این شعرها رو آرمین گذاشته بود توی فیس بوک . خوشم اومد گفتم شما هم استفاده کنین . قبل از خوندنش یه تشکر ویژه میکنم از کرگدن عزیز بابت شب یلدای خاصی که واسمون درست کرد با این بازی قشنگ صداها ! شنیدن صدای بچه های بلاگ ، دنیای شیرینی رو برامون ساخت توی این روز آخر پاییز . از همه تون ممنون .
ز برگ برگ ِ دفتر من پرت می شوند
معشوق های خسته ی پایان گرفته ام
یلدای چشم های تو را گریه میکنند
موهای رنگ و بوی زمستان گرفته ام ! ( سید مهدی موسوی )
فالی نمانده تا به تو یلدایی اش کنم
بی خود به فال نیک نگیر این ترانه را
عشقی نمانده تا به تو لیلاییاش کنم ( فاطمه شمس )
شب ریسه می رود ته موهای مشکی ات
آجیل می بریم به دیوانه خانه ها
من چشم های سرخ توام در" بدون خواب"
که کارد می خورم بغل هندوانه ها ( شهرام میرزایی )
چشمم سفید/تر شدو پهلو به برف زد
این شعر هم به حرمت امشب بلند شد
این شعر..اگرچه پشت سر عشق حرف زد! ( سیده زهرا بصارتی )
.....هشتاد ونه حکایت سرد وسیاه را
با خواب شاعرانه به فردا رسانده ام
حالا به نامت این شب بالا بلند را
با چشمهای یخ زده بیدار مانده ام ( علی اکبر رشیدی )
"سر تا به پای گم شده ام را در این کلاف
با صد گره زدم به دو چشمی که .../ کور شد
تا از نگاه یخزده شب رها شود
فصلی که بست بار خودش را و دور شد" ( مسعود عطایی )
شب قصه های پیرزنی ساده لوح بود
در "غارهای" بی خبر پر کلاغی ات
یلدا شروع ساختن یک گلوله برف
در مشت های منجمد اتفاقی ات! ( صدیقه حسینی )
جامانده رد پای اناری سیاه بخت
بر گونه های منبسط انتحاریت...
امشب پناه می برم از سرد سرنوشت
به خواب های تو , به لب اظطراریت (مسیحا ابوعلی )
بیردی از پرنده و پرواز تا هنوز
نزدیک استحالهی شبهای چشم تو
با فرصتی که باز به آغاز مانده است
در عادتم عجیب به یلدای چشم تو (شیوا فرازمند )
در لابه لای این شب دیوانه گم شدند
آن روز های خوب و قشنگی که داشتم
یلدای پیروخسته این سال لعنتی
برداشت آنچه را که برایت گذاشتم (وحید نجفی )
یلدای بی ترانه ی وقتی تو نیستی
در شعر های یخ زده پهلو گرفته است
لطفی کن و دوباره مرا یخ شکن نباش
این عشق با نبودن تو خو گرفته است (امیر سنجری )
یلدا چه اتفاق قشنگیست خوب من
-افتاده توی قهوه ی با تو نشستنم-
لب می زنی به تلخی فنجان قهوه ات
لب های گر گرفته ی فنجان منم منم (پویا آریانا )
یلدای چشم های تو برفی ترین شب است
یلدای چشم های تو طوفان می آورد
امشب تمام وسوسه ها در نگاه توست
ابلیس هم به دین تو ایمان می آورد ! (مهران حسینی )
وقتی که از نهایت شب حرف می زنی
یلدا درست مثل خودت سرد می شود
امسال هم زنی که تو تنها گذاشتیش
دارد برای روح خودش مرد می شود ( زهرا دهقان )
برفیست پشت پنجره ی روزهای سرد
دیماه فرصتیست برای بروز درد
از شهر پرت جن زده ی ما فرار کن
دنیا سیاه چاله ی شومیست برنگرد( رضا عابدین زاده )
پس لرزه های اول دی ماه در سرم
آغاز فصل سرد زمستان بدون تو
شهرام ناظری: هیجانی که سوخته
من: آتشی به جان نیستان بدون تو ... (فاطمه شمس)
یلدای گیسوان من آغاز می شود
پاییز بی بهار به پایان رسیده است
کاری نکن! که شهر خبردار مان شود
خواب از سر تمام کلاغان پریده است (مهتاب بازوند )
چیزی شبیه بغض مرا گریه می کند
توی دهان بسته ی این پسته های پیر
من یک دقیقه بیشتر از خواب،مرده ام
دارد به صبح می رسد امشب[اگرچه دیر] (صدیقه حسینی )
زل میزنم به اینهمه یلدای ناتمام
حل میشوم تمام تو را توی هیچکس
حافظ دوباره گفته نمی آیی بی دلیل
بغضی شکسته تر شده حالا نفس ... نفس ... ( مرضیه فرمانی )
جغرافیای توی سرم گیج می خورد
دارم دراز میشوم امشب بدون درد
یلدای تلخ با تو نبودن رسیده است
(ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد) ( مریم حقیقت
یلدا بغض کرده .... یلدا غصه دارد.... و پدر بزرگ سعی دارد یواشکی نمِ چشم هایش را پاک کند.... با همهء حزنی که در قصه هایش چشم گشوده بود...... باور کن یلدا دلش برای لبخندهای من و تو تنگ است.... بیا و امشب نگذاریم که دلتنگ بیاید و دلتنگ برود... بیا و امشب برویمان نیاوریم که پدر بزرگ گوشه چشمِ نمناکِ یلدا را یواشکی پاک میکند ، بیا و امشب انار ها را بخاطر طعمشان رسوا نکنیم..... درختها آبرو دارند..... بیا و امشب شمعی نذر کنیم .... تا خدا برای رخت عروسی زمین لباسی سپفید بدوزد.... خدایا آمشب آبروی همهء این شمعهای نذر شده ، به دستهای تو بسته است، زمین این سرزمین را لباس عروس بپوشان.
سهبا جان
شعرهای زیبای دوستان را تک به تک خواندم
و این تحفه ات ارزشمندترین کلام های یلداهایم بود....
سپاس از دلت که همچون تاریخ همهء یلدا ها سرشار از لطف و صمیمیت است.... پاینده باشی سهبا بانو.... یلدایت مبارکباد.
سپاس از تو .... با اون صدای قشنگت ..کاش اون شعری رو که خوندیش میزاشتی اینجا ؟؟؟؟؟
توی آرشیو سال گذشته دارمش میکائیل ! یلدای سال 88 . احتمالا تو بیشتر از من ازش خاطره داری !
شعرها ی مهدی موسوی رو دوس دارم
ممنون واسه پست جدیدت
من که کم حافظه نبودم آخه ....
چرا اینجوری شد ؟؟؟؟
چی شد پس این اهنگدونیت ...بیام خودم برات درس کنم ؟؟؟
سلام مرسی از اینکه زحمت می کشین تا ما استفاده کنیم.
به نظرم خانم شمس از همه بهتر موجودیت یلدارو تو شعراش بروز داده
قطعه ی خانم بازوند هم قشنگه
ای وای الان رفتم خوندمش ....


حالا خوبه خودم بهت گفتما.....
ولی آخرش شاعر کی بود ؟؟؟؟
همون سربازه ؟؟؟
سلام..
اولش کلی انار خوشرنگ و خوشمزه درخیال خوردم...بعدش کلی شعر رویایی خوندم.....بعدش صدای شما رو شنیدم....بابت همه اش یک تشکر بلند بالا به درازای یلدا از شما میکنم.سپاس
امیدوارم که شب خوبی داشته باشین....اگه فال حافظ گرفتین(با شرمندگی)یک تفعل هم اگه شد به نیت من بزمین.شما خیلی شعر رو خوب درک میکنین و می خونین.حضرت حافظ میونه اش با امثال شما خیلی خوبه و لطف ویژه ای داره....
جسارت کردم.
همیشه در عافیت ودر کنار خانواده عزیزتون به شادی ایام سپری کنین.
به صندوق پستی بلاگتون سر بزنید سهبای عزیز واستون فرستادم رمز جدید رو
چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه عجب
سلام سهبا جان
چه شعر قشنگی خوندین
مررررررسی
چه شعرهای قشنگی گذاشتین
بازم مرررررسی
تو می روی که به خورشیدها بپیوندی/ و باز چله نشین هوای یلدا من...
سلاااااام آجی سهبای من.....
مررررررررسی از اینهمه شعرهای زیبا و به جایی که گذاشتی اینجا....ایشالا این یلدا یه خاطره ی رنگی و عاشقانه تو ذهنت به جا بذاره واسه همیشه عزیزم.....یلدات قشنگ و پرمهر
شب یلداتون مبارک
درود ، نمیدونم چرا اما بالاخره تونستم بیام و .... راستش الان دارم میرم بخوابم چون دیشب ، تا صبح بیدار بودم شب یلدا هم برای من خیلی وقت پیش خاطره دردناکی شد که در گذشته چالش کردم و مایل نیستم بیشتر درباره اش بگویم و بنویسم نمیتونم بگم از پستت لذت بردم اما از زجمتی که کشیدی چرا میشه تعریف دوست من ... من امشب به نشانه اعتراض به خداوندان زمین و اسمان اعتراضی به خاطر وضعیت زمین زودتر از همه سال میخوابم اگر به راستی یلدایی داریید خوش باد و خوش باشید
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جـــــان خویشتن دارم
سلام صبح بخیر
حال کردین اولین پیغام زمستونیو من براتون گذاشتم
ممنون سهبای مهربانم ...
شب یلداتون مبارک
همیشه میگم اون کسی که این شب رو معرفی کرده واسه اولین بار چه فکر های قشنگی داشته و اگه الان بودش چه فکرهای رو که ما نمیکردیم میکرد
آتش گرفته دفتر شعرم به اسم تو
فالی نمانده تا به تو یلدایی اش کنم
بی خود به فال نیک نگیر این ترانه را
عشقی نمانده تا به تو لیلاییاش کنم
چقدر همه شعرها زیبا بودند، اینا و شعری که با صدای خوندید واسمون . ممنون سهبا جان
ماهت مبااااااارک نرگس جون...
وای نمی دونم چرا به هر وبی که سر می زنم اسم خودم رومی بینم حسابی دارم حال می کنم و هندوانه زیر بغلمه .
آغاز فصل سرد زمستان بدون تو......این جمله فاطمه شمس دیوانه کننده است...اگه همون فاطمه شمس خودمون باشه خوب می فهمم چی میکشه این روزهای سرد و تلخ....دستت درد نکنه عزیز جان...شعرهای قشنگی بودند...حالمان خوش شد...شعر صوتیت هم قشنگ بود..البته واقعا قشنگ بود ما که مثل میکائیل جان هندونه فروشی نداریم که....
یه پیشنهاد زمستونی
اگه تونستین آهنگ (از سرزمینهای شمالی )رو دانلود کنین
به عنوان کادوی برفی از طرف من
چشم.یه کم کار دارم ،تموم شه حتما اطاعت امر میشه
شعرای قشنگیه. ولی یه چیز در میان کم داریم. برف ! ما نیز حرفی ازان نمی زنیم تو خود تصویرش کن.