سایه سار زندگی
سایه سار زندگی

سایه سار زندگی

آفرینشی نو












صبح وقتی چشم در چشم خورشید و لحظه طلوع دوباره روزی زیبا بودم، به این فکر می کردم که لبخند خداوند در هنگام استفاده از زیباترین مداد رنگی هایش برای ایجاد لحظاتی بدین زیبایی برای بندگانش چقدر آرامش بخش است . کاش لبخند پروردگار در لحظه هایمان جاری باشد .


حیفم آمد از اینهمه زیبایی بی نصیبتان بگذارم . دنیای مداد رنگی های خداوندگار مهربانی ...

این عکسها، همه حاصل قسمت کردن سه عکس اصلیست .

نظرات 18 + ارسال نظر
زهرا دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:03 ب.ظ

BIG LIKE
سلام آبجی
هزاران هزارتا لایک به قدرت خداوند
هزاران هزارتا لایک به خلاقیت و نگاه زیبای شما

هزار تا لایک به قدرت خدا و لطف شما . ممنونم زهراجانم.

جوجه اردک زشت دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:15 ب.ظ

هووووم محشره....هم قدرت خیره کننده خداوند هم زاویه دید عکاس...دست مریزاد
با وجود سرما اما حس گرمی پشت این طلوعه

چرا طلوع مث غروب غم انگیز نیست؟

قدرت خداوندگار که محشره , ولی زاویه دید ؟ به جون خودم فقط شیشه ماشین رو پایین کشیدم و عکس گرفتم ! نمی شد توی اون هوا و توی جاده از ماشین پایین اومد و رفت اونور بلوار و ......( حتی تصورش هم پشتم رو می لرزونه داداش !)

تنفس دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:32 ب.ظ

چقدر زیباست این تصاویر . رنگین کمان زیباییها ....
سلام سهبا جان

سلام عزیزترینم . ممنونم .

سعیده سه‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:13 ق.ظ http://s73.blogsky.com

چه تصاویر زیبایی،پانوراما گرفتید بانو جان؟
در عین سرما و برف فضای گرمی داره...یه جور تضاد خاص

سلام
شبتون بخیر (نیمه شب البته)

.
.

سلام عزیزم . چشمانت زیباست نازدونه خانوم.
نه پانوراما نیست . سایز عکسهام بزرگه , من به سلیقه خودم قسمتش کردم و شد این !

طهورا سه‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 08:57 ق.ظ

احسنت ...و احسنت بر تو ...که این شکوه رو به ما نشون دادی ...
چه خالقی ...چه مخلوقی ...چه خلقی...

چه خالقی ! چه مخلوقی ! چه خلقی ...
می بینی عمه اینهمه زیبایی رو ؟
شرمنده م نکنید ! من فقط روایتگر زیبایی ام .

جوجه اردک زشت سه‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 08:13 ب.ظ

درختان می گویند بهار
پرندگان می گویند، لانه
سنگ ها می گویند صبر
و خاک ها می گویند مصاحب
و انسان ها می گویند "خوشبختی"
امّا همه ی ما در یک چیز شبیهیم،
در طلب نور !
ما نه درختیم
و نه خاک.
پس خوشبختی را با علم به همه ی ضعف هامان در تشخیص،
باید در حریم خودمان جستجو کنیم …...


سلام مهربان طلوع

خوشبختی درون ماست , چون ما ، خود ما ، تکه ای از اوییم و چه خوشبختی ای بالاتر از بودن از و با او ؟
سلام مهربان برادر .

طهورا سه‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:48 ب.ظ

خوش به حال آسمان ...که نگاه تورا دارد...
شب بخیر

به گمانم این یکی را به عمه جانم شبیه شده ام , نه دایی ام !

دانیال چهارشنبه 20 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:41 ق.ظ http://danyal.ir

مقصود همه رنگ ها یکی است
من به او دل یسته ام !

ومن هم در هر رنگی, لبخند او را می بینم ! کاش حاصل همه رنگها بشود یکرنگی ...

مریم پنج‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 02:00 ب.ظ

میگن اگه همۀ رنگا رو با هم مخلوط کنیم میرسه به یکرنگی... سفید
حالا چقدر قدرت خدا میتونه عجیب و خارق العاده باشه
خدا تو رو افریده
دوربین رو داده دستت
رسالت رو انداخته روی دوش فرشته سانِ تو
چشمهات رو زیبا آفریده
نگاه و زاویه نگاهت رو محشر خلق کرده
بعد طبیعت رو گذاشته جلو چشمات
و تو از این موهبت و نعمت استفاده میکنی
و چقدر عجیب، زیبا و در نهایت فوق العاده میشه
سلام بانوی آفتاب و مهرو آینه

سلام علیکم مریم بانو ! خب من که الان آب شدم عزیزم !

مریم پنج‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 02:06 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

واااااااااااای نرگسی!!!
تو صبح به این زودی آفتاب در نیومده میری سر کار؟؟؟
هوا سرده نمیشه صبر کنی آفتاب بزنه بعد بری؟؟؟
ما بیجاریا اینطور وقتا میگیم:خوو وا گیان ساق وَد بَه ای
معنی~~> خدا تن سالم بهت بده

می بینی مریمی ؟ طلوع نشده میرم , غروب برمی گردم ! نون در آوردن سخته خواهررر !

سپیدار پنج‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 03:56 ب.ظ

1- برای زیباترین جوجه اردک دنیا :

غروب غم انگیزه چون حرف از خداحافظی و جدایی میزنه.چون داره قصه ی تموم شدن رو میگه.چون بعدش همه جا رو تنهایی و تاریکی و... فرا میگیره
ولی طلوع غم انگیز نیست
چون نوید صبح و نشاط و حرکت و کار و دیدار رو با خودش میاره
گرمت میکنه و مثل یه چایی داغ تموم رگ و بندت رو نرم و باز میکنه
و بهت میگه : سلام دوست من.تو یک روز دیگه هم زنده ای و وقت داری لذت ببری از نفس ها و دقایقی که خدا بهت هدیه داده

عمرتون بی غروب
طلوعتون گرم و مستدام

اما به نظر من غروب هم قشنگه ! چون بعدش استراحته و تنهایی و سکوت و خدایی که همین نزدیکی ست ... توی صورت ماه زیبا و ستاره های درخشان ...
هر رنگی که او می آفریند زیباست . کاش زیبا ببینیم ...

سپیدار پنج‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 04:02 ب.ظ

2- و برای عکاس ماهر
( جای اون فرداد فلان فلان شده خالیه که دلم براش یه ذره شده کصافط)
:
گاهی خدا قشنگ ترین تابلوهای نقاشیش رو می ذاره جلوی چشممون
اما ما کوته نظر های نزدیک بین ! فقط چشم دوختیم به گرد و خاک و کثیفی های روی شیشه ی جلومون
و غافل میشیم از دیدن قاب عکس هایی که با اونهمه عشق یه نفر پاشون رو امضا کرده و بهمون کادو داده
منکه استاد این کم بینی ها بودم.بدترم شدم...کور دلی درد بدیه

بازم به غیرت شما درود که از گوشه چشم وقتی تابلوی خدارو دیدین فورا جفت پا روی ترمز... و حتی توی اون هوای سررررررررد ! شیشه رو کشیدین پایین و با دوربینتون به خدا یه چشمک عاشقانه زدین ! یعنی مرسی.گرفتم !!

چقدر قشنگ اومدین چشمک عاشقانه رو ! اونوقت من باور کنم کم بینی و کوردلی شما رو ؟
مرسی ... گرفتم !

جوجه اردک زشت پنج‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:56 ب.ظ

سپیدار مهربان
سپاس از بذل مهر وپاسختان
حس تلخ وداع را ماخودمان به غروب تزریق کردیم...اینکه وقتی عکس غروب یا طلوع می بینیم سریع می فهمیم کدوم غروب است کدوم طلوع..از کجا؟ بدجور درگیرم

آبجی خانم سلام
شرمنده

ولی خیلی هامون متوجه این تفاوت نمیشیم داداش , یکیش خودم ! چرا ؟

سلام. دشمنتون شرمنده , چرا ؟

ری حان جمعه 22 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:23 ق.ظ

دوباره زنده شدن، بیم جان نمی خواهد
دو دل نباش جنون ،امتحان نمی خواهد
نترس ،دست خودت را به سوی چشمه ببر
که عمق بخشش او ریسمان نمی خواهد

نبند روسری ات را به وقت بوسیدن
تنی به آب زدن بادبان نمی خواهد

ببند روسری آبی خودت را،نه
زمینه ی تن تو ،آسمان نمی خواهد

به من ببخش تنت را و چشم خویش ببند
نبرد یک طرفه دیدبان نمی خواهد

کمی زمان بده تا سیر صورتت بکنم
ولی نه،درک تصور،زمان نمی خواهد

اگر که دست لطیف ترا برنجاند
خمیر کن،تن من استخوان نمی خواهد

کدام مدعی،خانه خواه و خودخواه است
که سیل عشق تو را بی امان نمی خواهد

برای مست شدن دیدن لبت کافی ست
شراب جامد تو استکان نمی خواهد

شعر از: غلامرضا طریقی


+

اسمت راکه اینگونه می نویسی , یاد لطف کلام شاعر مهربانی می افتم , استاد محمدرضا عبدالملکیان, وقتی نام عروسشان را می بردند : ریحان ...

ر جمعه 22 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:25 ق.ظ

سلااام
چه بی نصیب موندم از این همه هنر
خیلی قشنگه خیلی زیاد
و هنر عکاسی هم عالییی
برای کامنت دوستان هم لایک زدم

سلام استاد مهربانی . حضورتان در این سرا سعادتی ست . ممنون از شما .

س جمعه 22 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:30 ق.ظ

من غروب رو دوست ندارم اما این تصاویر بسیار زیباست

سلام مهربان . خوش آمدید .

سعیده جمعه 22 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:30 ب.ظ http://s73.blogsky.com

آیین عشق بازی دنیا عوض شده ست
یوسف عوض شده ست،زلیخا عوض شده ست

سر همچنان به سجده فرو برده ام ولی
در عشق سال هاست که فتوا عوض شده ست

خو کن به قایقت که به ساحل نمی رسیم
خو کن که جای ساحل و دریا عوض شده ست

آن باوفا کبوتر جلدی که پر کشید
اکنون به خانه آمده اما عوض شده ست

حق داشتی مرا نشناسی ، به هر طریق
من همچنان همانم و دنیا عوض شده ست

سلام نازدانه ام. تو همیشه عزیزی . حتی اگر همه دنیا عوض شود !

سپیده یکشنبه 24 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 05:55 ب.ظ

سلام
چه عکسهایی ؟؟یعنی کجاس اوونجا بانوو؟

سلام نازنین دلم . مسیر اداره . از کمربندی بعد از بیمارستان قدس به سمت بلوار آیت اله خامنه ای ! یادت آمد عزیز دل ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد