راز دل
ای بی وفا ، راز دل بشنو ، از خموشی من ، این سکوت مرا ناشنیده مگیر
ای آشنا ، چشم دل بگشا ، حال من بنگر ، سوز و ساز دلم را ندیده مگیر
امشب که تو ، در کنار منی ، غمگسار منی ، سایه از سر من تا سپیده مگیر
ای اشک من ، خیز و پرده مشو ، پیش چشم ترم ، وقت دیدن او ، راه دیده مگیر
دل دیوانه ی من به غیر از محبت گناهی ندارد ، خدا داند
شده چون مرغ طوفان که جز بی پناهی ، پناهی ندارد ، خدا داند
منم آن ابر وحشی که در هر بیابان به تلخی سرشکی بیفشاند
به جز این اشک سوزان ، دل نا امیدم گواهی ندارد ، خدا داند
ای بی وفا ، راز دل بشنو ، از خموشی من ، این سکوت مرا ناشنیده مگیر
ای آشنا ، چشم دل بگشا ، حال من بنگر ، سوز و ساز دلم را ندیده مگیر
دلم گیرد هر زمان بهانه ی تو ، سرم دارد شور جاودانه ی تو
روی دل بود به سوی آستانه ی تو
چو آید شب ، در میان تیرگی ها ، گشاید تن ، روح من به شور و غوغا
رو کند چو مرغ وحشی ، سوی خانه تو
ای بی وفا ، راز دل بشنو ، از خموشی من ، این سکوت مرا ناشنیده مگیر
ای آشنا ، چشم دل بگشا ، حال من بنگر ، سوز و ساز دلم را ندیده مگیر
امشب که تو ، در کنار منی ، غمگسار منی ، سایه از سر من تا سپیده مگیر
ای اشک من ، خیز و پرده مشو ، پیش چشم ترم ، وقت دیدن او ، راه دیده مگیر
شعر از بهادر یگانه
بشنوید این تصنیف زیبا را با صدای علیرضا قربانی و به آهنگسازی استاد همایون خرم
هیچ آوایی نمی آید ز لب جز ناله های چوک چوک
و به خاکستر نشست آن آتش شبگیر دهقان در اجاقش، سرد
همچنان چون شعله های آرزوی خفته ی من، گرم
خواب آشفته است در من!!!
ممنون عزیز . قشنگ بود شعرتون .
این علیرضا قربانی قیافه جالبی داره..اصلا به صداش نمی خوره...دقت کردی؟
منم نظر شما رو داشتم بخصوص تا قبل از دیدنش ! اما کنسرتشو که رفتم نظرم عوض شد ! آدم جالبیه به نظر من .
راز دل را با کسی گو که او از دل خبر دارد...
حتی اگر نگویی هم او می داند
جز خدا کسی پیدا نکردم شقایق عزیزم !
دست شما درد نکنه
علیرضا قربانی بازخوانی کرده اصل کار از مرضیه است
هر دوتاش قشنگن !
عزیزیم خیلی زیبا بود . منو یاد چند تا خاطره انداخت و برد به حال وهوای دیگه ای که خودت بهتر می دونی .
یاد باد آن روزگاران یاد باد ...........
خدا کنه خاطراتت قشنگ باشه قاصدکم .
سلام
با "برگ هم زیباست !" به روزم
تشریف بیارید
یا علی
تشریف آوردیم بی سروصدا !
دلم آهنگی میخواد مناسب این روزهای ما دوتا...دلتنگی های مرا بخواند .و آرامم کند حتی با اشک....سراغ داری بانو؟
دلتنگی هایت را من میخوانم بدون گفتن عزیز دل ! اما این روزها تمام آهنگهایی که گوش می کنم دلتنگ ترم می کند ! مشکل از دل من و توست نه آهنگ !
دیگر راهی سراغ ندارم سمیرا ! تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی
همت کن و بگو
ماهیها حوضشان بی آب است !
سلام
از این به بعد درستش می کنم
علیک سلام و ممنون .
شعر و آهنگ عالی
ولی گلایه های شما وسمیرا .................
چرا ؟
دلتنگی باز چرا؟
تا جایی که من خبر دارم دلتنگی در ذات انسانهاست پدرخوانده عزیز .خودخواسته نیست .
شما اشتباه می کنی
هر روز راز دل میشنوم اما .....
اما این غم ها .....
غم های غربت .....
غربت بی معنا ......
یه عالمه گریه کردم