ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بعضی صداها ، بعضی ترانه ها ، بعضی روزها ، چه حال و هوای غریبی را در خود نهفته دارند . به قول رویا ، سبد کلمه هایم را گم کرده ام باز ! نمی دانم چه بگویم . فقط دعوتتان می کنم به شنیدن ترانه زیبای این روزهایم .
پی نوشت :
این روزها بدطور دلتنگیم عود کرده ! دلتنگم نه فقط واسه خونواده و عزیزانم ، یه دلتنگی خاص ، به قول یک دوست ، یک بی زمانی و بی مکانی ! احساس می کنم به هیچکس و هیچ جایی وابستگی ندارم ! دنبال خودم می گردم انگار ! باید برم تا شاید دربیام از این حال وروز . یه چند روز میرم مشهد . اگه برگشتم که بازم این خونه رو براتون آب و جارو میکنم ، اگر نه که شما رو بخیر و منو به سلامت ، حلالم کنید !
پی نوشت ۲:
برای حسن ختام این دو رباعی رو هم از استاد قهرمان داشته باشید:
سهبا جون نیستی اینجا یه جوریه بسه بابا دلت باز شد بیا دیگه
نامردا همه تون گذاشتید رفتید منو توی این پادگان سرد تنها گذاشتید امروز سرنهار هم تنها بودم به زور از گلوم پایین رفت.......هییییییییییییییییییییی روزگار....
سلام....
شاد باشی همیشه در هر جا و هر حال
خاله جونم سلام سفر خوش بگذره و با روحیه ی خوب برگردین اینورا
این دنیای مجازی بدون شما خوش نمیگذره خاله جان خیلی دلتنگم و دل زده و محتاج به دعای شما
سلام به زائر
ضامن چشمان آهو ها نگاهم میکنی؟....
سلام مارو هم برسونین.
سلامت و شاد باشین.
سهبا جان دلمان بسیار تنگ شده برای حرفهای صمیمانه ات
امیدوارم هرجا که هستی
دلتنگیها از تو دور باشن
نیستی...
بنویس/
بر آتش تو نشستیم ،دود شـــــوق برآمد/
تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی.
از اینکه می بینم به موسیقی سنتی علاقه دارین بی نهایت خوشحالم.
اگه دوست داشتین به ما سر بزنین.یعنی حتما سر بزنین .
دلم ز پرده بــــرون شد کجائی ای مطرب/
بنال ،هان بنال کازین پرده کار ما به نواست.
سلام خوب میشی ایشالله
فقط اومدم به هم متولدیم سربزنم متولد دیماهی گلم
چقد کم پیدا شدییییییییییین!کجایییییییییین؟!هرروز میام سر میزنم به امید یه پست جدید،ولی...
سهبا جان هنوز نیمدی؟
دلم برات تنگ شده
سهبای من؟ نشانی تازه ی مکث اینه که برات نوشتم...قبلی بر باد رفت...
گاهی آدم نیاز داره از همه چیز دور باشه و کنده بشه...
و برای این منظور سفر خیلی خوبه...
آرزو می کنم که به سلامت و با دلی شادتر برگردی سهبای عزیز...
این غربت بی مکان و بی زمان انگار عجینه با هستی ِ ما سهبا ...
حس می کنم تنها از پسش بر نمی آیم ...
سهبا تا کی در مسافرت هستی؟
کاش اونجا یک ربع تو کافی نت وقت میزاشتی
منتظرم که بنویسی ...
میدونم که حرف تو دلت داری ... درسته کم به زبون میاری ...
اما همیشه قلمت هویدای همه چیزه ...
بنویس برامون ....
مرسی از اینکه به ما افتخار دادین.
میشه راجع به این شاعر منظورم آقای قهرمانه بیشتر بنویسین .ممنون میشم .