گفت :" اگر جوهر و نیکی تمام ارواح بزرگ با هم جمع شوند، نخواهند توانست نغمه ای از گفتارهای مرا به وجود آورند!" و به همین قاطعیت بود که گفت :" خداوند مرده است !" *
هیچ زبانی بی لکنت این خبر را نگفت و هر گوشی که شنید با وحشت شنید . این طور دهان به دهان گشت . زاهدی که عمری با وسوسه های لذت جنگیده بود ، به محض اینکه سر از سجده برداشت خبر وحشتناک را شنید. بهت زده شد . بعد ناگهان ناامید مویه کنان گفت : همه زهدم هدر شد . چه کسی پاداشم را می دهد ؟
مسیحی مومنی از مردم به غاری دور فرار می کرد و فریاد می زد : بشر ملعون است . اول پسرش را به صلیب کشیدند ، حالا خودش را کشتند .
باستان شناس پیری گفت : بی خدا نمی توان زیست . باید خدایان یونان را زنده کرد .
گناهکار شرمنده ای در خفا تلخ گریست : از من ناراضی رفت .
عارف سالخورده ای از درون می لرزید : دوستی با قدرت مطلق آرامش بخش بود .
ستم دیده ای به جنون افتاده بود ، فریاد می زد : ستمکاران آسوده باشید !
شاعری گفت : تا خدا بود ، همه غمها رنگ سبزی داشت .
حکیمی گفت : جهان با مرگ خدا بی عدل خواهد شد .
پوچگرایی از موقعیت استفاده کرد : اگر جهان تا کنون پوچ نبوده ، منبعد که خواهد بود !
کشیشی ترس خورده ، باد عبایش را انداخت و فریاد زد : ایمان خود را گم نکنید . خداوند جانشین دارد . پسر دارد . مسیح را فراموش نکنید . او در آسمان هاست . او شما را فراموش نمی کند .
تاریخ نویسی گفت : خداکشی رسم دیرینه بشر است . خدایان یونان ، خدایان روم ، خدایان هند .... همه به دست بشر کشته شدند .
دانشمندی پاسخ داد : اما بشر همواره خدایان بهتری هم ساخته . باید خدای نویی بسازیم .
صدای فریادها بلند شد : بشر خودش خدای خودش بشود .
پیری گفت : برای همین هم خدا را کشتید خواستید جانشین و وارث او بشوید .
فیلسوفی گفت : این قتل ، پایان کار قاتل است . بشر قصاص می بیند.
عالم غربی گفت : حالا که خدا مرده است پس چه کسی ما را پس از مرگ زنده می کند.
مردی که ماههای آخر حیات خود را می گذراند از تمنای کهن بشر گفت : حال که خدا نیست ، باید خودمان بهشت را پیدا کنیم . باید هر چه زودتر درخت ممنوعه را بیابیم تا جاودان بمانیم .
و جوانی شوق زده گفت : چیزی را که حضرت آدم از دست داد، شاید ما بتوانیم دوباره به دست آوریم ...
....
برگرفته از کتاب پیامبر کفرگوی نوشته اردلان عطار پور
* سخنان فوق مربوط به نیچه می باشد .
چه جملات زیبایی.
صحبت در مورد خدا.
ممنون آلن .
چه جالب وب باحال گفته!
از بین این همه فیلسوف از این نیچه ی هیتلر نشین هیچ وقت خوشمان نیامد نمی دانیم چرا!البته سیبیل هاش بی اثر نبود:)
در ضمن سهبا بانو هرکدام رو که تشریف بیارین قدم سر دوتا چشم ما گذاشتین
داریم مقدمات اسباب کشی کامل رو مهیا می کنیم که دیگه بریم
من کلا با فلسفه ارتباط زیادی ندارم !
چه خوب بود از زبان یک هنرمند هم در این مورد مینوشت
باشه آقا بزرگ ! آقای عطارپور رو که دیدم میگم بهش !
راستی شما اگه بخواین از دید یه هنرمند حرف بزنین چی میگین ؟
من که میگم اگه روح خدایی رو از آثار هنری بردارن هیچی نمی مونه ازش !
حال شما چه فکر می کنید شما سهبا خانم آره خود شما؟
سلام سهبای عزیزم و روز و هفته ی پیش روت به خیر و خوشی انشاالله
خدا بزرگ است ... این را خیلی شنیده ایم و برایمان عادی شده است
و همه می گوییم خدا بزرگ است
از دانشمند و عارف و فیلسوف و هنرمند گرفته تا بی سواد و کم سوادو...
هر کدام برای بزرگ بودن محدوده ای قائلیم . هر کدام به اندازه بلندی روح و وسعت عقل و خردمان خدا را بزرگ می دانیم
و به عبارتی عظمت خدای هر کس به اندازه خرد اوست
به قول سنایی
آنچه پیش تو بیش از آن ره نیست غایت فهم توست؛ الله نیست
حق با شماست . عظمت خدای هر کس به اندازه خرد اوست ! و او بالاتر از همه خردهاست .
سلام ..خوبم..تو خوبی؟ دختر نازت خوبه؟ صداش ماه بود...
سلام گلم . خوبم و خوبه . سلام داره واسه خاله زری عزیزش !
سلام
خیلی متن سنگینی بود. احتمالا خیلی به دلت نشسته که تو وبلاگت آوردیش. ضمنا تمام این حرفایی که از طرف شخصیت های مختلف زده میشه. یکسان حرف دل همه آدما است.
موفق باشی.
فعلا.
خیلی هم سنگین نبود . واکنش های طیف های مختلف رو بررسی کرده بود که به نظرم جالب میومد .
خیلی خوب بود این متن . هرکسی از ظن خود شد یار ِ من ...
یاد این شعر مولانا افتادم .
جدی اگه خدا بمیره . .. . . ؟؟؟؟؟؟؟
دقیقا " همینه که گفتی محبوبه جون .
به پدرخوانده از راه رسیده :
منظورتان چیست ؟ در چه مورد من چه فکر می کنم ؟
درمورد زنده یا مردن خدا یا واضح تر در باره این سطور که نیچه گفته
همون نظری رو دارم که اگه الان به شما بگن روز نیست خواهید داشت !
خیلی قشنگ بود...
اگه بازم چنین مطالبی داره حتما بزار بخونم
سراز سایت شما در نیاوردم والا! اینجا ازتون می پرسم . واسه چی میخوای خفن تر شی؟
به نظرم باکشتن هر انسان یکبار خدا کشته می شود
و با کشته شدن خدا ، همه انسانها می میرند!
سهبا گرامی من فقط وبلاگ زنجره رو دارم .البته زیتون پستی از من را ( نمی دانم به چه علت) گذاشته تو وبلاگش . اما من فقط تو وبلاگ خودم می نویسم و با وبلاگ خودم به دوستان سر می زنم. شاید کسی به اسم من کامنت گذاشته. لطفا کامنت را معرفی کن تا ببینم موضوع از چه قراره.
بله . خب مشکل من با همین وبلاگ زیتون بود ! که گیجم کرده بود . حق باشماست و خوش آمدید.
اون پیره راست گفته!
خاله سهبای مهربونم این خانم خوشگله که خیلی خیلی نازه اسمش چیه؟....الــــــــــهـــــــــــــــــــــــی:*
زنده باشی خانوم گل . نیایش کوچولوی منه این دختر !
قشنگ بود.. این کتاب رو باید بذارم تولیست کتابام تا هروقت تونستم بخونمش..
خانوم کوچولوی نازی داری (باز شکلک نداشتن اینجا حرص منو درآورد. خودت از اون شکلکای قلب تصور کن)
کتاب کوچولوئیه . خوندنش زیاد وقت نمی بره عزیز!
اسمش نیایشه و سه سال و نیمه ست . واسه خاله هاشم سلام میرسونه !
واضح نگفتی یکی طلب من
راستی در پست نامه اون زندانی برات پیام گذاشتم بخونش اگه ناراحتت نمی کنه
یعنی اینکه اگه همه عالم بگن خدایی وجود نداره من وقتی به قلب خودم رجوع میکنم می بینم حرفشون رو باور ندارم ! ایندفعه واضح بود؟
خوندمش ولی متوجه منظورتون نشدم !
بازم سلام!
آخه دفعه قبل این عکس خوشگل و ملوس نیایش جونم رو ندیده بودم ... خاله فدات شه شیرین عسل خوردنی
الهییییییییی هزار ماشاالله
با اجازه مامان سهبا می بوسمت خیلی زیاد!
شما صاحب اجازه ای خاله شقایق عزیز نیایش ! به ثناکوچولوی ناز خودت که نمیرسه عزیزدل !
سهبا جون خیلی خوب بود این پستت...
لذت بردم از خوندنش.
مرسی خانوم دکتر . خوشحالم که خوشتون اومده .
کجایی خدا جون...
من شما رو میشناسم ؟
سلام
اونجا تخته شد
دوست داشتین همین حایی رو که زدم و جدیده تشریف بارین
به روی چشم !
جالب بود!
ممنون.
باید آدم قراضه باشی تا بفهمی آهن قراضه یعنی چه؟
آدم قراضه یعنی چی ؟
میگم :اینو نگین .چرا که حجم از بین میره ،پرسپکتیو از بین میره ،رنگ سفید از رنگها کم میشه
اینا نشانه های فیلمسازی شماست؟
سلام. خیلی خوبه که بتونیم اینجوری باشیم .
اره واقعا ؛ ولی خب سخته دیگه !!!