وقت میلاد آدم !

اگر عدد بودم :

که یکی هست و هیچ نیست جز او !

اگر جهت بودم :

نقشه های فاصله

مرزهای خاکی و غریب ، بین آفتاب و دل کشیده اند !

مرزهای شرقی دلم کجاست ؟

-                                    من شمال و جنوب جهان را نمی دانم . هر کو که پیاله ی آبی می دادم ، گمان ساده می بردم که از اولیای باران است !

اگر همراه بودم :

همراه شو عزیز

تنها نمان به غم

کاین درد مشترک

هرگز جدا جدا

درمان نمی شود !

اگر نوشیدنی بودم :

آب را گل نکنیم ، در فرودست انگار ،‌کفتری می خورد آب ....

اگر گناه بودم :

تنها عشق است که می تواند شقاوت را تکیه گاه خویش کند . تنها عشق می تواند بیرحمانه نگاه کند و فروتنی را به مسخره بگیرد ،‌عشق مثل انقلاب است . خنجرش را که زمین بگذارد ،‌دیگر چیزی نیست !

آتش بدون دود ( نادر ابراهیمی )

اگر می توانستم گناهی را ریشه کن کنم :

ای دروغان ، شرمتان باد از کژیهاتان

ننگتان باد از نهال بی بر کینی که می کارید !

اگر درخت بودم :

درخت با همه کهنسالی از من جوانتراست ....

چقدر سایه داشتن خوب است !

اگر میوه بودم :

نگاه مرد مسافر به روی میز افتاد

چه سیب های قشنگی

حیات نشئه تنهایی ست

اگر گل بودم :

ندانستی که گل حقیقت آفتاب است نه درخت . در آفتاب بنشینیم تا گل کنیم !

از نو شکفت نرگس چشم انتظاریم

گل کرد خار خار شب بی قراری ام

اگر آب و هوابودم :

زیبا هوای حوصله ابری ست

چشمی از عشق ببخشایم

تا رود آفتاب بشوید

دلتنگی مرا

اگر رنگ بودم :

از زبان خودم :

آب و آبی با تو می جوشد ، آسمان یا هرچه دریایی ست

از زبان استاد قهرمان :

این که از میان رنگها چرا به چشم من

رنگ زرد آشنا تراست ، بی دلیل نیست

عمر من همیشه در خزان گذشته است

وین زمان اگر چه عشق ، پیش چشم من

باغ سبز و سرخ جلوه می دهد

موی سر سفید گشته است.

من ز رنگ های زنده ،‌رنگ های پاک

رنگ های شاد ،‌رنگ های تابناک

هیچ لذتی نمی برم ، هیچ لذتی نبرده ام

من به رنگ زرد ،‌دل سپرده ام .

سبزها و سرخ ها زرد می شوند

رنگ ها همه به زرد ختم می شوند

رنگ زرد را زوال نیست

رنگ زرد جاودانه است

آه !‌رنگ زرد ،‌رنگ غم ، رنگ درد

اگر پرنده بودم :

پرنده نیستم – اما پرخیالم هست

توان بال گشودن به هر محالم هست

مبین که مثل زمین پای در لجن شده ام

که دسترس به گواراترین زلالم هست .

اگر صدا بودم :

وعشق صدای فاصله هاست !‌صدای فاصله هایی که غرق ابهامند .

اگر فعل بودم :

آشتی خواهم داد ،‌آشنا خواهم کرد ، راه خواهم رفت ، نور خواهم خورد ، دوست خواهم داشت !

اگر ساز بودم :

بشنو از نی چون حکایت می کند

از جداییها شکایت می کند

کز نیستان تا مرا ببریده اند

از نفیرم مرد و زن نالیده اند !

اگر کتاب بودم :

دریغا مردا ،‌که عشق را مگر در درد باز نتوانستی شناخت

عشق را مگر در درد ،

نه !‌تو زوال نپذیرفته ای .

درد را با درد به درمان آمدی و الماس را با الماس . از آنکه عشق را با درد آموخته بودی ، از آنکه عشق را با درد . پس شتاب رفتن تندری ساخت از تو در وجود عشق و شوق شتاب چنانت به آتش کشید که یاد از وجود و وجودت یکسره از یاد برفت ، خونبهای عشق !‌

کلیدر ، محمود دولت آبادی

اگر عضوی از بدن بودم :

چشم ها را باید شست ،‌جور دیگر باید دید ! ( چشمی دارم همه پر از دیدن دوست !)

اگر شعر بودم :

همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی

که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

تو نه مثل آفتابی که حضور وغیبت افتد

دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی

اگر بخشی از طبیعت بودم :

نمی دانم کجا خوانده ام بر آب

که هر چه بنویسی بر آب – باران نخواهد بارید!

مهم آسمانی است که بالای گریه ها

رازدار تکلم تشنگی ست !

اگر حس بودم :

و فکر کن که چه تنهاست

اگر که ماهی کوچک

دچار آبی دریای بیکران باشد

                                                             چه حس نازک غمناکی

نظرات 39 + ارسال نظر
آفتاب پرست جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:51 ب.ظ http://www.aftabparast.blogsky.com

پرنده نیستم – اما پرخیالم هست

توان بال گشودن به هر محالم هست

مبین که مثل زمین پای در لجن شده ام

که دسترس به گواراترین زلالم هست .

زیبا بود خیلی مخصوصا شعر استاد قهرمان در باب خزان و رنگ زرد راستی اوووووووووووووووووووللللللللللل

میکائیل جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:12 ب.ظ http://sizdahname.wordpress.com

و فکر کن که چه تنهاست

اگر که ماهی کوچک

دچار آبی دریای بیکران باشد

کیامهر جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:21 ب.ظ http://www.javgiriat.blogsky.com/

فوق العاده بود سهبا جان
و چقدر دشوار بود
پیدا کردن شعری که هم در بردارنده مفوم مورد نظر شما باشه
هم جواب سوال
میدونم که خیلی کار برد
خسته نباشید

سهبا جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:35 ب.ظ

نه کیامهر عزیز . برای چند تاییش یه خورده وقت گذاشتم ، اما بیشترش توی ذهنم موج میزد وقت نوشتن . خیلی زحمت نداشت . از شما ممنونم .

هیج جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:00 ب.ظ http://mindzeinab2009.blogsky.com

.و اگر خرد بودم بر همه بنی ادم بی دریغ می باریدم تا اثری از نابخردانگی برجای نماند

مینا جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:04 ب.ظ http://www.nabze-baran.mihanblog.com

سلام عزیزم .

دوست گلم تعداد زیادی از مطالبت رو خوندم .

مطالبت زیباست .

موفق باشی .

دوست داشتی به منم سر بزن .


راستی واسه این بازی منم دعوتم .

احتمالا فردا بذارم تو وبم.

آرمین شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:04 ق.ظ http://www.musicarmin.blogfa.com

very very very very very very very very very very very very very

GOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOODDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDD


ALIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIII BUD SAHBA ,SAHBA VAGHAN BEHET TABRIK MIGAM YANII HAMEYE INA RO HEFZIIIIIIIIIII

EYVAL EYVAL

SAHBA
RASTII BA AKSHAE YADEGARII DAR CONCERTAHA VA HAMAYESH HAII KE BARGOZAR KARDAM BE ROOZAM BIA


VAGFHAEN EYVAL DARII SAHBA HARCHII BEGAM KAM GOFTAM MERCII

عاطفه شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:18 ق.ظ http://hayatedustan.blogfa.com/

درود بر ذهنت سهبای نازنینم.. خیییییییلی عالی بازی کردی..

مهتاب شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:24 ق.ظ http://tabemaah.wordpress.com

ای اگر ِ شاعرانه ...
خوش به حال ذهنت که پر از کلمات معصومه سهبا ...
خوش به حال دل مهربون و پاکت ...

سمیرا شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:28 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

هم شعرهای قشنگی بود هم حست خیلی قشنگ بود هم اگرهای زیبایی بودند...مثل همیشه......

بزرگ شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:41 ق.ظ http://navan1.blogfa.com/

بابا متغییر
بابا قشنگ نویس
بابا شاعر
بابا شعر دوست
بابا طولانی نویس
خیلی قشنگ بود لذت بردم فقط اینکه شاید نظر تو همونی نباشه که شعر ها میگن

شقایق شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:19 ق.ظ http://sanayeman.persianblog.ir/

سلام و صبح زمستونی شما به خیر
سهبا جان خیلی عالی بود دوست من ...معلومه حس شعر و شاعری خوبی داری
قسمت اگه پرنده بودم رو خیلی دوست داشتم

حمید شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:52 ق.ظ http://samandis.blogfa.com

این همه شعر رو چجوری با اگر ها یکی کردی؟
خیلی قشنگ بود. خوشمان آمد...

فرداد شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:02 ق.ظ http://ghabe7.blogsky.com

چقدر روحیه شمابرای بازی های وبلاگی ستودنیه....منم دارم جلبش میشم.
با عجله خوندم ...ولی لذت بردم...دوباره میام تا بیشتر بهم خوش بگذره...
ممنون
هفته خوبی داشته باشین.

sunflower شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:28 ق.ظ http://sunflower10238.persianblog.ir

سلام دوست عزیز


زیبا بود ....
مثل همیشه ......
..........
دانستی که گل حقیقت آفتاب است نه درخت . در آفتاب بنشینیم تا گل کنیم !

مصطفی شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:43 ق.ظ http://ghasreseda.persianblog.ir

سلام
سپاسگذار از زحمتهای بی منتتان.
من قسمت
1 همراه
2 طبیعت
و سوم حس رو خیلی پسندیدم
بازم ممنون

منیژه شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:45 ق.ظ http://nasimayeman.persianblog.ir

واااای چه ابتکاری به خرج دادی نرگس جون...خیلی قشتنگ بود...من شمال و جنوب جهان را نمی دانستم...هر کو پیاله ی آبی می دادم گمان ساده می بردم که از اولیای باران است...

آناهیتا شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:48 ب.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

سلام سهبا جان
بازی شما با همه متفاوت بود
خیلی جالب جواب دادین
الان ۱ ساعته زل زدم به مانیتور هی می خونم ، لذت می برم

حسام شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:51 ب.ظ

سلام/
پست زیبایی بود/
زنده باشی رفیق

افروز شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:17 ب.ظ http://apoji.persianblog.ir

چقدر مبتکرانه و زیبا بود این پست سهبا جان

مینا شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:27 ب.ظ http://www.nabze-baran.mihanblog.com

سلام عزیزم .

ممنون از لطفت . همچنین شما هم ایشالا به هر چی دوست داری برسی

اگه با تبادل موافقات بودی بهم خبر بده عسیسم

ابوالحسن شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:13 ب.ظ http://andejroud.blogfa.com

سهبا جان سلام

باریکلا به این دامنه شعر!! محشر بود. واسه خودت یه پا گنجور هستی.
راستی من خوبم و شیراز هم همه چیز روبرا هست. الان قزوین هستم ولی باز 2-3 روز دیگه شیرازم.
مرسی برای همه چی

پرند شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:19 ب.ظ http://ghalamesabz2.wordpress.com

فقط تو می‌تونستی انقدر شاعرانه بنویسی این بازی رو...

مهربان شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:26 ب.ظ http://mehrabanam.blogsky.com/

خیلی زیبا بود
از این همه شعر تقریبا کفمان برید

اشتراکات زیادی هم داشتیم
نوشیدنی
عدد
عضوی از بدن

۳تا
خودش کلیه

مکث شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:04 ب.ظ

عزیزم سلام. منم دلم تنگه برات و براتون. این روزها درگیر مقاله هام. سنگینن نرگس. فقط وقت می کنم برم فیس بوک و سک سک کنم و برگردم سر درسم. تا روز تولدم یه کاری ش می کنم مکث رو . قول دادم برگردم. اما باور کن وقت نمی کنم کامنت هم بزارم واسه وبلاگها. جز واسه کرگدن که خب تازه وارده و باید بهش سر بزنیم این روزها .....دوستت دارم. دوستم داری؟ راستی از این بازی سر درنیاوردم... توضیح بده وقت کردی برام.

کیامهر شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:00 ب.ظ http://javgiriat.blogsky.com/

سهبای عزیز
اینایی که گفتی ابدا دخالت نیست
من به چشم نگرانی یک خواهر
یک دوست می بینم
یک دنیا ممنون
چشم
مهربان تاج سر منه
دلخوری کوچیکی بود که رفع شد
بین همه زن و مردها پیش میاد
من هم یک مقدار زیاده روی کردم در نت گردی
که سعی می کنم عاقلانه تر برخورد کنم از این به بعد

کیامهر شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:02 ب.ظ http://javgiriat.blogsky.com/

البته قصد نداشتم اینو عمومی بگم
ولی حالا که عمومی شد
اگر دوست داشتید پاکش کنید

میکائیل یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:21 ق.ظ http://sizdahname.wordpress.com

سلام صبحتون بخیر ...
وبلاگ قشنگی دارید ...
اگر امکانش هست ایتم موسیقیشو بیشتر کنید....
میکائیل هستم از توابع نت ....

بزرگ یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:28 ق.ظ http://navan1.blogfa.com/

سهبا یه مضوع پیدا کن تا همه پستمون و اون با البته به صورت خصوصی واسه دوستان موضوع بگید و زمان درج رو هم مشخص کنید

سایه یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:55 ق.ظ http://shadowplay.blogsky.com

سلام سهبا جان

صبح برفی ات به خیر ...

مجتبی جوانی یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:23 ق.ظ http://www.heoman.blogfa.com

سلام ببخشید چندوزی به علت فصل امتحانات دانشگاه سرم شلوغ است و نمیرسم سر بزنم و واقعا شرمنده هستم زروی پراخلاق و ورزشکاریتان.........

گفتم یه مسابقه فرهنگی هنری هیجانی جذاب برای تغییر حال و هوای وبلاگستان راه بندازیم بدک نیست. و اینک زمان رونمایی از این رویداد بزرگ قرن فرا رسیده. طوفان زپس حادثه آمد و انتظار به فرجام خویش رسید. حالا بفرمایید تا دیر نشده دست به کار شین. خلاصه از همه ممنون میشم که حتما این مسابقه رو برای گرم شدن دوباره فضای وبلاگستان تبلیغ کنند و بازدید منو بالا ببرن. آره بابا. اصلا انگیزه من از راه انداختن این مسابقه برای بالا رفتن آمار بازدید وبلاگم هستش. هیچ هدف دیگه ام دنبال نمیکنم.(حالا این وسط یه کمی هم هدفم فرهنگی بودا. جان شما).

توضیح: مسابقه تک لوگ در واقع مسابقه یک جمله نویسی است. یعنی در مورد موضوعی که گفته میشود میتوانید یک جمله بنویسید و با اون تو مسابقه شرکت کنید و همگی دورهم به بهترین جمله رای بدیم. قبوله؟ هرکی قبول نداره باید قبول کنه راه دیگه ای نداره.

موضوع: تک جمله ای در مورد (انسانیت)

بزرگ یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:38 ق.ظ http://navan1.blogfa.com/

به روزم نه بهروز
با نام درخت تولد تو

دانیال یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:20 ق.ظ http://danyal.ir

تو تنها در بهاران متجلی نیستی عزیز
در همه فصل ها با من باش !

ناهید یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:33 ق.ظ http://nahid-sunset.blogsky.com

سلام ای عشق ...

با چه حوصله ای این پست و گذاشتی . تبریک می گم . مثل همیشه عالی و بی نظیر . ممنون از این وقتی که برای خواننده هات می ذازی.


پ.ن سلام ای عشق ... غافلگیر شدم

فرداد یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:01 ب.ظ http://ghabe7.blogsky.com

سلام سهبای عزیز
اینجا که خوب میباره ولی حدس من اینه که شما کام برف رو در اون شهر بیشتر از ما میگیری...
روز برفیت به خیر.

یلدا یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:32 ب.ظ http://www.yalda-v.blogfa.com

خیلی متفاوت ازبقیه نوشتی برام جالب بود

منیژه یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:26 ب.ظ http://nasimayeman.persianblog.ir

فردا با شکوهترین روز هستی ست روزی که آفریدگار تو را به جهان هدیه داد...و من میترسم به تو تبریکی بگویم که شایسته تو نباشد
به زمین خوش آمدی فرشته ی مهر و زیبایی...نرگس جون تولدت پیشاپیش مبارک...

دانش یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:17 ب.ظ http://pedramdanesh.persianblog.ir

بازم خودآزمایی ؟!

مهدی پژوم یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:31 ب.ظ

سلام و عرض شرم ساری مهربان دوست...
به دقت خواندم و حظی بردم از تسلط تان بر شعر و اغدب که البته همین هم انتظار می رفت از آن بانو...
به خصوص از آن شاهکار حضرت سعدی سرشار شدم که این روزها ورد زبان و دلم شده است و از شما شنیدن اش لطفی دیگر داشت:
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد