سایه سار زندگی
سایه سار زندگی

سایه سار زندگی

پیام


پست این دفعه، یک پست کاملا" خاصه . این بار میخوام قلم رو بسپارم به دست یه دوست عزیز ، یه خواهر دوست داشتنی که واسه تولد برادرش که عزیز همه ما هم هست ، یه نامه بنویسه . برادر و خواهری که قصه ای متفاوت از همه خواهر و برادرای دنیا دارن . بزارین بقیه شو خود کیمیاگر عزیزم بگه واسه عزیزترین برادر دنیا :


قصه ی این احساسو از کجا شروع کنم ؟ احساس خوب دوست داشته شدن ، تکیه گاه داشتن، احساس امنیت و اطمینان خاطر . این احساسات رو همه آدمها میتونن نسبت به هم داشته باشن، ولی برای من خاصه و متعلق به توست.

تویی که هنوز معصومیت کودکانه ت در ته چشمانت موج میزنه ،
مهربانی توی گرمی دستات لمس میشه ،
و سادگی تو صدای کلماتت شنیده میشه .
همیشه بودنت برام یه نعمته .
با خنده هام خندیدی، با گریه هام گریه کردی ،
دست نوازشتو رو سرم کشیدی .
نمیدونم روح به این بزرگی چطور توی این کالبد خاکی جا گرفته ؟
روحی که به دیگران عشق و محبت و خوبی می بخشه  .
                                               - ذره ای از خدا روی زمین -
آخه میگن کسانی که بخشنده ترند ؛ از همه به خدا شبیه ترند .
دلم دنبال بهانه است ، بهانه ای برای ابراز محبت ،
 اخه امروز روز تولدته ، تولد یک پیام ،
پیام عشق و دوستی ،  پیام بزرگی و بخشندگی ، پیام مهربانی .
ولی امروز و الان بی بهانه میگم :

"دوستت دارم."
و تولدت مبارک برادر عزیزم ،
کاش میشد ذره ای از قلبم رو هدیه ی چشمان زیبایت کنم!

                                                                                                 

                                                                         کیمیاگر

                                                         " میلاد پیام و پیامبر مبارک باد"

نظرات 32 + ارسال نظر
سمیرا چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:38 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

بادا بادا مبارک بادا ایشالا مبارک بادا

خیلی خیلی مبارکه آقای برادر...خوش به حال خواهرت و مادرت و داداشت و بابات و عموت و داییت و خاله ت و عمه ت و زن عموت و دخترخاله ت و پسر عموت و زن داداش همسایه تون و خوش به حال همه آدمهای دنیا که تو رو دیدن

ما هم خوشحالیم اما کجایی که بهمون شیرینی بدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سمیرا چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:39 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

راستی ممنون از سهبا بانو به خاطر این ابتکارشون اما بهتر نبود کمی هم از زبان خودت می نوشتی؟

سهبا چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:52 ق.ظ

بخدا میخوام ازون موقع بنویسم نمیزارن که :

بعضی نعمتها رو هر چقدر هم به خاطرش شکرگزار باشی نمیتونی اونطوری که باید، حقش رو ادا کنی ،
واسه بودن بعضی از آدمها ، واسه گذروندن بعضی روزها ، واسه داشتن بعضی خاطرات خوب ، واسه تجربه کردن یه سری حسهای ناب و باورنکردنی ، واسه داشتن یه قلب پراز محبت و عشق ....
خدایا اگه تمام لحظات زندگیم به شکرگزاریت بگذره بازم کمه ! اینو خودم خوب میدونم . با همه اینها ، با همین زبان و قلب قاصرم ازت تشکر میکنم و ازت میخوام توفیق بدی قدردان همه این چیزای خوب زندگیم باشم . که فراموش نکنم هستی و تا تو هستی همه خوبیها هم هستند .
مهربانترینم ازت ممنونم به خاطر همه مهربانیهایی که به من عطا کردی ، به خاطر همه دوستیهای ناب و قشنگی که به من ارزانی دادی ، به خاطر ......

سهبا چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:55 ق.ظ

عزیزترینها
تولدت رو تبریک میگم و امیدوارم سالیان زیادی رو با شادی و خوشی اونطوری که باید و شایسته تو هست زندگی کنی .
یه قلب سرشار محبت که داری ، ولی بازم دعا میکنم که همیشه محبت باشه که لبریز میشه از وجودت و شادی باشه که زندگیت رو سرشار کنه !

تولدت هزاران هزار بار مبارک .

samira چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:11 ب.ظ

تولدت مبارک ایشااله هزار سال با این دوستیها زندگی کنی!
تولد تولد تولدت مبارررررررررک!

کیمیاگر چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:42 ب.ظ

نمیدونم چجوری ازت تشکر کنم سهبای عزیز
بخاطر لطفت بخاطر مهربونیت
امیدوارم خورشید مهرو محبتت همیشه بر ما و دوستانت بتابه
عزیز دیشب حالم زیاد خوب نبود و گر نه بهتر مینوشتم کاش چیزی هم از خودت مینوشتی و نوشته منو زیبا میکردی
باز هم یه دنیا تشکر
باز هم تبریک مرا بپذیر برادر عزیزم که لحظه هام و خاطره هام بدون تو معنایی نداره

کیمیاگر چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:56 ب.ظ

سهبای عزیز بهترین هدیه برای من و برادرم داشتن دو ستای خوبی مثل توست
ای دوست شکر بهتر یا آن که شکر سازد ؟
خوبی قمر بهتر یا آن که قمر سازد ؟
ای باغ تویی خوشتر یا گلشن و گل در تو
یا آن که بر آرد گل صد نرگس تر سازد ؟
ای عقل تو به باشی در دانش و در بینش
یا آن که به هر لحظه صد عقل و نظر سازد ؟
ای عشق اگر چه تو آشفته و پر تابی
چیزی است که بر آتش بر عشق کمر سازد
بیخود شده ی آنم سرگشته و حیرانم
گاهیم بسوزد پر گاهی سرو پر سازد ؟
دریای دل از لطفش پر خسرو و پر شیرین
وز قطره ی اندیشه صد گونه گوهر سازد
آن جمله گهر ها را اندر شکند در عشق
وآن عشق عجایب را هم چیز دگر سازد
شمس الحق تبریزی چون شمس دل ما را
در فعل کند تیغی بر ذات سپر سازد

سهبا چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:37 ب.ظ

کیمیاگر عزیز :
بهایی که واسه داشتن یه چیزایی باید پرداخت خیلی سنگینه ، مثل این حسی که شما دوتا خواهر وبرادر به هم دارین ، مثل حس قدرشناسیت نسبت به مادرت ، مثل اون تفکر و نگاه قشنگت به زندگی ، به دوستیها و به همه مسائلی که در اطرافت میگذره . امیدوارم اگه روزای سخت زیادی رو گذروندین تو زندگی ، از حالا به بعد روزهای شاد زیادی رو در پیش داشته باشین .
باز هم تولد برادر گلت رو به تو خواهر خوب و دوست عزیزم تبریک میگم . از این نوشته پراحساست هم تشکر میکنم . ممنون که پیشنهادم رو پذیرفتی .

محبوب چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:38 ب.ظ http://mahboob.persianblig.ir

من هم داداشموُ بی نهایت دوست دارم . عزیز دلمه . قربون ِ داداشم ُ و همه داداشای خوب دنیا .
و تو که شرح این مهربونیا رو برامون می گی ...

سمیرا چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:39 ب.ظ http://nahavand.persianblog.ir

یه باره وردارین بالا سر کامنت دونی بنویسین: نانوایی سهبا و کیمیاگر!

آلن چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 03:10 ب.ظ

خیلی قشنگ بود.

سهبا چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 04:37 ب.ظ

تو که عزیزدل همه مایی سمیرا گلی ! نبینم حسودیت شده خانوم خانوما !!!!

[ بدون نام ] چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 05:06 ب.ظ

ممنون از قدر و دانی و محبت بی شمار شما گل های مهربونی
نمی دونم و نمی تونم ! زبانم قاصر از تشکر کردن از شماهاس

ممنون مهربانم
ممنون زیبا ترینم

گل ها که شعر عاشقی را با تو سرودند
و چلچله ها آواز خوشبختی خواندند

ممنون ازت خواهرم ! ممنون تمام زندگی ! هر چی تشکر کنم از همه محبتهای بی دریغت کم کردم

ممنون از تو سهبای مهربان و دوست داشتنی
که هر روز خدا رو بخاطر وجود نازنینت شکر میکنم
و میدانم این ها همه بهانه است
جواب همه سوال ها جای دیگه ایه
و آخر اینکه : ................هیچی !!!

و ممنون از تو سمیرای مهربون و گل
که پای مارو به این محفل باز کردی
و نشون دادی که ادمها همیشه اونجوری نیستن که در نظر مان
کافیه یکبار به قلبشون نگاه کنی تا بفهمی
که چقدر مهربونی و پاکی دارن

و همچنین ممنون ازون یکی سمیرا که درسته اینجا نیسو چیزی ننوشته ولی بدونه که پاسخگو محبتهاش هستم و از روز اولی که دیدمش ! دورادور هواشو داشتم و بدونه که خیلی خوبه

چندی است که روزهام دیگه مثل گذشته نیس
دیگه وقتی صبحا از خواب پا میشم به این فکر نمی کنم که باز یه روز دیگه و باز هجوم افکار بیهوده
چندی است که دارم خودمو بهتر میشناسم
ارزش هامو و استعدادمو
خودمو بهتر می فهمم
می فهمم که چه بودم و چی هستم حالا
می فههم که چرا اسناها همدیگه رو دوس دارن
که من چه چیزی برای عرضه دارم برای بقیه
چه چیز در من اینقدر مهمه که این ادمهای خوب و دوست داشتنیو به من نزدیکتر کرده
چندی است که خدا رو بهتر میشناسم
چندی است که دارم بو ی زندگی رو میفههم

ممنون از همه شما ها
و ممنون از خدا بخاطر شماها

همین


[ بدون نام ] چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 05:09 ب.ظ

و ممنون از خوانننده های این وبلاگ که این یه بار و تحمل میکنن ! ماهم اینجا مهمونیم ! ایشاله سهبا بانو برگرده و با نوشته های زیباش دوباره رنگ بده به همه چیز

زیتون چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 05:29 ب.ظ http://zatun8.persianblog.ir

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر به درتون کنندخیس می شید

اگربه داخلتون کنندقال مقال می کنید

پس پرده وسطتان راپاره میکنند

این چیستان ناظربرچیست یاناظربرچی چی یست

محمد ثمری چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 05:55 ب.ظ

تولدشون مبارک برام عزیز هستند
خوش به حال کسانی که امشب شب تولدشون است

یوتاب چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:27 ب.ظ http://utab.persianblog.ir

به به تولده؟
بوی کیک و شیرینی میاد اخه

مبارکه مبارک

علی مساوات چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:42 ب.ظ http://sabzandishi.blogfa.com

چه اینجا شاده
مبارکه

شقایق چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:57 ب.ظ

به به تولده ... مبارک باشه انشاالله
خدای مهربان حافظ و نگهدار همه خواهر و برادر های خوش قلب باشه .
و همچنین
میلاد رسول مهربانی برهمه مهربانان فرخنده باد.

شقایق چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:21 ب.ظ

چقدر عالی سهبا جان ... اینجا به گل وجود تو شده خونه ی مهربونی... خیلی با صفایی

مرسی خانوم گل ! اینجا به لطف دوستای گلی مثل شما خونه مهربونی میشه عزیز !

سیروس پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:37 ق.ظ http://www.justtired.blogfa.com

تبریکات!
ایشالاه پست 100 مین تولد رو همه با هم بخونیم:)

ایشاله . ممنون

گیس گلابتون پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 07:34 ق.ظ http://kaskiat.blogsky.com/

تولدش مبارکه
چه قدر قشنگ............خدا همه خواهر و برادرای مهربون رو واسه هم حفظ کنه

مرسی خانوم دکتر عزیزم ! ایشاله خدا همه خواهربرادرا رو واسه هم همیشه مهربون نگه داره !

samira پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:55 ب.ظ

من که تبریک گفتم اینجا نمیدونم چرا ندیدی؟بازم تبریک !
امشب تولد داداش کوچولوی منم هست ازاینجا بهش تبریک میگم !
خدای بزرگ همه داداشای گل و مهربونو نگه داره !

گیج شده بوده طفلکی ! ببخش سمیرا جون !

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:57 ب.ظ

تولد داداش کوچولی تو هم مبارک
شما که حسابی مارو خجالت زده کردید
ایشاله همیشه شاد و خرم باشی !!!

سمیرا جونم تولد داداش کوچولوت مبارک !

حامد پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 04:58 ب.ظ http://breathless.persianblog.ir/

مبارک باشه تولدشون..

ممنون آقا حامد . تولد کرگدن شما هم مبارک !

گنجشک پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:36 ب.ظ http://gonjeshkk.persianblog.ir

سهبای عزیز تاخیرهای من رو به حساب بی ادبی نگذارید کاملا بیکارم و در تعجب که چرا به هیچیم نمیرسم!شرمنده
زمین پر تشتک شده بابا چه خبره اینجا!چرا همه قربون صدقه همدیگه میرن؟آدم از دنیای واقعی وارد اینجا میشه حس آلیس در سرزمین عجایب رو پیدا میکنه.دم همگی گرم.
ایشالا ۱۰۰ساله شی نه ۱۲۰ ساله شی نه۱۲۰سال کمه همیشه زنده باشی.(از عمو پورنگ)
منم عاشق برادرها و کل خانوادم هستم.

از نشانه های گنجیشک بود همینه که گفتی گلم ! نگران نباش !
ضمنا این تشابه با سرزمین آلیس خیلی جالب بود خانومی ۱ ممنون

سمیرا پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:48 ب.ظ http://nahavand.persianblog.ir

حالا حالا حالا
همه دستها به بالا
آاها بزن اون کف قشنگه رو.//یالا یالا

خوشگلا باید برقصن ...

بازم مبارکه خیلی مبارکه آقا ....

رویا جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:19 ب.ظ

من که نسبت ها رو اینجا سر در نیاوردم اما خب فهمیدم تولد برادر عزیز یه نفره. منم تبریک می گم و ارزوی زندگی توام با ارامش و نشاط براش می کنم

سهبا؟ می بینم که حسابی افتادی دنبال جشن تولدهای انچنانی و کارت به جایی رسیده که کنتوراتی برای بقیه هم جشن برگزار می کنی. راستشو بگو ببینم چقد پول می گیری؟ ;)

سهبا جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:50 ب.ظ

سلام رویا . دیر اومدی خانومی . جشن تموم شده ! به کیک و شیرینی و شکلات هم نرسیدی !
راستش کیمیاگر دوست عزیز منه ! برادرش هم خب دوست همه ماست ! یعنی به عبارتی همکار من و دوتا سمیراهاس ! خب اینم یه جور جشن تولده دیگه ! نیست ؟
در هر صورت خوش اومدی خانوم گل ! ایشاله تولد بعدی واسه خودت !

سهبا جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:53 ب.ظ

خب تولد به طور رسمی به پایان رسید . منم وسط خونه تکونی اومدم اینجا همین رو اعلام کنم و از همه دوستان خوبم که واسه این جشن قدم رنجه کردن کمال تشکر رو دارم !! ایشاله عمری باشه واسه تک تکتون تولد بگیریم ! هر کی دلش میخواد فقط یه ندا بده !
باز هم به کیمیاگر عزیز و برادرش تبریک میگم تولد این عزیز رو ! گرچه میدونم اونا هم الان فرصت خوندن این نوشته ها رو ندارن !

به سلامتی همه دوستای گلمون یه کف مرتب !

پدر خوانده شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:37 ق.ظ

من یه کم دیر به این تولد مسعود قدم گذاشتم امیدوارم که ببخشید وتبریک منو قبول کنید مبارک باشه

[ بدون نام ] شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:06 ب.ظ

ممنون پدرخوانده عزیز . دیر و زود نداره . خوش اومدین ! فقط به کیک و شیرینی نرسیدین !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد