ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مرا دو دیده به راه و دو گوش بر پیغام
تو مستریح و به افسوس میرود ایام
شبی نپرسی و روزی که دوستدارانم
چگونه شب به سحر میبرند و روز به شامدلمون پیش همه ، اما همت نمی کنیم یه سر به هم بزنیم ، دستات یاری نمیکنه بری و شماره شو بگیری تا صداشو بشنوی ، یا اینکه حداقل با سرانگشتت یه پیامی از محبت و وفا بنویسی و بفرستی به شماره ش ! مگه همه اینها چقدر وقت می بره ؟ چرا همش حسابگری میاد وسط ؟ که چرا همش من ؟ چرا همه اش یکطرفه ؟ چرا این بار اون نه؟
چه بلایی داره سرمون میاد ؟ یعنی دوستیهایی که توی قلبمون حک شده واسه همیشه ، ارزش یه تلاش کوچک رو نداره واسه نگه داشتن ؟ یعنی فاصله ها اینقدر کارسازن تو جدایی ها؟ چرا همه بی توجهیمون رو گردن نداشتن وقت میندازیم ؟ به کجا داریم می رسیم ؟
اگه دوستی واقعی باشه مطمئن باش که اون سر دنیا هم که باشی از دوستت خبر میگیری.. این بهانه ها برا اینه که ما با طرف دوست نیستیم..فقط آشناییم.. و آشنا بودن با دوست بودن کلی توفیر داره..
در ضمن اوووووووووووووووووول:)
سلام
خیلی خیلی زیاد با عاطفه خانوم موافقم.ضمنا اگه با کسی دوست باشی مطمئن باش بعداز یه مدت دلت واسش تنگ می شه و حتمابهش تلفن میزنی.
فعلا.
سهبا خانم نباید همانطوری که یک طرفه زنگ میزنی یک طرفه تصمیمو فکر نکن . گاهی آدما در مورد عزیزترین کسانشون هم دچار فراموشی میشن از محبتشون کم نمیشه ولی یه خورده یادشون میره.گاهی برخی از دوستان قدیمم رو که میبینم ناراحت میشم و از خودم میپرسم ما رو چی شده یه روزی با فلانی هم راز بودیم الان سالی یک بار همدیگر رو تو خیابون با فاصله 30 متری میبینیم آخه چرا؟
یه دوست قدیمی رو عید تو خیابون دیدم خیلی به هم وابسته بودیم در قدیم خیلی زیاد . گفت مدتیه قلبم اذیتم میکنه به حدی ناراحت شدم تو خیابون سرمو رو سینه اش گذاشتم و چند بار قلبشون بوسیدم نتونستم جلوی اشکمو بگیرم آخه این چه روزگاریه که آدم از نزدیک ترین دوستانش بی خبر میمونه .
در این مورد ما همه بی معرفتیم چه من چه شما اگه صد بار تو اول زنگ زدی بازم زنگ بزن منتظر تماس کسی نباش . به حرف دلت گوش کن زنگ بزن.بزرگ کوچک
راست میگی نرگس . گاهی اونقدر غرق در همین بیهودگی های زندگی میشیم که دوستیامون یادمون میره . من خیلی سعی می کنم که اینجوری نباشم . اما گاهی می بینم که خودم هم همینطورم . در هر صورت با عاطفه موافقم . چون بعضی وقتا حس میکنم که دوستام بهم فکر می کنن ، حتی اگه ازم سراغی نگیرن مطمئنم جامو از دست ندادم .
خوبی ؟ تو هم میای کاشان ؟ بیا ...
حرفت درسته اما دوستی واقعی همیشه پابرجا میمونه مطمئنا ... حتی با وجود این بهونه ها ...
آز همه چیز افتادیم
گاهی اونقدر غرق دنیای کوچک خودم میشم که نمیتونم با دوستام باشم
اخه سهبا جان هر دوستی دوست نیست
توضیحش برام سخته. نمیئونم!
دوستی های عمیق دوستایی که شبیه من فکر میکنند و درکم میکنند همیشه برام عزیزند همیشه نگه شون میدارم.
ممنونم سهبای عزیزم از این که همیشه هستی
منم دوست دارم ببینمت خانمی
می دونی اوج رفاقت کجاست؟ به یاد کسی باشی که به یاد تو نیست.
من که همیشه روابطمو نگه داشتم حتی اگه یک طرفه بوده همین الان تو دوستام بعضیهاشون اگه من زنگ نزم یاپیام ندم اونا هرگز یادی نمیکنن ولی همیشه به خودم میگم مهم اینه که من ازشون خبر بگیرم..من نگرانشون بشم من حالشون رو بپرسم..دیگه برام مهم نیست که اونا چه بهونه ای میارن ؟ مهم اینه که من دوستشون دارم چند وقت یکبار شماره های توی گوشیمو چک میکنم ببینم از کی بی خبر موندم بعد یه جوری باهاش تماس میگیرم خیلی حس خوبی به آدم میده
سهبای مهربونم
چراهات تو ذهن منم هست.
چه قالب قشنگی من حوصله نمیکنم خیلی با بلاگم سرو کله بزنم حتی هنور لینکای دوستان گرامی رو نذاشتم که راحت سر بزنم بهشون.خیلی تنبلم نه؟
تو وبلاگ کرگدن کلی سرو صدا به پاست دیدم خبری از شما نیست اومدم یه سراغی بگیرم ازتون.چیه شما هم مثل من امروز حوصله ندارید؟منم فقط کامنتای بقیه رو خوندم نه اعصاب داشتم کامنت بذارم و نه حدس بزنم.
چه دردی است در میان جمع بودن ولی در گوشه ای آرام شکستن(شایدم نشستن شایدم کلا یه چیز دیگه بود یادم نمیاد)
سلام
بعضی وختا فک میکنم نکنه این اولش بشه؟ نکنه روزی برسه نسبت به نزدیک ترانمون هم همچین حسی پیدا کنیم.
حالم گرفته شد
یاد احمد مشکلاتی افتادم
منم که آدم خاطره باز...
برم فعلن
بابام همیشه می گه همین توقع داشتنا کارارو خراب می کنه
من زنگ زدم دفعه قبل حالا نوبته اونه!خوب این یعنب چه!؟من اگر کسی رو دوست داشته باشم هزار بار زنک می زنم بدون توقع و چشم داشتن
واااااااااااااااااااای!.............راست میگی خاله جون……..مخصوصا قسمت"چرا همش من؟؟" هی تکرار میشه
زمونه بدی شده:|
روزگار غریبی ست نازنین
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد...
دوست به کسی میگن که همیشه یار و یاورش باشه نه بی معرفت