از کلمه خالی شده ام، در حال نوشیدن کلماتم...
دنیای این روزهایم، رنگ کتابهایی دارد که در دستانم به شوق گشوده می شوند به سخن...
و عجیب اینکه هر کتابی، به زبان خود, بیانی است از عشق...
عشق که محور کتابت باشد، چه فرقی می کند زبانت چیست و رنگت کدام؟
سرخ باشی یا سپید یا سیاه ... تمام کلماتت دلنشین می شوند...
کاش داستان دل من نیزروایتی باشد از قصه مکرر عشق...
و عاشق تر وقتی مورد نوازش لطف شما قرار می گیرند!