به همت حوزه هنری , جلسات حافظ پژوهی با حضور اساتید دانشگاه های قزوین , سه شنبه ها.ی هر هفته در محل حوزه هنری بر پا می شود . چند هفته است که با این جلسات آشنا شده ام و در حد توان سعی می کنم در آنها شرکت کنم . در این جلسات معمولا " یک شعر از دیوان حافظ قرائت شده وسپس اساتید محترم هر کدام در باب موضوعی در مورد آن به بحث می نشینند ! آقای دکتر سمیع زاده و آقای دکتر قافله باشی ( هر دو از اساتید محترم دانشگاه بین المللی امام خمینی ) به بحث کلاسیک در مورد غزل می پردازند , آقای دکتر عابدیها نکاتی دیگر در مورد غزل را عنوان می کنند و گاهی نیز به علت تسلطی که در کتاب قرآن دارند ارتباط ابیات را با آیات قرآن عنوان می کنند و در آخر آقای دکتر انصاری سخنان این عزیزان را به طرز زیبایی جمع بندی می نمایند که معمولا" این بخش از سخنان برای من بسیار جذاب تر می باشد .
اما در پایان جلسه حافظ پژوهی , مجلس شعر خوانی ای با حضور شاعران قزوینی برپا می شود که آنهم در نوع خود جالب و جذاب می باشد . ضمن اینکه تسلط مجری برنامه آقای سعید عاشقی , که خود نیز دستی در کار شعر دارند ، بر حوزه ادبیات و شعر قابل تحسین است . من به علت اینکه چند جلسه ای بیش نیست که با این برنامه آشنا شده ام و آشنایی چندانی با اساتید محترم , مجری برنامه و شاعران شرکت کننده در این مراسم ندارم نمی توانم بیش از این توضیحی بدهم . اما در اینجا چند شعر قرائت شده در این جلسات را برای شما می آورم .
آقای یاسر قنبرلو , شاعر جوان و مستعدی است که در این دو ، سه جلسه ای که من شعر خوانی ایشان را دیده و شنیده ام , به نظرم آینده موفقی خواهد داشت . ایشان در سرودن رباعی , غزل و همچنین غزل پست مدرن دستی در کار دارد . در اینجا دو رباعی از ایشان را می آورم :
من با غزلی قانعم و با غزلی شاد
تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد
ویرانه نشینم و شعر و غزلم را
هرگز نفروشم به دو صد خانه آباد
کجاست غیرت چندین هزار ساله عزیز
که زیر تیغ , رگش را به تو نشان بدهد
بترس از دل انسان , بترس از روزی
که عشق روی سگش را به تو نشان بدهد
و در غزلی این بیت از ایشان بسیار جذبم کرد :
احساس می کنم اخوان چهارمم
گرمت شود برات زمستان می آورم !
یک رباعی از شاعر جوان دیگری البته از خطه ایلام به نام آقای جلیل صفربیگی:
از بس که خدا به ما دو تا بدبین است
از فرط خجالت سرمان پایین است
ما متهم ردیف اول هستیم
عاشق شده ایم و جرممان سنگین است
و رباعی دیگری از خانم نرگس سیاهپوش:
عاشق شدن از روی هوس یعنی چه؟
دل بستن گل به خار و خس یعنی چه؟
ای مرد که حق پر زدن داری , بس
سخت است بفهمی که قفس یعنی چه؟
و آخرین رباعی را از آقای سعید فرمانی و با صدای مجری برنامه می شنویم که :
چون آب هوای ریشه را داشته باش
چون ریشه هوای تیشه را داشته باش
یا روی دل شکسته ام پا مگذار
یا طاقت خرده شیشه را داشته باش
سلام.
ورود همه تو این جلسه آزاده ؟
وبلاگت قشنگه و آهنگ منتخبت. منو یاد اون فیلم که اسمش یادم نیست و فضای اون انداخت.
مرسی از مطلب زیبات
من خودم جزء عموم وارد میشم ! فکر نکنم مشکلی باشه .
راستی اسم فیلم این اهنگ شجاع دله .
وبلاگ خیلی خوبی داری، همین جور ادامه بده. می خوای واسه بیشتر شدن بازدید با هم تبادل لینک کنیم. من روزی 1000 تا بازدید دارم اگه مایل هستی منو با عنوان و آدرس زیر لینک کن بعد تو نظرات سایتم بگو با چه نامی لینکت کنم.
عنوان: .::هر فیلم 1000 تومان::.
آدرس: www.parsdvdshop1.com
رباعی هاشون خیی قشنگ و پر معنا بودا
منم اینجا گاهی جلستان مثنوی خانی و شاهنامه خانی دکتر یاحقی رو توی دانشکدمون می رم
خیلی خوبه
همه اشعاری که انتخاب کردی قشنگ بودند یه زمانی انجمن شعر سری میزدم الان متاسفانه اداره ارشادها انجمن های ادبی رو تجمع کرده و فکر کنم این روزها تعطیلشون کنه
سهبا جان یه ذره اسکرول داون میکردی میرفتی پایین طرف راست لیست صفحههای وبلاگ رو میدیدی که شامل ترانهها میشد.....
خوش بحال اونای که فکرشون فقط و فقط تو عالم هنره
سلام
مرسی که اومدی و نظر دادی
وبلاگت قشنگ و مفیده
اما اگه از شعرای خودت بذاری بهتره
به روزم با شعر کیست عاشق؟
سلام دوست عزیز و سلام بر شعرایی که قسمتی از شعرهای زیبایشان را معرفی کردید.... بسیار زیبا و با مفهوم هستند حتما" سلام گرم ما را به ایشان برسانید.... با دلنوشته ایی بروزم ... پشت هر دوپنجره ام .... رو در روی مذاب ها .... آمدنت را با عبور ثانیه ها انتظار میکشم.
سلام سهباجان ممنون که از قطره ها گفتی آخه اصلا خودم اونا رو تو وبلاگ نمی دیدم و به کلی فراموش کرده بودم!
من از این رباعی آخری خیلی خوشم اومد ...فقط یه مشکل ..چطوری ریشه باید هوای تیشه رو داشته باشه؟!
جلیل صفر بیگی هم اومده بود؟اون از شاعران مشهور ایلامه....خوبه که توی چنین محفلهایی هستی و لذت میبری....راستی دقت کردی چند تا از آدمها ی اطرافت رو با عنوان آقای دکتر خطاب میکنی؟
خب دکترن سمیراجون ! بخدا همشون اساتید دانشگاهند ! دور وبر من هم نیستند !
ضمنا اشاره نکردند که این اقای صفربیگی قزوینی نیست !!!
اونجا همه رو به اسم خودشون تموم می کنند !
چقدر همه شعرها خوب بودن ...
دلم خیلی برات تنگ شده نرگس جونم ...
خیلی زیاد
الان اومدم اینجا ، دیدم چقدر مطلب نوشتی و من نخوندم ... خیلی بی معرفتم نه ؟ خیلی سرم شلوغ بوده این روزا ... ببخش
همشو خوندم ...
رباعی های آقای قنبر لو به نظرم از بقیه جذاب تر هستش .
ازتون ممنون که ما رو با این شخصیت ها آشنا می کنید .
به نظر من شعرایی که گذاشتی عالی بود ولی رباعی جلیل صفربیگی و سعید فرمانی عالی تر:)
سعی کن میتونی شعر بگی
به نظر من کسی اگه
یک شعر خونده باشه کافیه
که شعر بگه
به هر حال من منتظر یه شعر از خودتون هستم
باشه ؟
ارادت.
صبحت بخیر
دوست عزیز
با اجازه شما رو لینک کردم
سلام دوست عزیز
اولا که شعر اول یعنی :
من با غزلی قانعم و با غزلی شاد
تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد
ویرانه نشینم و شعر و غزلم را
هرگز نفروشم به دو صد خانه آباد
شعر دوم هم که از بنده است اشتباه نوشتی :
که زیر تیغ رگش را به تو نشان بدهد !!
نه دلش را !
لطفا هر چه سریع تر اصلاح بفرمایید
و در آخر ممنون بابت لطفتون
چشم آقای قنبرلوی عزیز . من اصلاح می کنم اما نفرمودید شعر اول مشکلش چه بود !
ضمنا وقتی تند تند شعر را در زمان خوانش شما بنویسی اشتباه هم پیدا میشود ! بابت اصالت اقای صفربیگی هم شرمنده ام ! بعدا که به وبشان مراجعه کردم متوجه شدم اما فراموش کردم اصلاح کنم آنرا !
در هر صورت از حضورتان ممنون .
راستی عزیز
جلیل انقدر به ایلامی بودن معروف هست که نیازی نیست هرجا اسمی از او میبرند از ایلام هم اسم ببرند جناب صفر بیگی بسیار رباعی در مورد ایلام دارند