سایه سار زندگی
سایه سار زندگی

سایه سار زندگی

آدم برفی


امسال زمستان نیامد

آدم برفی هم.

پولک های برف در آسمان ماندند،

و شادمانه ها در انتهای خیابان غروب کردند .

آدم برفی می گفت :

" نبودن حس عجیبی است !"

و حالا پاروها

رویای برف را پارو می کنند

تنها

در خلوت یک انباری ....


این شعر را زمانی نوشتم که رایا می گفت امسال آدم برفی نیامد ، شادی آن سالها را در برف مرور می کرد و خنده هایی که در کودکی اش جا مانده بودند. آرزوی سرزمینی پربرف را داشت . _ برف شادمانه او بود و شادمانه من "رایا" و برفی که نمی آمد .

حالا بعد از سالها ، رویای رسیدن به برف ! ما را تبدیل به برف کرده است ، در آسمان می باریم .


                         از مجموعه شبهای روشن نوشته سید محمد مومنی

نظرات 8 + ارسال نظر
میکائیل چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:43 ب.ظ http://sizdahname.blogfa.com

آسمان این روز ها تاریک است !
برف ها اما......
شاید از دل ما باشد تاریکی که
برف ها را هم .....

پس بیا تاریکی رو از دلمون بیرون کنیم تا آسمون دلمون روشن و نورانی بشه !

samira چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:31 ب.ظ

مسال برف نیامد !
آسمان تاریک است!
شاید دلهاتاریک است که برف ها را هم..... !
پس دل ما به آسمون وصله
هرچی که اینجا میکاریم ثمره شو از اونجا میگیریم
شاید باید واقعا به برف تبدیل بشیم که ازآسمونی پاک می باره

چقدر نگاه تو رو به مسائل دوست دارم سمیرای عزیزم .

شقایق چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:08 ب.ظ

چقدر دلم آدم برفی می خواد
دلم می خواد لباس گرمی بپوشم و در حالی که اصلا سردم نیست! تو انبوه برف ها آدم برفی درست کنم.
و بعد از سفیدی برف و آدم برفی لذت ببرم...

منم همینطور شقایق عزیز ولی یه خورده سرما هم بد نیست !

کرگدن چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:43 ب.ظ

چرا حتی آدم بزرگا ام عاشق آدم برف و نوستالژی ش ان ؟

آدم بزرگا عاشق هرچی اند که به بچگی هاشون مرتبطشون کنه !

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:01 ق.ظ

چون برف همیشه قشنگه

برف هم قشنگه هم پاک شقایق گلم ! و کلی برکت میاره برای زمین و درختا !

سمیرا جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:29 ب.ظ http://nahavand.persianblog.ir

امروز صبح وقتی توی نهاوند از خواب بیدار شدم دیدم دونه های قشنگ برف داره از آسمون سرازیر میشه روی دل خاک...خیلی قشنگ بود رفتم روشون راه رفتم وبا دست لمسش کردم...شاید این آخرین باری باشه که برف می بینم!

خدا رو شکر که برف نهاوندرو دیدی امسال که ارزوت نشه یه حسرت کوچولو !
اما چرا آخرین برف ؟

گیس گلابتون شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:46 ب.ظ http://kaskiat.blogsky.com/

سلام عزیزم.....الان که دارم اینجا رو میخونم پشت پنجره دونه های کوچولوی برف دارن آروم آروم میان پایین:)

برف منتظر درخواست من و ما بود تا بیاد از دل اسمون رو زمینی که ما قدم میزاریم روش !

مهدی یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:23 ب.ظ

سلام

سلام داداش مهدی جونم . خوش اومدی عزیز دل ابجی !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد