ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دویده شوق سفر آنچنان به بال و پرم
که چون به خانه درآیم ، هنوز در سفرم
" تویی برابر من، یا خیال در نظرم؟ "
استاد محمد قهرمان
89/07/09
پی نوشت :
باز هم هفته ای دیگر و گردونی دیگر از پارسا بهار مست !
پی نوشت 2:
عکس انتخابی کاری است از Mathew cook با نام پلکانی به بهشت . با تشکر از پارسا بهارمست عزیز .
باحال بود...نزدیک بود به من
که چون به خانه در آیم هنوزدرسفرم.......
مرسی خیلی قشنگ بود
بازهم تشکر از استاد قهرمان گرامی
سهبا جون خونه ما تو استان مرکزیه
ولی هوای تو بیرون نمی رود ز سرم
ای آقاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا....
نمی دونی چقدر دلتنگ یک سفرم . دوست دارم چند روزی ازین شهر بزنم بیرون . ولی امان از گرفتاری ها .می دونی که ؟
عکس این دختر کوچولوت و که می بینم اونطوری داره نگاه می کنه ، نمی دونی چقدر دلم باز می شه . چه نازم هست ! ببوسش از طرف من .
ز اشک شوق که بندد ره ِ نگاه مرا
ترا درست تماشا نکرده چشم ِ ترم!
چقدر این بیت با دلم بازی کرد....
سلام سهبا جونم...
عکسی که گذاشتی محشره
شعر باز هم زیباست
سلام
خدا عمر با عزت به این اساتید بده که دل ها به جنبش وا می دارند ...در این بی تحرکی.
انشاله . ممنون دوست خوبم .
هم شعر زیبا بود هم تصویر اما من احساس میکنم که دل های عاشق بهتر وبیشتر میتوانند ان را درک کند
سلام سهبای من...من برگشتم.....دلم برات تنگ شده بو د دختر...
من دلم میخواد الان سفر کنم به این عکسه...کجاست راستی؟
سلام به سهبای نازنینم
یه کم شارژ شدم و برگشتم !
من رفتم ولایت !
چقدر این شعر قشنگ بود سهبا ...خیلی خیلی..
پست قبلی هم بی نهایت دلنشین بود ..ممنون بابت همه مهربونی هات دوست گلم
منم تولد این وبلاگ قشنگ رو تبریک میگم
الهی نویسنده مهربونش همیشه شاد و سلامت باشه
من هنوز هوای سفر از سرم بیرون نرفته بازم دلتنگ شدم...کاش الان اونجا بودم...
سلام سهبای عزیزم.. اول مرسی بابت پست قبل.. چقدر تومهربونی.. دوم اینکه شرمنده که دیر اومدم.. سوم اینکه بوس به روی ماهت..چهارم هم اینکه مرسی از تو واستاد..
سلام بانو
چه زیبا غزلی ! چقدر دلنشین !
راه بهشت از وبلاگ شما می گذرد ؟ یا راه بهشت به وبلاگ شما ختم می شود ؟ یا راه بهشت از وبلاگ شما آغاز میشود ؟
با اشعار استاد قهرمان در مسیر بهشت قرار می گیرم جناب امینی !
شرمنده می فرمایید شما !
شرمنده
از آنجا مجبور به رفتن شدم...
مرسی از آمدنتان...
چه مه غریبی...
..مرررررسی استاد ....
تهی شدم ز خود و هر چه بود، همچو حباب
ولی هوای تو بیرون نمی رود ز سرم
سلام
سلام
سلام
راستی این تصویره عکسه؟نقاشیه؟دو عکس فتوشاب شده س؟
مطلب زیباییه...
الان نیمه شبه و پلکانی به بهشت ...
...
بیا که نور امیدی به دل نمی تابد
قسم به صبح که از شام تار تیره ترم ...