ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
از تهی سرشار
جویبار لحظه ها جاریست
چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب
و اندر آب بیند سنگ
دوستان و دشمنان را می شناسم من
زندگی را دوست میدارم
مرگ را دشمن
وای اما با که باید گفت این ؟_ من دوستی دارم
که به دشمن باید از او التجا بردن !_
جویبار لحظه ها جاری .
م امید( اخوان ثالث )
سلام
منم اسم مستعارم صهباست ولی با سهبای شما کلی فرق داره
بهم سر بزن خوشحال میشم
وای اما با که باید گفت این ؟_ من دوستی دارم
که به دشمن باید از او التجا بردن !
گاهی در زندگی هستند دوستانی که برای فرار از آنان باید به دشمنان پناه ببریم شعر اخوان رو خوندم بی درنگ یاد ضرب المثل تا دوستی مثل تو دارم از دشمنان ترس ندارم.بزرگ کوچک
خوشم میاد که تو هم این همه شعر میخونی .
جویبار لحظه ها را دریابیم . باشه ؟ پس خوب باش گل نرگس . شاید مال ِ اینه که بهار فصل تو نیست نرگس . هان ؟
مرسی محبوبم . دارم سعی خودم رو میکنم .
نمی دونم . شاید . بهار فصل من نیست ؟! چی بگم؟
اینا رو دارم از پیش سمیرا می نویسم برات و با خودم فکر میکنم تا شماها هستین ، همه این لحظه های سخت زود می گذرند !
میگذرد ............خواهد گذشت دعا کنیم که بگذرد..........
میدونی سهبا جان من عاشق شعر نو و سپیدم و عاشق همه نویسنده های روشنفکر معاصر
مرسی عزیزم واقعا لذت بردم
به خاطر همه محبتتات ممنونم
خیلی وقته مثلا سعی دارم برم تو مود شعر نو شاید یه سالی بشه... ولی همش میندازم به فردا / ولی از چند وقت دیگه که معلوم نیست کی هست! میخوام با سهراب و نیما استارت رو بزنم :دی
قشنگ بود ولی نیما روون تر از مهدی
مثل یک درنای وحشی تا افق پرواز کن
قصه ای دیگر برای فصل گرما سساز کن
زندگی تکرار زخم کهنه ی دیروز نیست
بال های خسته ات را رو به فردا باز کن
سلام . دومی خیلی قشنگ بود !!!
از تهی سرشار..
سلام سلام به سهبای گل و نازنینم که دلم برات خیلی خیلی تنگ شده بود ببخشید که نگرانت کردم متاسفانه یه مشکلی بود که نمی تونسنم آن لاین بشم الانم موقتی وصل شدم و اولین وبلاگی که اومدم همین جاست امیدوارم همیشه سلامت و تندرست باشی و گل لبخند و مهربونی ارمغان زندگیت باشه عزیزم
دوتا فرشته خوشگلت رو هم از طرف من ببوس
از تهی سرشار
جویبار لحظه ها جاری ست
چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب ، واندر آب بیند سنگ
دوستان و دشمنان را می شناسم من
زندگی را دوست می دارم
مرگ را دشمن
وای، اما با که باید گفت این؟ من دوستی دارم
که به دشمن خواهم از او التجا بردن
جویبار لحظه ها جاری
کاملش رو گذاشتم واسه خاله خوش سلیقه م:*
خاله جون یادش به خیر قبلا چندبار آخر جزوه هامون شعرهای اخوان ثالث رو نوشتیم.....و چند تا شاعر دیگه
منم شعرهاش رو دوست دارم
چرا نوشتین نیما؟
اولش که خوندم لذت بردم و فکر کردم این هوای بهاری شمارو هم به دام شعر انداخته و از حال خوشتون این دو تا شعرو گذاشتین اما کامنتارو که خوندم فهمیدم که یه چیزی رو نگرفتم یعنی شما از چیزی ناراحت و عصبانی بودی که اینارو گذاشتی؟یعنی از تهی سرشار شدی؟
ما سهبای سرزنده و شاد و شنگول میخوایم.یالا یالا.
سهبای شاداب همیشه ی ما این روزها کمی آرام است. شاید کمی متفکر. شاید هم کمی در پیچ و تاب زندگی مشغول گذر از گردنه ای دشوار است.
اوضاع آرامه انشالله؟
لطفاٌ نام نیما رااززیر3ـ4 مصراع سرآغاز شعر امید بردارید
چقدر زیباست این شعر و چقدر سخته به چنین اوضاعی دچار بودن...