سایه سار زندگی
سایه سار زندگی

سایه سار زندگی

آخرین عشق


ای آنکه شب با خیالت ،  تا صبح در گفتگویم

دانم که یک شب محال است، بنشین دمی رو به رویم

دستی بکش بر سر من ، گاهی نوازش ضرور است

چون کودک بغض کرده، هر چند چیزی نگویم

حدی است سنگین دلی را ، مشکن من سست جان را

گیرم که مردم نگویند، تو سنگی و من سبویم

مگذار پیش رقیبان، از شرم رویم شود زرد

دیدی گر از من خطایی ، آن را میاور به رویم

دور از تو ای راحت جان، بغضی شد اما گلو گیر

گر رفت پایین به ظاهر، آب خوشی از گلویم

روزی که دل رفت از دست، گفتم به اندک زمانی

طشتم فرو افتد از بام،  ریزد به خاک آبرویم

یک بوسه از آن لب لعل، نذر من بینوا کن

تا سر به پایت گذارم ، تا دست از جان بشویم

از شش جهت مردمان را ، بینم روان رو به مقصد

من رو به سوی تو دارم، ای کعبه آرزویم 

با تو رسیدم به آغاز، ای آخرین عشق، ور نه

راهی رسیده به پایان، آبی گذشته ز جویم

استاد محمد قهرمان

89/7/11

پی نوشت :

شما را نمی دانم . اما شنیدن و خواندن اشعار جدید استاد قهرمان مرا به وجد می آورد . کاش تا دمی از عمرمان باقیست ، عاشق باشیم و با عشق زندگی را به سر ببریم . کاش محبت جامه ای بود که همیشه بر قامت دلمان نقش می بست و در ظاهر نیز خود را متجلی می ساخت . کاش .....

نظرات 20 + ارسال نظر
ناهید دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:10 ب.ظ http://nahid-sunset.blogsky.com

آفتاب پرست دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:52 ب.ظ http://www.aftabparast.blogsky.com

این اشعار محشر بودند صمیمی و بی تکلف

دوست داشتم

راستی یه سری به بلاگ من بزنید تو خیابون بلاگستون چرخ زدم
منتظرم ها

حمید دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 04:59 ب.ظ http://samandis.blogfa.com

سلام خوبید؟
بالاخره برگشتم
دلم براتون تنگ شده بود

الهه دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 05:33 ب.ظ http://harimeasheghaneha.persianblog.ir/

از شش جهت مردمان را ، بینم روان رو به مقصد


من رو به سوی تو دارم، ای کعبه آرزویم
استاد قهرمان رو دریاب سهبای خوبم...قدرش رو بدون که همچین بیتی فقط توی شعر کسی پیدا میشه که جرعه ای از اون شراب ازلی چشیده باشه....
عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیست....عشق گوید راه هست و رفته ام من بارها.
محبت همون جامه ایه که به تن خیلیها داره زار میزنه و خیلیای دیگه هم پاره پارش کردن....باید زنده کنیم عشق از دست رفته ی آدما رو...

آناهیتا دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 07:09 ب.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

خوشحالم که از طریق بلاگ شما با استاد آشنا شدم.
بی نهایت زیباست
امیدوارم همه به عشقشون برسن و عاشق بمیرن
مرسی سهبا جان

سیروس دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:54 ب.ظ http://www.khozaebal.persianblog.ir

چند روزژیش تویجلسه ی شاهنامه خوانی دکتر یاحقی
بهشون گفتم شما که قبلااینجا برای استاد یادواره برگزار کردید
دوباره هم دعوتشون کنید ما هم بهره مند شیم ازشون

سمیرا سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:35 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

میگم پایه ای یه مصاحبه اختصاصی با استاد قهرمان توی وبت داشته باشی؟ سوالاشم با من....فکر کنم کار جالب و ماندگاری میشه

sunflower سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:46 ق.ظ http://sunflower10238.persianblog.ir

دیدی گر از من خطایی ، آن را میاور به رویم

زیبا بود ....

سهبا سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:08 ق.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

عجب فکر جالبی سمیرا ! پایه ام اساسی . منتها نمیدونم استاد راضی باشن یا نه ؟

شقایق سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:33 ق.ظ http://sanayeman.persianblog.ir/

با تو رسیدم به آغاز، ای آخرین عشق، ور نه

راهی رسیده به پایان، آبی گذشته ز جویم

خیلی خیلی عالی بود
ممنونم سهبا جان

عاطفه سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:12 ق.ظ http://hayatedustan.blogfa.com/

کاش..

افروز سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:41 ق.ظ http://apoji.persianblog.ir

سهبا جون حتما سعی کن استادو راضی کنی کار ماندگاری میشه مخصوصا برای خودت عزیزم

میکائیل سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:47 ق.ظ

کاش دمی هم عاشق باشیم
وجوداین آدم نازنین و عاشق برای ما غنیمته ... کسی که در این سن و سال شهد عاشقی رو چشیده
و چه دیر میفهمیم ... که زندگی جز عاشقی کردن نیست

آناهیتا سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:39 ب.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

سهبا جان سعی کن راضیشون کنی خیلی دوست دارم بیشتر در مورد این انسان ژرف اندیش بدونم
نمی دونی من از دیشب چند صد بار این شعرو خوندم
بی نهایت زیباست

منیژه سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:57 ب.ظ http://nasimayeman.persianblog.ir

نرگس من دلم نمیخواد حتی کمتر از ثانیه ای بدون عشق زندگی کنم...مطمئنم...حتم دارم که اگه اون روز بیاد مردن من همیشگیه...حتی اگه به ظاهر زنده باشم...

نرگس سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:09 ب.ظ http://://http://bachejan.persianblog.ir/

سلام شعر فوق العاده پر از شور و احساسی بود.در مورد متن وبلاگ من هم اولی ها رو دایی کیامهر می نوشت همه پست آخر رو خودم نوشتم دوست جون.

فاطمه سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:12 ب.ظ http://999f111a.blogfa.com

سلاممممم سهبا جونی
ممنون گلم اومدی اون ورا......
واقعا یه شعر دلنشین آدم رو زنده می کنه......

سپهر سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:54 ب.ظ http://enzejar.blogspot.com/

درود .. ای کاش اینطور بود که در پی نوشت نوشتید .. ! مدتهاست چیزی مرا بوجود نمی آورد ، باید ترسید از این مرحله نکبت بار زندگی .. رویای پی نوشت شما، در پی نوشت زندگی ها لابد خواهد آمد !!! و عملی میشود نه در متن پست زندگی آدمی !! مثال نقض برای اثبات عکس خواسته پی نوشت شما بسیار است ، به تعداد آدمهایی که می شناسم !! ضعف و شدت دارند اما .....

مکث چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 04:38 ق.ظ

سلام سهبای من... دوست دارم این اخرین عشق رو....هرچند که زیاد بهش معتقد نبودم.... من خوبم...نگرانم نباش و به داستانهای ذهنی م اهمیت نده...

DIANA جمعه 12 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:33 ب.ظ http://DIANI.mihanblog.com

خاله جون اب کرده منتظر شما هستم (بی صبرانه)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد