ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ای آنکه شب با خیالت ، تا صبح در گفتگویم
دانم که یک شب محال است، بنشین دمی رو به رویم
دستی بکش بر سر من ، گاهی نوازش ضرور است
چون کودک بغض کرده، هر چند چیزی نگویم
حدی است سنگین دلی را ، مشکن من سست جان را
گیرم که مردم نگویند،
تو سنگی و من سبویم
مگذار پیش رقیبان، از شرم رویم شود زرد
دیدی گر از من خطایی ، آن را میاور به رویم
دور از تو ای راحت جان، بغضی شد اما گلو گیر
گر رفت پایین به ظاهر، آب خوشی از گلویم
روزی که دل رفت از دست، گفتم به اندک زمانی
طشتم فرو افتد از بام، ریزد به خاک آبرویم
یک بوسه از آن لب لعل، نذر من بینوا کن
تا سر به پایت گذارم ، تا دست از جان بشویم
از شش جهت مردمان را ،
بینم روان رو به مقصد
من رو به سوی تو دارم، ای کعبه آرزویم
با تو رسیدم به آغاز، ای آخرین عشق، ور نه
راهی رسیده به پایان، آبی گذشته ز جویم
استاد محمد قهرمان
89/7/11
پی نوشت :
شما را نمی دانم . اما شنیدن و خواندن اشعار جدید استاد قهرمان مرا به وجد می آورد . کاش تا دمی از عمرمان باقیست ، عاشق باشیم و با عشق زندگی را به سر ببریم . کاش محبت جامه ای بود که همیشه بر قامت دلمان نقش می بست و در ظاهر نیز خود را متجلی می ساخت . کاش .....
این اشعار محشر بودند صمیمی و بی تکلف
دوست داشتم
راستی یه سری به بلاگ من بزنید تو خیابون بلاگستون چرخ زدم
منتظرم ها
سلام خوبید؟
بالاخره برگشتم
دلم براتون تنگ شده بود
از شش جهت مردمان را ، بینم روان رو به مقصد
من رو به سوی تو دارم، ای کعبه آرزویم
استاد قهرمان رو دریاب سهبای خوبم...قدرش رو بدون که همچین بیتی فقط توی شعر کسی پیدا میشه که جرعه ای از اون شراب ازلی چشیده باشه....
عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیست....عشق گوید راه هست و رفته ام من بارها.
محبت همون جامه ایه که به تن خیلیها داره زار میزنه و خیلیای دیگه هم پاره پارش کردن....باید زنده کنیم عشق از دست رفته ی آدما رو...
خوشحالم که از طریق بلاگ شما با استاد آشنا شدم.
بی نهایت زیباست
امیدوارم همه به عشقشون برسن و عاشق بمیرن
مرسی سهبا جان
چند روزژیش تویجلسه ی شاهنامه خوانی دکتر یاحقی
بهشون گفتم شما که قبلااینجا برای استاد یادواره برگزار کردید
دوباره هم دعوتشون کنید ما هم بهره مند شیم ازشون
میگم پایه ای یه مصاحبه اختصاصی با استاد قهرمان توی وبت داشته باشی؟ سوالاشم با من....فکر کنم کار جالب و ماندگاری میشه
دیدی گر از من خطایی ، آن را میاور به رویم
زیبا بود ....
عجب فکر جالبی سمیرا ! پایه ام اساسی . منتها نمیدونم استاد راضی باشن یا نه ؟
با تو رسیدم به آغاز، ای آخرین عشق، ور نه
راهی رسیده به پایان، آبی گذشته ز جویم
خیلی خیلی عالی بود
ممنونم سهبا جان
کاش..
سهبا جون حتما سعی کن استادو راضی کنی کار ماندگاری میشه مخصوصا برای خودت عزیزم
کاش دمی هم عاشق باشیم
وجوداین آدم نازنین و عاشق برای ما غنیمته ... کسی که در این سن و سال شهد عاشقی رو چشیده
و چه دیر میفهمیم ... که زندگی جز عاشقی کردن نیست
سهبا جان سعی کن راضیشون کنی خیلی دوست دارم بیشتر در مورد این انسان ژرف اندیش بدونم
نمی دونی من از دیشب چند صد بار این شعرو خوندم
بی نهایت زیباست
نرگس من دلم نمیخواد حتی کمتر از ثانیه ای بدون عشق زندگی کنم...مطمئنم...حتم دارم که اگه اون روز بیاد مردن من همیشگیه...حتی اگه به ظاهر زنده باشم...
سلام شعر فوق العاده پر از شور و احساسی بود.در مورد متن وبلاگ من هم اولی ها رو دایی کیامهر می نوشت همه پست آخر رو خودم نوشتم دوست جون.
سلاممممم سهبا جونی
ممنون گلم اومدی اون ورا......
واقعا یه شعر دلنشین آدم رو زنده می کنه......
درود .. ای کاش اینطور بود که در پی نوشت نوشتید .. ! مدتهاست چیزی مرا بوجود نمی آورد ، باید ترسید از این مرحله نکبت بار زندگی .. رویای پی نوشت شما، در پی نوشت زندگی ها لابد خواهد آمد !!! و عملی میشود نه در متن پست زندگی آدمی !! مثال نقض برای اثبات عکس خواسته پی نوشت شما بسیار است ، به تعداد آدمهایی که می شناسم !! ضعف و شدت دارند اما .....
سلام سهبای من... دوست دارم این اخرین عشق رو....هرچند که زیاد بهش معتقد نبودم.... من خوبم...نگرانم نباش و به داستانهای ذهنی م اهمیت نده...
خاله جون اب کرده منتظر شما هستم (بی صبرانه)