ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
1- الان ، درست همین لحظه ، حس غریبی دارم . یه حس دلتنگی خاص ، یه بغض ، یه ناراحتی ای که به راحتی اومده و توی دلم خونه کرده . اینکه چه چیزی باعث این حس و حالم شده زیاد مهم نیست . اما حالا که اومده و باعث شده که روی دلم سنگین بشه و حس خفگی داشته باشم از بغضی که فروخورده میشه ، کاریش نمیشه کرد .
2- دو روزه دلم بدجور هوای استاد قهرمان رو کرده بود . چند وقتی هست که هر روز میگم امروز براشون یه نامه می نویسم ، اما وقتی صفحه رو باز میکنم ، انگار هیچ کلمه ای توی ذهنم نیست . فقط و فقط تصویر استاد کنار میز صبحانه میاد تو ذهنم و حرفهایی از ایشون که هیچوقت از ذهنم پاک نخواهد شد . کاش اون لحظه هرگز تموم نمیشد ، کاش اینقدر فرصت بود که میتونستم باهاشون کلی حرف بزنم . کاشکی میشد یه مرهم کوچیک باشم برای دل مهربونشون . خدا حفظشون کنه واسمون که نعمت بزرگی هستن توی زندگیهامون .
3- شنیدن صدای یک دوست حتی از پشت تلفن هم انرژی بخشه . چقدر قدردان این تلفنها و به یادآوردنهای گاه گاهی دوستانم هستم . ازتون ممنونم دوست خوبم .
4- گرچه ما همیشه پنجشنبه ها تعطیل هستیم ، ولی انگار تعطیلی فردا یه رنگ و بوی خاص دیگه ای داره . پس سعی می کنم پنجشنبه ای متفاوت داشته باشم در کنار خونواده و مادر مهربونم .
5- هفته دیگه ، سمیرا و سپیده پیشم نیستند . تحمل این اداره هفته دیگه برام سخت میشه . اگه دیدین اخلاقم خرابه ، از همین حالا دلیلش رو بدونین .
6- زنگ زدم به استاد قهرمان . واسه اینکه شاید یک کم دلتنگیم کمتر بشه . واسم دو تا غزل خوندند و یک رباعی . رباعیش رو واستون می نویسم ، تا بشه عیدی من و استاد به شما . روز و روزگار همگی خوش .
بزمی کوچک بود فراهم ، دیشب
در شادی ما نداشت ره ، غم دیشب
تا چشم به هم زدیم ، شد وقت وداع
با گریه جدا شدیم از هم ، دیشب
گزارش تصویری: شهید اغتشاشات " حسین غلام کبیری " + کلیپ
برای نشان دادن مظلومیت این شهید و دیگران شهیدان حتما منتشر کنید
http://naghdnews.ir/image/120-image-report/7366-image.html
با سلام
فروش ویژه سریال های کره ای و خارجی
بیش از 200 عنوان سریال کره ای و خارجی
با کیفیت عالی و زیر نویس فارسی کامل
09371100540
www.E20SHOP.net
آرشیو خود را کامل کنید
آبدزدک عید رو به شما تبریک میگه.
میشه بگین این استاد قهرمان کیه؟
راستی دلتنگی ها فرصتی است برای اینکه یاد کنیم آنان را که دلگشا هستن.
یه نگاهی به لیست تلفنهای همراهت بنداز منظورم را متوجه میشی.
علی یارتان
سلام خوبی؟
وبت خیلی قشنگه
متنای زیبایی هم گذاشتی عزیز
دوست داشتی به منم سربزن
خوشحال میشم بیای
چه خوشگله این تصویره.







البته سلیقه ی شما خوشگلتره چون عیدیتون قشنگتر و با سلیقه تر
دلنوشته هات بدجوری دلنوشتس رفیق
سلام و صد سلام به نرگس جونم...
چند وقت بود هر دفعه که کامنت دونیتو باز میکردم این عددش کامل نمیومد و نمیشد کامنت بفرسم داشتم دق میکردم

آخیش بالاخره من تونستم تو وبت کامنت بذارم...
ولی امروز همه چی سر جاش بود
چه دلتنگ شده وبلاگت نرگس جونم...چرا؟
این حال میادو میره ...
ولی تهش یه دل شوره که چرا گذشت میمونه ...
آخه همه میگن دل ما اندازه غمهای ماس ...
در مورد افتابگردون ها که عشقند
باوفا و مهربون خیلی هم خوشکله ...
سلام و ممنونم از حضورتان . درباره این پست هم ، اگر بخواهم عرف را رعایت کنم باید بگویم امیدوارم که حالتان زودتر دگرگون شود و رو به بهبودی رود ، اما چنین نمیگویم بهتر است بگویم این حالت ناپایدار است و هر ازگاهی سراغ همه می آید ، بنابراین باید برای مقابله یا قبول کردنش آمادگی داشت ... باری ، از لطف شما خیلی ممنونم و بعید میدانم که بدخلقی از شما دیده شود ! اما جالب است جهان بینی شما از جهاتی خیلی نزدیک به استاد است ، یکی از متون استاد را که لینکش را میگذارم توصیه میکنم مطالعه کنید تا متوجه این نزدیکی بشویید ... .
http://protesterss.blogsky.com/1389/09/03/post-3
password :1356
لطفا بعد از مطالعه - اگر تمایل داشتید به مطالعه - بفرمایید تا لینک مذکور را حذف کنم . به هر حال این کامنت عمومی منتشر خواهد شد و من راه دیگری برای ارتباط با شما نداشتم .
سلام سهبا جونم.. امان از این حس های غریب یهویی!
تورا ... مرا ..
چه کسی خواهد خواند
شعر بی پایان را
نفس دلتنگی ...
خواهد اشفت ...
تورا کزین خواب شیرین ...
سلام سهبای عزیزم....
امیدوارم حس غریبت به شادی تبدیل بشه و بغض رها کنه دل پاکت رو...
خدا حفظ کنه استاد رو و شما رو هم حفظ کنه که اینجوری دوستدار ایشون هستی...
با انرژی صدای دوست موافقم به شدت...خیلی روز آدم عوض میشه...
پنجشنبه ات قشنگ و متفاوت و پر از شادی...عیدت هم مبارک...همه ی روزهات عید باشه ایشالا...
ایشالا دلتنگیت سبک باشه و روحیه ت عالی...این دوری ها چاشنی خوبی هستن واسه درک ارزش کنار هم بودنها...
دوبیتی زیبایی بود..مرسی که به این اشعار مهمونمون میکنی...
سهبا جان سلام
چه غزل قشنگی از استاد گذاشتی . ممنونم .
خوب این احساسات غریب و دلتنگی گاه به گاه طبیعی هستند . امیدوارم گذرا باشه و با روحیه ای که از تو سراغ دارم حتما همینطور خواهد بود . برات عید و آخر هفته خوبی رو آرزومندم .
تا بعد ...
نرگس دیشب خواب دیدم از من دلگیری.....
تفعل زنده و تپنده ...
چه حس نابی باید داشته باشه ...
سلام عزیزم خوبی ؟
این دلتنگیها رو نگو که دست از دل ما بر نمیدارن!
عید مبارک باشه و دلت غرق نور و امید
مرسی به خاطر شعر . عالی بود هرچند پایان غمگینی داشت
سلام
ممنون که سر زدید
راستی من کدوم کامنت رو جواب ندادم ؟ از عمد نبوده - ندیدم ببخشید!
راستی من با شماره ی 3 واقعا موافقم
من بازم آپم
سلام نرگسی.....
رفیق نوشتم
...موقع دلتنگیات...بهترین آرام بخش و سنگ صبور رو داری سهباجان...تندیسی از احساس عشق...
دلنوشته قشنگی بود.
ایشالا که الان دیگه اون حس ناراحتی از بین رفته باشه.
ایشالا که در کنار خانواده و مادرتون خوش گذشته باشه.
ایشالا که هفته آینده خیلی احساس دلتنگی و بی حوصلگی نکنین.
رباعی هم بی نظیر بود. ممنون که هدیه ش کردین.
سلام سهبا
قصهء این دلتنگی ها را پایانی نیست.... میدانم.
سلام عزیزم
نوشته ی جالبی بود پر از احساس
من بااجازه تون شما رو با نام زمزمه های گاه گاه لینک کردم
شما هم اگه دوست دارید منو با نام جسارت عشق لینک کنید
خوشحال می شم بهم سربزنید
خ
دلنوشته ی قشنگی بود نرگس جون...