سایه سار زندگی
سایه سار زندگی

سایه سار زندگی

فلسفه دل

 

عشق را , با گفت و

با ایما چه کار

روح را , با صورت اسما

چه کار

 

عاشقان گوی اند

در چوگان یار

گوی را با دست و یا

با پا چه کار

 

هر کجا چوگانش راند,

می رود

گوی را با پست و با

بالا چه کار


+ دل , احساس دل , رابطه بین دو دل , عشق ... اینها همه ماهیتی غیر فیزیکند , ماورای جسم , جزئی از عالم متافیزیک , تعریف ناشدنی به حساب عقل ... استاد می گفت علم فلسفه یعنی کشف همه این تعریف ناشدنی ها ! کاش یکی بیاید و جواب بدهد پاسخ اینهمه سئوال دل ناشکیب مرا ... کاش یکی بگوید اگر دل جدا شود از همه این خوبی ها که جزء لاینفک اویند, چه بلایی برسرش می آید ؟ کاش یکی بگوید دلی که دیگر دل نباشد, از صاحبش چه می سازد ؟ کاش یکی بگوید .....


نظرات 20 + ارسال نظر
مریم جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:57 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

ازین دل بیقرارم تا دل مهربانت پُل زدم
همه قرارم برگشت
همه شکیبم برگشت
همه دل شدم و عشق
همه نور شدم و شمع
همه پروانه شدم و طواف
همه ماه شدم و پلنگ
من تو دارم...گل نرگس داشتن هم عالمی دارد
سلام نرگسم

سلام مریمی جانم . همیشه شرمنده لطفت هستم مهربان .

مریم جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:57 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

در کلاس فلسفه دل تو اول شدن هم عالمی دارد ماورای عالم هستی
همان متافیزیک خودمان

تو همیشه شاگرد اول کلاس دل هستی

دانیالـ شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 07:16 ق.ظ http://Danyal.ir

فریضه تن نماز و روزه باشد و فریضه دل دوستی حق
آنکه دل ندارد دین ندارد و لذا قال مولانا الصادق ع :
هل الدین الا الحب ؟!
آیا دین چیزی جز محبت است ؟!

دل چیزی جز محبت نیست , نیست , نیست ...

سمیرا شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 08:30 ق.ظ

میگما این اواخر خیلی نوشته هات ماورائی شدن خواهر دیگه از دایره فهم و درک ما داره خارج میشه ها!!!!

این کجاش ماوراییه خواهری ؟

س شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:09 ق.ظ

دل حتما دل است. شک نکن.
همان که او وسم و رسم خود بر ان نهاد!
دل اگر دل باشد، هیچ وقت از "دل"ی خود دور نمی شود

کاش از " دل " ی خود دور نشوم مهربانم , کاش ...

سایه یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:39 ق.ظ

مگه می شه دل نباشه ؟!

می شه ؟!!!!!!!!!!!!!!

تو دل داری عزیزم .....

فکر کنم بشه سایه جانم , نمیشه ؟

مشتاق یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:03 ق.ظ

سلام
ماجرای دل ماجرای غریبی است...
که فقط خودش میداند و خودش..
اگر گفتنی بود تا بحال گفته شده بود..
لیک گفتنی نیست..
دل ربوده میشود..دل صید میشود..دل مجروح میشود..و..و...دل میشکند...و امان از دل شکسته..
چقدر ارزشمند است دل شکسته!..
ولی چقدر تنهاست!..چقدر غریب و ...است..
ولی..ولی....
در کنار همه اینها..یک چیز هست ..که بهمه اینها میارزد..
میدانی چیست؟..
دل شکسته....آماده حضور است..
آماده حضوری دلچسب..حضوری ماندنی ..
حضور دوست...
..............

همه وجودم قربانی یک لحظه حضور دوست ...

طهورا یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:38 ق.ظ

ای عشق به شوق تو گذر می کنم از خویش

تو قاف قرار من و من عین عبورم

سلام دل بیقرار

سلام عمه جانم , بودنتان قرار دل است ...

مریم یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:00 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

( علیرضا بدیع )
پاییز می‌رسد که مرا مبتلا کند
با رنگ‌های تـازه مــرا آشنا کند
پاییز می‌رسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچـــه جا کند
او می‌رسد که از پس نه ماه انتظار
راز ِ درخت باغچـــه را برملا کند
او قول داده است که امسال از سفر
اندوه‌هــای تازه بیــارد ، خـدا کند
او می‌رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قـول داده است بـه قــولش وفا کند
پاییز عاشق است، وَ راهی نمانده است
جــز این کــه روز و شب بنشیند دعا کند
شاید اثر کند، وَ خداوندِ فصل ها
یک فصل را بخاطر او جا به جا کند
تقویـم خواست از تو بگیرد بهـــار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند
خش خش ... ، صدای پای خزان است، یک نفر
در را بـــه روی حضــرت پاییــــز وا کند...

ــــــــــلام به روی ماه دوستان دل

ریحانه یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 06:47 ب.ظ

من خیلی یاد این آهنگ افتادم



هر زمان نو می شود دنیا و ما
بی خبر از نو شدن اندر بقا
پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتی ست
مصطفی فرمود دنیا ساعتی ست
آزمودم، مرگ من در زندگی ست
چون رهی زین زندگی، پایندگی ست
کیستی تو… قطره ای از باده های آسمان
این جهان زندان و ما زندانیان
حفره کن زندان و خود را وارهان
کیستی تو… آدمی مخفی ست در زیر زبان
این زبان پرده است بر درگاه جان
کیستی تو… تیر پرّان بین و ناپیدا کمان
جان ها پیدا و پنهان جانِ جان
کیستی تو… رهنُمایم، همرهت باشم رفیق
من قلاووزم در این راه دقیق
کیستی تو… همدلی کن ای رفیق
در عشق سلیمانی من همدم مرغانم
هم عشق پری دارم، هم مرد پری خوانم
هر کس که پری خو تر، در شیشه کنم زودتر
برخوانم و افسونش حراقه بجنبانم
هم ناطق و خاموشم، هم لوح خموشانم
هم خونم و هم شیرم، هم طفلم و هم پیرم
کیستم من؟ کیستم من؟ چیستم من
تا نگردی پاکدل چون جبرئیل
گرچه گنجی در نگنجی در جهان
رخت بربند و برس در کاروان
آدمی چون کشتی است و بادبان
تا کی آرد باد را آن بادران
هیچ نندیشم به جز دلخواه تو
شکر ایزد را که دیدم روی تو
یافتم ناگه رهی من سوی تو
چشم گریانم ز گریه کند بود
یافت نور از نرگس جادوی تو
بس بگفتم کو وصال و کو نجاه
برد این «کو کو» مرا در کوی تو
جست وجویی در دلم انداختی
تا ز جست وجو رود در جوی تو
خاک را هایی و هویی کی بُدی؟
گر نبودی جذب های و هوی تو
مخزن «انّا فتحنا» برگشا
سرّ جان مصطفی را بازگو
مستجاب آمد دعای عاشقان
ای دعاگو آن دعا را بازگو
چون دهانم خورد از حلوای او
چشم روشن گشتم و بینای او
پا نهم گستاخ چون خانه روم
پا نلرزانم نه کورانه روم


با صدای همایون شجریان
http://dl.azarava.com/music/pack15/Homayoun%20Shajarian%20-%20Didare%20Molana%20o%20Shams-128-www.AzarAva.com.mp3

ممنونم عزیزم.

سپیده یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:55 ب.ظ

بی گمان بی دلی بلای بزرگی است بانو

همینگونه است سپیده ام ...

روی ماه خداوند را ببوس سه‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:49 ب.ظ http://saraab2012.blogfa.com

از رنجی که می برم...!

و رنجهایی که تمامی ندارند ...

دانیال چهارشنبه 3 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:14 ق.ظ http://Danyal.ir

سلام کمترین نشانه آن دلی است که برایت تنگ است




محض خالی نبودن عریضه :

http://s2.picofile.com/file/7949103117/khanjar.jpg

کاش بدانید من هم ....

فریناز چهارشنبه 3 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 10:29 ق.ظ

یه تیکه سنگ...

یا یه مشت خاک گِل شده...

گلی معطر به یاد دوست ...

جوجه اردک زشت چهارشنبه 3 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 01:40 ب.ظ

سلام
جواب همان است که گفتید با فیزیک در پی جواب نباشد ...فلسفه هم گاهی در گل می ماند اما دل...

اما دل هرگز بی پاسخ نخواهد ماند , درست است برادر ؟

زهرا چهارشنبه 3 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 04:45 ب.ظ

دل...این واژه ی بی نقطه گاه به وسعت یک دریا برایت دلتنگی میکند...
سلام آبجی سهبا

سلام آبجی زهرای عزیزم .

ویس چهارشنبه 3 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:42 ب.ظ

برو طواف دلی کن که کعبه ی مخفی است

که آن خلیل بنا کرد و این ، خدا خود ساخت

انسانی که شرح درد اشتیاق را می شنود ، دلش ، دل است.
چه بسیار آدمیانی که تن را یدک می کشند و هرگز گمانی از دل ندارند.

دل که کعبه وجود آدمی ست و ما لبریزش می کنیم از بتهای بی ارزش ... کاش آدمی ای بشوم که از جنس حقیقی دل است ...

مریم جمعه 5 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:40 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

گنـاه ِ ڪیستــــــــــ ؟!
حاבِثـﮧ ـها ؟
فاصِلــﮧ ـها ؟
פֿاطِره ـها ؟
جاבه هاے ِ בور و בراز ؟
یــــا
בل ِ مـَטּ ؟ … ڪـﮧ برای تو تَنگ شـُבه است !

کجایی نرگسی؟

همین حوالی ... هستم مریمی ... ممنونم مهربان.

زهرا یکشنبه 7 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:27 ب.ظ

اگه این دل نبود که خیلی راحت همدیگرو گم میکردیم
مرسی که توی دلتون یه جایی واسه منم هست
خونه جدید مبارک

مگه میشه آجی زهرا توی دل من نباشه ؟
ورود اولین نفر به این خونه مبارک ! ممنونم عزیز .

مریم یکشنبه 7 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:04 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

دارم بغضام رو تند تند قورت میدم
و با خودم فکر میکنم اگه عطر مست کننده نرگس دیگه توی بلاگستان نباشه
دلم داشت می ترکید نرگسی
تو رو داشتن یه دل بزرگ میخواد که باید به دستش بیارم این دل رو
بخدا تیر میکشه این قلب
نکنه بذاری بری...
وای خدای من!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد