سایه سار زندگی
سایه سار زندگی

سایه سار زندگی

سلام ای ...


دلم هوای تازه می خواهد ! حرف تازه می خواهد ، کلام تازه می خواهد ...

از آن حرفها که دل را بلرزاند ...

خیلی وقت است زبان دلم خموش است ... خیلی وقت است کلمات با دل و قلمم قهرند ... چند وقت است که من در کوره راههای غریب زندگی گمم و هر چه می کنم نمی توانم که بدر آیم از این هزار توی عجیب و سردرگم ...

دلم شعری تازه می خواهد، از آنها که نقشی نو بزند بر تار و پود دلم ... شعری مثل این :


گوارای من آه ! ای شعر ناب من ! سلام ای عشق !

به جام شوکران من ، شراب من ! سلام ، ای عشق !
زمین خاکی ام ، گرد سرت می گردم و هستم
سلام ، ای زندگی بخش آفتاب من ! سلام ، ای عشق !
در ِ عرفان زیبایی ، به روی من ، تو وا کردی
سلام ، ای معرفت را فتح باب من ! سلام ، ای عشق !
دو فصل گمشده ، پیدا شد آخر با تو ، زین دفتر
تو ای آغاز و انجام کتاب من ، سلام ، ای عشق !
سلام ، ای خط زده ، کابوس هایم را ، طلوع تو
از آفاق پر از آشوب خواب من ، سلام ، ای عشق !
به هنگام غروب خویش هم ، با آخرین خطش
رقم بر صفحه ی شب زد ، شهاب من ! « سلام ، ای عشق ! »
به دور افکنده ام ، غم و شادی های کوچک را
تو ای رمز بزرگ انتخاب من ، سلام ، ای عشق !
تو عقل سرخ را ، با واژه هایم آشتی دادی
سلام ، آه ای شعور شعر ناب من ! سلام ، ای عشق !
حقیقت با تو از آرایه و پیرایه ، عریان شد
سلام ، ای راستین ِ بی نقاب من ! سلام ، ای عشق !
درود ، ای آبی بودایی ! ای تمثیل زیبایی !
گل نیلوفر باغ سراب من ! سلام ، ای عشق !
چرا هستم ؟ " سوال بی جوابم بود از هستی
تو دادی ، با سلام خود ، جواب من ، سلام ، ای عشق !
اگرچه با تو ، دور زندگی تند است ، اما ، باز ،
سلام ، ای شط شیرین شتاب من ! سلام ، ای عشق !

از من که بر نمی آید ! کاش شما غزلی نو , حرفی نو , تکانه ای نو بر این سرا بفشانید . می­شود آیا ؟

نظرات 9 + ارسال نظر
جوجه اردک زشت سه‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:42 ب.ظ

خانه امیدمان اینجاست...به روشن کردن شمع دلخوشیم .... مشتاق پروانه های روحت به نظاره می نشینیم
فردا روز دیگریست

لحظه ها را به امید نو شدن می گذرانم ... شاید لحظه ای دست نوازش او مرا رختی نو بپوشاند و تازه ام کند !
فردا ... منتظر غزل چهارشنبه باشم ؟

طهورا سه‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:48 ب.ظ

خواجه سلام علیک گنج وفا یافتی دل به دلم نه که تو گمشده را یافتی
هم تو سلام علیک هم تو علیک السلام طبل خدایی بزن کاین ز خدا یافتی
خواجه تو چونی بگو در بر آن ماه رو آنک ز جا برترست خواجه کجا یافتی
ساقی رطل ثقیل از قدح سلسبیل حسرت رضوان شدی چونک رضا یافتی
ای رخ چون زر شده گنج گهر برزدی وی تن عریان کنون باز قبا یافتی
ای دل گریان کنون بر همه عالم بخند یار منی بعد از این یار مرا یافتی
خواجه تویی خویش من پیش من آ پیش من تا که بگویم تو را من که که را یافتی
کوس و دهل می‌زنند بر فلک از بهر تو رو که توی بر صواب ملک خطا یافتی
بر لب تو لب نهاد زان شکرین لب شدی خشک لبان را ببین چونک سقا یافتی
خواجه بجه از جهان قفل بنه بر دهان پنجه گشا چون کلید قفل گشا یافتی
چه حال خوشی داری ...نو شدن

دل به دلم نه که تو گمشده را یافتی ...
وای عمه , یعنی میشه یه روزی گمشده دلهامون رو پیدا کنیم ؟
هزار بار ممنونم مهربانترین عمه آبیها.

جوجه اردک زشت سه‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:03 ب.ظ

پاییز می‌رسد که مرا مبتلا کند
با رنگ‌های تـازه مــرا آشنا کند
پاییز می‌رسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچـــه جا کند
او می‌رسد که از پس نه ماه انتظار
راز ِ درخت باغچـــه را برملا کند
او قول داده است که امسال از سفر
اندوه‌هــای تازه بیــارد ، خـدا کند
او می‌رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قـول داده است بـه قــولش وفا کند
پاییز عاشق است، وَ راهی نمانده است
جــز این کــه روز و شب بنشیند دعا کند
شاید اثر کند، وَ خداوندِ فصل ها
یک فصل را بخاطر او جا به جا کند
تقویـم خواست از تو بگیرد بهـــار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند
خش خش ... ، صدای پای خزان است، یک نفر
در را بـــه روی حضــرت پاییــــز وا کند...

شاید اثر کند و خداوند فصلها
یک فصل را بخاطر او جا به جا کند ...
ممنونم برادر .

سپیدار چهارشنبه 13 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:21 ب.ظ

شعر تازه می خواین ؟

باشه

ریحااااااااااااااااااااااااااااااانه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به همین راحتی پاسخ منفی ؟

سعیده پنج‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:45 ق.ظ http://راز حضور

http://s5.picofile.com/file/8102809342/tmp_Screenshot_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B3_%DB%B1%DB%B2_%DB%B0%DB%B5_%DB%B1%DB%B1_%DB%B3%DB%B2_%DB%B0%DB%B2_1771215941.png


دلم هوای تازه می خواهد ! حرف تازه می خواهد ، کلام تازه می خواهد ...

از آن حرفها که دل را بلرزاند ...

خیلی وقت است زبان دلم خموش است ... خیلی وقت است کلمات با دل و قلمم قهرند ....................... .

منم..
منم.....
منم.........

حرف دل می زنید بانو

سلام

سلام نازدانه ام . شما دیگه چرا خانومی ؟
خوش اومدی . راستی چه خبر از بازار کتاب؟

سعیده پنج‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:12 ب.ظ http://راز حضور

راه پیدا کردن گنج جهان جز رنج نیست
رنج آن را راست می گویند اما گنج نیست

گاه می افتد به خاک و گاه می غلتد به رود
هیچ رازی در فرو افتادن نارنج نیست

گاه سربازی شجاعی گاه شاهی ناامید
روز و شب چیزی به جز تکرار یک شطرنج نیست

در کف بازار دنیا عمر خود را باختی
سکه هارا جمع کن دعوای چار و پنج نیست

باید از بهتی که چشمم داشت قلبش می شکست
چشم پوشی کن که این آیینه حیرت سنج نیست

فاضل نظری

روز و شب چیزی بجز تکرار یک شطرنج نیست ...
ممنون عزیزم .

سپیدار جمعه 15 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 06:41 ب.ظ

این که پاسخ منفی نبود
اتفاقا بهترین پاسخ مثبت بود
چون ارجاع دادم درخواستتون رو به بهترین جا و فردی که در این باب می شناختم !

بله ! خوبه من می شناسم شما رو !

دانیال شنبه 16 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 08:41 ق.ظ

با دل خداحافظی کن اگر از جناب حافظ هم کاری بر نیامد !

در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست
می بینمت عیان و دعا می فرستمت

...

تنفس یکشنبه 17 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:52 ق.ظ http://tanaffos.blogsky.com

چرا سردرگمی عزیزم؟!
باید علتشو پیدا کنی و علت یابی کنی ، البته اگه طولانی شد مهربان !

چقدر جایتان خالی بود مهربانم ... ممنونم که هستید .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد