سایه سار زندگی
سایه سار زندگی

سایه سار زندگی

ردیف شعرهای من تویی , تو !


سرفصل همه قصه ها,

 ردیف همه غزلها,

شور همه آهنگهای عاشقانه,

همه تویی , تو !

 اینهمه می خوانمت, می شنومت , حس می کنمت ....

                                               بگو کی تو را خواهم دید ؟

کاش بدانی چقدر دلتنگم ....

ردیف شعرهای من تویی , تو !

ای آشناترین با دل و جان من 

کی تو را خواهم دید ؟

بیا که دلتنگم ... بیا ...

نظرات 25 + ارسال نظر
مریم جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:41 ب.ظ http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

آهسته فتح کرده ای با چشمهایت
هرچه داشته ام را
حالا تمام جهان من مستعمره ی توست !

سلام مهربانم!

سلام مریم جانم .

شبگرد شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 02:35 ق.ظ http://arazpaad.blogsky.com

گفتم دل و جان بر سر کارت کردم
هر چیز که داشتم نثارت کردم

گفتا تو که باشی که کنی یا نکنی
این من بودم که بی قرارت کردم

این من بودم که بی قرارت کردم ...
و چقدر این بی قراری زیباست .

سمیرا شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 07:45 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

کی اونوقت باید بیاد؟

همونی که مهربانترینه با دل ....

جوجه اردک زشت شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:35 ب.ظ

سلام ردیف بلند مهربانی...

این آشنا تمام وزن آرام غزل را در جیبهایش نگه داشته است و این روزها بی غزل بی وزن شده ایم
دلتنگی مثل قرص مسکن هر چهار دقیقه یکبار می وزد بر دل

باشد که سرفصل دلت پرباشد از شربت سکنجبین

دلم یک غزل خواست به طعم شربت سکنجبین ! می شود برادر بهارانه ام ؟

هاتف شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:55 ب.ظ

مستی نه از پیاله نه از خـم شروع شـد

از جاده سـه ‌شنبه شب قم شروع شد

آییـنـه خیره شـد بـه مـن و مـن به آینــه

آنقدر «خیره» شد که تبسم شروع شد

خورشیـد ذره‌بیـن به تماشای مـن گرفت

آنـگـاه آتـش از دل هیــزم شــروع شــد

وقتی نسیم آه من از شیشه‌ها گذشت

بـی‌تـابــی مـزارع گـنـدم شــروع شــد

مـوج عـذاب یـا شـب گــرداب ؟ هیـچ‌یـک

دریـا دلـش گرفـت و تلاطم شروع شــد

از فال دست خـود چه بـگویـم کـه مـاجـرا

از ربــنـــای رکــعــت دوم شــروع شــد

در سجـده توبـه کـردم و پایـان گـرفت کـار

تـا گفتم السلام علیکم ... شروع شد

بسیار ممنونم از این غزل زیبا.

بزرگ شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:41 ب.ظ http://navan1.blogfa.com

سلام
کاش هیچ کس دلتنگ نشود
امید همه اونی که تو دلتنگ او هستی
با آمدنش قصه ها،غزلها تمام میشود
آشناترین یار جان و دل ما
میدونی چند ساله همه منتظرشن

کاش چشمانم لیاقت دیدنش را داشته باشد و قلبم پذیرای قدمهایش باشد...

طهورا شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 05:08 ب.ظ

حیف از روزی که تو باشی ومن نباشم یا حیف که تو باشی و من در رکابت نباشم....

سلام خلوت گزیده

سلام مهربان عمه ام . عجیب دلتنگتانم .

ریحانه شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:16 ب.ظ

یکشنبه طلوع بزرگ‌ترین ماه بدر سال را رصد کنید!

روز یکشنبه پس از غروب خورشید، ماه در حالی طلوع می‌کند که در مدارش تقریبا در نزدیکترین فاصله نسبت به زمین قرار دارد و به همین دلیل بیش از 12 درصد بزرگتر از کوچکترین حالت به نظر می‌رسد و می‌توانید طلوع یک ماه نسبتا بزرگ را رصد کنید.

البته توجه داشته باشید به دلیل نوعی خطای دید و مقایسه اشتباه ذهن انسان، همیشه ماه در نزدیکی افق و عوارض زمینی بزرگتر از وسط آسمان به نظر می‌رسد.

چه با در نظر گرفتن خطای دید و چه بدون آن، این بار ماه از سایر مواقع بزرگتر است.

پیمان اکبرنیا
ماهنامه نجوم


مرسی خانوم منجم از اطلاعاتتون . :-*

طهورا شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:20 ب.ظ

اونوقت عجیب دلتنگتانم یعنی چی ؟کجاش عجیبه؟خیلی هم طبیعیه آدم دلش برای عمه اش دلتنگ باشه

طهورا شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:20 ب.ظ

اونوقت عجیب دلتنگتانم یعنی چی ؟کجاش عجیبه؟خیلی هم طبیعیه آدم دلش برای عمه اش دلتنگ باشه

عجیب یعنی خیلی خیلی زیاد عمه جانم .

[ بدون نام ] شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:21 ب.ظ

چرا دوبار اومد

دلش خواست خب !

طهورا شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:23 ب.ظ

کوچه ی کودکی هام عجیب زیبا شدن ...از تزیین و چراغونی...کاش دلهامون روشن به چراغ باشه...کاش

همیشه این روز خاص دلم بی قرار بوده عمه جونم . و امشب و این ماه زیبا و ماهی که مدتهاست پنهان است ...
دلم هوای کوچه ی کودکی هام رو کرده ...
و عجیب یاد کوچه های کودکی شما افتادم باز... دلم تنگ شد خب !

طهورا شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:26 ب.ظ

ولایتت را دوست دارم !

می خواستم عکس از اون کوچه براتون بگیرم هنوز وقت نکردم ...شبا خیلی قشنگه ...چراغونیش

ولایتم رو ؟ متوجه نشدم منظورتون رو عمه جونم .
اونوقت کدوم کوچه ؟

طهورا شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:30 ب.ظ

خط اول کامنتام برای ماه است ...ماه

اونوقت کوچه ای که ...کوچه ی مامانمینا دیگه

یعنی همزمان به یک جا فکر می کردیم عمه ؟

س یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 06:17 ق.ظ

سخته صبوری کردن

سخته انتظار مهربانم , سخت ...

س یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 06:20 ق.ظ

سلام دوری لازمه تا ماه شعر،کامل بشه

ماه شعر ؟ عجب تشبیه زیبایی ...
ممنونم مهربان .

دانیالــ یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:31 ق.ظ http://Danyal.ir

در چاه بیابانی
که گرگ همان برادر توست
دلتنگ ماه باش که عاشقانه باتوست !

ماه این شبها به تمام جمال جلوه گری می کند برادر , همین است که وقتی نباشد دلتنگش می شوم و شبهایم شبهای بی قراری می شود .
اما نفهمیدم گرگ برادر من است یعنی چه ؟

بزرگ یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:07 ق.ظ http://navan1.blogfa.com

این روزها همه به آشناترین مسافر فکر میکنن
این روز همه منتظر بازگشت مسافرشون هستن
فردا چه زیباست
فردا پر از نورست

این روزهای سرشار نور و شور چه زود می گذرند و ما باز غرق در روزمرگی ها فراموش می کنیم دل را و تپش های بی قرارش را ...

فریناز یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:03 ب.ظ

بانو
پیش پیش رفتین به استقبال؟

تنها کافی نیس ردیف شعرا باشه
اما آشناترین با دل و جان، کافیه...

پس می شه گفت که بیا...

مبارک باشه بانوجان

اگه رفتین مشهد التماس دعای فراوون...

عیدت مبارک فرینازم . کاش بیاید آشنای دل و جانمان ...

فریناز یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:05 ب.ظ

و اینکه چقدددددددر روحیه تون لطیفه

مث گلایی می مونه که تو قاب لحظه هاتون ثبت می شن...

یه گل
دو گل
سه گل
یه غنچه
دو غنچه
سه غنچه...

یه سایه سار زندگی
می شه هزارتا گل
هزارتا غنچه
ولی یه دونه نرگس!
فقط یه دونه

فدای تو عزیزم . تو خودت یک گلستان گل نرگسی نازنینم .

ریحانه یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:24 ب.ظ

بیا که آینه ی روزگار ، زنگاری است
بیا که زخم زبان های دوستان کاری است

به انتظار نشستن در این زمانه ی یاس
برای منتظران چاره نیست ناچاری است

به ما مخند اگر شعرهای ساده ی ما
قبول طبع شما نیست کوچه بازاری است

چه قاب ها و چه تندیس های زرینی
گرفته ایم به نامت که کنج انباری است !

نیامدی که کپرهای ما کلنگی بود
کنون بیا که بناهایمان طلاکاری است

به این خوشیم که یک شب به نامتان شادیم
تمام سال اگر کارمان عزاداری است

نه این که جمعه فقط صبح زود بیدارند
که کار منتظرانت همیشه بیداری است

به قول خواجه ی ما در هوای طره ی تو
" چه جای دم زدن نافه های تاتاری است "


بیا که آینه ی روزگار زنگاری است ...
خیلی عالی بود ریحانه ام . ممنون .

فریناز دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:30 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

سلام بانوی نرگس

چقدر امروز اسمتون خودشو به رخ تموم گلای عالم می کشه...

عیدتون مبااااااااااااااارک باشه بانو جان

امروز که نوشتم به دلم افتاد بهتون بگم
چون رنگ و بوی همون جمعه های انتظار دو سال پیشو داره

دعوتین ویژه بانو

عیدت مبارک عزیزم و ممنون از اینکه نوشتی و از اینکه به یادم بودی.
جدی دو سال گذشت فریناز ؟؟؟

فریناز سه‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:30 ق.ظ

بله بانو جان

تمام جمعه های سال 90 بود...

چه زود میگذره عزیز , خیلی زود ...

دانیالــ سه‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:49 ق.ظ http://Danyal.ir

سلام مجدد ،
عبارت گرگ برادر توست ، اشاره به حسد برادران یوسف است که در بیابان کنعان گناه خویش را به گردن گرگ انداختند و اما تشبیه ماه نیز اشاره به تنهایی یوسف در چاه بود چون طبق نقل تفسیر خواجه عبدالله انصاری در این سه شبی که یوسف محبوس چاه بود ، شبها نور مهتاب و عکس ماه بر دیواره و آب جاری کف جلوه گری میکرد و به نوعی ماه همدم یوسف شده بود ، پس ماه همیشه ماه است ولی نه هر برادری برادر باشد و نه هر گرگی درنده !

ممنونم از توضیحتون داداشی .

سایه چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 07:27 ب.ظ

وای از شعری که با اینچنین ردیفی باشد ..

امان از دل عاشق !!

امان از دل عاشق...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد